این عبارات، تنها گوشهای از مواردی است که پس از برگزاری بسیاری از کنسرتهای موسیقی در کشورمان شنیده میشود که اغلب بدرستی هم مطرح میشود و نمیتوان از این موضوع گذشت که همیشه یک پای کنسرتها در ایران میلنگد.
اما واقعا کجای کار میلنگد؟ کوتاهی و کمکاری از سمت گروههای موسیقی است یا دلایل دیگری دارد که اجرای زنده موسیقی در کشورمان همیشه با مشکلاتی روبهرو بوده و در سالهای اخیر این مشکلات بیشتر هم شده است.
یکی از موانعی که همیشه کنسرتگذاران و گروههای موسیقی به آن اشاره میکنند، مراحل گرفتن مجوز برای اجرای کنسرتهای موسیقی است.
به گفته کنسرتگذاران مراحل کسب مجوز آنقدر طول میکشد که در روحیه گروه نقش فرسایشی دارد و اجازه تمرین راحت را به آنها نمیدهد البته میتوان گفت این افراد تا حد زیادی حق دارند، چون در موارد بسیاری شاهد لغو کنسرتهایی که مجوز داشتهاند بودهایم و حتی پیش آمده که چند ساعت به برگزاری کنسرت مانده، مجوز لغو شده و مردم بلیت به دست به تماشای سالنهای خالی رفتهاند.
علیرضا بیطرف یکی از برگزارکنندگان کنسرتها میگوید: یکی دو سال است که مشکل جدیتر از قبل شده است. صدور مجوزها زمان بسیار طولانی دارد و آنقدر طول میکشد که فرصت تبلیغات و حتی فروش بلیت را از ما میگیرد. شما باورتان میشود که مجوز یکی از کنسرتهایی را که چند وقت پیش برگزار شد، نیم ساعت قبل از اجرا به ما دادند!
او میافزاید: واقعا تصور کنید در این زمان ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ با چه استرسی بلیت فروخته شده است و آیا گروه در این شرایط روانی میتواند روی صحنه برود و اجرای خوبی داشته باشد؟
محسن رجبپور، مدیر شرکت ترانه شرقی هم روند برگزاری کنسرتها در کشورمان را روندی نادرست دانسته و تاکید میکند: در یکی دو سال اخیر شاهد افول کیفیت کنسرتهای موسیقی هستیم. دلیل اصلی این موضوع هم بر همه روشن است؛ فاصله زیادی بین ارائه درخواست از سوی کنسرتگذار و صدور مجوز از سوی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد.
او ادامه میدهد: مجوزها زمانی به دست ما میرسد که دیگر زمانی برای تبلیغ نداریم. فرصت تبلیغات همگانی هم که فقط در نشریات کاغذی میسر است و هیچ رسانه دیگری برای تبلیغ کنسرتها وجود ندارد. در پایان هم که برگزارکنندگان کنسرتها با شکست مالی مواجه میشوند. اما واقعا در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه میگذرد که اخذ مجوز برای یک کنسرت نیاز به چنین زمان طولانی دارد؟ رجبپور در پاسخ به این پرسش میگوید: بروکراسی اداری دفتر موسیقی بسیاری از برنامههای موسیقی را قربانی خود میکند. شما تصورش را کنید خوانندهای مانند محسن یگانه یا بنیامین بهادری یکسری کار ثابت دارند که در آلبومهایشان خوانده شده و در همه کنسرتهایشان هم خوانده میشود.
او ادامه میدهد: ما هر بار باید برای خواندن این کارها تمام مراحل را از اول بگذرانیم، شعر ارائه کنیم و مجوز بگیریم و... مگر میشود خواندن یک ترانه یک بار مجاز باشد و بار دیگر نه! قطعه معروفی مانند «دنیا دیگه مثه تو نداره» بنیامین باید هر بار برای اجرا مجوز بگیرد؟ این کار به نظر من عجیب است، وقتی وزارت ارشاد مجوز خواندن کاری را صادر کرده و در آلبوم موسیقی هم منتشر شده است چه نیازی به گذراندن این روال طولانی است؟!
او از نگاه همه مسئولان به موسیقی گلایه دارد و میگوید: در همین انتخابات هشت نامزد محترم کلامی درباره موسیقی حرف نزدند و برنامه ارائه نکردند، در حالی که هر کدام رئیسجمهور شوند باید بیایند و علاوه بر رسیدگی به اوضاع خانه سینما به داد موسیقی هم برسند.
رجبپور ادامه میدهد: تا چه زمانی قصد دارند موسیقی را نادیده بگیرند؟ مگر نوه یا فرزند ندارند و متوجه این نیستند که نسل امروز حتی به مراتب بیشتر از نسل گذشته با موسیقی زندگی میکند؟ مگر خودشان موسیقی گوش نمیدهند؟
گرانی کنسرتها
مشکل دیگری که همواره در رسانهها مطرح شده و بیپاسخ میماند، مسأله گرانی هنر موسیقی و بخصوص بلیت کنسرتها در ایران است. این موضوع همیشه در رسانهها مطرح شده و در یک دور باطل چرخیده است.همیشه خوانندهها هم اعلام میکنند که این گرانی به گردن تهیهکنندگان و کنسرتگذاران است.
بیطرف، کنسرتها را از بعد اقتصادی بررسی کرده و میگوید: هزینه اجاره سالن هر سال 30 تا 40 درصد گران میشود. ما در شرایطی هستیم که تنها دو سالن برای اجرای کنسرت داریم و عملا قدرت انتخاب چندانی نخواهیم داشت. پس باید از میان دو سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و برج میلاد یکی را انتخاب کنیم. حالا این سالنها هر مبلغی که اعلام کنند، مجبوریم با آنها کنار بیاییم.
او ادامه میدهد: خواننده برای هر اجرا 30 میلیون تومان دریافت میکند. از این مبلغ اگر خیلی منصف باشد هفت میلیون تومان به نوازندگان میدهد. قبول دارم که هزینههای استودیو و... را هم دارد، اما در بدترین حالت باز هم حدود 13 میلیون تومان برایش باقی خواهد ماند.
این کنسرتگذار در پاسخ به اینکه 13 میلیون تومان برای یک خواننده مبلغ زیادی نخواهد بود، میگوید: خواننده حدود 15 کنسرت فقط در تهران دارد، همین تعداد کنسرت هم درآمد زیادی خواهد داشت. حالا به این درآمد، تیتراژخوانیها، کارهای سفارشی، فروش آلبومها و کنسرتهای شهرستان را هم بیفزایید. واقعا مبلغ کمی خواهد بود؟
البته در موسیقی سنتی با چنین مبالغی مواجه نیستیم و بهترین خوانندگان موسیقی سنتی 15 تا 20 میلیون تومان برای هر اجرا دریافت خواهند کرد.
بیطرف میافزاید: خوانندهها در اصل برهم زننده نظم این بازار هستند. باور میکنید که رفتارشان مانند برگزاری یک مزایده است و مدام منتظرند ببینند چه کسی قیمت بالاتری پیشنهاد میدهد.
این یک طرف ماجراست، اما براستی چرا تهیهکنندگان به این بازی خوانندهها پا میدهند و در مسیرش حرکت میکنند. بیطرف درباره این موضوع توضیح میدهد: همه چیز در رقابت بوده و دست تهیهکنندهها بسته است.
او میافزاید: در سینما این اتفاقات نمیافتد. یک نفر وقتی میخواهد تهیهکننده شود، باید مراحلی را طی کند. فرد هنگام ورود در دو، سه کار مجری طرح خواهد بود، بعد میشود سرمایهگذار و بعد اگر توان مالی بالا داشت، میتواند کارت تهیهکنندگی دریافت کند. اما در موسیقی قانون نیست، فرد از اول میشود تهیهکننده، حالا شغلش چیست؟ عروسکفروش، عطرفروش و... یعنی فقط آمده سود مالی کسب کند!
او در پایان ریشه اصلی مشکلات را در نداشتن صنف برای اهالی موسیقی دانسته و میگوید: ما قرارداد تیپ نداریم، میدانید چرا؟ چون موسیقی صنف ندارد. موسیقی بودجه ندارد.
او درباره مشکلات اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم میگوید: مجوزها دیر صادر میشود، بلیت فروش نمیرود، ضررش را ما میدهیم. بیطرف در پایان درباره برگزاری کنسرت در شهرستانها هم میگوید: مجوز کنسرت در شهرستانها هم با مشکلات زیادی روبهروست و اگر دلشان بخواهد مجوز میدهند. شهرهای خیلی خوبی داریم که مجوز اجرای کنسرت نمیدهند، اما باید لابی قوی داشته باشی تا بتوانی مجوز دریافت کنی. یعنی کسی میتواند مجوز بگیرد که لابی خیلی قویتر از اداره ارشاد داشته باشد، مثلا با نماینده آن شهر در مجلس و شورای شهر و... ارتباط ایجاد کند.
پیتزا 10 دلار، بلیت کنسرت 100 دلار!
اما ادعاهای بیطرف درباره دستمزد خوانندگان باعث شد تا به سراغ زایا سلیمان مدیربرنامه فرزاد فرزین یکی از خوانندههای پاپ و شناخته شده کشورمان برویم و او با تائید دستمزد 30میلیون تومانی خوانندهها، میگوید: این قیمت طبیعی یک کنسرت است و نمیدانم چرا به نظرتان گران میآید. خواننده باید زمان زیادی را صرف تمرین کند و زمانی که کنسرت ندارد در حال استراحت نیست.
او میافزاید: از طرف دیگر به نظرم بلیت هم گران نیست. اینجا قیمت دو بلیت برای میانههای سالن میشود 100 هزار تومان اما قیمت دو تا پیتزا میشود 36 هزار تومان! در کشورهای دیگر پیتزا 10 دلار است و بلیت کنسرت 100دلار! حالا خودتان با یک حساب سرانگشتی این دو قیمت را با هم مقایسه کنید.
سلیمان ادامه میدهد: نمیدانم چرا فقط موزیسینها باید توان مردم را در نظر بگیرند؟ چرا ایرانخودرو و شهرداری و سالنهای برگزارکننده نگران حال مردم نیستند؟ آیا باید همیشه از هنرمند مایه بگذارند.
البته 30 میلیون تومان برای هر کنسرت مبلغی است که خوانندگان موسیقی پاپ در تهران برای برگزاری کنسرتها دریافت میکنند و این قیمتها در شهرستانها با تهران تفاوت خواهند داشت. سلیمان درباره این موضوع توضیح میدهد: خوانندگان پاپ در تهران برای هر کنسرت 30میلیون تومان و برای اجراهای خارج از تهران شبی 13میلیون دریافت میکنند. این نشان میدهد خوانندهها رعایت حال همه مردم را میکنند.
کنسرت در زیرزمینهای شهر
در همه دنیا موسیقی زیرزمینی، موسیقیای است که سازندگان، خوانندگان و نوازندگان آن تمایلی برای حضور روی صحنه ندارند، در ایران اما این تعریف شکل دیگری دارد و به گروههایی گفته میشود که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز اجرا دریافت نکرده و در اماکن غیررسمی به فعالیت خود ادامه میدهند.
معمولا فضای مجازی تنها وسیله ارتباط این گروهها با یکدیگر و تنها بازار معرفی محصولاتشان است. در بین این گروهها هم میتوان شاهد آثاری بود که گاه قوی هستند و گاه هم سخیف و بیکیفیت. برخی از این گروهها علاقهمندانی دارند که پیگیر قطعات اینترنتی آنها هستند.
چند سالی است که بسیاری از خوانندگان مطرح به وسیله اینترنت ابتدا شناخته شدند و سپس با برگزاری کنسرت به دنبال اخذ مجوز میروند که این موضوع به نوبه خود نیاز به کارشناسی و بحث دارد.
فعالان رپ و راک در زیرزمینها
اغلب فعالان موسیقی رپ و راک در ایران به شکل زیرزمینی فعالیت دارند و چون شعر و موسیقیشان با ایرادهایی روبهروست نمیتوانند مجوز بگیرند و به زیرزمینها میروند! این گروهها که میتوان گفت مخاطبانی هم برای خود دست و پا کردهاند، کنسرتهایشان را هم به طور غیررسمی و گاه پنهانی در کافهها، پارکینگها و... برگزار میکنند.
کنسرت زیرزمینی کجا برگزار میشود؟
یکی از نوازندگان یک گروه موسیقی زیرزمینی میگوید: مخاطبان ما کسانی هستند که به موسیقی پاپ و راک علاقهمند هستند.
او مدعی است مخاطبان گروههای زیرزمینی خیلی بیشتر از کنسرتهای دیگر است و با علاقه در کنسرتها حضور پیدا میکنند. این نوازنده اما حاضر به پاسخ دادن به این سوال که کنسرتهایشان را کجا برگزار میکنند، نمیشود. یک شخص مطلع که قبلا از برگزارکنندگان این کنسرتها بوده، میگوید: هر جا پول بدهند میتوانند کنسرت برگزار کنند. پول است دیگر و همه کاری میتواند انجام بدهد!
او میافزاید: حتی طی ماههای گذشته در یکی از هتلهای بزرگ تهران و یکی از فرهنگسراهای بزرگ پایتخت کنسرت زیرزمینی برگزار شد.
این شخص دیگر دلیل محکم پرمخاطب بودن این کنسرتها را در جمله معروف «الانسان حریص ما منع» میداند و تاکید میکند: مردم فکر میکنند چون این کنسرتها نمیتوانند از وزارت ارشاد مجوز بگیرند، حتما خبر خاصی در آنهاست. بهتر است وزارت ارشاد گروههای موسیقی را ساماندهی کرده و کمی دست موزیسینها را باز بگذارد تا این قبیل فعالیتها کمرنگ شود و فضای مساعدی نداشته باشد.
از زیر زمین تا روی زمین
سالها قبل بنیامین بهادری، محسن چاووشی، محسن یگانه، رضا صادقی و خیلیهای دیگر، ابتدا با انتشار کارهایشان در فضای مجازی و غیررسمی مطرح شدند و سپس توانستند مجوز آلبوم خود را بگیرند و برخی میگویند بالاخره هر کسی که امروز اسمی بخصوص در موسیقی پاپ دارد، اول فضای غیررسمی را تجربه کرده است.
زینب مرتضاییفرد - گروه فرهنگوهنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد