وی در دوره جوانی به همراه پدر با خلاقیت و تلاشی مستمر، استفاده از گاز مایع را در کشور رواج داد تا از طرفی، از اتلاف گاز حاصل از نفت جلوگیری کند و از سوی دیگر رفاه را به خانههای ایرانی بیاورد که مردم دیگر مجبور نباشند برای طبخ غذا از هیزم و نفت استفاده کنند.
پدر و پسر با تاسیس شرکتی ـ که بنیانگذار استفاده از گاز در خانههای ایرانی شد ـ خدمت بزرگی را به کشور ارائه کردند و هماینک دیگر خانهای را نمیبینید که لوازم گازسوز - از اجاق گاز گرفته تا آبگرمکنهای دیواری - در آن استفاده نشود.
مطالعه زندگی و سرگذشت افرادی همچون محسن خلیلی عراقی میتواند الگوی مناسبی از تولید ملی را به دست دهد. بویژه آن که کشور در شرایط حساس کنونی به مردان باتجربهای چون وی بسیار نیاز دارد. هماکنون که کشور در حال تصمیمگیری برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانههاست، تجربهای که وی به بخشی از آن در این گفتوگو اشاره کرده است، این روزها بیش از قبل به کار میآید.
اولین تجربه و آشنایی شما با وسایل صنعتی به چه زمانی بازمیگردد؟
اولین تجربه و آشنایی من با وسایل صنعتی در محیط خانه و سر و کار داشتن با وسایلی ازجمله دوچرخه، موتور و برق شروع شد؛ به طوری که از دوران نوجوانی وقتی دوازده ساله بودم، در کارگاهی در محیط باغمان سعی میکردم تمام ابزارآلات و محصولات مختلف فلزی را به صورت دستی بسازم. البته نقش پدرم در ایجاد چنین روحیهای بسیار موثر بود. پدرم فردی تیزبین، مولد و بسیار موثر بود که در هدایت من نیز نقش داشت. من پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، در رشته مهندسی الکترومکانیک دانشگاه تهران ادامه تحصیل دادم و سال 1332 پس از فارغالتحصیل شدن دوشادوش پدرم محمود خلیلی ـ که بنیانگذار صنعت گاز مایع ایران بود ـ در صنعت گاز به فعالیت پرداختم.
چه شد که خانواده خلیلی از میان صنایع مختلف به سمت صنعت گاز کشیده شد؟
پیش از ملی شدن صنعت نفت در دوره نخستوزیری دکتر محمد مصدق، سالهای زیادی بود که مهمترین سرمایه ملی ایرانیان یعنی نفت به دست بیگانگان به یغما میرفت، اما بعد از ملی شدن صنعت نفت، یکی از فرآوردههای پرارزش نفت یعنی گاز، سالهای متمادی بر اثر سهلانگاری از دسترس استفاده و مصرف مردم دور بود و گاز همراه حاصل از استخراج نفت بر سر چاهها به صورت آزاد بیهوده سوزانده میشد. این مساله پدرم را بهاین فکر انداخت که حتیالامکان این سرمایه عظیم ملی تلف و نابود نشود و داخل مملکت با سرمایهگذاری و ایجاد تاسیسات لازم میتوان مردم ایران را از این نعمت بزرگ الهی بهرهمند کرد. پدرم در سال 1317 به ریاست اداره برق تهران منصوب شده بود، اما پس از حمله متفقین در جنگ جهانی دوم و تغییراتی که در سازمانهای اداری مملکت بهوجود آمد، از ریاست اداره برق برکنار و بناچار خانهنشین شد، اما وی بهدلیل روحیه تلاشگرش، آرام ننشست و به ایجاد صنعت گاز مایع علاقهمند شد. در آن سالها که من هم تازه از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده بودم، به اتفاق پدر سفری حدود یکساله را به کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا برای مطالعه در زمینه گاز مایع (LPG) و آشنایی با دستاندرکاران این صنعت آغاز کردیم.
یعنی پس از بازگشت از این سفر مطالعاتی، سرمایهگذاری در این کار را آغاز کردید؟
پس از بازگشت با کمک چند نفر و استقراض از بانکهای داخلی، سرمایه لازم را برای ایجاد تاسیسات کوچک و لازم برای شروع کار در آن روزها فراهم کردیم. شرکت بوتان در سال 1332 ابتدا با تشکیلات کوچک ولی براساس فناوریهای پیشرفته تاسیس شد و در آن هنگام خواهر و چهار برادر دیگرم هم بعد از فارغالتحصیلی از دانشکدههای مهندسی آمریکا به جمع ما پیوستند و به مرور با تلاشهای بسیار به یک موسسه بزرگ و دارای پرسنل فنی و با تجربه امروزی درآمد.
با توجه به این که در آن زمان کسی با این صنعت آشنایی نداشت و فرهنگ آن در کشور شناخته نشده بود. مصرف گاز بین مردم را چگونه گسترش دادید؟
به هر حال باید هرچه زودتر ساخت وسایل گازسوز را داخل کشور شروع میکردیم؛ برای آن که مصرف گازمایع مستلزم وجود لوازم گازسوز و سیلندر گاز مایع و ظروف تحت فشار برای حمل، ذخیرهسازی و توزیع آن است. براین اساس، شرکت ما به موازات گسترش توزیع و اشاعه مصرف گاز مایع در کشور به طراحی و تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی عدیده اقدام کرد؛ به طوری که گروه بوتان در طول حیات خود بیش از 200 نوع وسایل گازسوز را تولید کرده است. گسترش این صنعت به مرور خانمهای ایرانی را از آشپزخانههای دودزده سنتی رهانید و باعث شد وقت آنها برای پرداختن به امور دیگر آزاد شود. فعالیت شرکت در استفاده از گاز مایع و اشاعه فرهنگ مصرف آن در کشور زمینه تاسیس شرکت ملی گاز ایران در سال 1348 شد و به دنبال آن طی سه دهه گذشته استفاده از گاز طبیعی در کشور فراگیر شد؛ به طوری که به باور متخصصان اقتصاد انرژی، چنانچه گاز طبیعی وارد سبد انرژی مصرفی کشور نمیشد، ما اکنون نفتی برای صادرات نداشتیم.
بعد از درگذشت مرحوم پدرتان آیا فعالیت خانوادگیتان متوقف نشد؟
خیلی از خانوادهها پس از فوت موسسانشان با فاصله کمی شرکتهایشان را میفروشند یا به دلیل اختلافهایی که بین وارثان پیش میآید، از هم فرو میپاشند، اما در خانواده ما وحدت خانوادگی حتی پس از فوت پدرم در سال 53 حفظ شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی شرکتها دولتی و ملی شد. آیا شرکت شما مشمول چنین تغییری نشد؟
با پیروزی انقلاب به دلیل فضای به وجود آمده شعارهای ضدسرمایهداری و بحث دولتی کردن فعالیتها رواج یافت و طبیعی بود که حفظ شرکت نیز در این وضعیت بحرانی نیازمند تلاش طاقتفرسایی بود. بسیاری از صاحبان صنایع شرکتهای خود را رها کردند و برای کار به خارج کشور رفتند. در مورد شرکت ما نیز به دلیل آن که تعدادی از سهامداران به دلیل تحصیل و موارد دیگر در خارج از کشور به سر میبردند، شکایتی علیه شرکت در دادسرا طرح شد که این پرونده از سال 1358 تا تیر 1382 مرتبا پیگیری میشد تا سرانجام پس از حدود 20 سال حکم به برائت شرکت بوتان صادر شد.
با وجود این، شرکت بوتان از گسترش برنامههایش غفلت نکرد و حتی با تخریب بخشی از تاسیساتش بر اثر بمباران خرمشهر و اهواز در زمان جنگ تحمیلی و همچنین محدودیتهای ارزی و خروج نیروی انسانی ماهر و تحریمها و همکاری نکردن شرکتهای بزرگ صاحب تکنولوژی خارجی، به فعالیت خود ادامه داد و در طول این سالها گروه بوتان علاوه بر بهبود کیفیت و افزایش میزان تولید و تنوع در محصولات متکی بر توسعه اقتصادی کشور تا مرز 95 درصد به خودکفایی رسیده است.
سوابق شما نشان میدهد که در بسیاری از تشکلها حضور داشتید، آیا تشکلگرایی میتواند باعث توسعه صنعتی شود؟
من از زمانی که وارد دانشکده فنی تهران شدم، فعالیت تشکلگرایی خودم را آغاز کردم. ابتدا به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران درآمدم و بعدها سندیکای توزیعکنندگان گاز مایع ایرانی را تاسیس کردم. در سندیکای لوازم خانگی، شورای سازندگان وسایل گازسوز، اتاق تهران و ایران، انجمن مدیران صنایع، کنفدراسیون صنعت ایران، شورای عالی کار و... فعالیت کرده و میکنم و بر این باور هستم که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور میتوان به نتیجه رسید. من در طول فعالیت صنعتیام، تشکلگرایی و استفاده از خردجمعی و تعامل با دولت را برگزیدم و دریافتم که خرد جمعی میتواند تفاهم، همدلی و همکاری بخش خصوصی با دولت را تقویت کند. لذا در طول بیش از پنج دهه فعالیتهای حرفهای، صنعتی و اجتماعیام از تمامی وقت خود 25 درصد را مصروف صنعت خصوصی کردهام و 75 درصد دیگر آن را در تشکلگرایی برای اشاعه فرهنگ صنعتی و ایجاد یک حرکت عمومی در صنعت بهکار انداختم.
باتوجه به تجربه طولانی شمادرامرتولید،راهکارهای رونق بخشی به تولید درشرایط فعلی کشورراچه می دانید؟
در ارتباط با رونق تولید به گمانم باید اصول و ارزشهایی رامدنظرقرارداد.پایبندی به ارزشمداری و اخلاقمحوری یکی از اصول است .این ارزشهامبانی و اصولی هستند که رفتار افراد یک مجموعه را با یکدیگر پایهگذاری میکند و با این روش میتوان محیطی سرشار از همکاری، اعتماد، پشتیبانی، همسویی، درستی و تحرک ساخت که کانون تعالی و پیشرفت باشد. اگرچه هر یک از افراد یک مجموعه از نظر فرهنگ، استعداد و برخی باورها با یکدیگر متفاوت هستند اما ارزشهای محوری و اصول اخلاقی مشترک باعث میشود تفاوتها و تضادها به نیرویی برای پیشرفت و نیل به هدف تبدیل شود. در چنین فضایی، همکاری، نوآوری، یادگیری و بهبود مستمر افزایش مییابد و افراد و بنگاههای صنعتی را قادر میسازد به سهم خود توان ارزشآفرینی بالاتری داشته باشند و چرخ صنعتی شدن را با سرعت بیشتری به حرکت درآورند. اعتقاد به عدالت اجتماعی و اقتصادی ارزش محوری دیگر است.توزیع فرصتها و امکانات در جامعه در صورتی عادلانه و منطقی است که همگان در دستیابی به آنها از شرایط برابر برخوردار باشند. این امر نه تنها تولید ثروت توسط افراد را محدود نمیکند، بلکه با تکیه بر توانایی افراد و باز توزیع ثروت موجب افزایش همزمان ثروت و عدالت اجتماعی در جامعه میشود و سطح رفاه افراد و گروههای انسانی را ارتقا میبخشد.
یعنی دولت باید بیش ازقبل به عدالت اقتصادی توجه کند؟
دقیقا. در اجرای عدالت اقتصادی و اجتماعی دولت باید با سیاستگذاری صحیح و تدوین مقررات لازم و بهینه، فضایی را بهوجود آورد تا صاحبان ثروت، سرمایهگذاریهای جدید در بخش تولید را بهترین محل برای کسب سود و سرریز سرمایه خود تلقی کنند و در نهایت با پرداخت مالیات به حق و مناسب و مشارکت در فعالیتهای عامالمنفعه مانند امور فرهنگی و اجتماعی به ایجاد شرایط مناسبتر زندگی اقشار فقیرتر جامعه کمک کرده و با میل و رغبت میزان بهرهبرداری و بهرهوری شخصی از ثروت خود را تعدیل کنند. بها دادن به خلاقیتها و افکار تازه و نو اصل مهمی است. به اعتقاد من زمینه برای خلاقیت و نوآوری در کشورهای در حال توسعه بیشتر است، اما پیش نیاز آن شناسایی جامعه و نیازهای آن توسط کارآفرینان است زیرا با این روش میتوان سیستمهایی را خلق کرد و نیازهای بخشهای مختلف جامعه را تامین کرد و به تولید، اشتغال، درآمد و رفاه جامعه دامن زد. دلبستگی شدید بـه آموزش و یادگیـری را یکـی دیگر از محورهای کلیـدی در راه توسعـه صنعتـی و ارتقاء تولید ملی می دانم و معتقدم اشاعه فرهنگ صنعتی به عنوان زیربنای تحول جامعه نیز محور مهم در تقویت تولید ملی است که با استفاده از آن میتوان یک کشور را از یک سلسله امکانات زیربنایی در ابعاد مختلف ازجمله انسانی، فرهنگی و در بعد فیزیکی کارهای گسترده زیربنایی نظیر توسعه شبکه راهآهن، سدها، فرودگاهها، بنادر، ارتباطات، مخابرات، تامین مواد اولیه، بهداشت و آموزش برخوردار کرد.
دولت هم اکنون در تدارک اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها است وهنوز اتفاق نظر کامل کارشناسی برای جرا یا عدم اجرای آن ایجاد نشده است. به نظر شما فاز دوم باید اجرا شود؟
درخصوص هدفمندی یارانه ها معتقدم که همه مردم کشورمان باید بدانند که نرخ فرآورده های نفتی و حاملهای انرژی در مملکت غلط است. وقتی تعادل بین کالاهای مختلف و از جمله انرژی صحیح نباشد، بحران به وجود می آید، دلالی و قاچاق ایجاد می شود. اکنون قیمت ارز سه برابر شده، قیمت محصولات نفتی ما نسبت به قیمت آنها در کشورهای خلیج فارس بسیار پایین است و قطعاً این امر سبب می شود قاچاق این محصولات که از بین رفته بود دوباره رواج یابد. لذا باید قیمت محصولات نفتی منطقی باشد. همچنین ما برای هدفمند کردن یارانه ها قانون داریم و باید قانون رعایت وقیمت ها منطقی شود. به نظر من لازم است در زمینه هدفمند کردن یارانه ها و قیمت انرژی یک بحث منطقی و علمی و البته صمیمانه و دوستانه بین دولت و مجلس و با حضور اقتصاددانان مجرب و صاحبنظران بخش خصوصی مطلع صورت گیرد و یک راه حل منطقی و میانه اتخاذ شود. تحریم بـه صادرات ما لطمه زده است و دولت هنوز نتوانسته بودجه سال آتی را تقدیم مجلس نمایــد و قطعـاً دولت بـا کسـری بودجـه مواجـه می شود. لـذا من معتقـدم هدفمنـدی یارانـهها و اصـلاح قیمتهای انرژی باید به بودجه دولت کمک کند و درجهت رشد تولید و بهره وری نیز باشد.
سیمارادمنش - جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد