آقای باهنر علت اصلی تکثر نامزدهای اصولگرا در عرصه انتخابات ریاست جمهوری پیشرو چه میدانید؟
علت اصلی عدم وجود یک یا دو حزب قوی، شناسنامهدار، قدرتمند و پاسخگو در مقابل مردم است بنابراین چون حزب وجود ندارد شاهد این اتفاقات هستیم و احساس عامه این است که تکثر زیادی در نامزدها وجود دارد؛ من اکنون در یک حالت خوف و رجا قرار دارم و امیدوارم با یکسری ساختارها و فرآیندهای طراحی شده در جریان اصولگرایی به یک مدیریت واحد در این جریان دستیابیم، تا به سمت و سوی وحدت حرکت کنیم، اگر چه این مدیریت واحد معنایش کاندیدای واحد نیست؛ ممکن است در شرایطی دو یا سه نامزد از اصولگرایان وارد صحنه رقابت شوند، اما داریم تلاش میکنیم که یک مدیریت واحد طراحی و اجرایی شود.
مکانیزم نظرسنجی چه میزان میتواند در کاهش نامزدهای اصولگرا مؤثر باشد؟ و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چه میزان باید به خروجی این نظرسنجیها تمکین کنند؟
نامزدها باید به خروجی نظرسنجیها تمکین داشته باشند، اگر اینگونه نشود به ضرر خودشان خواهد بود؛ اگر نامزدی مشاهده کند که با درصد خیلی بالایی از نفر بعدی فاصله دارد، نباید این روند را ادامه دهد و باقی ماندنش در صحنه حالتی را پیش خواهد آورد که در چندین سال گذشته اتفاق افتاد، این شخص اگر به فکر منافع ملی نیست باید حداقل نگران تخریب چهره خود باشد؛ اما زمانی اختلافاتی رخ میدهد که خروجی نظرسنجیها به یکدیگر نزدیک است، در آن زمان اختلافات پیش میآید که این نظرسنجی نبوده و نظرسازی بوده، اما با توجه به اینکه نهادهای متنوع و متعددی با گرایشهای مختلف نظرسنجی میکنند با تطابق دادن این نظرسنجیها میتوان به رأی منطبق با واقعیت جامعه نزدیک شد. اگرچه نکتهای دیگر نیز وجود دارد و آن هم این است که حتی روندهای نظرسنجی با اعداد مطلق، پیامهای متقاوتی دارد، مثلا رأی نامزدی در نظرسنجی در ابتدا ۱۰ درصد و در نظرسنجی که مجدداً صورت میگیرد ۱۲ درصد باشد و یک نامزد دیگر در نظرسنجی قبلی ۲ درصد آرا را داشته اما در نظرسنجی بعدی آرای وی به ۹ درصد ارتقا یافته، این نشان می دهد که شخص دوم مسیر رو به رشدی را طی کرده است؛ بنابراین با توجه به وجود مراکز متعدد نظرسنجی نامزدها با جمعبندی این نظرات و نظرسنجی که خود انجام میدهند، میتوانند به واقعیت جامعه نزدیک شوند.
زمان اعلام نام نامزد نهایی ائتلاف اکثریت اصولگرایان چه زمانی است؟
زمان اعلام نام نامزد نهایی ائتلاف اکثریت اصولگرایان تصمیم برآن است که قبل از نامنویسی نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری این کار انجام شود؛ تعیین نامزد نهایی باید در یک زمان عقلایی انجام شود، اگر قرار به شوخی باشد بعد از انتخابات هم یک عدهای از نامزدها با رای مردم از صحنه خارج میشوند. بالاخره در انتخابات فضاهای سیاسی، ستادی، محفلی، هزینههای انجام میشود، کسانی که ثبت نام میکنند خیلی باید اتفاق مهمی بیفتد که حاضر باشند از صحنه رقابت کنار بروند یعنی باید خودشان به یقین برسند وگرنه تاثیر گذاری سازوکارها کم میشود بر همین اساس ائتلاف بزرگ اصولگرایان تلاش میکند در یک زمان منطقی و معقول نامزد خود را مشخص کند. بعد از ثبت نام شاید نامزدی تصمیم برای کنارهگیری از صحنه بگیرد اما اطرافیان وی مانع میشوند چون از مدتها پیش ستاد تشکیل دادهاند، کار و تفاهم و تبلیغات برای حضور در انتخابات کردهاند بنابراین در جمع بندی نهایی دچار اشتباه محاسباتی میشوند،چون فکر میکنند رای نامزد مطلوبشان خیلی متفاوت از نتیجه نظر سنجیها است. توصیهام به ائتلاف اکثریت اصولگرایان و سایر ائتلاف ها این است که قبل از ثبت نام کار تعیین نامزد نهایی خود را به پایان برسانند چون اگر به بعد از ثبت نام نامزدها موکول شود این کار خیلی سخت خواهد
جایگاه ائتلاف اصولگرایان در کجای فضای انتخابات ریاست جمهوری است؟ آقایان حدادعادل و ولایتی به استناد نظرسنجیها اعتقاد دارند ائتلاف بزرگ اصولگرایان در سبد خود رأی کمی دارد؟
تاکنون که ائتلاف اکثریت اصولگرایان و نام اعضا آن در هیچ نظرسنجی گنجانده نشده است و این قضاوتها و پیشداوریها، قضاوتهای معالفارقی است و نکته دوم این اینکه من اعتقاد دارم بعضی از ائتلافها از سقف شروع به ریزش و برخی از کف شروع به رویش میکنند که این نکات باید با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد؛ در برههای از زمان برخی مدعی بودند که ائتلاف ۱+۲ در نظر سنجنیها ۶۰ درصد آرا را در اختیار دارد که این خبر از سوی آن ائتلاف تکذیب شد، در قویترین نظرسنجیها، بالاترین عددی بدست آمده ۳۰ درصد است وبرخی اظهارنظرها که اعلام شده مستند نیست و در یک جامعه آماری متناظر با رأی مردم و متناسب با واقعیت کشور باید آمارها ارائه شود؛ در کشور حداقل دو رئیس جمهور داشتیم که ۴ ماه پیش از انتخابات عددشان از ۳ درصد شروع و با رشد چشمگیر پیروز انتخابات شدند.
پس احتمال اینکه تا زمان انتخابات سبد رأی ائتلاف بزرگ اصولگرایان پرتر از گذشته شود وجود دارد؟
اشخاصی که قضاوت میکنند خود را به اشتباه نیاندازند و با حذف و اضافه کردن برخی پارامترهای موثر خود را قانع نکنند، مهم واقعیتهای جامعه است؛ در اینجا با یک شوخی میخواهم بحث را روشن کنم، دولت در سالی اعلام کرد، رشد اقتصادی کشور ۶ درصد است، با پیگیریهایی که صورت گرفت به رئیس دولت و رئیس بانک مرکزی اعلام کردیم اگر شخصی جدول ضرب را بداند، ۶ درصد رشد اقتصادی آماری غیرواقعی است، که آنها نیز اعلام کردند به دلیل وجود خشکسالی در کشور آمار بخش کشاورزی در این آمار گنجانده نشده است و اگر این آمار لحاظ میشد رشد اقتصادی کشور حدود ۲ درصد میبود و نکته دیگر این است که نباید نظرسازی کنیم، قرار بر این نیست که خودمان، خودمان را خوشحال کنیم، باید جامعه این کار را انجام دهد.
ائتلاف اکثریت اصولگرایان پروسه انتخابات را به صورت جدی تا انتها ادامه خواهد داد؟
در انتخابات آتی ریاست جمهوری رقابت میان ۳ قطب خواهد بود؛ قطب اصلاحات، قطب احمدینژاد و طرفدارانش و قطب سوم اصولگرایان خواهد بود، اگر چه ممکن است اصولگرایان نیز به دو شاخه جبهه متحد و جبهه پایداری تقسیم شوند، بنابراین هر قطب در انتخابات با دو قطب دیگر در حال رقابت خواهد بود و در همین راستا سعی میکنیم تعداد نامزدهای اصولگرایان را به حداقل برسانیم و با همان رویه معقولی که اعلام کردیم بلوکهای ائتلافی تشکیل شوند و هر کدام یک نامزد مشخص را اعلام کنند تا در انتخابات آتی ثبتنام کنند، پس ازآن باز هم رصد خواهیم کرد و اگر احساس کنیم که باقی ماندن سه نفر از اصولگرایان در صحنه انتخابات این جریان را دچار خطر و موقعیت یکی از قطبهای رقیب تقویت میکند، با تدبیر آن سه نفر صحنه را مدیریت خواهیم کرد تا میزان رأیآوری آنها را بالا ببریم. اگر بخواهم به صورت صریح و روشن پاسخ سوال شما را بدهم تا زمانی در انتخابات ایستادگی میکنیم که احساس کنیم حضورمان به ضرر جامعه اصولگرایی نخواهد بود، اگر چه این بدان معنا نخواهد بود که به نفع کسی کنار خواهیم رفت و ما به دنبال مدیریت واحد جامعه اصولگرایی هستیم تا اینکه به دنبال نامزدی فردی خاص باشیم.
در محافل سیاسی مطرح شده که ائتلاف اکثریت اصولگرایان به دنبال امتیازگیری در انتخابات است، به این ادعا چه پاسخی میدهید؟
این شایعه را تکذیب میکنم، نکته طنز آن است که دولت آینده به نایبرئیس مجلس چه پستی خواهد داد که وضعیتش از این بهتر شود، این مسائلی که مطرح میشود بیشتر شوخی و کملطفی از سوی برخی دوستان است؛ ما اعتقاد بر این داریم که مشکلات کشور به قدری است که هر کس رئیس جمهور شود باید از همه نیروهای کارآمد نظام استفاده کند و این تجربه ناخوشایندی که دولت نهم و دهم برجا گذاشت و احمدینژاد بارها اعلام کرد که به دنبال سرباز میگردم و به ژنرال احتیاجی ندارم و حتی کسانی که در کابینه در حال ارتقا درجه بودند حذف شدند که این اتفاق نباید تکرار شود. شخصی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشود باید سعهصدر داشته و معتقد به خرد جمعی باشد و اولین اشتباه شخصی که رأی میآورد این است که اگر ۲۰ میلیون رأی آورده، فکر کند به همان اندازه میداند که این نقطه شروع سقوط آن فرد است.
اگر نامزد ائتلاف اکثریت اصولگرایان در انتخابات پیشرو پیروزشود، آیا به چهار نفر دیگر ائتلاف در مقام اجرایی مسئولیت میدهد؟
در این ائتلاف قرار بر این نیست شخصی وامدار شخص دیگری باشد، به طور مثال بنده در یک استان شخصی قوی را بهعنوان رئیس ستاد انتخاباتی خود قرار میدهم و به طور طبیعی پس از انتخاب شدنم، بهعنوان رئیس جمهور به دلیل قوی بودن، وی را بهعنوان استاندار انتخاب خواهم کرد، اما عکس این قضیه نیز صادق است؛ ممکن است در حوزه انتخابیهای به دلیل عدم حمایت افراد مجرب از من، شخصی نسبتاً ضعیف بهعنوان رئیس ستادم معرفی شود و مطمئناً من وی را پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور بهعنوان استاندار انتخاب نخواهم کرد زیرا هم به نظام ظلم کردهام و هم به آن شخص جفا شده است.
منظور سئوال مسئولان ستادی نبود، روشن تر بگویم آیا اعضای ائتلاف اکثریت در دولت آینده وعده همکاری به یکدیگر دادند؟
ببینید، مثلا من و آقای ابوترابیفرد هیچگاه وامدار یکدیگر نمیشویم؛ اگر من بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شوم ایشان نایبرئیس مجلس باقی خواهند ماند و عکس این قضیه نیز ممکن است رخ دهد و این نکته را باید یادآور شوم که اعضای موجود در ائتلاف بزرگ اصولگرایان به یکدیگر وعدهای نسبت به دولت آینده خود را ندادهاند.
دو جمعیت و تشکل سیاسی در کشور وجود دارد، جمعیت ایثارگران و رهپویان، این دو جریان در آستانه انتخابات یک سری جبهههای سیاسی برای فعالیت بازی میکنند و با مانورهای مختلف در آن عرصهها برای میوه چینی بعد از انتخابات بسترسازی میکنند، به نظر شما چرا آنها از سه گزینه زاکانی، حدادعادل و جلیلی برای حمایت در انتخابات ریاست جمهوری نام بردند؟
این اشکال، اشکال بزرگی است، بنده باز میگردم به گفته خود در ابتدای مصاحبه و اینکه گفتم حزب در کشور وجود ندارد، بر همین اساس جریانهای مختلف سیاسی در برههای از زمان برای کارهای متفاوت به یکدیگر نزدیک یا از هم دور و رقیب یکدیگر میشوند. رهپویان و ایثارگران نیز برنامههای خود را طراحی و اجرا میکنند و هرگاه احساس میکنند در جایگاه قدرت قرار نمی گیرند با یک دور برگردان سعی میکنند در مسیر قدرت قرار گیرند.
برخی معتقد هستند در انتخابات سال ۸۴ جمعیت ایثارگران بازی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را بر هم زد؟ آیا این گفته صحیح است؟
بله صحیح است، جمعیت ایثارگران با ما اختلاف نظری در خصوص زمان انتخاب نهایی نامزد واحد داشت، که تا انتها این اختلاف پا برجا ماند و ما نامزد مورد نظر خود را زودتر از آنها معرفی کردیم.
آیا این اختلافات به شاکله اصلی اصولگرایی لطمه وارد نمی کند؟
قطعاً اینگونه است، اما اگر ساز و کار خوبی وجود داشته باشد اینگونه وقایع رخ نخواهد داد.
سعید جلیلی اعلام کرده برنامهای برای نامزدی در انتخابات پیش رو نخواهد داشت، اما جبهه پایداری مدام از وی و لنکرانی به عنوان گزینههای مورد بررسی خود یاد میکند؟ آیا آنها از استراتژی "به نام جلیلی به کام لنکرانی" استفاده میکنند؟
تصورم این است که جبهه پایداری علاقمند است جلیلی به صحنه بیاید و تصور بر این دارند وی میتواند آرای بیشتری را جمع کند، اما از طرفی وی قانع نمی شود در صحنه حضور پیدا کند و اینگونه است که داستانی دنباله دار آغاز شده است و باید هر یک از دو طرف، دیگری را قانع به حضور یا عدم حضور در صحنه کنند.
آیا اینکه گفته میشود جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی در پیغامی از جبهه پایداری خواسته از بردن نام وی در جلسات آن جبهه خودداری شود، صحت دارد؟
بنده اطلاعی ندارم، اما از جلیلی این نص را در اختیار دارم که برای انتخابات ریاست جمهوری آتی برنامهای ندارد و بر این مسئله تأکید دارد.
به جز شخص جلیلی پایداری بر روی گزینه دیگری نظر دارد؟
خیر، پیش ازاین صحبتهای مطرح شده بود مبنی بر رایزنی این جبهه با حداد عادل که بیش از این بنده اطلاعی ندارم.
مرزبندی جبهه پایداری با اسفندیار رحیم مشایی، رویکردی متناقض است، از یک سو آقای نبویان با رویکردی تند و انتقادی مشایی را خطاب قرار داد اما از سوی دیگر طیف تهران پایداری با حلقههایی همچون آقای محصولی ارتباط خود را با مشایی حفظ میکند، ارزیابی شما از این تناقض چیست؟
چند وقت پیش یک حرف عامه فهم گفتم که باعث تکدر خاطر برخی از اشخاص شد؛ پایداری مجموعهای نوپا است و این جبهه تا رسیدن به یک انسجام و قوام نیازمند زمان است، به طور مثال برخی اعتقاد دارند طیف تهران جبهه پایداری با طیف قم دو تفکر متفاوت دارند؛ اگر چه قصد توهین به این جبهه را ندارم اما اعتقاد دارم این جبهه باید مقداری دم بکشد. اعضا این جبهه باید همانند سنگهای رودخانه که در ابتدای شکسته شدن زوایای تیزی دارد و پس از برخورد و سایش با یکدیگر به حالت گرد در میآیند، با یکدیگر هماهنگ شوند. اما اگر بخواهم مشی کلی آنها را در یک جمله تعریف کنم، آنها مدعی خالص سازی هستند که من با این نظر مخالفم زیرا باید از تمام ظرفیتها و پتانسیل نظام تا حد امکان استفاده شود.
نحوه ورودهاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات چگونه است؟
هاشمی رفسنجانی شخص تأثیرگذاری در مسائل کشور بوده، اگر چه وی چند اشتباه استراتژیک داشت و برخی نیز در حق وی ظلم کردند اما در هر صورت هاشمی رفسنجانی انقلاب و نظام را ساخته و پرداخته خود میداند و معتقد به حفظ نظام است، اما اینکه خودش در کجای قدرت نظام قرار گیرد ممکن است، یک مقدار توقع وی بیش از حد معمول باشد. اگر چه اشخاص تأثیرگذار اشتباهاتی بزرگ و تأثیرگذار دارند، اینکه هاشمی بخواهد در انتخابات به عنوان نامزد حضور پیدا کند یا خیر حق خودش است اما به اعتقاد من به صلاح هاشمی رفسنجانی نیست در صحنه حضور پیدا کنند، اگر چه صلاح مملکت خویش را خسروان دانند، اما تا جایی که اطلاع دارم وی اعلام کرده در انتخابات حضور نخواهد داشت، اما در عالم سیاست هیچ چیز غیر ممکن نیست و این احساس تکلیفی که تا دیروز در هاشمی وجود نداشته ممکن است روز بعد بروز پیدا کند.
آیا با ورود هاشمی معادلات انتخابات ریاست جمهوری به هم میخورد یا خیر؟
با حضور هاشمی رفسنجانی صحنه انتخابات مقداری دستخوش تغییرات میشود، احمدی نژاد در دو دوره گذشته با سوار شدن بر موج تخریب و کوبیدنهاشمی توانست، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود و در این دوره نیز بی میل نیست با سوار شدن بر همان موج و ادامه آن از این موقعیت استفاده کند.
آیا این دو قطبی هاشمی-احمدینژاد دوباره ظرفیت شکلگیری دارد؟
احمدی نژاد جز این چاره و ظرفیتی ندارد، اساساً وی با سوار شدن بر موج مخالفت با شخصیتهای بزرگ نظام توانسته، کار خود را پیش ببرد و اکنون نیز بی میل به شکل گرفتن این جریان دو قطبی نیست.
آیا ناطق نوری هم در انتخابات به عنوان نامزد شرکت خواهد کرد؟
تا آنجایی که من اطلاع دارم، هاشمی بیمیل نبود که ناطق نوری به صحنه بیاید اما آقای ناطق نوری شرایط را برای اعلام نامزدی مناسب نمیداند، البته این به آن معنا نیست که ایشان فکر می کند رأی نمی آورد بلکه شرایط را مناسب نمی بیند و قطعاً به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور پیدا نخواهد کرد.
شما آقای احمدی نژاد را به خوبی میشناسید، اگر نامزد مدنظر وی تأیید صلاحیت نشود، واکنش او چه خواهد بود آیا توانایی مانع تراشی برای برگزاری انتخابات را دارد؟
دعا میکنم احمدی نژاد به این تصمیم و اراده و فکر نیفتد و اگر این اتفاق رخ دهد هم هزینههای خودش بالا میرود و هم هزینههای زیادی به نظام تحمیل خواهد کرد.
یعنی اگر احمدینژاد نخواهد انتخابات را برگزار کند؟
اگر بخواهد در مقابل نظام بایستد و بگوید کاندیدای مورد نظر من تائید صلاحیت نشد، بخواهد در این امر دخالت بکند، همخودش ضرر می کند و هم به نظام ضربههایی را وارد میکند، اگر چه با رخ دادن اینگونه اتفاقات نظام دچار بن بستی نخواهد شد و این مشکل را حل میکند، کما اینکه نظام مشکلاتی بزرگتر از این را هم حل کرده است، ولی خوب حیف است و نباید چنین واقعهای رخ دهد.
یعنی احمدی نژاد توانایی ایستادگی در مقابل نظام را ندارد؟
خیر قطعاً چنین توانایی را ندارد، بالاخره خیلی بزرگ تر از احمدی نژاد دلشان میخواست انتخابات یکروز به تعویق بیفتد یکروز منیادم هست تندروهای اصلاحطلبان و رسانههای خارجی دنبال آن بودند که انتخابات مجلس هفتم را نه اینکه منتفی کنند، بلکه ۱۰ روز به تأخیر بیندازند اما نتوانستند تاکنون حتی یک روز انتخابات در جمهوری اسلامی به تأخیر نیفتاده است و حتماً هم در آینده این خوابها تعبیر نخواهد شد، اما بالاخره آدم اذیت میشود و البته احمدی نژاد از همه امکانات خود استفاده میکند تا بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند.
منظورتان این است که تلاش میکندنامزد مورد نظرش تائید صلاحیت شود؟
او این تلاش را میکند و امیدوارم این امکاناتی که او میداند در اختیارش است این امکانات را قانونی تعریف کند و بیقانونی و هنجار شکنی را جز امکانات خودش محسوب نکند.
به عنوان سؤال آخر اگر نامزد پیروز انتخابات لقب گرفتید، نوع تعاملات شما با مجلس چگونه خواهد بود؟
من به عنوان یک عنصر مجلسی، معتقدم قانون اساسی هیچ بنبست و ابهامی ندارد، نهادهای حکومتی وظایف و اختیارات تعریف شدهای دارند و اشخاص باید از حداکثر اختیارات قانونی خود به نحو احسن استفاده کنند و اختیارات سایر قوا را نیز به رسمیت بشناسند و آنها را با چالش مواجه نکنند؛ تمکین از قانون بزرگترین مصلحت جامعه است و هر کجا مشکلی پیش بیاید رهبر معظم انقلاب آن را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع میدهند و ایشان هستند که روابط قوا را تنظیم میکنند. برای هر دولتی که بر سر کار میآید، باید بحث تمکین از قانون یک اصل جدی باشد و وارد این جزئیات که این مجلس خوب است یا خیر نشود.(خانه ملت)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد