تأملی در مصیبت سازنده فاطمی

در ارزیابی یک مکتب یا شخصیت تاریخی، یکی ازعمیق‌ترین معیارها، بررسی چگونگی مواجهه آن با «دوگانه‌ها» است‌؛ دوگانه‌هایی چون ‌فرد و جامعه، ظاهر و باطن‌ و دین و دنیا. انسان‌های بزرگ، ظرفیت جمع این تضادهای ظاهری را در وجود خود دارند. در این میان، شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) جایگاهی منحصربه‌فرد دارد اما به نظر می‌رسد ما در فهم ابعاد وجودی ایشان، با یک نارسایی مواجهیم: غلبه نگاه «مصیبت‌محور» بر نگاه «معرفت‌محور».
کد خبر: ۱۵۲۹۷۱۱
نویسنده حجت‌الاسلام دکتر حبیب‌الله بابائی | نویسنده و پژوهشگر
تأملی در مصیبت سازنده فاطمی

رویکرد رایج، غالبا بر جنبه‌های اندوه‌بار حیات ایشان تمرکز کرده و از ظرفیت‌های معرفتی، هویتی و تمدنی آن غفلت ورزیده است. اگر یاد فاطمه (س) در زن مسلمان امروز، قدرت و هویت و در جامعه ما عزت نیافریند، باید در شیوه تبیین خود تردید کنیم. نباید از شخصیتی عزیز و مقتدر، ناخواسته تصویری منفعل و ضعیف به نمایش بگذاریم. برای عبور از این سطح و رسیدن به درکی عمیق‌تر، باید به فلسفه «رنج» درحیات ایشان بپردازیم. درالهیات شیعی، می‌توان دو گونه رنج را از یکدیگر تفکیک کرد:

درد فقدان: ناشی از «نداشتن»؛ نداشتن سلامتی، ثروت یا عزیزان. این رنج، حاصل یک خلأ است و اگر مدیریت نشود، می‌تواند به پوچی و بی‌معنایی ختم شود. بخشی از آلام حضرت صدیقه (س) پس ازرحلت پدربزرگوارشان، بی‌شک از این جنس بود؛ مصیبتی عمیق وجانکاه که شایددر تاریخ، نظیری برای آن نتوان یافت.  

درد وجدان (درد وجودی): این درد، نه از «نداشتن» که از «داشتن» یک آرمان، یک مسئولیت و یک حقیقت سرچشمه می‌گیرد. این رنج، شبیه درد مادری است که برای به دنیا آوردن فرزندش تحمل می‌کند؛ دردی که با عشق همراه است و به امری وجودی و معنادار منجر می‌شود. رنج پیامبران از این جنس است؛ چنان‌که پیامبر خاتم (ص) فرمودند: «هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.» این آزار، بهای به سرانجام رساندن رسالتی الهی است؛ پس ثمربخش و سازنده است.  

مصیبت‌های حضرت فاطمه (س) را باید در پرتو این تفکیک بازخوانی کرد. اندوه ایشان، صرفا یک حزن منفعل نبود، بلکه به تعبیری «حزنٌ حَرَکی» (اندوهِ حرکت‌بخش) بود. این غم، ایشان را زمینگیر نکرد، بلکه به کنشگری واداشت. او که بین در و دیوار بر زمین افتاد، همان کسی است که در مسجد، استوار ایستاد و خطبه فدکیه را ایراد فرمود. این خطبه، نه یک دادخواهی شخصی برای بازپس‌گیری یک ملک، بلکه یک «مانیفست» تمدنی برای جلوگیری از انحراف در مسیر رسالت بود. غم او، غمی وجودی بود؛ اندوه بر انقطاع وحی و مشاهده آغاز مسیری باطل در امت پیامبر (ص).  
بر این اساس، حکمت «یاد مصیبت» نیز آشکار می‌شود. ما در طول قرن‌ها، صرفا برای یک «فقدان» اشک نریخته‌ایم؛ ما برای یک «وجدان» بیدار و یک حقیقت حاضر اشک می‌ریزیم. بزرگداشت آن مصیبت، اتصال به یک معنای سازنده است که نه تنها برای خود آن حضرت، بلکه برای تمام کسانی که آن را یادمی‌کنند، معرفت وهویت خلق می‌کند. این اشک، اشک بر یک حقیقت زنده است.  
بنابراین، گذار از نگاه سطحی به مصیبت ورسیدن به فهم «مصیبت سازنده» فاطمی، یک ضرورت تمدنی است. باید از تصویر بانویی صرفا محزون و مظلوم، به سیمای زنی حق‌طلب، کنشگر وهویت‌ساز برسیم که اندوهش، نه عامل انزوا، بلکه موتور محرک یک جنبش تاریخی برای دفاع از حقیقت بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها