مدتی است که برخی کشورهای اسلامی گرفتار مسائلی شدند که رسیدگی نکردن صحیح به آنها، این مسائل را مبدل به بحرانهای پیچیدهای کرده است، بحرانهایی که همه روزه قربانیان زیادی میگیرد و هر روز چند نفر ـ و عمدتا مسلمان ـ در این کشورها، در درگیریهای مربوط به این بحرانها، جان خود را از دست میدهند.
عمده تحلیلها به اتفاقات اخیر منطقه، با رویکرد سیاسی صورت میگیرد، اما در اینجا قصد دارم از منظر دینی نگاهی به وضع نابسامانی که امروزه خواهران و برادران دینی ما و نیز همنوعانمان در این کشورها به آن دچار شدهاند، بیندازم.
سردرگمی بین گروهها، دستهها، احزاب و نهادهای قدرت در یک کشور و همه روزه شاهد نزاع مسلحانه بین آنها بودن و خود، خانواده و عزیزان خود را در تیررس جنگ افروزی آنها دیدن، وضعی است که بسیاری افراد، در بعضی کشورهای منطقه، به آن دچار شدهاند.
شاید اگر به طرفهای درگیر در این نزاعها رجوع کنیم، بیشتر آنها خواهان بازگشت صلح و آرامش و حاکمیت افرادی صالح و صلحطلب در کشورشان باشند، اما از برقراری چنین وضعی ناتوانند.
واقعا چگونه است که کشورهای اسلامی، امروز، چنین شاهد درگیری بین همکیشان و همنوعان هستند و چگونه است که هیچ یک از آموزهها و عناصر فرهنگی و بومی و باورهای مذهبی و اخلاقی آنها، به وارد شدن به شرایطی جدید و مسالمتآمیز یاری نمیرساند؟
این مساله بویژه در باب کشور مصر حساستر میشود. کشوری که پس از تجربه قیام مردمی علیه حاکم دیکتاتور (حسنی مبارک)، از طریق انتخابات، رئیسجمهور و دولت جدید را انتخاب کرد، امروز بعد از دو سال از انقلاب قبلی، گروههای حامی و مخالف رئیسجمهور جدید، در برابر یکدیگر قرار گرفته و نزاعی خیابانی و مرگبار را ایجاد کردند تا جایی که ارتش مصر وارد عمل شد و علیه دولتی که با آرای مردم انتخاب شده بود، کودتا کرد؛ اما پس از کودتا درگیریها ادامه یافت و حامیان رئیسجمهور برکنار شده به اعتراضات خود ادامه دادند.
گویی شرایط امروزی مصر، نشان میدهد راههای مختلف آزموده شده، ولی ثمر بخش نبوده است. نه دیکتاتوری حسنی مبارک برای مردم این کشور، دیگر تحمل پذیر بود و نه انتخاباتی که با روند دموکراتیک صورت گرفت، به تحقق دولتی انجامید که گروههای مختلف مردم، آن را بپذیرند و نه ورود ارتش کودتاگر، آن هم با قوه قهریه توانست آتش بحران را خاموش کند.
اما آیا باورهای سنتی و بومی، میتوانند برای کشوری که بیشتر آن را مسلمانان تشکیل میدهند، درمانی را ارائه دهد؟ آیا میتوان با بازگشت به قرآن، آتش بحران را خاموش کرد و آرامش را بازگرداند؟ آیا از درون این کتاب آسمانی، راه نجاتی از این وضع بر میآید؟
شاید در بدو امر، این مساله مطرح شود که چگونه ممکن است برای این وضع اجتماعی و سیاسی خاص و بدیع، راهحلی را از متن آموزههای سنتی یافت؟ اساسا برخی کشورهای منطقه و بویژه مصر، با مسالهای کهن مواجه نیستند که پاسخ آن را از سنت بخواهند؛ بلکه آنها با مسالهای بدیع مواجهند و باید پاسخی بدیع برای پرسش آنها یافت.
این سخن تا حدی درست است. اما اولا، ما در باره متنی آسمانی سخن میگوییم و نه درباره یک متن معمولی بشری که در یک برهه تاریخی خاص نوشته شده و صرفا توانایی پاسخگویی به مسائل زمانه خود را داشته باشد.
در ثانی از این هم بگذریم، باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ما درباره مناطق جغرافیاییای صحبت میکنیم که بیشتر جمعیت تشکیلدهنده آن را مسلمانان تشکیل میدهند، یعنی اکثریت این افراد بر سر قرآن توافق دارند و آموزههای قرآن از مولفههای ناخودآگاه جمعی آنان است بنابراین میتوان برای جامعهای که به تشویش و افتراق افتاده، با یادآوری اشتراکات، زمینه فهم مشترک و توافق را فراهم کرد.
نجات، تنها از سوی خداست
«اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ» (خدایا نیرومندمنما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینی یادت را) (دعای روز چهارم ماه رمضان).
یکی از بزرگان گفته است که در پاسخ به این پرسش که «خدا کیست و چگونه است؟» پاسخ داد، هر زمانی که در وضع بسیار خطرناکی قرار گرفتید و هیچ امیدی به هیچ راه نجاتی نداشتید و حس کردید که به هیچ وسیلهای نمیتوانید خود را نجات دهید، به یک نقطه ناشناخته و یک قدرت برتر و مطلق امید دارید که شما را از این وضع نجات دهد؛ خدا، هموست بنابراین، خالصترین و شفافترین تجربه ممکن از خداوند در بحرانیترین شرایط ایجاد میشود.
وقتی اوضاع چنان وخیم میشود که انسانها خود را در تنگناهای بسیار پیچیده و لاینحل مییابند و در شرایطی که خردشان به هیچ راهحلی نمیرسد، دو راه دارند. یکی اینکه منتظر باشند تا بحران به بدترین نتیجه خود برسد و بدترین بلاها نازل شود و آنها صرفا بر مصائبی که بر سرشان آمده، زاری کنند و بر نگونبختی خود بگریند و دست تقدیر را با همه بیرحمیاش قبول کنند و دوم اینکه، امید خود به رهایی از این وضع را حفظ کنند و بدون ترس و با حفظ آرامش خود، به منبعی الهی و قدرتمند امیدوار باشند تا آنها را از این وضع خلاص گرداند.
وضعی که امروز برخی مردم منطقه، از جمله مردم مصر به آن دچار هستند، وضعی است که آنها را در چنین دو راهی قرار میدهد.
سرخوردگی و ناامیدی و تن به دست تقدیر دادن، یک راه حل است و توکل، امید داشتن و حرکتکردن در مسیر وضعی بهتر یک راهحل.
رمضان و بحران در کشورهای اسلامی
«ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابی] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد». (بقره - 185)
رمضان را با روزه میشناسیم و روزه را با گرسنگی و تشنگی، اما بارها متن آموزههای اصیل اسلامی از چنین شناخت محدودی ما را نهی کردند.
یکی از مهمترین اثراتی که روزه ماه رمضان بر مسلمانان دارد یا دستکم باید داشته باشد، آمادهکردن شرایط برای تامل و تفکر است.
زندگی روزمره با لذت و سختیهای معمول آن، عمدتا زمانی برای افکارعمیق، غیر سطحی و غیرفردی باقی نمیگذارد. عمده افراد در اندیشه مسائل فردی خود یا سرانجام اعضای خانواده خود، همصنفان و دیگر نزدیکانشان هستند؛ اما دعوت به دور شدن از تعلقات مادی و امساک از لذایذ جسمانی، ما را آماده تفکر به اموری بنیادیتر و والاتر میکند، اموری که به دلیل غلبه تعلقات جسمانی، کمتر فرصت اندیشیدن به آنها را میکنیم.
«روح باز است و طبایع زاغها
دارد از زاغان و جغدان داغها» (مولوی)
روح ما قابلیت اندیشیدن و تفکر درباره مسائل عمیق و مهمی را دارد، اما لذایذ جسمانی، بالهای پرواز این روح را سنگین میکنند و توان پریدن را از آن میگیرند.
عادت به تفکر به منافع شخصی، گروهی و صنفی در زندگی روزمره و سیاسی بتدریج و گام به گام صورت میگیرد؛ اما سرانجام فرد را به جایی میرساند که بسیار هراسانگیز است، به جایی که نه خود آرامش و قرار دارد و نه آرامش و آسایشی برای دیگران باقی میگذارد.
باید توجه داشت که گاه نزاع و درگیری برای احقاق حق، اجتنابناپذیر است و از منظر اسلامی نیز این مطلب کاملا مورد تائید است و الگوی شیعی در این زمینه امام حسین(ع) و یاران ایشان هستند.
چنین حقطلبی و چنین وارد شدنی به نزاع، نه از سر دو دلی و تشویش و منفعتطلبی، بلکه از سر یقین و راستی و خداپرستی و انسان دوستی صورت میگیرد؛ اما بیشتر اوقات، نزاعهای خونبار بر سر مسائلی به وجود میآید که با تدبیر، تفکر، تامل و زمینهچینی برای تفاهم قابل رفع است.
«بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسودهام دار در آن از هر چیز که میترسم به نگاهداری خودت ای نگهدار ترسناکان.» (دعای روز دوازدهم ماه رمضان)
ماه رمضان از راه رسید. شاید وقت آن است که برادران و خواهران ما، از خداوند بخواهند آنها را از آنچه از آن میترسیدند و به آن دچار شدند، رهایی بخشد.
آنها را باز دارد از آنچه آنها را به هلاکت میاندازد، آنها را به برکت روزه ماه رمضان که زمینهساز خردورزی و بازداری از حرکتهای نابخردانه و منفعتطلبیهای فردی و صنفی است، نجات دهد و به آنها نعمت آرامش و آسایش را دوباره عنایت کند و نیز به آنها نعمت بیداری و هوشیاری نسبت به حوادث زمانه خود، همیشه و در هرجا را عنایت کند.
آنها را نسبت به آنچه در کشور خود و در دیگر کشورهای جهان میگذرد، هوشیار گرداند و آنها را نسبت به بروز ظلم و ستم به هر انسانی، با هر نژاد و ملیت و باور حساس گرداند، همانگونه که مردم ما را به برکت انقلاب اسلامی به رهبری فقیهی اسلام شناس، چنین حساسیت و آگاهی بخشید، باشد که این راه پایدار بماند.
ساعد فیضآبادی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگوی اختصاصی با سه نماینده مجلس الزامات سرمایهگذاری در تولید را بررسی کرد
حسن روشن در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد ؛
در گفتوگوی «جامجم» با یک کارشناس تحولات جمعیت ایران و جهان مطرح شد