سرنوشت محتوم: انقراض

فک خزر، قربانی صید و کم غذایی

گونه‌های در خطر

فک خزری فک خزری گونه بومی دریای خزر و تنها پستاندار صیاد این دریاچه است.
کد خبر: ۵۴۱۰۸۷
گونه‌های در خطر

فک خزری از راسته گوشتخواران و خانواده فک‌ها تنها گونه‌ای است که تابستان را در آب‌های نیمه‌گرم جنوب دریای خزر می‌گذراند و برای زمستان به شمال دریای خزر، که بسیار سرد، بورانی و یخبندان است، برمی‌گردد.

فک خزر در سراسر دریای خزر، از نواحی ساحلی شمالی تا سواحل ایران در جنوب، وجود دارد. بخش عظیمی از جمعیت فک‌ها، اواخر پاییز تا اوایل بهار به شمال دریای خزر برای زادآوری روی یخ‌ها، مهاجرت می‌کنند. بعد از رسیدن به نواحی شمالی فک‌ها زمستان را روی یخ‌های نزدیک سواحل می‌گذرانند و در اواخر بهار، تابستان و اوایل پاییز در بخش میانی و جنوبی دریای خزر یافت می‌شوند.

علت این مهاجرت وفور طعمه در قسمت‌های جنوبی است. تعدادی از فک‌های نیمه بالغ، که هنوز به مرحله جفتگیری و تولید مثل نرسیده‌اند، در فصل سرما نیز در قسمت جنوبی می‌مانند. در حال حاضر فک خزری براساس فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در طبقه گونه‌های درمعرض خطر انقراض قرار گرفته است.

یکی از دلایل قرار گرفتن فک خزری در طبقه گونه‌های در معرض خطر انقراض، کاهش 90درصدی جمعیت آن در صد سال گذشته است.

درنای سیبری

در افسانه‌ها و اساطیر اقوام مختلف ویژگی‌های بسیاری به درناها نسبت داده شده و اعتقادات جالبی در فرهنگ‌های مختلف در مورد درناها وجود دارد به طور مثال، درنا در فرهنگ ژاپنی سمبل هزار سال عمر طولانی و امیدواری است.

آنان همچنین اعتقاد دارند که اگر در مکانی تجمع درناها وجود داشته باشد، خوش‌شانسی و کامیابی به دست می‌آید. در فرهنگ مردم روسیه نیز درناها سمبل وفاداری و امیدواری هستند. در کشور روسیه به درنای سیبری «مروارید» نیز گفته می‌شود.

در ایران نیز ایل قشقایی در مورد درناها بسیار سخن گفته است. در ایل قشقایی طایفه‌ای وجود ندارد که چند دختر، زن و پیرزن به نام درنا نداشته باشد، هیچ آوازه‌خوانی نیست که ترانه‌ای برای درناها نخوانده باشد و نیز هیچ شاعر بزرگی نیست که شعری در مورد آنها نسروده باشد.

درناها پرندگانی بزرگ هستند با پاها و گردن دراز. در حالت استراحت و مواقع خطر به صورت قائم می‌ایستند.

درناها منقاری بلند، قوی، صاف و کلفت دارند که به تغذیه آنها از دانه‌ها کمک می‌کند و همچنین در دفاع از خود و حمله به دشمن از منقار خود استفاده می‌کنند. درناها چشمان رنگی دارند.

راه‌رفتن آنها موزون است. درناها دونده‌های خیلی خوبی هم هستند و برای پروازکردن می‌دوند در حالی که پی در پی بال می‌زنند تا زمانی که سرعت کافی برای پرواز بدست آورند.

درنای سیبری یکی از گونه‌های در حال انقراض در کشور است که از سال ۱۳۵۶ در طبقه‌بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در طبقه معرض خطر انقراض قرار گرفته است و از آن سال تاکنون همچنان جمعیتش در حال کاهش است.

متاسفانه چند سالی است که تنها بازمانده جمعیت درنای سیبری به تنهایی برای زمستان گذرانی به تالاب فریدونکنار می‌آید و شاید امسال آخرین سالی باشد که علاقه‌مندان شانس‌دیدن این جانور زیبا را در کشورمان داشته باشند.

یوز آسیایی

زیستگاه یوزپلنگ آسیایی در گذشته هند، ایران، افغانستان، پاکستان و عربستان بوده است‌ ولی بیشترین جمعیت این‌گونه در ایران و شبه‌قاره هند زندگی می‌کردند. گفته شده است امپراتور هندوستان، اکبرشاه حدود هزار قلاده یوزپلنگ را در یک زمان داشته است.

واژه یوزپلنگ یکی از واژه‌های اصیل ایرانی است. یوز بُن مضارع و مصدر یوزیدن به معنی جَستن و جهیدن است. از این جهت یوزپلنگ را به حیوانی که دنبال شکار خود می‌گردد و آن را با دنبال کردن و جستن می‌گیرد می‌توان تشبیه کرد.

در گذشته این جانور را پلنگ شکاری نیز می‌نامیدند که به سبب شباهت زیاد آن به پلنگ بوده است. سطح بدن یوز آسیایی از خال‌های گرد، سیاه و توپر پوشیده شده است.

یوزپلنگ به پلنگ شباهت زیادی دارد ولی بدن آن از پلنگ ظریف‌تر، سر کوچک‌تر، دست‌ها و پاها بلندتر و گوش‌ها کوچک‌تر و گردتر هستند.

دست و پاهای بلند، بدنی باریک و کشیده و سینه فراخ او شبیه تازی است، ولی بر خلاف سگ‌سانان سر کوچک و گرد، پوزه‌ای کوتاه و گوش‌هایی کوچک و گرد دارد. چشمان یوز در بالای کاسه سر قرار دارد. هیچ دو یوزپلنگی الگوی خال‌های روی بدن و صورتشان با هم یکسان نیست.

 یکی از راه‌های تشخیص یوزپلنگ‌های مختلف در طبیعت در تحقیقات علمی بویژه برای تخمین جمعیت آنها، استفاده از همین الگوی منحصر به فرد خال‌هاست تا سال ۱۹۷۷ نسل یوز آسیایی در تمامی زیستگاه‌ها و مناطقی که پراکنش داشت بجز ایران از بین رفت و طبق ارزیابی اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی در سال ۲۰۰۹ یوز آسیایی گونه‌ای در آستانه انقراض اعلام شده است.

بررسی‌هایی که در دهه ۹۰ میلادی از سوی صندوق حفاظت از یوز انجام گرفت، نشان داد در آن زمان صد قلاده یوز آسیایی در ایران زیست می‌کردند و اکنون طبق گزارش‌ها و تحقیقات انجام شده به نظر می‌رسد این تعداد نیز کاهش یافته است، ولی هنوز از تعداد دقیق آنها اطلاعی در دسترس نیست. ** خرس سیاه آسیایی

خرس‌ها به‌عنوان بزرگ‌ترین پستانداران گوشتخوار خشکی و با جثه‌ای تنومند شناخته شده‌اند. خرس سیاه آسیایی از ایران تا ژاپن در ۱۸ کشور جهان مانند چین، روسیه، تایوان، هند، نپال، ویتنام، افغانستان و پاکستان پراکندگی دارد.

زیرگونه خرس سیاه آسیایی در مناطق کوهستانی و جنگلی جنوب‌شرقی ایران در سه استان هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان زندگی می‌کند.

ایران غربی‌ترین حد پراکنش این گونه در جهان است. این گونه به دلیل دارا بودن دندان‌های گوشت‌بر به راسته گوشت‌خواران تعلق دارد، اما در طبیعت موجودی همه‌چیزخوار است و بسته به شرایط محیطی و فصل سال از ماهی‌ها، پستانداران کوچک، میوه درختان، حشرات و مهره‌داران کوچک تغذیه می‌کند.

خرس سیاه آسیایی در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، آسیب‌پذیر ارزیابی شده است، اما زیرگونه‌ای که در ایران و پاکستان پراکندگی دارد در آستانه انقراض قرار دارد. یعنی طی ده سال اخیر حدود ۵۰ درصد از جمعیت این گونه کاسته شده است.

مردم به این خاطر که فکر می‌کنند خرس برای آنها و دام‌هایشان خطرناک است از این جانور وحشت داشته و به همین دلیل تلاش برای حفاظت از جمعیت خرس سیاه بسیار مشکل است. متأسفانه در ایران شکار بی‌رویه و نابودی زیستگاه‌ها از عوامل مهم تهدید حیات این جانور است.

پراکنش این خرس از ژاپن تا ایران بوده، هر چند که زیرگونه بلوچستان این خرس فقط در پاکستان و ایران یافت می‌شود، ولی از تمامی زیرگونه‌های دیگر شرایط وخیم‌تری دارد. از طرفی نا‌آگاهی مردم در زمینه ارزش و اهمیت خرس سیاه نیز باعث شده تعداد بسیاری از آنها شکار و قاچاق شوند. در ایران هرساله تعداد زیادی از توله‌خرس‌ها توسط مردم زنده‌گیری می‌شوند.

خرس‌های اسیر شده عموما به کشورهای دیگر فروخته می‌شوند تا در نمایش‌های خیابانی استفاده شوند. معمولا برای خرس سیاه سه تهدید عمده شامل تخریب زیستگاه، زنده‌گیری (برای نمایش خیابانی) و کشتار مستقیم (برای استفاده دارویی از اعضای بدن، برای محافظت کردن محصولات کشاورزی، دام‌های اهلی و انسان) شناخته شده است.

کفتار راه‌راه

کفتار راه‌راه در باورهای مردم از یک طرف به شومی و ناپاکی و تهدیدآمیز بودن و از طرف دیگر به شفادهی و نیروبخشی در درمان‌های سنتی شناخته می‌شود.

از نظر بوم‌شناسی و زیستی نیز کفتارها دارای نقشی کلیدی در زیستگاهشان و معروف به رفتگر طبیعت هستند. کفتارها با خوردن لاشه جانوران در پاکسازی طبیعت و جلوگیری از انتشار آلودگی‌ها و بیماری‌ها و برگرداندن کلسیم استخوان‌های جانوران به خاک و ادامه چرخه کلسیم نقش مهمی برعهده دارند.

براساس طبقه‌بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت که در سال 1996 میلادی منتشر شده است، کفتار راه‌راه در طبقه نگرانی کمتر قرار داده شده است، اما با شرایط نامناسبی که در حال حاضر برای زیست این جانور وجود دارد، اعضای گروه ویژه متخصصان کفتار جایگاه آن را به طبقه تهدیدپذیر تغییر داده‌اند. یکی از مهم‌ترین عوامل مرگ و میر و از بین رفتن کفتارها، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم انسان است.

آزار و اذیت، شکار، طعمه مسموم، تله‌گذاری، تجارت غیرقانونی اندام کفتار به‌منظور استفاده برای داروهای سنتی و تصادفات جاده‌ای، تهدیدهایی است که انسان متوجه این جانوران می‌کند. در مجموع کفتار راه‌راه در بسیاری از زیستگاه‌های خود دچار انقراض محلی شده است یا در دیگر مناطق جمعیت آن بشدت کاهش یافته است. کفتار راه راه با تهدیدهای زیادی مواجه است.

به‌طور کلی انسان، کفتار را به‌عنوان جانوری که دام‌هایش را می‌دزدد و کشتزارهایش را تخریب می‌کند می‌شناسد؛ به همین جهت براحتی با قرار دادن طعمه یا لاشه مسموم سر راه کفتار باعث مرگشان می‌شود.

تمساح پوزه کوتاه

یونانی‌ها این جانوران را کرم‌های سنگ می‌نامیدند، زیرا کروکودیل‌ها روی سنگ‌های کناره رودخانه‌ها در آفتاب دراز می‌کشند.

تمساح نام عربی این جاندار است و در زبان فارسی قدیمی با نام نهنگ شناخته می‌شد. در ایران فقط یک نوع تمساح در استان سیستان و بلوچستان زندگی می‌کند که به آن گاندو می‌گویند.

مهم‌ترین ناحیه زیست این جانور، منطقه حفاظت شده گاندو در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان است.

گاندو در ایران مانند بسیاری از گونه‌های دیگر حیات وحش مشکلات زیادی برای ادامه بقای خود دارد. این جانور در طبقه‌بندی صورت گرفته توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در رده گونه‌های آسیب‌‌پذیر قرار دارد، یعنی در صورت ادامه یافتن عوامل تهدید در آینده در طبقه در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرد. همچنین از سوی کنوانسیون تجارت بین‌المللی گونه‌های در خطر انقراض (CITES)، خرید و فروش آن به هر نحو و بدون مجوز از این کنوانسیون و دولت‌ها پیگرد قانونی دارد.

شکار بیش از حد و غیرمجاز و همچنین تخریب زیستگاه از مهم‌ترین تهدیدات این‌گونه در جهان به شمار می‌آید، ولی خوشبختانه این جانور در ایران شکار نمی‌شود.

مردم بلوچستان گاندو را مایه حیات و برکت می‌دانند و رابطه آنها با گاندو صلح‌آمیز و همراه با احترام است. همچنین بر اساس یک اعتقاد قدیمی بلوچی، گاندو جانوری خوش‌یمن و مقدس شمرده می‌شود. آنها معتقدند هرجا که گاندو هست، آب فراوان است.

به همین دلیل این جانور با وجود تعداد و پراکنش کم آن در ایران هنوز از بین نرفته است. از جمله عواملی که موجب کاهش جمعیت این‌گونه در ایران می‌شود، می‌توان به تبدیل اراضی کنار رودخانه‌ها و برکه‌ها به زمین‌های زیر کشت، خشکسالی که موجب خشک‌شدن برکه‌ها و زیستگاه‌های تمساح می‌شود و سیل‌های پی‌در‌پی و ناگهانی که در جنوب شرق ایران رخ می‌دهد، اشاره کرد.

این سیلاب‌ها بشدت گل‌آلود هستند و موجب خفگی و صدمه جسمانی و همچنین مرگ نوزادان یا تمساح‌های جوان می‌شوند.

شِنگ

شنگ‌ها جانورانی از راسته گوشتخواران و خانواده راسوها هستند. این‌گونه از گونه‌های باارزش کشور به شمار می‌آید، زیرا که شاخص زنده اکوسیستم‌های پاک است.

یعنی حضور این‌گونه در هر منطقه می‌تواند نشان‌دهنده پاک‌بودن آن زیستگاه باشد. همچنین جایگاه ویژه شنگ در رأس هرم غذایی نشان از اهمیت این‌گونه در طبیعت دارد.

شنگ گونه‌ای نیمه‌آبزی است یعنی برای بقا به دو نوع اکوسیستم، هم به خشکی و هم به آب نیاز دارد. بنابراین تخریب زیستگاه‌ها توسط انسان بیشتر از گونه‌های دیگر روی زیست آنها تأثیر می‌گذارد.

غذای اصلی شنگ‌ها ماهی است ولی به دلیل زندگی هم در خشکی و هم در آب از جانوران بسیار زیاد دیگری نیز مانند پرندگان، پستانداران، سخت پوستان، مهره‌داران کوچک و... تغذیه می‌کنند.

شنگ‌ها بهترین شکارچی در آب‌های شیرین هستند.شنگ در ایران دارای پراکنش وسیعی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد این‌گونه در کناره رودها، تالاب‌ها و دریاچه‌های آب‌شیرین در زاگرس و جنوب دریای خزر زندگی می‌کند ولی با معضلاتی که حیات آن را تهدید می‌کند روز‌به‌روز از جمعیت آن کاسته می‌شود.

در سال‌های اخیر به دلیل کمبود آب و خشکسالی تالاب‌ها این جانور با کمبود غذا مواجه شده و در بعضی مناطق جمعیت آن یا به کلی از بین رفته یا مجبور به ترک زیستگاه خود شده است.

توسعه و احداث جاده‌ها و ورود آلودگی‌ها به تالاب‌ها، احداث چاه یا کانال برای تامین آب کشاورزی که موجب کاهش سطح آب تالاب‌ها شده و... این جانور را با کمبود غذا، آب و پناهگاه روبه‌رو کرده است.

با توجه به کاهش جمعیت شنگ و از بین رفتن زیستگاه‌های مطلوب این‌گونه، اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت شنگ را در فهرست سرخ خود و در طبقه تهدیدپذیر قرار داده است. ** سنجاب ایرانی

سنجاب‌ها برای مردم همیشه جانورانی جالب و ویژه بودند. سنجاب یکی از جانورانی است که با زندگی انسان سازگار می‌شود و یاد می‌گیرد چگونه با انسان زندگی کند. سنجاب‌ها قابلیت آکروبات بازی دارند و این ویژگی موجب نمایش‌دادن، کسب درآمد و استفاده برخی افراد از آنها شده است.

سنجاب‌ها جوندگانی با صورت و پوزه‌ای کوچک، چشمانی درشت و سیاه و دمی کلفت و پرمو هستند. گوش‌ها کوتاه، اما برجسته است و روی نوک آنها یک دسته موی بلند دیده می‌شود.

سنجاب ایرانی گونه شاخص جنگل‌های بلوط زاگرس و حضور آن شاخصی جهت سنجش و تعیین وضع کلی منطقه است. سنجاب ایرانی سال ۱۹۹۶ در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) در طبقه کمترین نگرانی قرار گرفته است.

تاکنون هیچ برآوردی از جمعیت این‌گونه در کشور صورت نگرفته است. تخریب زیستگاه‌ها همیشه یکی از مهم‌ترین تهدیدها برای گونه‌ها به شمار می‌آید. سنجاب ایرانی در هر منطقه‌ای از کوهستان زاگرس که جنگل‌های بلوط آن دست نخورده باشند دیده می‌شود.

متاسفانه یکی دیگر از عوامل مهم کاهش جمعیت سنجاب‌های ایرانی در ایران قاچاق و خرید و فروش آنهاست.

زنده گیری سنجاب‌های ایرانی برای فروش آنها در بازارها یا از طریق برخی وبلاگ‌های اینترنتی در شهرهای بزرگی نظیر تهران و اصفهان به عنوان حیوان خانگی و دست‌آموز یکی دیگر از تهدیدها به شمار می‌رود.

پلنگ ایرانی

واژه پلنگ از ریشه اوستایی Parta به معنی جنگیدن است و در زبان پهلوی نیز این واژه مانند تلفظ امروز فارسی آن بیان شده است.

پلنگ به عنوان نمادی از قدرت و شجاعت در ذهن و فرهنگ مردم ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. شواهد به جامانده از ایران کهن، نشان از این دارد که پلنگ همواره مورد توجه ایرانیان بوده و استفاده فراوان از نام این جانور در منظومه‌هایی چون شاهنامه فردوسی بخوبی گویای این موضوع است.

پلنگ از قابلیت استتار خوبی برخوردار است و خود را با شرایط زیستگاه‌های مختلف سازش می‌دهد. به همین دلیل نیز این جانور در مقایسه با گونه‌های دیگر گربه‌سانان همچون شیر و ببر از توانایی بیشتری در تطابق با محیط اطراف برخوردار است.

شنوایی و بویایی این جانور قوی است و با قدرت بدنی فوق‌العاده می‌تواند طعمه‌ای با سه برابر وزن خود را از صخره و درخت بالا ببرد.

پلنگ ایرانی قادر است شش متر به صورت افقی و سه متر به صورت عمودی بپرد. این جانور بشدت از انسان می‌ترسد و به محض‌دیدن انسان نه تنها حمله نمی‌کند، بلکه فرار می‌کند، مگر این که خود یا توله‌هایش توسط انسان تهدید شوند.

پلنگ ایرانی بزرگ‌ترین گربه‌سان ایران و بزرگ‌ترین زیرگونه پلنگ در دنیاست. بیشترین جمعیت پلنگ ایرانی جهان در ایران یافت می‌شود.

اکنون مهم‌ترین زیستگاه‌های پلنگ ایرانی در ایران- که بیشترین تحقیقات در آنجا صورت می‌گیرد ـ پارک ملی گلستان در استان گلستان، پارک ملی تندوره در استان خراسان رضوی و پارک ملی بمو در استان فارس است.

اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) سال ۲۰۰۸ میلادی، پلنگ ایرانی را در فهرست سرخ خود قرار داده و در ایران آن را به عنوان گونه‌ای در خطر انقراض معرفی کرده است.

جمعیت این گربه‌سان در زیستگاه‌های طبیعی‌اش به حدی کاهش یافته که مشاهده آن برای محققان و علاقه‌مندان به حیات وحش بسیار دشوار شده است.

تخریب زیستگاه، شکار غیرمجاز، طعمه مسموم، کاهش طعمه‌های پلنگ به دلیل ناآگاهی شکارچیان غیرقانونی از اهمیت این گونه و طعمه‌های آن، خشکسالی و شرایط اقلیمی نامساعد، احداث جاده، توسعه راه‌های ارتباطی و... از جمله تهدیدهایی است که زیست این گونه زیبا و نادر کشور را با خطر روبه‌رو کرده است.

شادی توکلی‌مهر - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها