درهمین چارچوب، دونالد ترامپ در مواضع متعدد خود طی جنگهای منطقهای اخیر، پهپادهای شاهد را بهعنوان سامانهای بسیار مؤثر، ارزان و مرگبار توصیف کرده و با صراحت تأکید کرده که ارتش آمریکا باید از این مدلها درس بگیرد، آنها را مهندسی معکوس کند و نسخه بومیشده خود را بسازد. این سطح از اعتراف علنی از سوی کسی که سالها پرچم سیاست فشار حداکثری علیه ایران را در دست داشته بهنوعی تأیید ناخواسته براین نکته است که معادله قدرت در حوزه فناوریهای نوین دفاعی دیگر یکطرفه نیست و جوانان متخصص ایرانی توانستهاند دربرخی حوزهها،حتی تبدیل به مرجع الگوبرداری رقبای خود شوند.
ایران روی لبه فناوری نظامی
دستاورد پهپادهای شاهد را نمیتوان جدا از روند کلی رشد صنعت دفاعی ایران در حوزههای موشکی، پهپادی، راداری و جنگ الکترونیک فهمید؛ روندی که طی دو دهه اخیر ایران را از یک بازیگر صرفا «مصرفکننده» به یک طراح و «صادرکننده مفهوم» در نبردهای مدرن تبدیل کرده است. در گزارشهای تحلیلی متعددی که در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ درباره تحول قدرت نظامی ایران منتشر شده، بر این نکته تأکید میشود تهران توانسته در حوزههایی مانند پهپادهای رزمی، مهمات سرگردان، موشکهای کروز و بالستیک و نیز پیوند این تسلیحات با هوش مصنوعی در لبه فناوری حرکت کند؛ حوزهای که معمولا فقط در انحصار چند قدرت بزرگ نظامی جهان تعریف میشد.
در کنار پهپادها، توسعه موشکهای کروز با برد حدود ۱۰۰۰کیلومتر و قابلیت اصلاح مسیر پس از شلیک، نشانه دیگری از بلوغ فناوری در صنایع نظامی ایران است؛ جایی که تلفیق هوش مصنوعی با سامانههای هدایت، دفاع را از «واکنش» صرف به «پیشبینی و تطبیق پویا» ارتقا داده است. این توانمندیها که بهصورت آشکار در رزمایشها و بهصورت غیرآشکار در میدانهای واقعی بهکار گرفته شدهاند، همان بستری است که پهپادهای شاهد بر آن بنا شده و امروز الگوی طراحی در قدرتهای دیگر شده است.
الگوگیری قدرتهای بزرگ از مدل ایرانی
فهم معنای واقعی شبیهسازی شاهد توسط آمریکا، وقتی روشنتر میشود که به دور تا دور ایران و جنگهای چند سال اخیر با دقت نگریسته شود. افزایش حجم حملات روسیه با پهپادهای همخانواده شاهد که گفته میشود از نسخه ایرانی آن طراحی و ساخته شده، طبق تحلیلهای مستقل در سال ۲۰۲۵ به بیش از ۵۰۰۰پرتاب در هفته رسیده است. این مهم بیانگر این است که مدل ایرانی بهعنوان «سلاح اشباعکننده ارزان» بهخوبی در دکترین جنگی یک قدرت بزرگ جا افتاده. چین نیز در این میان بهعنوان یکی از بازیگران اصلی، بهسمت تولید پهپادهایی با الهام مستقیم ازطراحی شاهدحرکت کرده است. گزارشها ازتوسعه یک پهپاد موسوم به«سانفلاور۲۰۰»حکایت داردکه دررسانههایتخصصی نظامی بهطورآشکار بهعنوان نمونهای «مدلسازی شده بر شاهد ایرانی» توصیف شده است.این پروژه نشان میدهد مهندسی معکوس یا دستکم الگوبرداری از طراحی ایرانی نهفقط در سطح قطعات بلکه در سطح فلسفه استفاده و سناریوهای عملیاتی نیز در جریان است. در چنین شرایطی هنگامی که آمریکا نیز بهسمت توسعه و رونمایی از نمونه شبیهسازیشده شاهد میرود، میتوان از شکلگیری نوعی استاندارد جهانی در حوزه مهمات سرگردان ارزانقیمت سخن گفت که ریشه آن در طراحی جوانان ایرانی است.
از انکار غربی تا پذیرش میدانی
در سالهای نخست شکلگیری و رونمایی از صنایع پهپادی ایران، واکنش اولیه آمریکا و بسیاری از محافل نظامی غربی بر پایه انکار و کوچکنمایی بود و تلاش میشد این پهپادها سازههایی کمدقت، پرسروصدا و فاقد ارزش عملیاتی جدی معرفی شوند تا افکار عمومی و حتی برخی نخبگان نظامی، فرصت درک واقعیت این توانمندی را پیدا نکنند. همزمان موجی از گزارشها و تحلیلهای تحقیرآمیز در رسانهها و مراکز پژوهشی غربی به جریان افتاد که هدف اصلی آن بیاثر نشان دادن سرمایهگذاری ایران بر این حوزه و کاستن از وزن راهبردی این تسلیحات بود اما اکنون شکاف میان روایت اولیه غرب مبنی بر بیمصرف بودن پهپادهای ایرانی و واقعیت صحنه نبرد هر روز عمیقتر شده. در عمل سامانههای دفاع هوایی پرهزینه ناتو در اوکراین، از جمله انواع سامانههای موشکی میانبرد و کوتاهبرد بارها در مهار موج حملات حجیم و کمهزینه پهپادهای انتحاری با مشکل روبهرو شدند و از دل همین تجربه میدانی، این جمعبندی شکل گرفت که برتری عددی، هزینه پایین و قابلیت تولید انبوه میتواند موازنه را به ضرر مدافع تغییر دهد، حتی اگر او از پیشرفتهترین هواپیماها و سامانههای راداری بهرهمند باشد.
اثبات کارآمدی تجهیزات ایرانی، پهپادهای ایرانی را از موضوعی برای تمسخر در برخی تریبونها به محور بحثهای راهبردی در اتاقهای فکر و ستادهای نظامی غرب تبدیل کرد؛ جایی که اکنون بهجای نفی کلی اصل توانمندی درباره چگونگی مقابله با موج پهپادهای ارزان و مؤثر و حتی ضرورت توسعه نمونههای مشابه در زرادخانه خود بحث میشود. همین چرخش، به تنهایی نشان میدهد که دستاورد جوانان ایرانی در عرصه پهپاد، ناخواسته در ذهن منتقدان خارجی، از «تهدید کماهمیت» به «چالشی تعیینکننده» ارتقا یافته است.
معنای راهبردی پیشرفت جوانان ایرانی
این روند چندلایه از تحسین علنی شاهد تا کپیبرداری فنی قدرتهای بزرگ و استفاده عملیاتی گسترده آن در میدانهای نبرد بازتاب مستقیم جهشی است که نسل جوان متخصص ایرانی در سالهای اخیر رقم زده. در شرایطی که ایران با سختترین تحریمهای فناورانه و نظامی مواجه بوده، شبکهای از دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان، به پشتوانه سیاستهای کلان و حمایتهای ساختاری توانستهاند حلقههای زنجیره فناوری نظامی را از طراحی و مواد تا نرمافزار و هوش مصنوعی در داخل کشور تکمیل کنند.
در گزارشهای داخلی و خارجی مربوط به تحولات نظامی ایران بارها به راهبردی بودن این سرمایه انسانی جوان اشاره شده است؛ سرمایهای که با اتکا به رویکرد خودباوری و حمایت ساختاری از پژوهشهای دفاعی توانسته محدودیتهای تحریم را به فرصت تبدیل کند و در برخی حوزهها از مرحله «جبران عقبماندگی» عبور کرده و به سطح «تعریفکننده روند» برسد. همین توان علمی است که امروز محصول آن ازجمله شاهد به الگویی برای رقبای جهانی تبدیل شده و در عین حال، سطح بازدارندگی و اعتمادبهنفس ملی را در داخل کشور بالا برده است.
در نهایت وقتی آمریکا، روسیه و چین هرکدام با ادعای ابرقدرتی و برتری نظامی بهسمت شبیهسازی و الگوبرداری از دستاوردی میروند که محصول فکر و تلاش جوانان ایرانی است، پیام روشن و چندلایهای برای افکار عمومی داخل کشور دارد: اینکه مسیر طی شده در صنعت دفاعی صرفا یک پروژه تکنیکی نیست بلکه نشانهای عینی از توان جامعه علمی ایران برای حرکت در لبه فناوری و تبدیل شدن به مرجع در یکی از پیچیدهترین عرصههای دانش بشری است. این واقعیت اگر با تداوم حمایتهای نهادی، تقویت زیرساختهای پژوهشی و حفظ انگیزه نسل جوان همراه شود، میتواند به الگویی فراتر از عرصه نظامی و در سایر حوزههای پیشرفته علمی نیز تعمیم یابد.