پرواز در آسمان آبی

سال 1910میلادی است و دختر کوچولو در حالی که دستهایش را بالای چشمانش گرفته ، دارد آسمان را نگاه می کند. او حیران است که آیا می تواند مثل پرنده در آسمان آبی پرواز کند یا خیر. 17سال بعد او جواب سوال خود را می گیرد. خانم پارک کیونگ وون در 26سالگی وارد آکادمی پرواز «تاچیکاوای » ژاپن شد. او در بخش تعلیم خلبان ثبت نام کرد. اگر او می توانست این دوره را با موفقیت طی کند، تبدیل به اولین خلبان زن کره می شد. «چلچله آبی » ( )2005به کارگردانی جونگ چان یون قصه این خانم را تعریف می کند. یین یونگ جانگ نقش این زن جوان را بازی کرده است . کیونگ وون که در خانواده ای فقیر به دنیا آمده بود، مجبور بود سخت کار کند تا بتواند هزینه زندگی و درس خود را تامین کند. همین مساله باعث شد تا وی شغلی در شرکت محلی تاکسیرانی به دست بیاورد. یک روز مسافری عجیب و غریب سوار تاکسی او می شود. او آقای اسییدا است ، مردی ثروتمند ولی غمگین .او هم اهل کره است که از دست خانواده اش به ژاپن فرار کرده است . کیونگ وون به اسییدا کمک می کند و او هم در عوض قول می دهد به کیونگ وون کمک کند. این کمک ها باعث دوستی بیشتر آنها می شود. در همین ایام او به کار و فعالیت سخت خود ادامه می دهد و می تواند اوضاع را به نفع خودش تغییر بدهد. کیونگ وون نه تنها شهرت خوبی پیدا می کند، بلکه احترام دیگر همکاران خلبان خویش را نیز به دست می آورد. توانایی های او تعجب اطرافیان را برمی انگیزد. کیونگ وون نشان می دهد که در کارش مهارت خاصی دارد و بشدت شجاع و بی باک است و آمادگی هرگونه ریسکی را دارد. شایستگی او باعث افتخار بزرگ زیادی برای دانشگاهش می شود.
کد خبر: ۱۶۳۳۷۴

در همین ایام است که کیونگ وون یک دختر جوان خلبان دیگر را زیر بال ، پر خود می گیرد. او لی جونگ هی دختر خوانده جی هیوک است . این مساله باعث دوستی عمیق تر کیونگ و جی هیوک می شود. آکادمی یک مسابقه خلبانی بر پا می کند و کیونگ مجبور به رویارویی با یک خلبان زن دیگر یعنی گیبه می شود. او هم به اندازه کیونگ آدم ماهری است و این رقابت باعث تغییرات پیش بینی شده تازه ای می شود. کیونگ به اوج قله کاری اش رسیده است و چنین به نظر می رسد که حالا قرار است از اینجا شاهد سقوط او باشیم . اما کیونگ به آرزوی دیرینه اش رسیده است ولی شرایط او را در وضعیت دشواری قرار می دهد. وی تلاش می کند پول جمع آوری کند تا زندگی اش را بچرخاند. در عین حال موضوع خلبان شدن او تبدیل به یک موضوع سیاسی می شود. این طور به نظر می رسد که همه دنیا برعلیه اوست.

«چلچله آبی » از آن دسته فیلم هایی است که قصه اش را به زبانی ساده تعریف می کند. اما سختی ماجراجویی های کاراکتر اصلی آن ، باعث می شود تا لحن فیلم سرسختی خاصی داشته باشد. کاراکتر فیلم موجودی واقعی است که در حال حاضر حکم یکی از چهره های تاریخی کشورش را دارد. چان یون فیلمساز تلاش کرده به واقعیت های تاریخی وفادار بماند و تا حد امکان از مستندات برای قصه اش استفاده کند. اما تماشاگران کره ای استقبالی از این فیلم نکردند و باعث شکست تجاری آن شدند. با این حال ، «چلچله آبی » یکی از بهترین و تاثیرگذارترین محصولات سال 2005سینمای کره است . اگر بخواهیم این فیلم را با کارهای مطرحی مثل «هوانورد» مارتین اسکورسیزی یا فیلم ژاپنی «تیکوکچی » مقایسه کنیم ، می بینیم این محصول کره ای چیزی از آنها کم ندارد. فیلم قصه ای بزرگ و شنیدنی را تعریف می کند که به شکلی جذاب و تماشایی بازگو می شود. با این وجود نباید فراموش کرد که ما با یک مستند تاریخی سرو کار نداریم ، سازندگان فیلم این قصه واقعی را رنگ و لعابی سینمایی و هنری داده اند و اگر در آغاز فیلم قید نمی شد که برگرفته از یک واقعیت تاریخی است ، شاید کمتر کسی به این موضوع فکرکند که این ماجرا واقعا در عالم واقعی اتفاق افتاده است ، البته همیشه هم اقتباس آزاد از یک ماجرای واقعی کار خطرناکی است و فیلمساز باید متوجه باشد که در حال بهره گیری از چه مضمونی است.

لحن روایتی قصه فیلم به گونه ای است که هر بیننده ای می تواند دیدگاه خاص خودش را نسبت به آن داشته باشد و آن را به آن صورت که خودش می خواهد ببیند. دوره ای که فیلم مورد بحث و بررسی قرار می دهد دوره ای پررونق و غنی در کشور کره است و فیلم تلاش دارد آن را با ذکر جزییات به نمایش بگذارد. لوکیشن ها و فضاسازی کاملا یادآور آن دوران است.

در هر نمای فیلم می توان این تلاش را دید و پی برد که سازندگان فیلم چقدر نسبت به این موضوع حساس هستند. به صورت طبیعی ، صحنه های هوایی فیلم بخش مهمی از ماجراهای قصه را تشکیل می دهند. این صحنه ها (بویژه صحنه های رقابت هوایی ) خیلی خوب کار شده اند و با آن که صنعت سینمای کره از نظر تکنیکی پرقدرت نیست ، اما بسختی می توان باور کرد این صحنه ها توسط هنرمندان سینمای یک کشور کوچک خلق شده اند. در کنار نماهای واقعی از حضور هواپیما در آسمان ، نماهای دیجیتالی هم به کمک این صحنه ها آمده اند. فیلمساز این دو را خیلی خوب با هم تلفیق کرده و صحنه های یک دستی را در این رابطه ارائه می دهد. در یک کلام می توان گفت سکانس های هوایی فیلم خارق العاده است.

قسمت اول فیلم روشن ، شفاف و قهرمانانه است . در نقطه مقابل آن ، بخش دوم «چلچله آبی » تاریک ، غم انگیز و از نظر احساسی خالی است . پیگیری ماجراهای قسمت دوم کمی مشکل است ، به صورت طبیعی ، وقایع نگاری پرده آخر فیلم اختصاص به روزهای پایانی زندگی کیونگ وون دارد. این بخش بشدت زیبا، دراماتیک ، نفس گیر و تماشایی است . حتی در مقایسه با استانداردهای کره ای هم «چلچله آبی » فیلمی غم انگیز و تاثیرگذار است . حال و هوای قصه به گونه ای است که بیننده را درگیر خود می کند.

کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها