
ویژگیهای منحصر بهفرد یمن
یمن کشوری پیچیده با فرهنگ قبیلهای کمنظیر است. بازیگران سیاسی آن چندلایه و ناهمگون هستند، از بازیگران داخلی متعدد گرفته تا بازیگران منطقهای با تعارض منافع شدید و بازیگران فرامنطقهای با اهداف متفاوت، یعنی رقابت در سه سطح داخلی، منطقهای و فرامنطقهای تحولات دو سال گذشته منطقه نیز سریع و تأثیرگذار بوده و یمن در این تحولات نقشی فعال ایفا کرده است.
تحولات 2 دهه اخیر
پس از بیداری اسلامی، اوج تحولات یمن در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ رخ داد. عربستان با تشکیل ائتلاف و حمایت از دولت منصور هادی تلاش کرد نظام مورد نظر خود را حفظ کند اما در نهایت گروههای مردمی و انصارالله با ائتلاف حزب مؤتمر، دولت نجات ملی را تشکیل دادند و کنترل صنعا و بخشهای وسیعی از یمن را در دست گرفتند.
شورای ریاستی به ریاست رشاد العلیمی که بعدها با حمایت عربستان شکل گرفت، بهدلیل ناتوانی در جلب رضایت داخلی، برآورده نکردن خواستههای حامیان منطقهای (از جمله امارات) و تشتت میان اعضای ناهمگون، ناکام ماند. حذف تدریجی گروههایی مانند حزب اصلاح از این شورا نیز به ناکارآمدی آن دامن زد.
بعد فرامنطقهای و طرح نوین
از دیر باز حضور گروههایی مانند القاعده تهدیدی برای غرب و اسرائیل محسوب میشد، تا آنجا که غرب برای کنترل القاعده و گروههای تروریست راضی به تضعیف بیش از اندازه انصارالله یمن نبود اما پس از عملیات «طوفانالاقصی»، نقش انصارالله در مقابله با غرب پررنگتر شد و پتانسیل همسوسازی جریانهای اسلامی علیه غرب را نشان داد، که از دید قدرتهای استکباری خطری بزرگ تلقی میشود.
ناکامی شورای ریاستی، هزینههای سنگین مقابله با انصارالله و ناتوانی در درگیری مستقیم با این نیروی جدید منطقهای، به شکلگیری برنامهای جدید منجر شده است. محور این برنامه، استفاده از نیروهای داخلی یمن بهویژه نیروهای جنوبی برای مدیریت تحولات و ایجاد فرسایش در انصارالله است.
به یاد داشته باشیم، هدف غرب و اسرائیل همواره تجزیه یمن و کشورهای منطقه بوده اما تعارض منافع با متحدانی مانند عربستان مانع آن میشد. هماکنون همکاری بیسابقهای میان امارات، آمریکا و اسرائیل برای تقویت نیروهای جنوبی و محدود کردن انصارالله در جریان است.
اهداف طرح جدید
ــ کنترل شرق یمن و استان المهره: برای دشوار کردن ارسال تسلیحات به انصارالله. اختلافات قبایل المهره با عربستان پیشتر مانع کنترل کامل این مسیرها بود اما ائتلاف جدید ممکن است آن را هموار کند.
ــ تجزیه یمن: گرچه عربستان آن را تهدیدی برای امنیت خود میداند. احتمالا تضمینهایی به عربستان داده میشود تا بر منطقهای حائل برای امنیت مرزهایش و نیز منابع نفتی حضرموت و شبوه تسلط یابد. در غیر این صورت، درگیری مستقیم سعودیها با نیروهای جنوبی اجتنابناپذیر است. همانطور که تحولات اخیر مؤید این ادعاست.
ــ نابودی بقایای القاعده: توسط نیروهای جنوبی، که از اهداف امنیتی مهم غرب و آمریکاست.
ــ محاصره و فرسایش انصارالله: هدف نهایی درگیر کردن نیروهای جنوبی با انصارالله برای کاهش تواناییهای مدیریتی و تابآوری دولت صنعا و در نهایت، حذف رهبران آن در فرصتی مناسب، مشابه تجربه لبنان است.
فرصتها:
ــ تقویت روابط با عمان: تحولات اخیر مستقیما امنیت ملی کشور عمان را تهدید میکند. با توجه به روابط تاریخی و منافع مشترک، بهترین فرصت برای حرکت به سمت روابط راهبردی ج. ا. ایران با این کشور است.
ــ بهرهگیری از اختلاف عربستان و امارات: این اختلافات واقعی و عمیق هستند و میتوانند به نفع مقاومت (با حفظ منافع ملی عمان) به کار گرفته شوند.
ــ پرهیز از واگرایی انصارالله و نیروهای جنوبی: این مهمترین نکته است. درگیری میان این دو، خواست و هدف نهایی غرب برای فرسایش دولت صنعاست. انصارالله و نیروهای جنوبی زمینههای قابلتوجهی برای همکاری دارند. این همگرایی میتواند نقطه قوت یمن در برابر طرحهای تجزیه و اشغال باشد. درگیری آنها تنها به جنگی فرسایشی و پرهزینه برای محور مقاومت میانجامد.
در پایان باید گفت، اگر همگرایی بین نیروهای جنوب و انصارالله ایجاد شود و از واگرایی پرهیز شود، حتی تجزیه یمن نیز مانع بزرگی برای انصارالله و محور مقاومت نخواهد بود، هرچند برای کل منطقه تهدیدی جدی محسوب میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد