
جام جم : در تعقیب مایهدارها
در دولت پیشین نیز قرار بود که از ده دهک تقسیمبندی شده جامعه، آن دسته از دهکهایی که وضع مالی اهالیشان توپ است (مثل خیلی از فوتبالیستهای شاخص میلیاردر پا به توپ!)، ابتدا شناسایی، کشف و سپس یارانه آنها خنثیسازی شود، اما نشد ...!
دولت در کم و کیف شناسایی اشخاص مایه دار، گیر کرد و کم کم از خیر ماجرا گذشت و رویش را خاک ریخت. منتهی الآن دولت جدید گویا قصد دارد که خاک ها را از روی این موضوع کنار بزند و آن را به طوری جدی و محکم ـ که مو لای درز آن نرود ـ پیگیری نماید و با احدی نیز شوخی نداشته باشد.
چرا که معتقد است این کار، به فلسفه هدفمندی یارانه ها و نیل به عدالت اجتماعی ـ که دولت قبل هم این را می گفت.
بسته پیشنهادی: از آنجا که پاره ای از کارشناسان خبره، از مبهم بودن ملاک ها و روش های شناسایی اشخاص پردرآمد سخن می گویند و دولت قبلی نیز دقیقا به همینجاش که رسید، کنار کشید؛ لهذا به نظر می رسد که باید در کشف و شناسایی بخش متمول و مایه دار جامعه و روش های استراتژیک و راهبردی آن، به دولت کمک کرد. به عقل ناقص ما اینها می رسد، تا به عقل شما چی برسد:
1ـ مرحله بندی: مسیر ردیابی و شناسایی پولداران، مرحله بندی و فازبندی شود.
فاز اول؛ خودمعرفی باشد؛ یعنی به پولداران اجازه بدهیم خودشان به زبان خوش، خودشان را معرفی نمایند و از جوایز ارزنده ای همچون ده ها دستگاه ماشین مگان و کلید طلایی ویلا در شمال و ... جوایز تشویقی دیگری از این دست، بهره مند شود.
فاز دوم؛ دیگر معرفی باشد؛ بدین قرار که اهالی محل و همسایگان فرد پولدار، نام او را راپورت بدهند. علی الخصوص اقشار مستاجرجماعت که دل پری هم دارند.
فاز سوم؛ به زور معرفی؛ یعنی که گروه های کشف و شناسایی افراد مایه دار در سطح شهرها و کوچه و خیابان ها راه بیفتند؛ کوچه به کوچه، کو به کو، خانه به خانه، در به در ... و بدانند که عاقبت جوینده یابنده است. به این شایعات هم هیچ وقعی ننهند که: «نگردید نیست؛ ما گشتیم نبود». همین حرف ها هم ای بسا که ساخته و پرداخته خود این اشخاص مایه دار می تواند باشد.
2ـ کمین زدن: در شناسایی و مچ گیری از شهروندان پولدار، اصل کمین زدن و غافلگیری نباید فراموش شود. گشت های نامحسوس و ناملموسی در اماکن تجاری و معاملاتی و طلافروشی های حساس، حضور مخفیانه به هم رسانند و انواع خرید و فروش های میلیاردی مسکن و ماشین و سرویس طلاجات و شیر مرغ و جان آدمیزاد را زیر نظر بگیرند. این طوری به راحتی، سر صحنه، می توانند مچ بگیرند.
3ـ نصب دوربین: در مغازه ها و میوه فروشی ها نیز می شود دوربین کاشت و تحرکات خزنده را زیرنظر داشت. مثلا هر کس که از یک میوه فروشی، چند کیلو پسته خام و تازه ابتیاع کرد؛ حاضرم قسم بخورم که یا برج ساز است، یا که به هرحال شدیدا مایه دار. البته کارمندان هم برج سازند؛ منتهی فقط سر برج، خودشان را می سازند. فلذا این دو گروه با هم قر و قاطی نشوند. میان برج من تا برج گردان(!) / تفاوت از زمین تا آسمان است!
سیاست روز : چهار جوابی
وزیر سابق علوم: هیچگاه رسم نبوده وزیر یا سرپرست وزارتخانهای که میآید تصمیمات قبلی را زیر سؤال ببرد.
جمله زیر در کدام یک از گروه های زیر دسته بندی می شود؟
الف) علمی – تخیلی
ب) سیاسی – تخیلی
ج) فرهنگی – تخیلی
د) کلا تخیلی
حسن بیادی: من گفتهام حدود هزار میلیارد تومان هزینه انحراف از برنامه در شهرداری است اما اینکه هزینه هزارمیلیاردی فاقد سند در شهرداری موجود است صحت ندارد.
عبارت فوق یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟
الف) به گنجشک گفتند مناره توی حلقت.گفت یک چیزی بگویید لااقل در حلقم بگنجد.
ب) یه دوست دارم که دوست داره با دوست تو دوست بشه. تو دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه ، دوست بشی؟
ج) فلانی به در می گوید که دیوار بشنود.
د) گفتم یا نگفتم؟ گفتم یا نگفتم؟ گفتم یا نگفتم؟(با لحن جیگری بخوانید)
ایرج ندیمی - نماینده لاهیجان -: بساط ... باید در مجلس برچیده شود.
نقطه چین بالا را با یکی از گزینه های زیر پر کنید؟
الف) چلوکباب سلطانی با کوبیده اضافه
ب) خواب در جلسات علنی
ج) پاداش های چند صد میلیون تومانی
د) رای ممتنع
مدیرکل دفتر پیشگیری سازمان بهزیستی: چیزی در حدود ۲۰۰ هزار نفر مبتلا به الکل در کشور وجود دارد که این آمار کمی نیست.
عبارت فوق یادآور کدام شعر است؟
الف) من مست و تو دیوانه / ما را که برد خانه؟ / صدبار تو را گفتم / کم خور دو سه پیمانه
ب) توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر / به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر
ج) ساقی از گوشه ی میخونه نرونم / خونه امیدمه بذار بمونم
د) الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناول ها / دویست هزار و اندی استکان رفته است تا بالا
شرق: شمقدری؛ سکانس آخر
«ایوبی» اتاق ریاست سازمان سینمایی را از «شمقدری» تحویل گرفت و گفت: خسته نباشید.
شمقدری گفت: با منی؟ ولی من که کاری نکردم.
ایوبی گفت: خسته نباشی. حتما یه کاری کردی.
شمقدری گفت: نهبابا. هیچ کاری نکردم. حتی نگذاشتم کسی کار کند. اصلا خسته نیستم.
ایوبی گفت: ایبابا. شوخی میکنی. بههرحال یه کارهایی کردی دیگه. مدیریت فرهنگی که کردی؟ یا اون کار رو هم نکردی؟
شمقدری گفت: همانطور که واقف هستید مدیریت در حوزه فرهنگ بسیار سخت است و در این حوزه، مدیریت در سینما سختتر هم هست.
ایوبی گفت: آهان. راهکار شما چی بود تو این مدت؟
شمقدری گفت: چون مدیریت فرهنگی و مدیریت سینما بسیار سخت است من مدیریت نکردم. نشستم توی اتاق پام رو انداختم رو پام، پشت گوشم رو خاروندم تا یکی بیاد این اتاق رو بگیره. فقط ببخشید یه خرده ریخته بههم، داشتم بازیگری تمرین میکردم که حالا که بیکار شدم برم سر پروژه «سلحشور»اینا یا «دهنمکی»اینا نقش اول سیاهیلشگرها بشم.
ایوبی گفت: آهان. شمقدری گفت: تعبیر من درباره جایگاه سینما در عرصه فرهنگ این است که سینما، نوک پیکان یک نیزه است.
ایوبی گفت: پیکان؟ جدی؟ پیکان که اصلا امنیت برای سرنشین یا عابران پیاده هم ندارد. همین است که سینما آشولاش شده. درست است؟
تعدادی از سینماگران گفتند: درست است. در ضمن شمقدریجان، بیزحمت حالا که میری، نوک پیکان را از چشم ما دربیاور. ممنون.
شمقدری در حالی که میگفت: «متاسفانه برخی انتظار دارند، تیغ جراحی سینما در دست هر فردی باشد.» ساطور سلاخی را از روی میز برداشت و گذاشت توی کشو. این اتاق برای تو. عیبی نداره یهدونه از رو کلیدش بزنم؟
ایوبی گفت: آخه چرا؟
شمقدری گفت: چون کلید دوست دارم. من خیلی دوست داشتم بتونم یه فیلم درست و حسابی رو کلید بزنم. ولی نشد. حتی برای کلیدزدن هم من رو دعوت نمیکردند. الان هم تصمیم دارم اگه توی دانشگاه آقای احمدینژاد کاری برام جور نشد، برم سمت نارمک، یه زیرپله بگیرم کلیدسازی بزنم و اینطوری به جامعه کمک کنم.
شمقدری در پایان پشت گوشش را خاراند و گفت: میدونم که فیلمهای خوبی در دوره من ساخته نشده. فیلمهای خوبی هم که ساخته شده بود درست و حسابی پخش نشد. من خیلی متاسفم. میخوام درستش کنم. بهم فرصت بدید. اصلا هر کی پول فیلم بد داده و رفته سینما، بیاد دم در پول بلیتش رو از جیب خودم بدم.
شمقدری که کلید اتاق را سفت گرفته بود و نمیدادش به ایوبی در آخرین لحظات گفت: کلیدمرو بده.
شمقدری گفت: کلیدم رو بده. کلیدم رو بده.
شمقدری که داشت کلید را از دست ایوبی میکشید گفت: مگه خودتون کلید ندارید؟ چی شد؟ هان؟ به ما که رسید آسمون رمبید؟ اون کلیده که روحانی تو تلویزیون نشون داد کو؟ هان؟ کو پس؟ نکنه شاهکلید بوده؟ دیدی؟ دیدی؟ بگم «فراستی» بیاد ازتون کلید بسازه؟ هان؟
شمقدری که کلید توی این دستش بود و با آن دستش داشت ایوبی را قلقلک میداد تا کلید از دستش بیفتد گفت: ندید بدید، خب یه کلید هم بده من.
شمقدری که در چارچوب در چسبیده بود و داشت ایوبی را هل میداد بیرون اشاره کرد: خب یهروزدرمیون رییس باشیم نمیشه؟
شمقدری که پاش را گذاشته بود لای در گفت: پس من چی؟ پس من چی؟ خب نوبتی. قبول؟ قبول؟ اما اول منها. بیا برو بیرون.
شمقدری که توی میدان بهارستان منتظر تاکسی بود گفت: حالا از این 16میلیاردتومن که واریز کردند برای دانشگاه آقای احمدینژاد، نمیشه سیصدتومن به من قرض بدن، یه زیرپله کرایه کنم کلیدسازی بزنم؟
عابران علاف پیاده تحصیلکرده ولمعطلی که آنجا ایستاده بودند به شمقدری گفتند: عموجان، سیصدتومن که پول برقه. الان زیرپله رو باید بیست تومن بدی، ماهی پونصدتومن. کجای کاری؟
شمقدری گفت: منرو فیلم نکنید. من خودم چند سال همه رو فیلم کردم. من خودم رییس اتاق سینمایی بودم... که تا یاد اتاق سینمایی افتاد اشک در چشمهاش حلقه زد و بدو بدو برگشت و «اتاقم رو پس بده... اتاقم رو پس بده...» گویان به سمت اتاق دوید.
حمایت: ای بخاری های برقی آبرو داری کنید!
درست که قدیمی ها معتقد بودند « خدا سرما را به قدر بالاپوش میدهد.» ولی این دلیل نمی شود مسئولان آموزش و پرورش با استناد به مضمون این ضرب المثل کلاس های درس را در زمستان به امان خدا رها کنند و بچه های مردم یخ کنند!
هر چند در سال های اخیر همواره مسئولان فرهنگ از اختصاص بخاری های استاندارد به مدارس خبر می می دهند ولی باز هم در میانه سال هیولاهای نفتی و چکه و هیزمی که سازندگان آنها سالهاست روی در نقاب خاک کشیده اند، ناجوانمردانه صورت های معصوم دخترکان و پسرکان مظلوم را مورد یغما قرار می دهند تا جایی استاد سعید بیابانکی فرموده:« دانش آموزان ما را بار ها سوزانده اید . . . ای بخاری های نفتی معذرت خواهی کنید!» علی ایحال امسال هم دوباره رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور با بیان این که 6800 کلاس درس در مقاطع ابتدایی و متوسطه اول و دوم بزودی به تجهیزات اداری کلاسی مجهز خواهند شد، از خرید 12 هزار بخاری برقی تابشی برای مدارس خبر داد.
مرتضی رئیسی در گفت وگو با ایسنا افزود: مناقصه خرید 12 هزار دستگاه بخاری برقی تابشی برای تعدادی از مدارس سراسر کشور انجام شده و مقدمات برگزاری مناقصه عمومی برای تامین تجهیزات اداری کلاسی برای 2223 کلاس در قالب 198 پروژه در مقطع متوسطه، 1864 کلاس در قالب 239 پروژه در مقطع راهنمایی و 2713 کلاس در قالب 424 پروژه برای مقطع ابتدایی در حال انجام است.( جام جم – 3 شهریور92)
فقط خدمت دوستان عارض شوم تا جایی که ما خبر داریم برق خیلی نامرد تر و خطرناک تر از آتش است و اصلاً هم اهل شوخی و مسامحه و مصالحه نیست و فی الفور اثر خود را نشان می دهد.
جان مادرتان اگر قرار است بخاری برقی در کلاس درس بگذارید یک جایی بگذارید تا دست دانش آموزان به آن نرسد. دوم اینکه با توجه به حذف یارانه به فکر قبض برق هم باشید. نشود کار به جایی برسد که خانواده ها با دیدن قبض های خودیاری و کمک به مدارس به همان بخاری های نفتی و چکه ای رضایت بدهند.
در خاتمه یک پیام هم برای بخاری های برقی دارم که امید است آن را به گوش جان نیوش کنند: « دانش آموزان ما محتاج یک آرامش اند . . . ای بخاری های برقی آبرو داری کنید!»
تهران امروز : منتقد خاص در آسمان!
«منتقد خاص» گاهی در آسمانها سیر میکند و این زمانی است که سوار هوا پیما شده باشد.همانگونه که در مطلب قبلی، ایشان را در محیط «زورخانه» بررسی کردیم،امروز میخواهیم ایشان را در «آسمان» رصد کنیم!
انجام وظیفه در همهحال!
اینکه پای «منتقد خاص» از زمین کنده شدهاست دلیل نمیشود که رسالت انتقاد خود را فراموش کند.با توجه به اینکه در طول پرواز سطح فکر «منتقد خاص» بهطور طبیعی بالا رفتهاست، امکان دارد انتقادهای روشنگر او طیفهای متنوعی را در بر بگیرد:
- پایین نیامدن شیشههای هواپیما در هنگام اختلال در سیستم هوای کابین!
-حجم کم و رقتانگیز بسته غذا و نبود نانهای سنتی- از قبیل سنگک و بربری- در آن!
-اظهار فضل و پز دادن بیمورد و مکرر خلبان و برخی مهمانداران به مسافران به اینکه زبان انگلیسی میدانند.(آنهم با چند تا جمله تکراری از قبیل:کابین کرو ریدی فور تیکآف!)
-تبعیض پروازی بین شهرها (مثلا:چرا مدت زمان پرواز تهران-تبریز باید از مدت زمان پرواز تهران-ارومیه کمتر باشد؟)
-معماری نادرست سرویس بهداشتی هواپیما و عدم توسعهیافتگی آن طی سالیان سال.
-محدودیت آزادی مدنی در هواپیما به علت اجباری بودن بستنکمربند.(با تردد گشتهای ویژه در داخل هواپیما و تذکرات لسانی به کسانی که دوست دارند کمربندشان باز باشد.)
-کمپوزیسیون نامناسب دماغ برخی مهمانداران با چهرهشان.
تعیین مقصد با رای اکثریت!
«منتقد خاص» اعتقاد دارد که اگر چه همه مسافران برای مقصد خاصی بلیت خریدهاند، دلیلی ندارد که هواپیما حتما در مسیر منتهی به آن مقصد پرواز کند.او اعتقاد دارد حین پرواز نیز اگر اکثریت، مسیر دیگری را در نظر گرفتند خلبان موظف است که پایبند دموکراسی باشد و فرمان را به میل آنها بچرخاند!
بررسی صلاحیت خلبان!
«منتقد خاص» میتواند حین پرواز صلاحیت خلبان را بررسی کند و مثلا از او کارت پایانخدمت بخواهد. اگر خلبان از ارائه کارت پایان خدمت طفره رفت، «منتقد خاص» میتواند پیشنهاد دهد که «کمک خلبان» جای خلبان را بگیرد. اگر او هم نداشت یکی از مهمانداران جایگزین شود.(بدیهی است که مهمانداران خانم، به جای کارت پایان خدمت موظفند که گواهینامه گلدوزی ارائه دهند.) اگر مهمانداران نیز در ارائه مدارک درخواستی تعلل ورزیدند، یکی از مسافران به قید قرعه در کابین خلبان قرار گرفته و هدایت هواپیما را برعهده میگیرد.
وظایف بعد از فرود!
«منتقد خاص» بعد از اینکه پایش به زمین رسید از آنجایی که بهدرستی ادعا دارد که از آسمان افتادهاست، انتظار دارد که در جامعه به نقدهای عالمانهاش توجه بیشتری شود.
کیهان : غلط زیادی (گفت و شنود)
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مقامات و دولتمردان غربی و عبری و عربی از احتمال حمله نظامی قریبالوقوع به سوریه خبر میدهند.
گفت: موز اگر قوت داشت کمر خودش را راست میکرد! آمریکا و اسرائیل در ضعیفترین دوران خود قرار دارند و مردم کشورهای ترکیه و اردن و عربستان از دولتهای دستنشانده جانشان به لب رسیده و در انتظار فرصت هستند.
گفتم: اتفاقا بسیاری از رسانهها و استراتژیستهای غربی و اسرائیلی نیز عواقب حمله نظامی به سوریه را برای آمریکا و متحدانش فاجعهآمیز میدانند.
گفت: وقتی میدانند که کاری از دستشان ساخته نیست، چرا رجز میخوانند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی پرسید این جمله شکسپیر که میگوید «یا به اندازه آرزویت تلاش کن و یا به اندازه تلاشت آرزو کن» یعنی چی؟! گفتند یعنی تو که نمیتوانی هیچ غلطی بکنی، غلط میکنی که غلط زیادی میکنی!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان