همچنین در مرحله مقدماتی، علیرضا بشردوست، شادی رحمانی، علیرضا گرانفر و مهدی مرتضایی آثار راهیافته به جشنواره را داوری کردند. معرفی برگزیدگان درروز اختتامیه با برنامههای دیگری چون سخنرانی درباره ابوالحسن صبا و فرامرز پایور،اجرای برگزیدگان جشنواره و اجرای ارکسترخالقی بهخوانندگی مجتبی عسگری ورهبری محمدرضا عزیزی همراه است.بهبهانه این رویداد باپویا محمدی، دبیر جشنواره وکیارش داوودی ازاعضای هیات داورانبه گفتوگو نشستهایم.
شاید بد نباشد در ابتدای بحث به این مساله اشاره کنید که اساسا چه خلایی در زمینه ساز سنتور احساس کردید که تصمیم به برگزاری چنین جشنوارهای گرفتید؟
پویا محمدی، دبیرجشنواره: شروع ماجرا به سالها پیش برمیگردد که من در زنجان زندگی میکردم و در آن زمان ایده برگزاری جشنوارهای بهنام استاد پایور در ذهنم شکل گرفته بود. سال گذشته بههمراه محمدرضا عزیزی یکی از دوستانم که برگزارکننده جایزه استاد روحالله خالقی هم هست، توانستیم این ایده را عملی کرده و مجوز برگزاری این جشنواره را دریافت کنیم. در اصل، قرار بود جشنواره استاد پایور سال گذشته برگزارشود و حتی تیم اجرایی هم چیده شده بود. اما فرصت کوتاه بود و فکر کردیم حالا که میخواهیم جشنوارهای با نام این استاد بزرگ برگزار کنیم، باید طوری برگزار شود که شایسته شان و مقام او باشد. درنتیجه برگزاری آن به امسال موکول شد و بعد از انتشار فراخوان، تلاش کردیم این جشنواره، محملی برای آزمودن سبک و توانایی هنرمندان مختلف باشد.
کیارش داوودی، عضو هیات داوران: پیش ازهر چیز باید به این نکته اشاره کنم که نقش استاد پایور در جایگاه امروز ساز سنتور بهلحاظ آموزشی، تعلیم و تربیتی ورویکردی که ایشان نسبت به این ساز داشت، نقشی غیرقابل انکار است. حتی بر این باورم آندسته از نوازندگانی که امروز نگرش متفاوتی نسبت به سنتور دارند هم وامدار متد آموزشی استاد پایور هستند. باوجود آنکه ساز سنتور درکشور ما بیشترین تعداد هنرجو را دارد، ولی هیچگاه دراین سالها فضایی فراهم نبوده تا بهشکل اختصاصی به این ساز پرداخته شود. نکته قابلتامل در داوری این دوره از آثار جشنواره، آمار بالای شرکتکنندگان بود، در واقع ما بیش از ۲۵۰ نوازنده در سطوح الف تا دال داشتیم و از این نظر، داوری برای ما دشوار و پیچیده بود.
پویا محمدی: هرچند برخی بهاشتباه فکر میکردند محور این جشنواره، زنده یاد فرامرز پایور است،درحالی که این جشنواره با رویکرد سنتورنوازی برگزار شده و تنها بهنام این استاد بزرگ مزین شده است. استاد پایور درطول سالهای پربار فعالیت خود، صرفنظر از نگارش کتابهای مبتدی و عالی برای ساز سنتور، روی ردیف استادصبا هم کار کرد. زحمات او برای معرفی و شناساندن ساز سنتور بهحدی است که ما ازاسم ایشان بهعنوان یک نماد برای برگزاری جشنواره استفاده کردهایم. از نگاه من، سنتورنوازی در کشور ما به دو دوره قبل و بعد از استاد پایور تقسیم میشود. او در تاریخ موسیقی معاصر ما به یک میراث فرهنگی یا بهتر بگویم حافظ میراث فرهنگی تبدیل شده است. بااینحال، ما در این دوره قطعاتی را از دیگر آهنگسازان و نوازندگان برجسته ساز سنتور ازجمله استاد پشنگ کامکار و استاد پرویز مشکاتیان هم انتخاب کردیم و قصد داریم در دورههای بعدی جشنواره، از تعدد رپرتوار دیگر هنرمندان این عرصه هم بهره بگیریم.
با توجه به این که این جشنواره عنوان ملی را یدک میکشد چقدر توانسته به استعدادهای سراسر کشور و نهفقط پایتخت نگاهی فراگیر داشته باشد؟
پویا محمدی، دبیر جشنواره: مهمترین دلیل اضافهکردن عنوان ملی همانطور که در سؤال اشاره کردید این بود که رویکرد جشنواره فقط معطوف به پایتخت نباشد و به نوازندگان دیگر استانها هم توجه شود. کما اینکه در اولین دوره این جایزه، نزدیک ۴۷۰ نوازنده شرکت کردند، البته بازهم متقاضیانی بودند که تمایل داشتند در جشنواره حضور یابند، درحالیکه مهلت تمام شده بود. با توجه به اینکه یکبار مهلت ارسال آثار تمدید شده بود، برای بار دوم چنین امکانی وجود نداشت. از سوی دیگر، نمیخواستیم پروسه داوری طولانی شود. درنهایت از این تعداد شرکتکننده، ۲۷۰ نفر برای رسیدن به مرحله نهایی انتخاب شدند. جالب است که اغلب این نوازندگان از استانهای سیستانوبلوچستان، خرمآباد، زنجان، تبریز، بروجرد و ... بودند. هدف ما، فراهمسازی بستری برای کشف استعدادها بوده که به نظرم با توجه به پشت سر گذاشتن دوره اول، عملکرد موفقیتآمیزی در این زمینه بهدستآوردهایم و امیدوارم در دورههای آتی هم این رویه ادامه یابد.
جوانهزدن جشنوارههایی از این دست درحالیاست که اغلب اهالی موسیقی بر این باورند به دلیل نضجگرفتن موسیقی پاپ در این سالها، دیرگاهی است موسیقی اصیل ایرانی در اغما قرار دارد.
کیارش داوودی: من در این زمینه تقریبا با شما همنظرم. ولی با وجود تمام بیمهریهایی که در این سالها نسبت به این نوع موسیقی صورت گرفته، در طول برگزاری جشنواره به نوازندگانی برخوردیم که دارای مدرک لیسانس و فوقلیسانس در رشته موسیقی ایرانی بودند ولی بهدلیل شرایط در شاخههای دیگری از موسیقی فعالیت داشتهاند. جالب است که وقتی این گروه از هنرمندان در جشنواره شرکت کردند نسبت به اینکه ایکاش از این نوع موسیقی فاصله نگرفته بودند ابراز تاسف کردند. مهمترین دلیل این مسأله هم نتیجه غلبه موسیقی پاپ بر دیگر ژانرهای موسیقی است که خودتان به آن اشاره کردید، چراکه موسیقی همیشه در طول تاریخ با فرازونشیبهایی توام بوده. گاه به فراخور زمانه، گرایش مردم به سمتوسوی موسیقی عوامپسندانه رفته و دردورهای دیگر، روند نئوکلاسیسم غالب شده است. این مسأله از دوره قاجار تا امروز در حال تکرارشدن است. کمااینکه در زمان عارف قزوینی هم، مسأله سادهسازی ملودیها مطرح شد تا عوام بتوانند بهتر موسیقی را درک کنند. درحالیکه بعد از آن، یک دوره تجدد در موسیقی ایرانی شکلگرفت و موسیقی دارای لایههای پیچیدهای شد. پیش از انقلاب، جریان موسیقی پاپیولار باب و پررنگ شد، درحالیکه بعد از انقلاب، گروههایی نظیر «چاووش» بهوجود آمد و موسیقی نئوکلاسیسم دوباره جانگرفت. بنابراین بشخصه نگران وضعیت موسیقی ایرانی نیستم، چون اطمینان دارم این موسیقی با توجه به قدمت و پیشینه طولانیاش، بالاخره مسیر خود را پیدا میکند. کمااینکه اولین دوره این جشنواره بهخوبی این نکته را به ما اثبات کرده است. نمونهاش، شرکتکردن دخترخانم ۱۴سالهای بود که علاوه بر اشراف به ردیف میرزاعبدالله و ضربیهای قدما، به طراحی بخشهای آوازی در دستگاه همایون پرداخته بود و عجیبتر اینکه، ملودیهایی را بر روی شعر سعدی گذاشته بود. استعداد او به قدری نزد هیات داوران مورد توجه قرار گرفته بود که همه ما حیرتزده یکدیگر را نگاه میکردیم. میخواهم بگویم درست است که پایینتر از قله این هرم، هنرمندان قدرتمند و مستعدی فعالیت میکنند که دیده نمیشوند درحالیکه اگر فضای عرضه برایشان فراهم باشد میتوانند در این حیطه بدرخشند.
با توجه به اینکه جایزه ملی فرامرز پایور بهدست بخش خصوصی برگزار شده، چقدر توانسته از حمایت نهادهای دولتی برخوردار شود؟
پویا محمدی: همیشه با ورود بخش خصوصی به فعالیتهای فرهنگی هنری موافق بودهام. درواقع فکر میکنم همانطور که بخش دولتی دارد در این حیطه فعالیت میکند، بخش خصوصی هم میتواند برگزارکننده رویدادهای مختلف در عرصه فرهنگ باشد. در این سالها، متصدی جشنواره موسیقی فجر، جشنواره موسیقی جوان، جشنواره نواحی و... بوده است و هرکدام این جشنوارهها در نوع خود ارزشمندند و توانستهاند ایده و منبع الهامی برای برگزاری جشنوارههای دیگر باشند. چون به ترویج فرهنگ پرداختهاند. منتها تصور میکنم وقت آن رسیده که بخش خصوصی ولو با اندک امکاناتی که در اختیار دارد برگزاری جشنوارهها را بهعهده بگیرد. طبعا اگر در این زمینه به بخش خصوصی مجالی داده نشود حیات آن به مخاطره میافتد.
کیارش داوودی: آنچه درباره جایزه استاد پایور اهمیت بیشتری دارد این است که بهدست یک نهاد کاملا خصوصی متشکل از افراد حقیقی برپا شده که تمام اعضای آن هنرمندان موسیقی هستند و به شکل آکادمیک این حوزه را دنبال کردهاند. این جشنواره درصدد است از استعدادها و بضاعتهای بالقوهای که در حوزه سنتورنوازی وجود دارد حمایت کند؛ هرچند در این زمینه تلاشهایی شد تا از امکانات برخی نهادها هم به نفع پیشبرد این رویداد بهره گرفته شود. در این بین از سوی فرهنگسرای ارسباران و کارگاه سنتورسازی حمید موسوی حمایتهای زیادی صورت گرفت تا این جایزه برگزار شود. جایزه نفر اول این جشنواره، ساز سنتوری است که از سوی کارگاه استاد موسوی به شخص برگزیده اهدا میشود. جا دارد در این گفتوگو از او تشکر کنم که چنین ذهنیتی دارد و سرمایه خود را به این شکل عرضه میکند. در عین حال میتوانید جایزه این جشنواره را با جوایز جشنوارهای مثل موسیقی جوان مقایسه کنید. خود من سالیان پیش در یکی از دورههای این جشنواره اول شدم ولی حقیقتا تخصیص جایزه آن برای برگزیدگان دلسردکننده است. منظورم این است که گاه قدردانی بخش خصوصی از برگزیدگان یک جشنواره بیش از نهادهای دولتی است.
حالا با اتمام اولین دوره این رویداد بهنظرتان چقدر از ایدهآلهایی که در ذهن داشتهاید محقق شده؟
کیارش داوودی: با اتمام اولین دوره این رویداد بهخوبی توانستهایم به نقاط ضعف و قوتمان پی ببریم و همین به ما کمک میکند در دوره دوم نگاه بهتری داشته باشیم. البته باید در نظر گرفت هیچ جشنوارهای بدون ضعف نیست. با این حال از نتیجه کار رضایت داریم و چشمانداز این جشنواره را روشن میبینیم.
پویا محمدی: حالا که به پایان گفتوگو نزدیک میشویم دوست دارم به نکاتی اشاره کنم. یکی از بزرگترین افسوسهای زندگی من این بوده که یکی دو سال بعد از تولدم استاد پایور سکته کرد. او یکی از مهمترین هنرمندان زندگی من است که وقتی اسمش به میان میآید، احساساتی میشوم و حسرت میخورم که کاش میتوانستم برای یکبار هم که شده او را ببینم، چه برسد به اینکه از محضرش بهره ببرم. بارها سر کلاسهایم عکسهایش را به هنرجویانم نشان دادهام و گفتهام با وجود آنکه خستگی عجیبی از چهرهاش میبارد ولی تمام سالهای عمر خود برای موسیقی ملی زحمت کشیده. حتی زمانی که سکته کرد، باز هنرجو میپذیرفت و دست از تعلیم برنمیداشت.
استاد پایور فارغ از اینکه یک هنرمند برجسته بود طوری زندگی کرد که تا امروز حتی یک نفر هم دربارهاش به بدی یاد نکرده. خوشبختانه به لطف پدید آمدن فضای مجازی، امروز برخی از کلیپهایی که از او ضبط شده در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. در یکی از این کلیپها استاد به این مسأله اشاره میکند که خدا نکند من مرده باشم و تمام چیزهایی که نوشتهام چاپ نشده باقی بماند. بدون شک استاد پایور برای موسیقی معاصر ما، تداعیگر هنرمندی بیتکرار است. خوشحالیم که توانستیم اولین دوره این جشنواره را با ادای دین به جایگاه شامخ ایشان برگزار کنیم.