به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از روزهای پایانی مهرماه سال ۱۴۰۲ و همزمان با شکایت خانوادهای از عروسشان بابت مشکوک بودن مرگ پسر ۴۰ سالهشان که تابستان سال ۱۴۰۰ در تهران فوت کرده و در شهرستان دفن شده بود در دستور کار پلیس قرار گرفت. این خانواده خواستار نبش قبر بودند. آنها از طریق همسایههای پسرشان متوجه رابطه پنهان عروسشان با مردی غریبه شده بودند. بنابراین بازپرس جنایی دستور نبش قبر صادر کرد. این اقدام انجام و پزشکی قانونی هم اعلام کرد مرد جوان بر اثر مسمومیت دارویی که مدتی طولانی به او خورانده شده به قتل رسیده است. عروس خانواده و مرد غریبه بازداشت و بعد از اعتراف به این کار روانه زندان شدند. پرونده آنها با صدور جلب به دادرسی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. والدین مقتول از جانب خودشان و نیابت از دو نوهشان برای عروس خانواده درخواست قصاص کردند. متهم زن در تشریح ماجرا گفت: چندسال بود با شوهرم اختلاف داشتم و با داشتن دو بچه مشکلات حل نمیشد. با مرد غریبه - شهرام -در اینستاگرام آشنا شدم و درباره مشکلاتم با او حرف میزدم که کمکم به هم علاقهمند شدیم. از دست شوهرم خسته شده بودم، اوبه من پیشنهاد داد با داروی مسموم شوهرم را بکشم تا ردی نماند.داروهای مسموم رابه جای دارویدرمانی بادمنوش به اومیدادم که میخوردباافزایش دوز دارو اوسرانجام فوت کرد.
این در حالی بود که همدست این زن نیز گفتههای او را تأیید کرد.
عروس متهم به قتل حکم قصاص گرفت و همدستش به حبس محکوم شد که این آرا در دیوان عالی کشور تأیید و به شهریار داستانی، دادیار شعبه سوم دادگاه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. دیروز آخرین جلسه صلح و سازش این پرونده نزد محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران برگزار و متهم زن از زندان به آنجا منتقل شد. با پایان این جلسه ۶۰ دقیقهای، برادر شوهر زن که به نیابت از خانوادهاش در جلسه حضور یافته بود اعلام کرد والدینش اولیای دم هستند و سرنوشت عروس خانواده را روز چهارشنبه - امروز- پای چوبه دار اعلام خواهند کرد. زن زندانی دستبند به دست پای برادر شوهرش افتاده بود و ملتمسانه از او میخواست به خاطر دختر۱۰ ساله و پسر نوجوانش که به دادسرا آمده بودند وی را ببخشند. او که به پهنای صورت اشک میریخت، گفت: با رفتار اشتباهم شوهرم فوت شد و من قاتل شدم و بچه هایم آواره و زیر حکم قرار گرفتم. زندگی همه را نابود کردم. در این دو سال دور از بچههایم عذاب زیادی کشیدم. عذاب وجدان دارم و کابوس مرگ رهایم نمیکند. بچههایم بیگناه هستند. آنها از پدر یتیم شدهاند و نگذارید از مادر هم یتیم شوند. مراببخشید. درچند قدمی اوپسرنوجوان و دختر۱۰سالهاش که ایستاده بودند و گریه میکردند هم به پای عموی خانواده افتادند و گفتند ترا به خدا مادرمان را قصاص نکنید. ما او را میخواهیم ببخشیم. شما هم از پدربزرگ و مادربزرگ بخواهید او را ببخشند. اگر مادرمان قصاص شود زندگی برای ما بچهها دیگر ارزشی ندارد و ما هم خودمان را میکشیم.
التماسهای این خواهر و برادر فضای سالن دادسرای جنایی را متاثر کرده بود. مراجعان و حتی کارکنان دادسرا با دیدن این صحنه چشمانشان پر از اشک شده بود همگی از برادر مقتول میخواستند به خاطر بچهها با والدینش حرف بزند تا آنها از قصاص گذشت کنند. برادر مقتول رفت و بچهها گریهکنان و به سختی از مادرشان جدا شدند. زن متهم به قتل که نمیتوانست روی پاهایش بایستد به سختی سوار خودروی حمل زندانیان شد و به زندان بازگشت تا سرنوشتش امروز - چهارشنبه پای چوبه دار رقم بخورد.