فرصت‌های آسیا - محور رشد و توسعه ایران

ایران امروز در یکی از حساس‌ترین مقاطع ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود قرار دارد. امروز غرب پس از مدت‌ها تلاش برای تحمیل انزوای ایران و جداسازی کشورمان از زنجیره‌های ارزش جهانی، اکنون پنجره‌ای تاریخی به سوی شرق و به‌طور خاص به سوی قاره آسیا برای تهران گشوده شده است.
کد خبر: ۱۵۲۹۶۴۳
نویسنده حامد وفایی - استاد دانشگاه تهران

عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای (سپتامبر ۲۰۲۳) و گروه بریکس (ژانویه ۲۰۲۴) و همچنین امضای موافقت‌نامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را می‌توان به منزله سه ستون اصلی و سه ضلع مهم در سیاست «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی ایران دانست که می‌تواند مسیر توسعه اقتصادی ایران را برای دهه‌های آینده تغییر دهد. 

در این چارچوب در خصوص ضلع بریکس‌پلاس می‌توان گفت این گروه اکنون بیش از ۴۵ درصد جمعیت جهان و حدود ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی بر مبنای برابری قدرت خرید را در اختیار دارد و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ از گروه جی۷ پیشی بگیرد. 

ورود ایران به این گروه می‌تواند سه دستاورد راهبردی برای تهران در بر داشته باشد که عبارتند از:

الف) کاهش ریسک دلارزدایی و دور زدن تحریم‌های مالی: بانک توسعه جدید (NDB) و ترتیبات پرداخت بریکس (BRICS Pay)  در حال ایجاد جایگزین‌هایی برای سوئیفت هستند و در صورت عملیاتی شدن این امر، ایران می‌تواند با بهره‌‌گیری از این فرصت بخش قابل توجهی از تجارت نفت، پتروشیمی و کالاهای پایه خود را با روبل، یوآن، روپیه و درهم تسویه کند. 

ب) دسترسی به بازار 3.5 میلیارد نفری بدون تعرفه‌های تحریمی: در میان این مجموعه، بازار هند و چین با بیش از 2.8 میلیارد مصرف‌کننده تقاضای بالایی برای انرژی، مواد معدنی و محصولات کشاورزی ایران دارند. 

ج) جذب سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها: صندوق‌های ثروت ملی اعضای بریکس (به‌ویژه چین، امارات و عربستان) به دنبال پروژه‌های بزرگ انرژی و حمل‌ونقل در ایران هستند. نمونه بارز آن، مذاکرات فعلی برای سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیارد دلاری چین در فازهای جدید پارس جنوبی و توسعه بندر چابهار است که در صورت برنامه‌ریزی و نگاه راهبردی تهران ظرفیت‌های قابل توجهی برای ایران فراهم خواهد آورد. 

اما در خصوص سازمان همکاری شانگهای به‌عنوان یک مجموعه امنیت‌محور اما با عمق اقتصادی رو به افزایش، باید گفت این مجموعه که تا چند سال پیش عمدتا یک سازمان امنیتی بود، اکنون به سمت ایجاد منطقه آزاد تجاری و کریدورهای ترانزیتی حرکت می‌کند. برای ایران این سازمان سه مزیت کلیدی دارد:

کریدور شمال-جنوب: ‌(INSTC) ‌کوتاه‌ترین مسیر اتصال هند به اروپا از طریق ایران است و می‌تواند زمان ترانزیت را از ۴۵ روز کانال سوئز به ۱۸ تا ۲۰ روز کاهش دهد. روسیه و هند هر دو علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری ۳ تا ۵ میلیارد دلاری در تکمیل راه‌آهن رشت-آستارا هستند. 

- امنیت انرژی برای چین: ایران به‌عنوان تأمین‌کننده مطمئن انرژی در شرایطی که مسیرهای دریایی مالاکا و هرمز تحت فشار آمریکا هستند، اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند. 

- همکاری در حوزه فناوری‌های نوین: انتقال دانش در حوزه هوش مصنوعی، ۵G  و ماهواره از روسیه و چین به‌عنوان راهی برای دور زدن محدودیت‌های غربی. 

اما اتحادیه اقتصادی اوراسیا که در واقع امکان دسترسی بدون تعرفه به بازار ۱۸۰ میلیون نفری را برای ایران فراهم می‌آورد نیز از پایه‌هایی است که موافقت‌نامه تجارت آزاد با آن پس از ۵ سال مذاکره به سرانجام رسیده، تعرفه ۸۷ درصد کالاهای ایرانی را به صفر یا نزدیک صفر می‌رساند. این امر برای بخش‌هایی مانند:

- صنایع غذایی و کشاورزی (پسته، زعفران، خرما، خشکبار) 
- پتروشیمی و پلیمرها 
- مصالح ساختمانی و سیمان 
- خودرو و قطعات خودرو 

بازار صادراتی تضمین‌شده‌ای ایجاد می‌کند که می‌تواند صادرات غیرنفتی ایران را در پنج سال آینده حداقل دو برابر کند (از ۵۰ میلیارد دلار فعلی به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار). 

در این میان توجه به ظرفیت‌های هم‌افزایی سه‌گانه سه ضلع یادشده قابل بررسی است که می‌تواند اثرات شبکه‌ای قابل توجهی را در فضای اقتصادی ایران برجای بگذارد.

از مهم‌ترین مزایای این هم‌افزایی در صورت برنامه‌ریزی دقیق و راهبردی ایران و مساعدت اعضای این مجامع می‌توان به هم‌پوشانی و تقویت متقابل این سه سازمان اشاره داشت:

به عنوان مثال پیگیری راهکارهایی چون فروش نفت ایران با یوآن به چین، سرمایه‌گذاری یوآن حاصل از فروش نفت در بانک توسعه جدید بریکس و بهره‌‌گیری از همان منابع برای خرید محصولاتی چون گندم از روسیه یا ماشین‌آلات از هند و احتمالا توزیع کالاهای وارداتی با تعرفه صفر در بازار اوراسیا از جمله الگوهایی است که می‌تواند در یک چرخه بسته، وابستگی به دلار و سیستم مالی غرب را در عین چرخش چرخ اقتصاد ایران به حداقل بر‌ساند. 

البته پرواضح است که بهره‌‌گیری از این فرصت‌های طلایی و تحقق آنها نیازمند اصلاحات جدی داخلی و عزمی ملی در عملیاتی‌سازی اقدامات و اصلاحاتی اساسی است که از آن جمله می‌توان به تلاش در راستای اصلاح نظام بانکی و اقدامات انجام شده در خصوص FATF (حداقل به‌صورت مشروط) برای کاهش برخی هزینه‌های مبادله 

- شفافیت در تعامل با بازیگرانی چون چین و مبارزه واقعی با فساد برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی 
- توسعه زیرساخت ریلی و بندری (به‌ویژه تکمیل راه‌آهن چابهار-سرخس و رشت-آستارا) اشاره کرد. 

اصلاح سیاست‌های ارزی و حذف تدریجی ارز ترجیحی برای رقابتی شدن تولید در کشور، ایجاد مناطق آزاد تجاری واقعی در مناطقی چون چابهار، قشم و کیش با قوانین سرمایه‌گذاری مشابه مناطقی چون دبی از دیگر اقداماتی است که می‌تواند انتظارات سرمایه‌گذار خارجی برای حضور در ایران را ولو در حد مقدماتی برآورده سازد. 

نهایتا این‌که ایران در حال حاضر تا حدودی در موقعیت مشابه چین دهه ۱۹۸۰ یا هند دهه ۱۹۹۰ قرار گرفته است: کشوری با منابع عظیم، جمعیت جوان و موقعیت ژئوپلیتیکی استثنایی که پس از دهه‌ها تلاش برای انزوایش از سوی غرب، در حال اتصال به موتورهای اصلی رشد جهانی است. در چنین فضایی اگر سیاست خارجی «متعادل به سوی آسیا» با اصلاحات اقتصادی داخلی همراه گردد، می‌توان چشم‌انداز رشدی پایدار برای حداقل دو دهه آینده را برای ایران عزیز ترسیم کرد. 

در غیر این صورت، این پنجره تاریخی نیز مانند بسیاری فرصت‌های قبلی از دست خواهد رفت. به بیان دیگر امروز برای اولین بار پس از انقلاب صنعتی، مرکز ثقل اقتصاد و قدرت جهانی به سمت آسیا در حرکت است و ایران دقیقا در قلب این انتقال تاریخی قرار گرفته است. این نه یک انتخاب، بلکه یک اجبار تاریخ است. موفقیت یا ناکامی در استفاده از این موقعیت، سرنوشت نسل‌های آینده ایران را رقم خواهد زد. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها