به همین دلیل است که کاراکترهایی چون «پوآرو» یا داستانهای پلیسهایی که با اکشنکاریهایشان روی صفحه تلویزیون هیجان خلق میکنند، بیشتر از هر چیز دیگری در یاد و خاطر تماشاگران باقی میمانند. بسیاری از منتقدان تلویزیونی معتقدند اگر از تماشاگران درباره سریالهای عاشقانه پرسیده شود، تنها تعداد اندکی از آنها را به یاد میآورند و نام میبرند. با وجود این، برنامهسازان این ژانر را از یاد نبرده و در طول سال سراغ تولید آنها هم میروند.
ادغام چند ژانر متفاوت
سریال عاشقانه و محبوب «ندای دل» که توانسته نظر تماشاگران تلویزیون را به خود جلب کند، محصولی مشترکی از هنرمندان آمریکا و کاناداست. ندای دل داستان خانوادگی و عاشقانه خود را با ژانر وسترن ادغام کرده و حاصل کار، اثری بدیع و تماشایی است که بینندگانش را تحت تاثیر خود قرار میدهد. علاوه بر قصه جذاب، مناظر سرسبز و لوکیشنهای تماشایی این اثر، تأثیر بسزایی در جذب طرفداران داشته است.
داستان پرخواننده خانم «جنت اوکه» به نام ندای دل دستمایه فیلمنامه اقتباسی سریال شده است. مایکل لاندون جونیور، خالق این ملودرام وسترن عاشقانه آنرا با همکاری برایان بیرد تولید کرده است. پخش ندای دل از ژانویه ۲۰۲۴ آغاز شد و استقبال گسترده مخاطبان، راه را برای تولید ۱۲ فصل دیگر هموار کرد.
تعداد ۱۳۱ اپیزود در دل این ۱۲ فصل روی آنتن رفت. به این ترتیب، علاقهمندان تا سال ۲۰۲۴ ماجراجوییهای ملودرام کاراکترهای ندای دل را دنبال کردند. در طول تمام این سالها، نهتنها از میزان استقبال مردم از ندای دل کاسته نشد بلکه تا پخش آخرین اپیزود آن تماشاگران همچنان پیگیر اقدامات و کارهای کاراکترهای دوستداشتنی آن بودند.
معلمی در دل طبیعت وسترنگونه
ندای دل، یک زن مستعد و پرتلاش را در رأس ماجراهایش دارد و این نکته از امتیازات اصلی سریال است. الیزابت تاچر (با بازی ارین کراوکو) معلم جوانی است که از خانوادهای مرفه و بانفوذ میآید. او با پشتکردن به موقعیت ممتاز خانوادگی، تصمیم میگیرد راهی شهری کوچک شود تا در آنجا به شغل مورد علاقهاش بپردازد. این شهر سرسبز در غرب کانادا، ماجراها و چالشهای فراوانی را پیشروی الیزابت قرار میدهد.زندگی اهالی محل بسیار ساده و معمولی است و آنها چالشهای خاص خود را در پیشرو دارند. الیزابت امیدوار است بتواند در دل اهالی که شغلشان کار در معدن محلی است، راه پیدا کند. او باید شیوه زندگی در یک شهر معدنی مرزی در سال ۱۹۱۰ کانادا را یاد بگیرد. برخوردهای گرم او با اهالی باعث میشود تا دوستان زیادی پیدا کند و بهعنوان عضوی از جامعه پذیرفته شود اما این تمام ماجرا نیست. جک تورنتون (با بازی دانیل لیسینگ) پلیس سختکوش شهر ازجمله افرادی است که ظاهرا قرار است مشکلات زیادی با الیزابت داشته باشد. او بر این باور است که پدر ثروتمند الیزابت، اقداماتی در این شهر انجام داده که باعث توقف فعالیت برخی از اهالی آن شده است. داستان سریال همچنین کاراکترهای دیگر خود را با الیزابت روبهرو میکند، تا هریک از آنها تاثیرات مثبت و منفی خود را بر زندگی و کار این خانم جوان سختکوش بگذارند.
استقبال غیرقابل پیشبینی
سازندگان ندای دل در ابتدا قصد داشتند از لوکیشنهای کلارادو به عنوان مکان اصلی فیلمبرداری استفاده کنند. اما کمی بعد جنوب شهر ونکوور کانادا برای این کار در نظر گرفته شد. این منطقه هم جذابیتهای ظاهری و لوکیشنی بهتری داشت و هم کمک میکرد تا هزینههای تولید سریال تا حدود ۳۰درصد کاهش یابد. به این ترتیب، شهر خیالی «کول ولی» (که بعدا به «هوپ ولی» تغییر نام داد) برای داستان سریال خلق شد. اواخر سال ۲۰۱۳ بحث تولید این ملودرام عاشقانه جدی شد و با انتخاب بازیگران اصلی، فیلمبرداری آن کلید خورد. از ابتدای کار تولید، خالقان آن در فکر ساخت فصلهای بعدی آن بودند. داستان جنت اوکه در کنار جذابیت، بسیار طولانی و چند جلدی بود و همین نکته امکان تولید تعداد زیادی فصل برای سریال را ایجاد میکرد اما استقبال بالای تماشاگران از فصل اول ندای دل، چیزی بود که حتی سازندگانش هم پیشبینی آن را نمیکردند. همین استقبال بسیار بالا بود که مایکل لاندون جونیور را وادار کرد کار ساخت فصلهای بعدی را با جدیت و سرعت بیشتری دنبال کنند. با تولید فصلهای تازه، کاراکترهای جدیدی وارد داستان شدند و راه را برای ورود بازیگران تازه به سریال هموار کردند. طولانیشدن دوران ساخت ندای دل، باعث شد اکثر بازیگران آن، نتوانند در سریال یا فیلم دیگری ظاهر شوند و به اجبار تمام فعالیتهایشان در حضور و بازی در ندای دل خلاصه شود.
تحقق یک رویای محال
ارین کراکو و دانیل لیسینگ، دو بازیگر اصلی سریال در کنار فعالیت بازیگری، از جمله خوانندگان مشهور کانادا نیز هستند. فعالیت در این رشته کمک کرد تا شهرت آنها به عنوان بازیگر هم افزایش یابد. کراکو سال قبل ازدواج کرد و با تولد اولین فرزندش اعلام کرد تصمیم دارد بیشتر وقت خود را به خانه و خانواده و بزرگکردن فرزندش اختصاص دهد. او در رابطه با ندای دل و موفقیت کلان آن گفته است: « این سریال یکی از اولین کارهای تلویزیونیام بود. قبل از آن بهمدت دو سال درگیر بازی در سریال «همسران افراد نظامی» بودم که و با استقبال بسیار خوب مردم روبهرو شد. با این سریال بود که به تماشاگران معرفی شدم. فکر کنم موفقیت همین درام نظامی بود که باعث شد سازندگان ندای دل مرا برای بازی در نقش اصلی سریال خود انتخاب کنند. مایکل لاندن جونیور با من تماس گرفت و پرسید کتاب خانم اوکه را خواندهام یا نه. خب، آن را نخوانده بودم! به من پیشنهاد کرد آن را مطالعه کنم. متوجه شدم که قرار است سریالی براساس آن تولید شود و خیلی خوشحال شدم که نقش کاراکتر الیزابت به من پیشنهاد شده است. برای بازیگری مثل من که در ابتدای فعالیتهای خود قرار داشت، چنین نقشی یک آرزوی بزرگ و محال بود، رویایی که قرار بود به حقیقت بپیوندد.»
اطمینان لازم بازیگرانه
ارین کراکو، مشکلترین بخش کار را فرورفتن در جلد کاراکتری دانسته که در قرن نوزدهم زندگی میکرده و او آشنایی چندانی با آن دنیا و روزگار نداشت: «نمیدانستم الیزابت چطور دنیایی دارد و چگونه روزگار را سر میکند. برای من که یک زندگی شهری داشتم، تصور زندگی در روستا و دوران غرب وحشی و آن وسترنبازیها چیزی دوردست بود. اما داستان کتاب خانم اوکه خیلی خوب و زیبا، آن شرایط و دوران را بهشکلی کامل توصیف کرده و توضیح داده بود. تنها کافی بود کتاب را با دقت مطالعه کنم تا همهچیز را درباره آن محیط و کاراکتر الیزابت متوجه شوم. توضیحات خالقان سریال هم کمک زیادی کرد تا در قالب نقش و کاراکتر قرار بگیرم. میدانید، شما وقتی با کسانی کار میکنید که کارشان را بلدند و میدانند در حال انجام چه کاری هستند، هم اطمینان لازم را کسب میکنید و هم توانایی اجرای نقشی که به شما محول شده است را پیدا میکنید.»
گریز از محدودیتهای ژانر
برایان برد از خالقان ندای دل، از جمله برنامهسازان قدیمی تلویزیونی است که از سال ۱۹۸۴ مشغول فعالیت بوده و طی این چند دهه با بیش از ۳۰سریال همکاری داشته. او درباره ندای دل گفته است: «ما برنامهسازان تلویزیونی متوجه این نکته مهم شدهایم که نباید خودمان را محدود به یک ژانر و سبک کاری کرده و حتما باید در تمامی ژانرها کار و فعالیت کنیم. در دنیای تلویزیون ما با انبوه تماشاگرانی سروکار داریم که روحیات و خواستههای متفاوتی دارند و نمیتوان همه آنها را در یک قالب قرار داد. طی این چند دهه در ژانرهای متنوع و متفاوتی کار کردهام و باید صادقانه بگویم ژانر ملودرام و عاشقانه در قاب کوچک مهجور مانده است. به دلایل نانوشته و ناگفته، اکثر برنامهسازان ترجیح میدهند سراغ ژانر اکشن و پلیسی بروند. دلیل آن هم شاید این باشد که قشر جوان معمولا تماشاگران اصلی و محوری نمایشهای تلویزیونی هستند و آنها براساس طبع و ذائقهشان بیشتر دنبال هیجان، تحرک و اکشن هستند.»
جهتدهی به خواست مخاطب
برایان برد موفق بر این باور است که تهیهکنندگان تلویزیونی میتوانند با شکل دادن به خواسته مخاطبان، راه و زمینه را برای تولید سریالهایی متفاوت هموار کنند:«موفقیت کلان ندای دل نشان دادمیتوان برای مخاطبان راهی را مشخص کرد که با دنبال کردن آن، زمینه برای تولید سریالهایی در ژانرهای مختلف هموارشود.وظیفه برنامهسازان فقط این نیست که ببینند مخاطب چه میخواهد تا سراغ تولید سریالهای خود بروند.آنها وظیفه دیگری هم دارند که شامل خط دادن به نگاه و نظر مخاطب است. باید با ساخت سریالهایی متفاوت از آنچه بیننده میخواهد، به نگاه او جهت بدهیم و کمک کنیم خودش را آماده دیدن چیزهایی تازه کند که شاید تا قبل از این به آنها فکر نکرده. با انجام این کار، فرصت و امکان یک تجربه تازه را برای مخاطب فراهم میکنیم و به او اجازه میدهیم چیز تازهای را تجربه کند که به احتمال زیاد آن را میپسندد و در آینده خواهان تماشای سریالهایی با آن مضامین میشود. این نوع جهتدهی به نیاز و خواست تماشاچی البته کار سادهای نیست و به زمان نیاز دارد. با وجود سختیهای این راه، همه برنامهسازان وظیفه داریم در این جهت کوشش کنند. این کار توانایی خلق آثار تازهای را به ما میدهد و دایره برنامهسازی را گسترش میدهد. زمانی که چنین اتفاقی رخ میدهد، هم تماشاچی برنده است و هم برنامهساز. کار ما در سریال ندای دل، حرکت در این جهت بود و بسیار خوشحالم که نتیجه کار مثبت و قابل قبول بود.»