دردهای بی‌دوای حاج‌ سعید

بسیاری از مردم او را با «من مرغ عشق حیدرم افتاده‌ام کنج قفس ‌/‌ خون ریزد از بال و پرم، بالا نمی‌آید نفس» و «یاد امام و شهدا دل وُ می‌بره کرب وُ بلا» می‌شناسند؛ مداح و ذاکر اهل بیتی که در ایام مختلف سوگواری و جشن‌های مولودی ائمه اطهار علیهم‌السلام و اعیاد مختلف در هیات‌های تهران، هزاران نفر را با خود همراه و همدل می‌کند.
کد خبر: ۵۶۴۹۹۰
دردهای بی‌دوای حاج‌ سعید

صحبت از حاج‌سعید حدادیان است، اما نه آن حاج‌سعیدی که در ابتدا به عنوان مداح از او ذکرخیر شد و نوحه‌های معروفش را مرور کردم.

شعرهای سعید حدادیان بتازگی در قالب یک مجموعه مستقل شامل غزل،‌ قصیده، چهارپاره،‌ رباعی و نیمایی با عنوان «همیشه باران» منتشر شده است و برای نخستین‌بار در نمایشگاه کتاب تهران هم عرضه شد و استقبال بسیار خوب مردم را هم در پی داشت.

در این کتاب ما با چهره دیگری از حدادیان روبه‌رو می‌شویم؛ چهره‌ای که در کنار صدا این بار مهارتش در زبان و ادبیات فارسی را به رخ مخاطب می‌کشد و با ارائه برخی کارهای نیمایی نشان می‌دهد با فضای شعر مدرن امروز هم کاملا آشنایی دارد.

اما یکی از قسمت‌های جالب کتاب، مقدمه‌ای است که مرتضی امیری‌اسفندقه بر آن نوشته و در آن به دو نکته به ظرافت اشاره کرده است؛ نخست آن که خود حاج‌سعید، چندان مایل به انتشار این کتاب نبوده و محصول اصرار رفقاست و دیگری آن که او هیچ‌گاه داعیه شاعری نداشته است، اما با این حال شناخت و توانایی‌اش در برخی قالب‌ها نه‌تنها از کسانی که رسما شاعرند چیزی کم ندارد، بلکه گاهی افزون نیز هست.

سینا علی‌محمدی ‌-‌ دبیر گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
برچسب ها: حدادیان
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

صدای «مرجان» باید شنیده شود

گفت‌و‌گو با میلاد بنی‌طبا، کارگردان فیلم سینمایی «مرجان» پیرامون دغدغه‌های ساخت و چالش‌های اکران یک فیلم اجتماعی

صدای «مرجان» باید شنیده شود

نیازمندی ها