جام جم : موتورسیکلت، ایست!
موتورسیکلت چه گناهی دارد که زبان ندارد بگوید برای یک تا حداکثر دو نفر ساخته و پرداخته شده است؟ اضافه کردن آدم، بیش از این تعداد که عرض شد، گور فنرهای موتور، برای جان خود سوارشدگان بر آن خطر دارد البته این قضیه خلافهای موتورسیکلتسواران، مختص زمان ما هم نیست.
در عصر شترسیکلت هم که شتر جانشین موتور بوده، از این دست خلاف ها مشاهده می شده؛ چنان که مثلا شاعر به ساربان در مورد سرعت بالای شترش در همان ابتدای یکی از اشعارش تذکر لسانی داده است.
مصرع:
ای ساربان، آهسته ران، کارام جانم می رود ...
دوستی می گفت چنان هی می گویند: «ای ساربان آهسته ران»، که انگار شترهای قدیم، 180 می رفتند!.... دیدم خیلی هم بیراه نمی گوید.
خبر وارده: «آمارهای تلخ تصادفات موتورسیکلت سبب شده تا پلیس راهور تهران بزرگ، طرح های گوناگونی را برای کاهش حوادث موتورسواران اجرا کند. توقف راکبان موتورسیکلت هایی که بیش از یک مسافر سوار کرده باشند، از طرح های جدیدی است که به مرحله اجرا گذاشته شده است.» ـ به نقل ازجراید بی موتور
بسته پیشنهادی: ضرورت جلوگیری از حوادث و تصادفات مربوط به موتورسیکلت ها اقتضا می کند که هرچه بیشتر در برخورد با آنها سخت گرفته شود. در همان حوزه ارشادی و آموزشی البته. از این رو، توقف موتورسیکلت در موارد زیر نیز اکیدا توصیه می شود:
1ـ روندگان پیاده رو: بعضی راکبان موتورسیکلت ها، به محض آن که سطح خیابان را شلوغ می بینند، می اندازند داخل پیاده رو، برو که رفتی. درست نیست که پیاده ها با تصور این که موتورسوار، کیف قاپ است، زهره ترک شوند. این تازه در صورتی است که موتورسواری نزند آنها را شل و پل کند.
2ـ زنندگان تک چرخ: هستند بعضی از موتورسواران که خیال می کنند اگر از هر دو چرخ موتور در آن واحد استفاده کنند، اسراف است. حتی شنیده بودم که کارخانجات ژاپنی برای این دسته از موتورسواران، یک موتورهایی با یک چرخ ساخته؛ چون مهندسان و کارشناسان آنها گزارش داده بوده اند که در ایران، بعضی اشخاص، تنها از یک چرخ موتور استفاده می کنند.
3ـ ندارندگان کلاه: گذاشتن کلاه بر سر دیگران، همیشه و در هر موردی بد نیست. مثلا استثنائاً در مورد موتورسواران، نه تنها خوب است که عالی هم هست. با کلاه گذاشتن سر آنها، جانشان را محفوظ نگه می داریم. البته شکل این کلاه ها از سایر کلاه ها متفاوت و متمایز است. نه تنها راننده موتور که سوار پشت سر نیز باید کلاه ایمنی داشته باشد. گاهی دیده شده که نفر پشت سر کلاه دارد، اما به محض آن که احتمال تصادف داده شده، موتورسوار، آن کلاه را از سر وی برداشته، دو دستی روی سر خودش گذاشته است.
سیاست روز: دست به دست شدن کارت هدیه!
آقای وزیر سابق: این که می گویند به من کارت هدیه صدمیلیون تومانی داده اند باید بگویم ما هزینههای جاری نداشتیم و مجبور بودیم از مدیران استانی یا کشوری در این زمینه کمک بگیریم و باید بگویم که من حتی یک ریال به طور مستقیم نگرفته ام.
با توجه به این موضوع که این اتفاق به شکل "مستقیم" نیفتاده ، کدام یک از گزینه های زیر صحیح است؟
الف) امپریالیسم جهانخوار و استکبار جهانی ، کارت هدیه را دست به دست کرده اند تا به دست ایشان برساند.
ب) عوامل فتنه ، کارت های هدیه را از منتهی علیه سمت چپ گذاشته اند توی کشوی میز آقای وزیر!
ج) عوامل جریان انحرافی ،کارت هدیه را از منتهی علیه سمت راست گذاشته اند توی کشوی میز آقای وزیر!
د) به گفته ایشان اصلا کارت هدیه یکصد میلیون تومانی در بانکها وجود ندارد وفلذا اصل ماجرا منتفی است.
جراید ورزشی : ایران از شنیدن خبر همگروهی با "آرژانتین" شوکه شد.
با توجه به این خبر به نظر شما در صورت همگروهی با کدام یک از کشورهای زیر "شوکه" نمی شدیم؟
الف) جزایرسلیمان
ب) میانمار
ج) کشور پادشاهی لتوسو
د) گینه بیسائو
وزیر بهداشت: تعرفههای تشخیصی – درمانی باید واقعی شود.
منظور از واژه "واقعی" در جمله فوق کدام یک از این گزینه هاست؟
الف) گران
ب) وحشتناک
ج) سرسام آور
د) چند برابر
جمله زیر از کیست:
آلودگی هوای تهران بسیار جدی است.
الف) نلسون ماندلا – مبارز اهل آفریقای جنوبی -
ب) دیگو آرماندو مارادونا – فوتبالیست آرژانتینی -
ج) ابوالحسن کیکاووس بن قابوس بن وشمگیر بن زیار دیلمی ملقب به شمس المعالی
د) امین حسین رحیمی – رییس دیوان محاسبات -
شرق: خطر اجناس مخالف
یک جامعهشناس کشف کرد: «استفاده از تلفن همراه، سن ارتباط با جنس مخالف را به مقطع تحصیلی راهنمایی رسانده است.» (ایسنا) پس نتیجه میگیریم: پدربزرگها و مادربزرگهای ما با هم ارتباط نداشتند، چون تلفن هنوز اختراع نشده بود. نتیجه میگیریم بر مخترع تلفن لعنت که پل ارتباطی اجناس مخالف هم شد.
ریشهیابی: این جامعهشناس پس از کشف، استخراج کرد: «ارتباط زودهنگام با جنس مخالف باعث میشود که نوجوانان ما بارها با شکست عاطفی روبهرو شده و با تصمیمات ناخواسته و ناگهانی در روند زندگی خود با مشکل مواجه شوند.» پس نتیجه میگیریم ریشه اصلی مشکلات جوانان مثل بیکاری، فقر، مشکلات روانی، مشکلات بهداشتی و درمانی، مشکلات تحصیلی و حتی جوشهای صورت، همهوهمه بهخاطر شکست عاطفی است.
آپشن جدید: این جامعهشناس تاکید کرد اما بر چی؟ بر این: «دولت و مسوولان باید تدابیر ویژهای را در برخورد با اپراتورهای تلفنهای همراه اتخاذ کنند.» به نظر ما یک «گشت ویژه» ایجاد شود و همراه با تلفنهای همراه به جوانان زیر 18سال فروخته شود. این «آپشن» جدید شماره تلفن والدین جوانان را حفظ میکند و شمارههای اجناس مخالف را از حافظهاش پاک میکند. در ضمن هروقت اجناس مخالف خواستند با هم صحبت کنند، به آنها تذکر میدهد و بعد از سهبار تذکر تلفن را قطع میکند.
بیبند: این جامعهشناس- با دست- اشاره کرد: «برخی اپراتورها متاسفانه با تعرفههای خود بیبندوباری را در جامعه ترویج میدهند، بهطور مثال طرح مکالمههای شبانه از ساعت 24 تا 6 بامداد با ایجاد هزینههای کم باعث شده تا تعدادی از جوانان و نوجوانان بهجای مطالعه و استراحت تمام این مدت را با تلفن همراه خود درگیر باشند.»
تست هوش: به این کاری که اپراتورها میکنند و شبها تخفیف میدهند و البته جامعهشناس مذکور کشف کرده که آن کار منجر به بیبندوباری میشود، چه میگویند؟
الف- بسترگستری موبایلی
ب- واسطهگری محبت موبایلی
پ- بسته شبانه (با واردکردن کد #) (.) (# و فشاردادن دکمه «سند»)
دستهای توی کار: این جامعهشناس که جامعه را مثل چرک کف دستش میدانست و مثل کف دستش میشناخت، گفت: «برخی سیاستهای اینچنینی در کشور که معلوم نیست با چه هدفی دنبال میشوند بیبندوباری را در جامعه افزایش و ناهنجاریها را رفتهرفته به هنجار تبدیل میکنند.»
نتیجه کلی: با این دیدی که این جامعهشناس ارایه کرد، من خودم از این لحظه به چشمی روی در، آیفون تصویری، پنجره، کامپیوتر، موبایل، اتوبوس، مترو، بقالی، کوه، دشت، جنگل، فرودگاه، بیمارستان و خلاصه به همهچیز شک کردم. همه اینها وسایلی است که منجر به ارتباط با جنس مخالف میشود. بچهها مراقب باشید...
تهران امروز: از چوگان تا فالوده شیرازی!
کشور«آذربایجان»مرا به یاد لطیفهای قدیمی میاندازد که:
اولی میپرسد:
-در شهر شما آثار باستانی هست؟
دومی جواب میدهد:
-نه، اما قرار است بسازند!
حالا حکایت کشور «آذربایجان»است که (مثل خیلیها که فرصت تهیه غذا ندارند یا بلد نیستند غذا بپزند و درنتیجه غذای حاضری میخرند)مدتیاست که «مشاهیر و میراث فرهنگی حاضری»(!) میخرد یا به عبارت صحیحتر تصاحب میکند!
(البته اینکه دیگر کشورها مشاهیر،رسوم و ورزشهای ایرانیرا به نام خودشان در جهان ثبت میکنند و مسئولان پرظرفیت ما نظارهگر این ماجراهایند،خدای نکرده حمل بر بیتفاوتی و سوءمدیریت نشود؛ بلکه این امر نشان از ادب،گذشت و احترام والای فرهنگ ایرانی دارد!)
بعد از ثبت «تار ایرانی» به عنوان میراث معنوی کشور آذربایجان(!)آخرین مورد از این نوع، دستدرازی کشور مذکور به ورزش ایرانی چوگان بود!
پیشنهاد میشود مسئولان محترم کشور نیز درخواست استرداد نام این کشور را داشته باشند تا این کشور بعد از این با نامی دیگر خوانده شود، چون نام این کشور –که خودش در گذشتهای نه چندان دوربخشی از ایران بوده است- عاریتی و متعلق به ایران است!به گواهی تاریخ، نام «آذربایجان»همواره به منطقه جنوب رود ارس و حوالی آن، اختصاص داشته و منطقه جغرافیایی فعلی کشور آذربایجان، «اَرّان» نامیده میشدهاست!)
به مسئولان هوشمندمان هشدار میدهم که از منابع موثق اطلاع پیدا کردهام موارد بعدی کشور «آذربایجان»به شرح ذیل است:
-تصاحب استاد شهریار:به بهانه شعرهای آذری ایشان و نیز غزل فارسی:پر میزند مرغ دلم با یاد آذربایجان!
-تقاضای استرداد ماه آذر از تقویم شمسی:به بهانه اینکه این واژه در ابتدای نام این کشور کاربرد دارد!
-ثبت شهر ماکو در یونسکو:با توجه به همقافیه بودن ماکو و باکو!
-ثبت یوزپلنگ ایرانی، دمام بوشهری و فالوده شیرازی:دلیل خاصی ارائه نخواهند داد،عشقشان خواهد کشید!
-ثبت راقم این سطور به عنوان میراث معنوی طنز(!): به بهانه اینکه متولد آذربایجانغربیاست و شعر ترکی نیز میسراید!
در پایان هشداری مشابه به مسئولان فرهنگی کشور «آلمان» میدهم که بنا به شنیدهها کشور «آذربایجان» در صدد است، موسیقیدان شهیر آلمانی «یوهان سبستین باخ» را نیز با ارائه مدارک مستند و متقن جزو مشاهیر خویش ثبت کند!
کشور«آذربایجان» ادعا کردهاست که «باخ»آنگونه که از اسمش پیداست، آذری بودهاست.«باخ» در ترکی به معنای «نگاهکن» است!
کیهان : غار(گفت و شنود)
گفت: بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی آل سعود در توجیه همکاری عربستان و اسرائیل گفته است «دشمنِ دشمن ما، دوست ماست و اسرائیل هم از این قاعده مستثنا نیست»!
گفتم: یعنی چون اسرائیل و عربستان هر دو دشمن ایران هستند بنابراین میتوانند دوست یکدیگر باشند!
گفت: یعنی آل سعود عقلش نمیرسد که در روز مبادا هم از سوی جهان اسلام مورد حمله قرار میگیرد و هم از سوی ملت عربستان؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! دو نفر که برای شکار شیر رفته بودند، تیرشان خطا رفت و شیر به آنها حملهور شد یکی رفت بالای درخت و دیگری وارد یک غار شد. اما هر چند دقیقه یکبار از غار بیرون میآمد و دوباره با حمله شیر به درون غار میرفت. دوستش از بالای درخت گفت؛ چرا درون غار نمیمانی؟ و یارو گفت؛ آخه یک شیر دیگر هم توی غار است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد