در ایران این روند کاملا برعکس است. کتابهایی تبلیغ میشود که اصلا برای عرصه جهانی مناسب نیستند. این کتابها به مرحله اول انتخاب فهرستهای بهترین کتابها وارد میشود ولی وقتی به دست مشاورانشان میرسد، میبینند که اصلا برای عرضه در سطح بینالملل مناسب نیستند. یادمان باشد، تعداد این کتابها کم نیست.
مثلا باید بدانیم که در جامعه جهانی نیز مثل ایران اصلا مجموعه داستان را قبول نمیکنند. مگر این که خود نویسنده کتاب را در تعداد محدود به چاپ برساند یا اثر داستانیاش را در مجلات منتشر کند. معیارهای دیگری هم البته هست، رمان باید حداقل 350 صفحه داشته باشد آن هم با جذابیت موضوعی، تعلیقهای گیرا و کشش کافی برای مخاطب.
در رمانهای ایرانی، البته آثار ترجمه شده به زبانهای مختلف با چاپهای بالا هم وجود دارد. مثلا رمان بامداد خمار که آن را بسیار در ایران مسخره کردند و انگ عامه پسند بودن به آن زدند، بیش از حدود 15 بار در خارج از کشور تجدید چاپ شده است. کتاب «سهم من» از خانم پرینوش صنیعی وقتی در ایران به چاپ رسید، فقط در مجله بخارا و از سوی آقای دهباشی فرصت گفتوگو با نویسنده مهیا شد و البته من هم در کتاب «معجون عشق» با ایشان گفت و گویی کردم. راستش این است که در ایران هیچکس کتاب سهم من را جدی نگرفت، حتی بعضی کتاب را با انگ عامهپسند بودن مسخره کردند. با وجود اینها، وقتی کتاب به ایتالیایی ترجمه شد، جایزه بینالمللی بوکاچو را از آن خود کرد. تاکنون نیز هشت بار چاپ شده و هر بار تیراژ 40 هزار نسخهای را از آن خود کرده است.
البته یکسری از رمانهای دیگری هم هست که در خارج ایران چاپ شدهاند، ولی علت چاپ این آثار ترکیب دو عامل جذابیت ادبی و سیاسی آنهاست که فعلا مجال صحبت در این باره نیست.
نکته مهمی که میخواهم اشاره کنم این است که در کشور ما وقتی کتابی مثل رمانهای خانم فریبا کلهر که ویژگیهای مورد پسند خارجیها را برای رمان بودن داراست، پرفروش میشود و هر سال چهاربار تجدید چاپ میشود، سریع آن را از مرحله تبلیغات و معرفی بیشتر حذف میکنند. در حالی که اگر همین کتاب تبلیغات کافی را در ایران داشته باشد، به اولین مرحله انتخاب برای فهرستهای پرفروش و پرطرفدار وارد میشود و حتما میتواند در مرحله گزینش مشاوران نیز انتخاب شود و به چاپ جهانی با زبانهای مختلف برسد.
جمعبندی این بخش از صحبتم این است که در ایران کتابهایی جایزه میگیرند و تبلیغ میشوند که وقتی ناشر خارجی روی آنها دست میگذارد، به لحاظ عدم جذابیت موضوع و عدم تعلیق و... و به عبارت دیگر، دارا نبودن شاخصههای جذابیت از نظر مخاطب بینالمللی رد میشوند و اصلا کتاب به مرحله جهانی شدن نمیرسد.
مهمترین شاخصه جذابیت از نظر چنین مشاورانی این است که رمان ویژگیهای ایرانی بودن را دارا باشد. پس عملا آن دسته از رمانهای ما که راجع به فیس بوک، اینترنت، زندگی شهری آپارتماننشینی و... است، خود به خود در مرحله انتخاب مشاوران حذف میشود. سهم من اثر پرینوش صنیعی، معصومهای را نشان میدهد که از قم به تهران میآید و برادرانش اجازه درس خواندن به او نمیدهند و... این یک اثر ایرانی است و واقعا از ایران صحبت میکند. کتاب بامداد خمار هم بیانگر شرایط یک قشر فرودست در تهران است. همین عامل است که بامداد خمار را برای آن طرف آبیها هم جذاب میکند.
دومین شاخصه در نظر آنها دارا بودن ویژگیهای رمان است؛ رمانی که شخصیتپردازی داشته باشد، تعلیق و کشش داشته باشد، واقعا ماجرایی برای گفتن داشته باشد، و بسیاری از موارد دیگر. مثلا وقتی سهم من را میخوانید در هر فصل خودتان مایل به خواندن فصل بعد میشوید، آنقدر که این کتاب داستانهای فرعی و داستانهای تو در تو دارد.
در حالی که ما در ایران فقط به یک بعد توجه میکنیم. درست مثل آن ورزشکارانی هستیم که مثلا پاهایشان لاغر است ولی بازوهای بسیار بزرگی دارند یا سر و دست و پای بسیار بزرگی دارند ولی بدنشان کاملا لاغر است. اندام ما به یک اندازه بزرگ نمیشود.
نکته دیگر درباره این که چرا رمانهای ما به سطح بینالمللی آن هم در فهرست پرفروشها نمیرسد، خواه ناخواه آثار ایرانیان متاثر از برچسبهای سیاسی نیز هست. بعضی از نویسندگان ما قربانی سیاست میشوند. عجیب است که از بین این همه نویسنده که از ایران میروند، تقریبا از هیچکس نمیتوان صحبت کرد که پس از ترک ایران در سطح بینالمللی درخشیده باشد. نویسندههایمان تا وقتی که در ایران هستند، اتفاقا بیشتر دیده میشوند و وقتی که میروند انگار دیگر خشک میشوند. کافی است که نام بعضی از اینها را به انگلیسی سرچ کنید، آنوقت است که میبینید هیچ نامی از آنها نیست. مگر همان چند سایتی که کتابهایشان را برای فروش گذاشتهاند. بعضی از این افراد هم که در آن طرف دیده شدهاند، بیشتر جایزه سیاسی گرفتهاند.
بنابراین خیلی از رمانهایی که در ایران نوشته میشود، برای آن طرف مناسب نیست. البته نباید این رویکرد آنها را هم فراموش کنیم که به دنبال رمانهای سیاسی هستند تا ایران را سیاه نشان دهند.
یوسف علیخانی / نویسنده و ناشر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد