یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
منوچهری که مدت سه سال در سئول کره جنوبی زندگی کرده و پس از آن تا به امروز مقیم دوبلین ایرلند است، در نقاشیهایی که در گالری اثر به نمایش گذاشته، دغدغههایش درخصوص تفاوت میان دو فرهنگ یا دو دوره زمانی را در قالبی جدید ارائه کرده است.
او که علاقه زیادی به نقاشیهای قدیمی دارد، برای خلق این مجموعه به سراغ نقاشیهای انجیلی در ایرلند رفته و آنها را با مینیاتورهای قدیمی ایران تلفیق کرده است.
وجود کلیساها در دوبلین و رواج نقاشیهای مذهبی در دورانهای مختلف باعث تمرکز او روی این مجموعه شده است.
منوچهری در این نمایشگاه به نقاشیهای انجیلی که حضرت مسیح، حواریون و اتفاقاتی که برای آنها افتاده است، روایتی ایرانی میبخشد و در واقع باز تولیدشان میکند.
او این کار را بر اساس مولفههای همیشگی آثارش انجام میدهد. وی در سالهای اخیر دنبال این بوده که تضادها را در آثارش نشان دهد؛ گاهی این تضاد بین دو دوره زمانی مختلف رخ میدهد و گاهی دو دوره تاریخی یا دو فرهنگ مختلف را شامل میشود.
منوچهری وقتی نقاشیهایی از این دست پیدا میکند، سعی کرده بافت تصویری و فضای محیطی آن را حفظ کند. مثل چیزی که در نقاشیهای تازهاش هم دیده میشود. او در پس زمینه آثارش سعی میکند منظرهها، صخرهها و فضاهای سبز را با کمترین دخل و تصرفی نقاشی کند اما به جای پرسوناژهای مسیحی که در نقاشیها بوده کاراکترهایی از دورههای مختلف ایران مثل صفویه، قاجاریه و هخامنشی را قرار میدهد حتی هالهای از نور را که در نقاشیهای انجیلی دور حضرت مسیح به چشم میخورد در نقاشیهای جدید هم حفظ میکند و نشان میدهد که در این آثار بعضی آدمها، آدمهایی خاص، مقدس و مورد احترام مردم هستند.
در واقع او نقاشیهایی ارائه داده است که در زمینه آنها بار مذهبی و ارجاعات تاریخی به دوره خاصی وجود دارد اما همزمان تکنیکهای امروزی و مدرن هم نمایان میشود که این تضاد جالبی است. از سوی دیگر در آثار منوچهری گاهی آدم هخامنشی را میبینید که در فضایی کاملا رنسانسی قرار دارد یا آدمی از دوره صفویه را میبینیم که در دوره خاصی از کاتولیک اروپا قرار گرفته است و این خود میتواند یک گفتوگوی فرهنگی و مواجهه فرهنگی و جغرافیایی بهوجود بیاورد بین آدمها و محیطی که هیچوقت در آن سیر نمیکردند و میتواند برای بازدیدکنندگان زمینه یک تعمق و اندیشه باشد که چرا نقاش پرسوناژی از یک دوره خاص تاریخی در ایران را در محیطی دیگر از یک دوره تاریخی قرار داده است و این کمترین کارکرد نقاشی رکسانا منوچهری است.
این نقاش جوان اسطوره و موجودات فرا انسانی را که در آسمان در حال پرواز هستند، همانطور که در نقاشیهای انجیلی شکل مسیحی داشتند، بازسازی ایرانی کرده و سعی کرده این فرشتهها و موجودات اساطیری بالدار را در دورههای مختلف تاریخی ایران مثلا در دوره ساسانی جایگزین کند.
در تمام نقاشیهای منوچهری یک بار داستانی و روایی وجود دارد. پرسوناژها در دل یک جریان یا قصه قرار دارند و رفتاری را بروز میدهند.
گویی ما در یک پلان سینمایی بازیگرانی را مشاهده میکنیم که پیش از این که در آن لحظه ثبت شوند، در حال خلق رویدادی بودهاند و گویا بعد از آن رویداد ادامه دارد. نقاشیهایی که منوچهری روی آن کار میکند، خطهایی باریک به همراه تصویرسازی و انیمیشن هم دارد که بار اصلی آن روی یک پایه داستانی قرار داده شده که این میتواند کمک کند مخاطبهای مختلف در سرزمینهای مختلف فارغ از این که خاستگاه آدمهای نقاشی را بشناسند با این آثار ارتباط برقرار کنند. هر کسی میتواند با فرهنگ خود راجع به این نقاشیها اظهار نظر کند و این میتواند پنجره تازهای را روی نقاشی ایران باز کند.
بهعنوان یکی از نمونههای شاخص این نمایشگاه میتوان به اثری اشاره داشت که نقاشی انجیلی است و در آن کتابهای بزرگی نقاشی شده؛ اما با دقت بیشتر معلوم میشود این کتابها صخرههایی است که به شکل کتاب در آمده است و در اطراف این صخرهها آدمهایی در حال مطالعه هستند و یک غروب بسیار نارنجی در پس زمینه این نقاشی به چشم میخورد. به گفته خود نقاش این اثر مانند نقاشیهای ایرانی باز آفرینی شده است، اما مخاطب از این نقاشی که کاملا کتاب در آن برجسته شده و نارنجی سوزانی پس زمینه آن است، به یاد دورانهای مختلف کتابسوزی در ایران میافتد؛ خاطرههای تلخ کتاب سوزان در ایران مثل حمله مغولها که هنوز ذهن ایرانی را از آن اتفاق هولناک آزار میدهد.
رکسانا منوچهری توانسته در یک فضای نقاشی اروپایی با قرار دادن پرسوناژهایی از دوره صفوی خاطرههای تلخ را در یک فضای کاملا شاعرانه بازیابی کند.
نقاشی ایرانی یکی دیگر از دغدغههای منوچهری است. آثار او پرسپکتیو، سایه و بعد ندارد که همه اینها ارجاعات به نقاشی ایرانی است. خصوصیت دیگر نقاشی ایرانی که در آثار منوچهری هم دیده میشود، این است که در هر تابلو از بالا به پایین در چند سطح میتوان چند روایت را دید.
از مهمترین شاخصههای نقاشیهای منوچهری که در عنوان «سایه بازی» به آن اشاره شده، صورت نداشتن آدمهای قصه یا سایه بودن آنهاست. این کاراکترها شیشهای و آدمواره هستند، کاملا شمایل آدمها را دارند اما اجزای آدم را ندارند.
آنها صورت و بدنشان طراحی ندارند و از هویت آدمی خالی شده است. او مقصودش آدم خاصی نیست، او از دوره خاصی حرف میزند که این آدمها نمادی از آن دوره خاص هستند.
«سایه بازی» رکسانا منوچهری تا پایان بهمن روی دیوار گالری اثر واقع در خیابان ایرانشهر، خیابان برفروشان، پلاک 16 است و علاقهمندان میتوانند یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت 11 صبح تا 20 و جمعهها از ساعت 16 تا 20 از این آثار دیدن کنند. گالری اثر روزهای شنبه تعطیل است.
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد