اعتماد؛ بنیان حیات جمعی

وقتی نوزادی به دنیای اطرافش می‌نگرد، شاید دقیقا همان چیزهایی را می‌بیند که ما می‌بینیم، ولی برداشت او از آن چیزها با برداشت ما متفاوت است. او به ماهیت چیزهایی که اطراف خود می‌بیند، آگاه نیست.
کد خبر: ۵۶۳۲۹۳
اعتماد؛ بنیان حیات جمعی

او پدر و مادر خود را می‌نگرد که به او لبخند می‌زنند و با او بازی می‌کنند. نوزاد به آنها انس می‌گیرد و تنها با حضور آنهاست که آرام می‌گیرد و مادر و پدر برایش هم معنای امنیت، آرامش، شادی و روزی می‌شوند. او پدر و مادر را این‌گونه می‌شناسد، اما به حقیقت و ماهیت آنها آگاه نیست و نمی‌داند پدر و مادر در درجه اول یعنی وسیله ولادت و پیدایش.

همه ما انسان‌ها، نسبت به بسیاری از اتفاقات و پدیده‌هایی که اطرافمان رخ می‌دهند، چنین وضعی داریم، ممکن است به آنها انس داشته باشیم یا تنفر، ممکن است اتفاقاتی برای ما بسیار هیجان‌انگیز باشد و اتفاقاتی برایمان ملال‌آور. حال آن‌که حقیقت و ماهیت اصلی آنها را ندانیم.

این حالت کودکانه ما نسبت به پدیده‌ها و وقایع اطرافمان، قابل رفع است و ما می‌توانیم با کسب آگاهی از این امور، از وضع کودکانه نسبت به آنها در آمده و به بلوغ فکری نسبت به آنها برسیم.

آگاهی از این امور، معمولا نسبتی اصیل و صحیح را بین ما و آنها ایجاد می‌کند و ما را از برخوردهای هیجانی و عاطفی باز می‌دارد البته آگاهی کاملا مانع از نسبت‌های هیجانی نیست، بلکه هیجان و احساسی که مولود آگاهی است، بسیار پخته‌تر، تاثیرگذارتر و ماندگارتر است.

ماهیت انتخابات

یکی از پدیده‌هایی که در جوامعی که از وضع استبدادی به وضعی متفاوت قدم نهاده‌اند وجود دارد، پدیده انتخابات است. اما برداشت و نسبت بسیاری از افراد در جوامع مختلف با این پدیده، نسبتی کودکانه است.

چه در بین افرادی که انتخابات را جدی نمی‌گیرند و چه بین آنها که در انتخابات حضور دارند، افراد بسیاری هستند که برخوردهای عاطفی و احساسی با انتخابات و فضای حاکم بر آن دارند.

در میان دسته دوم بسیاری از افراد، انتخابات را مجالی برای اشاعه و تثبیت سلیقه خود و افرادی که با آنها به نحو مشابه می‌اندیشند، می‌بینند.

انتخابات برای آنها نوعی مجال است برای بروز میل به حکمرانی‌شان. دسته‌ای دیگر، شیفته فضای شاد انتخابات هستند و اصلا انتخابات را به خاطر این فضا دوست می‌دارند. برای آنها انتخابات یعنی زنگ تفریح از وضع ملال‌آور همیشگی. و حال آن‌که ماهیت انتخابات، به معنای حقیقی کلمه، این نیست.

انتخابات راهکاری است برای مشارکت همه انسان‌ها در تصمیم‌گیری سیاسی. در واقع از آنجا که چنین مشارکتی عملا به خاطر کثرت جمعیت، در باب همه تصمیم‌گیری‌های سیاسی ممکن نیست، افراد نمایندگانی را برای تصمیم‌گیری‌های مختلف معرفی می‌کنند و انتخابات نزدیک‌ترین راه برای معرفی این نمایندگان است.

برخی نمایندگان در قانونگذاری و برخی نمایندگان در اجرای قانون به وظیفه خود مشغول می‌شوند. بنابراین ماهیت اصلی انتخابات، رسیدن به چیزی است که مردم بیشترین توافق را در آن دارند (و لو این‌که توافق کامل را در آن نداشته باشند).

انتخاب و اعتماد

اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که اگر انتخابات در یک جمع محدود (مثلا هزار نفری) هم برگزار شود، نیازمند این است که عده‌ای کار اجرای آن را به عهده داشته باشند و تقریبا امکان ندارد که همه افراد مستقیما نحوه اجرای صحیح این پدیده را مشاهده کنند.

این مساله در ابعاد وسیع، پررنگ‌تر است و مردم در یک کشور چاره‌ای ندارند جز این‌که مسئولیت اجرای انتخابات را به عده‌ای بسپارند که به آنها اعتماد دارند. بنابراین، انتخابات در هر جامعه‌ای، اساسا مبتنی بر یک چیز است: «اعتماد».

اعتماد یک قانون نوشته شده نیست، بلکه در زندگی روزمره ما و در نسبت ما با همه اطرافیانمان، به نحو ناخودآگاه موجود است. ما در جامعه تا حد زیادی حتی به افرادی که نمی‌شناسیم، اعتماد می‌کنیم.

وقتی از خانه بیرون می‌آییم و سوار تاکسی یا اتوبوس یا هر وسیله‌ای که بناست ما را به مقصد نزدیک‌تر کند می‌شویم، به بسیاری از چیزها اعتماد می‌کنیم: به راننده آن وسیله اعتماد می‌کنیم به این معنا که او را فردی می‌دانیم که بناست با احتیاط رانندگی کند و با خطر‌کردن هنگام رانندگی، با جان ما بازی نکند. به اتومبیل و شرکت سازنده آن اعتماد می‌کینم، به این معنی که ناخودآگاه می‌پذیریم که این وسیله با رعایت اصول ایمنی ساخته شده و قرار نیست هنگام سرعت گرفتن یک مرتبه از مسیر منحرف شود و ما را دچار آسیب کند.

به راه، به تابلوها و چراغ‌های قرمز و سبز راهنمایی و رانندگی و... اعتماد می‌کنیم بنابراین، اعتماد بخش بنیادینی از فعالیت‌ها و زندگی هر روزه ما در جامعه است.

در زندگی مدنی، چاره‌ای جز اعتماد اولیه به افراد (البته به هر فرد و هر گروهی اعتماد متناسب با شان اجتماعی او صورت می‌گیرد) وجود ندارد.

این اعتماد در جریان است مگر این‌که رفتاری از سوی افراد ایجاد شود که زمینه اعتماد اولیه را از بین ببرد. مثلا اگر راننده تاکسی هنگام رانندگی، از راه اصلی به مسیری انحرافی متمایل شود، اعتماد اولیه ما از او سلب خواهد شد.

هنگام انتخابات نیز افراد به مجریان و برگزار‌کنندگان و بویژه افرادی که مردم زمانی آنها را انتخاب کرده اند و امروز به عنوان اجراکنندگان انتخابات فعالیت می‌کنند، به نحو بنیادی اعتماد می‌کنند.

این اعتماد موجود و برقرار است و لازمه زندگی مدنی ماست. برای این‌که این اعتماد پابرجای بماند، می‌بایست به قوانین بنیادین و نانوشته حاکم بر این اعتماد پایبند بود. رویه جمهوری اسلامی و بویژه امام خمینی و رهبر معظم انقلاب تاکنون برمبنای حفظ این بزرگ‌ترین سرمایه نظام بوده است و به همین دلیل همواره رهبران نظام معمولا از جهتگیری‌های جناحی پرهیز کرده‌اند.

این مهم بر همه دولت‌های برگزار‌کننده انتخابات نیز مفروض است و ‌باید از هرگونه حرکتی که به این سرمایه بنیادین ضربه رساند، پرهیز کنند.

ساعد فیض‌آبادی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها