ما ممکن است مفت حرف بزنیم، اما محال ممکن است که حرف مفت بزنیم. میتوانید کمیته تحقیق و تفحص تشکیل دهید، حرفهایی را که از ابتدای خلقت (یعنی خلقت خودمان) زدهایم، بررسی و نتایجش را شفاف اعلام کنند. نامزد ریاست جمهوری یا شورای شهر نشدیم که بترسیم، حتی از چهار تا «بگم بگم»!
حرف حسابی:
آن را که حساب پاک است
از بگم بگم چه باک است؟
غرضی در کار نیست؛ اگر هم هست، هنوز در حد دوران شیرین نامزدی است. منظور بیزور ما از زنده باد گفتن برای گرانی کاغذ کیلویی خداد تومان(!)، صرفا اشاره به این نکته از عرایض دبیر سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقواست که گفتند در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری امسال، افزایش قیمت کاغذ باعث شد تبلیغات کاغذی، چاپ پوستر، تصویر و بولتنهای تبلیغاتی نامزدها بشدت کاهش پیدا کند. (به نقل از جراید دوشنبه بیستم خرداد)
بسته پیشنهادی: امیدواریم که بعد از پایان زمان قانونی تبلیغات، قیمت قانونی کاغذ هم کاهش پیدا کند که بیش از اینها انتشارات کتاب و مطبوعات ما از خاک بر سر نشود و طرف، مغازه کتابفروشیاش را به کبابفروشی تغییر کارکرد ندهد؛ اما در همین راستا که گرانی کاغذ باعث خیر شد تا کمتر از گذشته، در و دیوار شهرهای کشور، پوسترباران شود و حتی هواداران ستادی نامزدها هوس نکنند بادبادکهای کاغذی حامل تصویر نامزد عزیز خود را هوا بکنند؛ پیشنهاد میکنیم که بعضی اقلام دیگر نیز به دلیل کاهش بعضی چیزهای دیگر شدیدا دچار افزایش شود:
1ـ گرانی تریبون مفت: استفاده از تریبونهای مختلف برای حرفها و شعارهای سطحی و روی هوا، طوری گران شود که سخنرانیهای طولانی بیش از حد لازم و مفید برای کاندیداها نصرفد و مجبور شوند برنامهها و گفتههای خود را خیلی فشرده و شسته رفته ایراد نمایند؛ به گونهای که ایرادی بر آن وارد نباشد.
2ـ افزایش سیبزمینی: دو سه روز مانده به انتخابات (اعم از شوراها یا ریاست جمهوریها)، به طور خیلی کوتاه و موقت، اقلامی از قبیل سیبزمینی و پیاز و گوجهفرنگی، مختصری زیاد دچار افزایش قیمت شود که خداینکرده، احدی از آحاد نامزدها به صرافت توزیع یکی از این اقلام در میان هواداران خود نیفتد. اینها در مقاطعی از تاریخ بشری، سرمان آمده که اکنون مثل بید میترسیم و از نزدیک شدن به ریسمان سیاه و سفید نیز احتراز میکنیم. اسنادش هم موجود است؛ البته ما که هنوز هم میگوییم شایعات است. در عرصه انتخاب آگاهانه، سیبزمینی کیلو چند؟!...
3ـ بالا بردن رقم جریمه: در ایام تبلیغات انتخاباتی، برخی از همین ما مردم (من، تو، او، ما، شما، ایشان)، گاهی بر اثر برخی حرفهای قشنگ و لذتبخش نامزدها چنان به وجد و سرور و شعف درمیآییم که بیش از حد استانداردش شروع میکنیم به سوت زدن و کف زدن و از این جور زدنیهای مجاز. در این جور مواقع بد نیست که موقتا جرایم مربوط به ایجاد آلودگی صوتی افزایش نرخ پیدا کند؛ بلکه سوت و کف زدن ملت، معتدل و متعادل شود. ما که آدم معمولی هستیم؛ جناب مولاناش هم اگر میبود، ممکن بود جوگیر شود. اگر نمیشد که نمیگفت: «چنان مستم چنان مستم من امشب/ که از چنبر برون جستم من امشب»!... خب یحتمل مربوط به انتخابات قرن هفتم بوده است؛ مثلا انتخاب شمس!
رضا رفیع
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد