خراسان:ضرورت توجه به فرهنگ در احیای سازمان مدیریت
«ضرورت توجه به فرهنگ در احیای سازمان مدیریت»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن میخوانید؛با مصوبه دیروز مجلس، دولت مکلف شد تا ۶ ماه دیگر سازمان مدیریت و برنامه ریزی را مجدد راه اندازی کند. این مصوبه در شرایطی تصویب شد که دولت نیز پیگیر احیای این سازمان بود و رئیس جمهور در برنامه های انتخاباتی خود احیای سازمان مدیریت را به عنوان یکی از شعارهای اصلی خود مطرح کرده بود.
در هر حال این مصوبه در شرایطی است که باید دغدغه های جدی درباره نحوه فعالیت این سازمان مدنظر قرار گیرد. از جمله تلاش برای ممانعت از تشدید بوروکراسی اداری با تشکیل سازمان مدیریت یکی از دغدغه های مخالفان و منتقدان احیای این سازمان بوده است، اگرچه که در مقابل تشکیل سازمانی که بتواند با جایگاه قوی تر و توان کارشناسی بالاتر فرآیند تدوین لوایح برنامه و بودجه را پیش ببرد و بر روند اجرای سیاست های کلی و قوانین برنامه نظارت کند ضرورتی غیرقابل انکار است.
با این حال اشکال اصلی مصوبه مجلس این است که برای چنین تصمیم مهمی طرح نمایندگان ملاک عمل قرار گرفته است، در حالی که دولت به عنوان مجری احیای سازمان مدیریت با ارائه لایحه می توانست نقشه راه پخته تر و کارشناسی شده تری برای احیای این سازمان تدوین کند و بهتر بود مجلس اجازه می داد که لایحه دولت ملاک تصمیم گیری برای احیای سازمان مدیریت قرار گیرد.
اما در این میان توجه به نکته ای مهم در تشکیل سازمان مدیریت و برنامه ریزی ضروری است و آن هم پیوند اجزای مختلف نظام به ویژه حوزه های مغفول مانده ای نظیر فرهنگ با حوزه هایی نظیر اقتصاد است.
مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و تاکید بر ضرورت برخورد حکیمانه، با پدیده های فرهنگی و از جمله پیوست فرهنگی برای حوزه هایی نظیر اقتصاد و سیاست نشان دهنده وجود خلاء در این رابطه در نظام اجرایی کشور است. اگرچه شورای عالی انقلاب فرهنگی مامور تحقق این رهنمود رهبر انقلاب در سطح کلیات است اما در سطح اجرایی و جزئیات سازمانی که بتواند همه بخش های نظام از جمله حوزه های فرهنگ، اقتصاد و سیاست را در کنار یکدیگر ببیند و به صورت اجرایی برای پروژه های مختلف اجرایی به ویژه در حوزه اقتصاد پیوست فرهنگی تهیه کند، سازمان مدیریت و برنامه ریزی است، لذا پیشنهاد می شود با وجود نهایی شدن طرح احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی، در قالب تبصره ای الحاقی ماموریت تدوین پیوست فرهنگی و اجتماعی برای طرح های اقتصادی به ماموریت های سازمان مدیریت و برنامه ریزی اضافه شود.
کیهان:باحسین(ع)باش!
«باحسین(ع)باش!» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛سالها بود که او را میشناختم، قبل و بعد از انقلاب. وقتی با هم روبرو میشدیم به گرمی استقبال میکرد. آنروز اما، ماجرا متفاوت بود. بهعنوان متهم و با شکایت شیرین عبادی، عمادالدین باقی، اسفندیار رحیممشایی و... در دادگاه حاضر شده بودم... او عضو هیئت منصفه بود. وارد دادگاه که شد به روال همیشه سلام گرمی کردم. جواباو، اما مثل همیشه گرم و صمیمانه نبود. خونسرد و آرام با همه سلام و علیک کرد، همانگونه که با من... برای چند لحظه مات و مبهوت شده بودم، چرا اینهمه سرد؟! انگار نه انگار که سالهاست همدیگر را میشناسیم... حیرتم به درازا نکشید و خیلی زود متوجه موضوع شدم. از ژرفای دل به او آفرین گفتم... او آن روز در قامت قضا به دادگاه آمده بود و به پیروی از مولا و مقتدای خویش حضرت امیر علیهالسلام به خود اجازه نمیداد میان شاکی و متهم حتی به اندازه یک سلام و علیک گرم فرق بگذارد... بعدها ماجرای آن روز را برای حضرت آقا بازگفتم، فرمودند؛ آقای عسگراولادی مرد خداست و از مردان خداجوی غیر از این انتظار نمیرود.
راستی! هر وقت با او روبرو میشدم، بعد از پاسخ سلام- که به سختی میتوانستم از ایشان سبقت بگیرم- باصدایی آمیخته به محبت میگفت «یاحسین»!
... استاد! چرا یاحسین میگوئید؟... برای این که قدر نامت را بدانی و در همه حال به صاحب اسمت توسل بجوئی... اصلاً پدر و مادرت به همین علت، نامت را حسین نهادهاند. آنها عاشق حسین علیهالسلام بودند... عاشقحسین باش!
دقیقاً چه گفت؟... این چه سؤالی است؟ همه کلمات را که به خاطر ندارم... خب! مضمون دقیق آنچه شنیدی چه بود؟... مضمون دقیق همان است که گفتم.
اواخر سال 1355 بود. در بند 4 و5 و 6 زندان قصر که مخصوص زندانیان سیاسی با محکومیتهای سنگین بود. آن روزها سایه شوم رژیم آمریکایی شاه، آسمان ایران اسلامی را سیاه کرده بود. هر صدای مخالفی اگر به گوش حرامیان میرسید، در گلو خفه میشد. زندانیان سیاسی که محکومیتهای بلندمدت داشتند هر از چند گاه میان دو زندان قصر و اوین جابجا میشدند. آن روز، سخن درباره خاطرهای از مرحوم حاج حبیبالله عسگراولادی بود که در زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری میکرد... آنچه از قول ایشان نقل شدهبود، تکان دهنده، اما روحنواز بود. باید آن روزهای سیاه را دیده باشی تا بتوانی نقش خاطرهای را که مرحوم عسگراولادی نقل میکرد، بر لوح دل خود احساس کنی...
خاطره، مربوط به دیدار آن مرحوم با حضرت امام(ره) بود. در فاصله میان آزادی امام- رضوانالله تعالیعلیه- از زندان و تبعید آن حضرت به ترکیه و سپس عراق... برای گزارش برخی از رخدادهای ناگوار و کسب تکلیف به قم رفته بود... ماجرای آن دیدار را، بعدها- بهمنماه 1387- در مقدمه یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودم...
«با عجله آمده بود و سراسیمه، دغدغه جان او را داشت و پاسخی برای این پرسش خود و دوستانش میخواست، وظیفه ما چیست؟... اهل سخن بود و چندین بار هم آنچه را میخواست بگوید، تمرین کرده بود اما وقتی او را دید زبانش بند آمده بود. محو عظمت توأم با وقار و صلابت آمیخته به مهربانی او شده بود. به جای او خمینی(ره) سخن آغاز کرد؛ «شما را چه میشود آقای عسگراولادی؟ چه سعادتی بالاتر از این که خون انسان در راه خدا ریخته شود... پس شما نمیدانید که قرار است به کجا برویم؟ باید برایتان بگویم... امشب میگویم...»
برایش عجیب بود. امام(ره) بیآنکه او سخنی گفته باشد، درباره موضوعی سخن میگفت که عسگراولادی به همان منظور آمده بود.
چند ماه قبل از آن روز، شاه به قم رفته بود ولی هیچیک از روحانیون به استقبال او نرفته بودند. وقتی شاه به محل استقرار خود رسیده بود، علت را جویا شده و متوجه شده بود امام خمینی(ره) استقبال روحانیت از شاه را تحریم کرده بود. شاه که به شدت عصبانی بود، در بازگشت به تهران دستور تهیه کیفرخواست علیه امام(ره) و محاکمه صحرایی! او را صادر کرده بود. آقای عسگراولادی بعد از اطلاع از تهیه این کیفرخواست به نمایندگی از همرزمانش نزد امام(ره) رفته تا از یکسو این خبر را به امام(ره) برساند و از سوی دیگر درباره تکلیف خود و سایر مردم از ایشان سؤال کند. ولی امام(ره) پیش از طرح موضوع به آن پاسخ داده بود.
امام راحل(ره) در ادامه همان ملاقات به آقای عسگراولادی گفته بودند؛ «تصور نکنید که مبارزه ما یکسال و دو سال و سه سال طول میکشد، به دوستانی که حوصله این مبارزه طولانی را ندارند، بگوئید کنار بکشند. این مبارزه چند دهه ادامه خواهد داشت... مبارزه ما محدود به جلوگیری از تصویب یک قانون، تغییر یک وزیر و یا تغییر یک دولت نیست، مبارزه ما برای فراهم آوردن زمینه ظهور حضرتبقیهالله- ارواحنا له الفداء - است. ازهماکنون به شما بگویم که نهضت ما سه مرحله در پیش دارد. مرحله اول، اسلامی کردن ایراناست. بعد از نجات کشورمان، از آن به عنوان یک پایگاه برای نجات سایر کشورهای مسلمان استفاده میکنیم و این، یعنی اسلامی شدن بقیه کشورهای مسلمانکه مرحله دوم نهضت ماست... و مرحله سوم این مبارزه، گسترش الگوی حکومتی اسلام به همه جهان است. در این مرحله و هنگامی که همه ملتها با الگوی عدالتگستر و خداجوی اسلام ناب آشنا شدند میتوانیم به حضرت بقیهالله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - عرض کنیم که جهان برای تشریففرمایی و قیام شما آماده است...» (نقل به مضمون از قول برادر بزرگوارم، مبارز پیشکسوت و فدایی حضرتامام(ره) مرحوم حاج حبیبالله عسگراولادی).
سردبیر برنامه «نگاه یک» از شبکه یک سیما تماس گرفت و گفت؛ مناظرهای میان شما و آقای عسگراولادی در نظر گرفتهایم. موضوع مناظره، اظهارات آن مرحوم درباره سران فتنه 88 بود و اینکه آنها را «فتنهزده» و نه «سران فتنه» دانسته بود. در اینباره همان روزها، نظرات مکتوبی رد و بدل کرده بودیم... از سردبیر برنامه پرسیدم مناظره!... با آقای عسگراولادی؟! جواب داد؛ مگر چه عیبی دارد؟...گفتم؛ آقای عسگراولادی از استوانههای انقلاب و یار وفادار و فداکار حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب هستند که تاکنون در تمامی طول حیات طیبه خود، گامی بیرون از بستر اصیل اسلام و انقلاب برنداشتهاند... و من، هرگز حاضر نیستم دور یک میز با این اسوه انقلاب و پیشکسوت همیشه فداکار به مناظره بنشینم. سردبیر برنامه «نگاه یک» گفت؛ با ایشان صحبت کردهایم و پذیرفتهاند... جواب به بعد موکول شد ... فردای آن روز با استاد تماس گرفتم و ضمن قدردانی از تواضع ایشان، علت مخالفت خود را با مناظره یادآور شدم... ایشان فرمودند؛ این روزها، برخی جریانات سیاسی آلوده، از نظرات من سوءاستفاده کرده و آن را وارونه جلوه دادهاند، میخواهم با حضور تو که دهها مقاله و مصاحبه و مناظره درباره فتنه داشتهای به این سوءاستفادهها خاتمه بدهم. باز هم مخالفت کردم و برای مخالفت خود دلیل آوردم... قانع نشد و فرمود؛ حتما بیا و خواهشم آن است که با صلابت و قاطعیت از نظر خود دفاعکن! همانطورکه در نوشتههایت و سایر مصاحبهها و مناظرههایت ظاهر میشوی... و تاکید کرد که این، آخرین مناظره من است، میخواهم راهی برای سوءاستفاده جریانات آلوده باقی نگذارم... بعدها برادر عزیزم حجتالاسلام والمسلمین حمید آقایی که سخنران مراسم ختم استاد در دماوند بود نیز به بخشی از این ماجرا اشاره کرد....
آن مناظره صورت پذیرفت و معلوم شد ایشان سران فتنه را مجرم و گناهکار و فتنهگر میدانند ولی مدیریت فتنه را در آن سوی مرزها میبینند... و به قول ملای رومی؛
اختلاف خلق از نام اوفتاد
چون به معنی رفت آرام اوفتاد
در مراسم ختم استاد، خبرنگاری گفت؛ مرحوم عسگراولادی را در یک جمله توصیف کن! پاسخم که از ژرفای باورم برخاسته بود، این بود؛قطبنمای زندگی او، از آغاز تا پایان «رضای خدا» را نشان میداد.
جمهوری اسلاتمی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛در واپسین روزهای فصل پائیز، نعمت الهی بر سراسر این کشور نازل شد و نوید روزهای پرخیر و برکتی را به شهروندان، بویژه کشاورزان داد که مدتها در انتظار ریزش باران لحظه شماری میکردند.
در این هفته دولت یازدهم پیش از پایان چهار ماه نخست مسئولیت خود، همزمان با دستورهای فشرده کاری، از جمله مذاکرات حساس ژنو، ساماندهی مسائل و مشکلات مالی و تنظیم امور مدیریتی، لایحه بودجه سال 93 را به هنگام آماده و در موعد مقرر به مجلس ارائه کرد. براساس مقررات مربوط به بررسی لایحه، دولت موظف است تا 15 آذر ماه هر سال، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس تقدیم کند که با توجه به مصادف بودن با روز جمعه و سپس مناسبت روز دانشجو، با هماهنگی مجلس، لایحه بودجه سال 93 در اولین فرصت، توسط دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری تحویل مجلسیها شد. براساس آیین نامه داخلی مجلس، نمایندگان از زمان چاپ و توزیع لایحه بودجه سالیانه کل کشور، پیوستها و سوابق آن تا 10 روز میتوانند پیشنهادهای خود را به کمیسیونهای تخصصی ارائه کرده و این کمیسیونها موظفند حداکثر تا 15 روز پس از چاپ و توزیع لایحه، گزارش خود را به کمیسیون تلفیق تقدیم کنند. این کمیسیون موظف است حداکثر ظرف مدت 15 روز پس از پایان مهلت دریافت گزارش کمیسیونهای تخصصی، گزارش نهایی خود را تنظیم و به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد و مجلس نیز به جای تصویبهای دو دوازدهم و سه دوازدهم چند سال گذشته، فرصت کافی برای بررسی و تصویب کامل لایحه بودجه تا پایان سال خواهد داشت.
البته در این میان و درحالی که لایحه بودجه 783 هزار میلیارد تومانی هنوز به کمیسیونهای مجلس راه نیافته و مورد بررسی اولیه هم قرار نگرفته، واکنش برخی نمایندگان به آن، تعجبآور و بهتانگیز بود زیرا 18 تن از نمایندگان استان خوزستان در حرکتی کاملاً بیسابقه و عجیب، اقدام به استعفای دستجمعی کرده و حتی برخی از نمایندگان استانهای دیگر نیز برای اینکه از آنها عقب نمانند، به هوس تکرار چنین حرکتی افتادند! این اقدام قطعاً از جانب نمایندگان مجلس که باید اهل قانونمداری باشند شگفتی ساز است، زیرا آنها فرصت دارند تا زمان تصویب مجلس، خواستههای خود را برای افزایش بودجه استانی پیگیری کرده و پای حرف و استدلال بودجهنویسان دولت نیز بنشینند و منطق "چانهزنی" را بر "فشار" ترجیح دهند.
در این هفته سفر رئیسجمهور افغانستان به تهران و توافق برای امضای پیمان همکاریهای ایران و افغانستان درحالی که آمریکا فشار مضاعفی را به مقامات افغان برای امضای فوری توافقنامه امنیتی کابل - واشنگتن آورده است، از اهمیت ویژهای برخورداربود. واقعیت اینست که ایران و افغانستان با حدود هزار کیلومتر مرز مشترک و پیوندهای عمیق فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، جغرافیایی، زبانی و تاریخی دارای بیشترین و بهترین زمینههای روابط و همکاری هستند که این پیوستگیهای کتمانناپذیر، همواره دولت و مردم دو کشور همسایه را به همکاری تنگاتنگ با یکدیگر ترغیب و تشویق کرده است. در این میان قرابت فرهنگی ایران و افغانستان، روابط دو کشور را فراتر از ملاحظات و موانع قرار داده است. همچنین رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که نقش عمدهای در پناه دادن به میلیونها مهاجر افغان و مشارکت در نوسازی سیاسی و اقتصادی افغانستان دانسته، باعث شده تا جایگاه و نقش ایران به عنوان یک کشور مهم در سیاست خارجی افغانستان مورد تاکید قرار گیرد.
از سوی دیگر امنیت ملی ایران باثبات و امنیت افغانستان، پیوندی انکارناپذیری دارد و از این روست که ایران به عنوان یک کشور همسایه به سرنوشت افغانستان علاقمند میباشد. برهمین اساس مقامهای کشورمان بارها اعلام کردهاند که استراتژی ایران مبتنی بر توسعه ثبات و امنیت در منطقه، بویژه با همسایگان است.
در این هفته و در سالروز تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان امام خمینی، اعضای این شورا با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این ملاقات حضرت آیتالله خامنهای با تبیین اهمیت حیاتی مقوله فرهنگ و جایگاه شورایعالی انقلاب فرهنگی در جامعه، بر برخورد حکیمانه با پدیدههای فرهنگی تاکید کردند. ایشان با اشاره به اینکه فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، هویت و روح یک ملت است، خاطرنشان کردند: فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست بلکه اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ هستند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تاکید بر لزوم وجود پیوست فرهنگی برای همه موضوعات و مسائل مهم در عرصههای مختلف افزودند: برخی اوقات ممکن است، تصمیم گیری و مصوبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، تبعات منفی فرهنگی در جامعه بوجود آورد که دلیل آن نبود پیوست فرهنگی است. ایشان حساس بودن و مقابله با مسائل مخرب فرهنگی را از وظایف نظارتی حکومت دانستند و افزودند: همه ما در قبال مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی کشور مسئولیت شرعی و قانونی داریم. سپردن مسائل فرهنگی به مردم نافی وظیفه نظارتی و هدایتی دولت نیست و حضور حکومت و دولت در عرصه فرهنگ نیز به معنای سلب حضور مردم نمیباشد.
رهبر انقلاب، انفعال و موضع دفاعی صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارتبارترین نوع برخورد خوانده و خاطرنشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.
در موضوعات خبری خارجی، مرگ نلسون ماندلا، اعتراضات هواداران غرب در اوکراین، ادامه تظاهرات و عقبنشینی دولت در تایلند و تحولات سوریه، از مهمترین حوادث هفته جاری محسوب میشوند.
مرگ نلسون ماندلا رهبر جنبش مبارزه با نژادپرستی در آفریقای جنوبی همانگونه که انتظار میرفت بازتاب گستردهای یافت و اکثر قریب به اتفاق دولتهای جهان و شخصیتهای گوناگون از مرگ وی ابراز تأسف کرده و نسبت به شخصیت و اقدامات وی در طول حیاتش، ادای احترام کردند. مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا نیز که روز سه شنبه برگزار شد به گردهمایی بزرگی متشکل از مردم آفریقای جنوبی و رهبران و مقامات بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شد که مراسمی به این گستردگی در سالهای اخیر کم سابقه بوده است.
نلسون ماندلا به سبب مبارزاتی که برای احقاق حقوق سیاهان در آفریقای جنوبی انجام داد و استقامتی که در این راه از خود نشان داد و همچنین به دلیل مخالفتهایی که با سیاستهای ظالمانه حاکم بر جهان ابراز نمود و سرانجام پس از کسب پیروزی، به دلیل اعتدالی که درپیش گرفت مورد احترام اغلب مردم جهان بود. وی توانست با مبارزاتش، سیاه پوستان آفریقای جنوبی را از زیر یوغ سفیدپوستان نژادپرستی که از اروپا آمده بودند خارج سازد و آنها را که اکثریت نزدیک به 80 درصدی جامعه را تشکیل میدهند بر سرنوشتشان حاکم سازد. ماندلا پس از پیروزی و در زمانیکه در اوج قرار داشت قدرت را واگذار کرد و به کارهای عامالمنفعه پرداخت.
با این حال نکتهای که در واکنشهای بینالمللی به مرگ ماندلا وجود داشت برخورد فرصتطلبانه بسیاری از سران کشورهای غربی بود که ماندلا با آنها مسئله داشت و اساساً خود آنها منشاء ایجاد و رشد نژادپرستی در آفریقای جنوبی و استقرار نظام ظالمانه در صحنه بینالمللی بوده و هستند. رژیم نژادپرست حاکم بر آفریقای جنوبی مورد حمایت غرب و به خصوص انگلیس قرار داشت. ماندلا همچنین از حامیان مردم فلسطین و معترض سیاستها و اقدامات ضدانسانی رژیم صهیونیستی بود. با این حال آمریکاییها به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی، برای مرگ ماندلا اشک تمساح ریختند و چهار رئیسجمهور آمریکا در مراسم بزرگداشت ماندلا شرکت کردند.
این هفته، اوکراین شاهد اوجگیری تنش داخلی بود. همزمان با اوجگیری اعتراضات گروههای هوادار غرب، دولتهای غربی نیز وارد شدند و به حمایت از هوادارانشان پرداختند. اوباما رئیسجمهور و جان کری وزیر خارجه آمریکا، در حمایت از معترضان، دولت اوکراین را از برخورد با معترضان برحذر داشتند و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اروپا، وستروله وزیر خارجه آلمان و معاون وزیر خارجه آمریکا به اوکراین رفتند تا ضمن حمایت از اعتراضات، دولت اوکراین را برای پذیرش درخواست مخالفان تحت فشار قرار دهند. این سه مقام غربی در اقدامات مداخلهگرانه خود حتی در میان معترضان حاضر شدند و زمانی را در کنار آنها به راهپیمایی پرداختند.
از سوی دیگر، روسیه نیز به تحولات اوکراین واکنش نشان داده است. پوتین، رئیس جمهوری روسیه، اعتراضات را هدایت شده خواند و مجلس روسیه نیز غرب را از دخالت در روسیه برحذر داشته است. اکنون بیش از هر زمان دیگر، کشمکش غرب و روسیه برای تأثیرگذاری بر تحولات اوکراین مشهود است و هر دو طرف تلاش میکنند تحولات را به نفع خود هدایت کنند.
این هفته، تایلند نیز شاهد تحول جدیدی بود و "شیناواترا" نخستوزیر این کشور که از چند هفته قبل تحت فشار مخالفان قرار داشت به برگزاری انتخابات زودهنگام تن داد. قرار است اوائل بهمن آینده انتخابات برگزار شود و "شینا واترا" اعلام کرده است تا آن زمان از قدرت کنار نخواهد رفت. اگرچه رهبر مخالفان همچنان خواستار ادامه اعتراضات تا برکناری کامل دولت کنونی شده است ولی عقبنشینی دولت تایلند، امید برای حل و فصل مسالمتآمیز بحران داخلی در این کشور را افزایش داده است.
با نزدیکتر شدن به زمان برگزاری کنفرانس ژنو 2، تحرکات در سوریه و خارج از این کشور نیز افزایش یافته است. هر دو طرف، یعنی هم حکومت بشار اسد و هم ائتلاف مخالفان سوری برای حضور در ژنو 2 اعلام آمادگی کردهاند. با اینحال هنوز موانع جدی برای حصول یک توافق در اجلاس ژنو وجود دارد. مهمترین بحث مورد اختلاف این است که دولت سوریه تاکید دارد بشار اسد تا انتخابات آتی بر سر کار میماند و در انتخابات آتی نیز مشارکت میکند ولی مخالفان اصرار دارند باید بشار اسد کنار برود، قدرت را به دولت انتقالی واگذار کند و در انتخابات آتی نیز حق شرکت ندارد.
همچنانکه مشاهده میشود شکاف بین دو طرف عمیق است. در این میان نقش اخضر ابراهیمی، به عنوان فرستاده سازمان ملل و همچنین طرفهای دیگر حاضر در ژنو 2 بسیار حساس است و باید دید که آیا گردانندگان ژنو قادر خواهند بود این شکاف را بپوشانند و یا دست کم آنرا کمتر کنند، به ویژه اینکه طرفهایی وجود دارند که در گذشته نشان دادهاند که اساساً به حل و فصل مسالمتآمیز بحران سوریه تمایل ندارند و به چیزی کمتر از سقوط دولت بشار اسد رضایت نمیدهند.
قدس:چرخهای صنعت روی ریل حماسه
«چرخهای صنعت روی ریل حماسه»عنوان سرمقاله روزنامه قدس امیر روحپرور است که د ان میخوانید؛وزیر امور اقتصادی و دارایی روز گذشته اولویت نخست و راهبرد 100 روز دوم دولت تدبیر و امید را توسعه و رونق تولید اعلام کرد و گفت: ساماندهی واردات و صادرات با اولویت بخش تولید از مهمترین اقدامها خواهد بود.
طیب نیا گفته است: همه سازمانها و نهادهای زیر مجموعه وزارت امور اقتصاد و دارایی بسیج شده اند تا زمینه بهبود فضای کسب و کار و کاهش هزینه های اداری را فراهم کنند.
این در حالی است که سیف، رئیس کل بانک مرکزی نیز از تمرکز این بانک برای تامین نقدینگی واحدهای صنعتی و نیز تقویت تولید خبر داده است.
در همین حال روز گذشته حسینی، از مسؤولان ارشد خانه صنعت و معدن به همراه برخی دیگر از فعالان اقتصادی از ظهور اولین نشانه های خروج تولید از رکود خبر داده است ؛ موضوعی که مطمئناً افزون بر ایجاد بستر مناسب برای رونق اقتصاد ملی و بهبود فضای کسب و کار؛ منجر به چشم انداز مناسبی در عرصه بازار کار و ایجاد فرصتهای جدید اشتغال خواهد شد.واقعیت این است که تولید در بخشهای گوناگون تأثیر مهمی در رونق و رشد اقتصادی دارد. این موضوع زمانی اهمیت می یابد که بدانیم در حال حاضر نرخ رشد اقتصادی در دایره 5- محصور باقی مانده است .
از این رو به نظر میرسد، با سیاست جدید دولتمردان برای تقویت این بخش مهم، راهبردی و اشتغال آفرین، بستر مناسبی برای خلق حماسه اقتصادی نیز فراهم می شود.
در این راستا نباید فراموش کرد، در حال حاضر بخشی از ظرفیتهای بنگاههای اقتصادی از صنعت گرفته تا معدن همچنان بدون استفاده است و همین چالش در کنار رکود حاکم در برخی از بخشها سبب کند شدن شتاب توسعه اقتصادی کشور و البته توقف قطار توسعه در ایستگاه میانی شده است.
اما تلاش برنامه ریزان در حوزه سه قوه در ماههای اخیر را باید به فال نیک گرفت؛ زیرا با اخبار مثبت ماههای اخیر و نیز تلاشها و جهت گیری برای تحقق رشد 3 درصدی و کاهش 20 در صدی نرخ تورم در بودجه 93 زمینه مساعدی برای خروج اقتصاد از رکود فراهم شده است .از این رو به نظر می رسد، با توجه به رویکرد جدید دولت برای رفع موانع و حمایت همه جانبه از تولید، بخش خصوصی نیز بایستی با شناسایی فرصتها و تهدیدها، خود را مهیای روزهای رونق نماید.
سیاست روز:نقد بودجه سال ۱۳۹۳ ازمنظر کارشناسی
«نقد بودجه سال ۱۳۹۳ ازمنظر کارشناسی»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم اسد الله افشار است که در آن میخوانید؛نخستین بودجه سالانه دولت یازدهم روزیکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲ از سوی رئیسجمهوربه مجلس تقدیم شد. نمایندگان درحالی روز ۱۷ آذرماه شاهد ارائه لایحه بودجه کشور بودند که پیش ازاین درسالهای اخیر با تأخیرهای دولت سابق درتقدیم سند مالی کشور رو به رو بودند. سقف کل بودجه ۷۸۰ هزارمیلیارد تومان پیش بینی شده که ۱۹۵ هزار میلیارد تومان بودجه عمومی و ۲۱۸ هزار میلیارد تومان منابع عمومی پیش بینی شده است. با ارائه به موقع بودجه به مجلس، دولت نشان داد بر قانون پایبند است. قانون اساسی هم به مجلس به عنوان قوه مقننه اختیارتام داده تا دربررسی لایحه بودجه که توسط دولت تدوین وتهیه شده است، هر موردی را که به صلاح ندید، تغییر بدهد تا ازاین طریق بودجهای برای یکسال مالی تهیه شود که براساس درآمد و هزینه کم نقص باشد. این قلم با توجه به اینکه دولت تدبیروامید نخستین بودجه خود را به هنگام و درزمان مقرر قانونی به مجلس ارائه داده است تشکر نموده و لازم می داند به برخی از نکات که ازسوی کارشناسان وصاحب نظران دلسوزدر همین ارتباط اظهار گردیده است اشاره مختصری داشته باشد:
۱- گزارش رئیسجمهورهنگام ارائه لایحه بودجه کالبد شکافی از وضعیت اقتصادی کشور بود.
۲- توجه به کنترل واردات بیرویه، بهبودفضای کسب وکار و برخی مشکلات که تکالیف زیادی بربانکها درنظام بودجه ریزی ایجاد کرده وهمچنین عدم اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی ازنکات مهم اقتصادی کشور است که همگان امیدواریم در بودجه ارائه شده به نحودرستی تجلی پیدا کرده باشد.
۳- اینکه دولت مصمم است رشد نقدینگی را کنترل وآن را به سمت شرایط تولید سوق دهد و توجهی برای بهبود فضای کسب و کاردرنظر گرفته، حرکتی با ارزش و میمون است.
۴- بودجه دربردارنده اطلاعات مفیدی در مورد چگونگی عرضه خدمات عمومی و ایجاد زیرساختها ازجانب دولت است و درنتیجه همه آنهایی که ازفعالیتهای دولت تأثیر میپذیرند ازطریق آشنا شدن با جهتگیریهای تخصیص منابع برآوردی ازنتایج مترتب برآن به دست میآورد.
۵- اشتغال، مهمترین مسأله آینده اقتصاد ورکود تورمی، مهمترین مسأله فعلی اقتصاد ایران است؛ امیدواریم که برای حل این دو معضل مهم نگاه عمیق کارشناسی درتخصیص بودجه دیده شده باشد و راهکارهای عملی برای تحقق آن پیش بینی گردیده باشد. ۶- ایجاد ثبات در بازارارزاز جمله مهمترین برنامههای سال آینده دولت به شمارمی آید که تحقق آن قطعا موجب آرامش جامعه وخرسندی آحاد مردم شریف ایران خواهد شد.
۷- دولت یازدهم سعی کرده بودجه سال آینده را براساس واقعیتها وعملکرد بودجه ۹۲ تنظیم کند همین موضع باعث شده این بودجه درمقایسه با اعداد اصلی بودجه ۹۲ انقباضیترین بودجه پس ازجنگ لقب بگیرد اما درمقایسه با عملکرد واقعی بودجه در سالجاری یک بودجه انبساطی باشد بهطوری که بودجه عمرانی درمقایسه بااعداد و ارقام اصلی بودجه ۹۲ کاهش ۳۲.۵ درصدی دارد اما در مقایسه با عملکرد بودجه حدود ۲۶۰ درصد رشد کرده است.
۸- اقتصاددانان ترجیح میدهند به جای انقباضی و انبساطی بودن ازواژه واقعی بودن برای بودجه پرحاشیه ۹۳ نام ببرند شرایط اقتصادی به گونهای بود که کارشناسان قبل ازمنتشرشدن متن بودجه نمیتوانستند پیشبینی دقیقی ازارقام واعداد بودجه وحتی جهتگیری کلی آن بیان کنند. روزی هم که بودجه به مجلس رفت هنوز خیلیها نمیتوانستند به یک اجماع درست برسند. خیلیها بودجه را انبساطی میدانند، خیلیها لقب انقباضیترین بودجه پس از جنگ را به آن دادهاند و خیلیها هم آن را یک بودجه واقعی ومنطبق بر واقعیات جامعه میدانند. به هر حال روحانی هرچه باشد به یک بدعت ۸ ساله پایان داد و بودجه را سروقت و بر اساس قانون در نیمه دوم آذرماه به مجلس برد.
۹- نکته مهم دیگر، جدا کردن مقوله هدفمندی یارانهها ازبودجه است. به نظرمیرسد دولت با موکول کردن تصمیمگیری درمورد شیوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها به آینده ولایحهای مجزا از بودجه برای آن، اولاً قصد داشته سرنوشت برنامه مالی کشوررا برای سال آینده ازمقوله پرحاشیه هدفمندی جدا کند تا اشتباه سالهای قبل تکرارنشود وازسوی دیگرقصد دارد درفرصت فراخ و
با آرامش بیشتری درمورد هدفمندی یارانهها تصمیم بگیرد، تصمیمی که شاید به پایان یافتن شیوه نادرست پرداخت نقدی یارانهها وتبدیل یارانه نقدی به حمایتهای کالایی، درمانی و... منجر شود.
۱۰- دولت باید دربودجهنویسی روی توان بخشهای غیردولتی هم حساب کند. بخش خصوصی و بخش تعاون کشور پتانسیلهای خوبی دارند که ما درنظام بودجهریزیمان آن را فراموش کردهایم. درلایحه بودجه امسال هم به این بخشها توجه نشده است. در مورد واگذاریها برای رد دیون هم باید به این موضوع توجه شود که اگر مالکیت و مدیریت این شرکتها واگذار نشود در اصل خصوصیسازی انجام نگرفته است.
11- تعهدات دولت در پروژههای عمرانی باید به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد تا فشاری بیشتر از این به بخشهای مختلف اقتصادی وارد نشود. این موضوع در کمیسیون تلفیق باید یک محور اساسی باشد.
۱۲- ازنقاط مبهم درآمدی که بیشتربه خیال نزدیک است، تحقق درآمد ۶۶ هزارمیلیارد تومانی ازمحل مالیاتها درشرایط رکود تورمی است که مجموعه دولت بهتراز کارشناس اقتصادی دیگری براین موضوع واقف است؛ لذا حتی تحقق رقم ۵۰ هزار میلیارد تومان بودجه سال ۹۲ نیزبعید است.
۱۳- یکی ازایرادهای بودجه تقدیمی که میتوان آن را به خوشبینی دولت منتسب کرد، وابستگی حدود ۴۰ درصدی بودجه به درآمدهای نفتی است. دولت در بودجه ۹۳ بودجه درآمدهای نفتی را ۷۷ هزارمیلیارد تومان برآورد کرده که با احتساب هر بشکه ۱۰۰ دلار باید روزانه ۱/۵ میلیون بشکه به فروش برساند. این میزان فروش نفت بالاترازوعده غربیها درتوافقنامه ژنواست و زمانی این درآمد خوشبینانهتر به نظر میرسد که گفته میشود برای فروش نفت تا ۸ دلاربرای هربشکه تخفیف نیزارائه شده و ازسوی دیگرپول نفتهای فروخته شده معمولاً درکشورهای خریدار نگهداری میشود.
۱۴- ایراد دیگر بودجه نیزدر بخش درآمدی فروش ۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت است. در حالی که دولت درسال جاری و تا کنون و به اصرارتیم اقتصادی دولت و به خصوص معاون برنامه و بودجه رئیسجمهورحتی یک ریال اوراق مشارکت نفروخته ودلیل آن را عدم استقبال مردم میداند. معلوم نیست چگونه قرار است ۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت را در جامعه به مردم عرضه کند.
۱۵- توجه ویژه به افزایش سرمایه گذاری درپارس جنوبی و برنامه ریزی برای بهره برداری کامل از ۴ فاز پارس جنوبی وهمچنین افزایش قابل توجه بودجه شرکت های دانش بنیان را می توان ازنقاط قوت بودجه پیشنهادی دولت دانست.
۱۶-کاهش درآمد دولت از ناحیه واگذاری های اصل ۴۴ به بخش خصوصی وهمچنین کاهش انتشار و فروش اوراق مشارکت در سال آینده را در شرایط فعلی که اقتصاد کشور در رکود به سر می برد و نیاز روز افزونی به سرمایه گذاری دربخش های مختلف احساس می شود را می توان یکی ازنقاط ضعف های بودجه پیشنهادی دانست.
در پایان یادآوری این نکات ضروری است:
۱- نمایندگان مجلس تلاش نمایند درفرصت باقیمانده با کمک خود دولت این بودجه را به اعداد واقعیتر نزدیک کنند.
۲-انتظارازنمایندگان مجلس، این است که شرایط نامطلوب اقتصادی را که مشکلات معیشتی زیادی را به مردم تحمیل کرده است، درنظربگیرند ودربررسی بودجه «مصالح ومنافع ملی» را به هرچیزدیگری ترجیح بدهند.
۳- دولت ومجلس قراربرهمدلی وهم صدایی داشته باشند و چالش و تنش را حاشیهنشین کنند، و تنها دراین صورت است که میتوانیم تهدیدهای موجود را کم کنیم وداشتههایمان راطوری مدیریت کنیم تا رضایت مردم به اندازهای باشد که ازنظامی مثل جمهوری اسلامی انتظارمیرود.
تهران امروز:نگاه ملی یا محلی به بودجه؟
«نگاه ملی یا محلی به بودجه؟»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مهدی تقوی است که در آن میخوانید؛دولت یازدهم در ارائه بودجه 93 فرمول جدیدی را در نظر گرفته و اولویت را به پروژههای عمرانی داده است. البته اولویت دولت طرحهایی هستند که در حال اتمام بوده وبالای 80 درصد پیشرفت فیزیکی داشتهاند. چنین فرمولی باعث دستهبندیهای موافق و مخالف در مجلس شده است و شاهد بودیم طی دو روز گذشته کار نمایندگان برخی استانها تا مرز استعفا هم پیش رفت. مسئله اصلی این است که بودجه عمرانی کشور به چه نحوی تدوین، تصویب و هزینه شود. طبیعی است هر نمایندهای سعی میکند بیشترین اعتبار را برای حوزه انتخابی خود دریافت کند. چراکه چنین اقدامی میتواند برای او فواید زیادی داشته باشد. اما آیا این تمام داستان مربوط به پروژههای عمرانی کشور است؟ برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت توجه به زیرساختها از ضروریات توسعه و آبادانی هر کشوری به حساب میآید. توسعه زیرساختها با عملیات عمرانی میتواند حوزههای دیگر را نیز تحت پوشش قرار دهد. با توجه به اینکه دولت دهم تعداد زیادی پروژه عمرانی نیمهتمام را روی دست دولت یازدهم گذاشت این کار دولت روحانی یعنی توجه به پروژههای عمرانی کاری اقتصادی و عاقلانه است. دولت روحانی مجبور است این تعداد پروژههای نیمهتمام که روی دستش مانده را به سرانجام برساند. اگر پروژههای نیمهتمام به سرانجام نرسد به اصطلاح وضعیت از اینجا مانده و از آنجا رانده به وجود خواهد آمد. یعنی نه پروژههای گذشته به اتمام میرسد نه پروژههای تازهکار حتی به نیمه خواهد رسید. به همین خاطر عاقلانهترین تصمیم همین خواهد بود که دولت به عنوان مثال یک بازه زمانی حداقل تا دو سال آینده را در نظر گیرد و فقط در این مدت زمانی به اتمام پروژههای نیمهکاره بپردازد.
به اعتقاد بنده با توجه به اینکه بسیاری از زیرساختهای اقتصادی کشور به بودجه عمرانی مرتبط است، هر اندازه به بودجه عمرانی کشور بها داده شود به همان میزان نیز وضعیت اشتغال کشور و زیرساختهای اقتصادی ارتقا خواهند یافت.به نظر من دولت یازدهم با این تفکر در پی اصلاح وضع موجود و کاستن از تورم و نقدینگی در کشور است. اگر به بودجههایی که در ادوار گذشته در کشور تنظیم شده است توجه کنیم، متوجه میشویم که همواره دولتها بودجه عمرانی را از بودجه جاری بیشتر در نظر میگیرند. اما دولت یازدهم از ابتدا به میزانی که در سال آینده نیاز بوده بودجه در اختیار بخش جاری قرار داده و همچنین آن میزان که پیشبینی میکرده برای بخش عمرانی بودجه درنظر گرفته است.
در شرایط کنونی اقتصاد کشور خمود و بیمار است، بنابراین با ادامه روند فعلی نمیتوان انتظار داشت چنین بیماریای از اقتصاد ایران دور شود. از طرفی با توجه به اینکه همواره بودجه کشور وابسته به درآمدهای نفتی بوده است این عملکرد دولت میتواند تا حدودی از این وابستگی بکاهد.تحویل بودجه دولت یازدهم بیشک تاثیرات مثبتی در اقتصاد کشور و فضای کسبوکار به جای خواهد گذاشت.
وطن امروز:زایمان طبیعی را رایگان اعلام کنید!
«زایمان طبیعی را رایگان اعلام کنید!»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم دکتر فیروزه حسینی است که در آن میخوانید؛ یکی از مشکلات بزرگ جوامع غربزده جهانسومی مقاومت در برابر علم و جریانهای مبتنی بر فکر و عمل داخلی است. برعکس کشورهای پیشرفته که به جز عدهای اندک که میاندیشند، باقی موظف به عملیاتی کردن تفکرات آن بخش بسیار قلیل از جامعه هستند، در جهان سوم همه با هم فکر میکنند و در بین تزاحم درست و غلط، افراد برای اجرای یک نسخه واحد پیش قدم نمیشوند. مساله تحدید نسل ایرانیان تنها یکی از این موارد مهم است که چیزی نمانده نسل ایرانی را منقرض کند! اول که برخی کارشناسان از این توطئه بزرگ پرده برداشتند گروههایی از به اصطلاح منورالفکرهای وطنی در مقابل به نشخوار تفکرات موهوم و ضد علمی نهادهای بینالمللی پرداختند! بعد که رهبری پس از 14 سال تذکر صریح به مسؤولان در مقام عمل به ماجرای خطاکاری همه مدیران وقت کشور ورود کرده و حتی به صورت رسمی در پیشگاه ملت از خداوند متعال طلب غفران کردند، بخشی از صاحب منصبان آن دوران ناباورانه به سمت دیگری روی برگرداندند و برخی دیگر وقیحانه به دفاع از سیاستهای غلط رونویسی شده از دستورالعملهای دیکته شده برای جهان سوم خصوصا منطقه خاورمیانه پرداختند! حال در میانه کوتهفکریهای لجوجانه آنها که با تشکیل سازمانهای مردم نهاد تحت مدیریت مالی مستقیم سازمانهای بینالمللی و بانک جهانی طرح بینظیر «تحدید خانه به خانه نسل ایرانیان» را پیاده ساختند، کشور همچنان با کمتوجهی دولت و مردم به هشدارهای دلسوزان به سمت بحرانهای اقتصادی و سیاسی ناشی از کاهش شدید نرخ رشد جمعیت در آینده نه چندان دور در حال حرکت است. اکنون ما باید به چند سوال مهم و ضروری در مقطع فعلی پاسخ دهیم:
الف- اگر حقیقتا مدیریت و برنامهریزی برنامه کاهش جمعیت ایرانیان که در جهان بینظیر اعلام شده برعهده دولت بوده چطور اکنون برنامهای مشابه با همان خصوصیات سفت و سخت با هدف افزایش نرخ جمعیت در دستور کار همه بخشهای دولت قرار ندارد؟
ب- با توجه به نرخ صفر درصدی رشد جمعیت در برخی کشورهای پیشرفته قطعا برنامههای مدونی برای افزایش جمعیت نیز در سازمان ملل و مراکزی همچون فدراسیون بینالمللی انجمنهای تنظیم خانواده (IPPF) وجود دارد. اگر توطئهای در کار نبوده چطور برنامههای مقابله با کاهش جمعیت در ایران هنوز از سوی این نهادهای بینالمللی مشابه دهه 70 و 80 در اختیار دولت قرار داده نشده است؟!
ج- آیا این بار با هدف جلوگیری از فاجعه اقتصادی- سیاسی در مهمترین کشور خاورمیانه، نهادهای بینالمللی حاضر به پرداخت هزینههای میلیون دلاری به انجیاوهای مورد علاقهشان همچون انجمن تنظیم خانواده دکتر ملک افضلی یا همیاران هستند؟
براساس اسناد رسمی موجود، مجموعهای از نهادهای بینالمللی در فاصله سالهای 1368 تا 1385 با هدف ارائه برنامه، تربیت نیرو و تشکیل و آموزش سازمانهای مردمنهاد، امضای قراردادهای تحدید نسل با نهادهای دولتی همچون سازمان برنامه و بودجه، صدا و سیما، وزارت علوم و وزارت بهداشت به کشور سرازیر شدند. ارقامی که توسط بانک جهانی و سازمان بینالمللی جمعیت سازمان ملل (UNFPA) در این بازه زمانی با هدف کاهش نرخ جمعیت هزینه شده به اندازهای عجیب و غریب است که گمان میرود هزینه تمام لوازم تنظیم خانواده استفاده شده در کشور اعم از کاندوم و قرص و حتی اعمالی چون وازکتومی رایگان و توبکتومی مستقیما توسط چنین نهادهایی پرداخت شده است! جالب توجه است که برخی اساتید دانشگاه مورد اطمینان همین نهادهای بینالمللی کماکان از تاجران بزرگ طرف قرارداد با بزرگترین شرکتهای واردات لوازم تنظیم خانواده به کشور هستند و در این میان از سودهای میلیاردی در طول سالیان بهرهمند بردهاند. این ماجرا به اندازهای برای نهادهای غربی شیرین تمام شده که هماکنون برنامه تحدید نسل اجرا شده در ایران به واسطه برخی از مشاوران ایرانی، آمریکایی و اسرائیلی سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی در حال اجرا در سایر کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله مصر، لیبی، نوار غزه و عراق است!
چه باید کرد؟
مرور گذشته تلخ پرونده تحدید نسل تنها برای عبرت گرفتن از تاریخ مفید است و مبارزه با طرحهای وارداتی که به نام نسخههای جهانی به صورت رایگان به مسلمین پیشکش میشود! ما در دنیایی زندگی میکنیم که واکسن و آب و غذا و دارو در آن رایگان نیست اما با واسطهگری نهادهای بینالمللی کاندوم و قرص جلوگیری از بارداری را با لبخند، «رایگان» به مردم جهان سوم هدیه میکنند! و بهرغم پایش دائمی استانی نرخ جمعیت در بزرگترین کشور شیعه جهان هرگز زنگهای هشدار را برای دولتها به صدا در نمیآورند.
همه اطلاعات تاریخی نشان میدهد در صورتی که «دولت» حقیقتا تصمیم به برنامهریزی جدی و ورود به پرونده افزایش نرخ رشد جمعیت بگیرد بخشی از مشکلات قابل حل خواهد بود. اگر دولت هاشمی رفسنجانی توانست تحدید نسل را به نام تنظیم خانواده به واسطه بسیج همه نهادهای دولتی و غیر دولتی وارد جزء به جزء زندگی ایرانیان کند قطعا دولت روحانی نیز میتواند با اجرای طرحهایی همچون «زایمان طبیعی رایگان» و استقرار کلینیکهای باروری سراسری، به فاز کنترل بحران جمعیت ورود کند. حال که دولت تصمیم به حذف تدریجی یارانههای مردمی گرفته و امید زیادی به بهبود وضعیت اقتصادی بهواسطه تحرک دستگاه دیپلماسی در دل ملت ایجاد کرده، میتواند با تغییر مسیر بخشی از بودجه هدفمندی به پروژه ترویج باروری آگاهانه هم از وقوع زودهنگام بحرانهای اقتصادی ناشی از رشد منفی جمعیت جلوگیری کرده و هم به واسطه ترویج زایمان طبیعی هزینههای سرسامآور سزارین در جامعه ایرانی را مستقیما برای طرح سلامتی مادران و نوزادان هزینه کند. در واقع با طرح رایگان زایمان طبیعی که سقف هزینه تقریبی آن چیزی در حدود 500 هزار تومان با بیمه تامین اجتماعی برای کشور تمام میشود میتوان از هزینههای چندین میلیون تومانی سزارین و مراقبتهای گرانقیمت پس از آن که به صورت غیر مستقیم از کانال شبکه بهداشت به دولت صدمه جدی مالی وارد میسازد، جلوگیری کرد. در بسیاری از کشورهای اروپایی همچون هلند در اولین قدم طرح افزایش نرخ جمعیت همین طرح به اجرا گذاشته شده است یعنی اگر دولت فخیمه مایل به اجرای پروژههای سازمان ملل در جهان اول نیز باشد از این منظر طرح مذکور قابل دفاع است! مخلص کلام اینکه عمل به تفکرات یک گروه واحد از عقلا بهتر از دست روی دست گذاشتن و ساعتها بحث بیمورد غیر تخصصی در موارد حیاتی است. ممکن است برخی آقایان هرگز حاضر به عذرخواهی بابت بخشی از اقدامات گذشته نشوند یا گروهی از اپیدمیولوژیستها به هیچ وجه ارتباط مستقیم بروز بحرانهای اقتصادی و کاهش نرخ رشد جمعیت را نپذیرند. ما باید قبول کنیم جدل همگانی راه مناسبی برای تصمیمگیری درباره آینده کشور نیست. آنچه ضرورت دارد ورود سریع دولت، صدا و سیما، آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی و همه دلسوزان جامعه ایرانی به حیطه افزایش نرخ رشد جمعیت است. اول فضاسازی مدیران جامعه سپس ترغیب مردم... فراموش نکنیم با تبلیغات یکجانبه، بدون هزینه و بسیج امکانات، شعارهای با قدمت 30 سال از دور خارج نخواهند شد. چنین نکنیم عاقبت همان است که سازمانهای بینالمللی و بانک جهانی برنامهریزی کردهاند!
جوان:سانسورچیهای عداوت دشمن!
«سانسورچیهای عداوت دشمن!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛نه اینکه قبلاً اهل شارلاتان بازی نبوده باشند، اما این روزها روزنامههای زنجیرهای با سوءاستفاده از روزگار، در آنچه به حق «شارلاتانیسم مطبوعاتی» خوانده میشود، کاملاً شورش را درآوردهاند. کی صبر مدعیالعموم سرآید، خدا عالم است. عجالتاً به همین مورد دقت کنید.
بدترین، بیادبانهترین و ستیزهجویانهترین اظهارات سران کاخ سفید درباره ملت ایران، بیتردید ظرف همین یک ماه اخیر بوده. سخنان چند روز پیش اوباما و اظهارات دیروز وزیر خارجه امریکا دگر بار نشان داد اگر ما به هر دلیلی از پارهای حقوق خود کوتاه بیاییم و از خیر امتیازات بزرگی بگذریم، نه فقط پاسخ درستی از امریکا نمیگیریم، بلکه مسبب گستاخی بیشتر کاخ سفید میشویم.
این وسط، از همه جالبتر، واکنش بیش از حد روادارانه زنجیرهایها به یاوهسراییهای امریکاست.
سران امریکا در 95 درصد حرفهایشان علیه ملت ایران درشتگویی میکنند، آن وقت تیتر اغلب زنجیرهایها از قول ایشان این است؛ «از کنگره خواستهایم تحریم جدیدی علیه ایران وضع نکند»! (بگذریم که قرار غایی بر لغو همین تحریمهای موجود بود، نه وضع نکردن تحریمهای جدید، آن هم با هزار منت و کلی اما و اگر!) جان کری و اوبامایی که جراید زنجیرهای به خورد مخاطب میدهند، در مجموع آدمیانی موقر، متین، پایبند به توافق، مؤدب و صدالبته باهوشند، لیکن جانکری و اوبامایی که فیالواقع هستند، بهترین نماد شرارت، کینه و شیطنت با ملت ایرانند و بارزترین نماد بدعهدی نسبت به آنچه با دولت ایران توافق کردهاند.
از قرار زنجیرهایها دوست دارند آرزوهای خود را به عنوان «خبر» جا بزنند و سران امریکا را آنطور که میپسندند، نشان دهند، نه آنطور که واقعاً هستند! خیال تان تخت، اوبامایی که زنجیرهایها نشان میدهند، اصلاً وجود خارجی ندارد، آن هم این همه فهیم و مهربان! تأکید خود دشمن، بر دشمنی و حقخوری است، اما زنجیرهایها از فرط دشمن دوستی، چنان اخبار دشمن را ملوس و چاپلوسانه پوشش میدهند، کأنه کمترین عداوتی از ناحیه امریکا با ما وجود ندارد و اگر هم لجاجتی وجود دارد، بیشتر از ناحیه طرف ایرانی است! یکی نداند و تنها منبع دریافت اخبارش همین زنجیرهایها باشد، خیال میکند امریکا یکپارچه آقا شده، تا حدی که میان اسرائیل و ایران، غش کرده طرف جمهوری اسلامی! منتهای مراتب، امان از شعار «مرگ بر امریکا» و دیگر شعارها که نمیگذارد یخ دوستی آب شود! خلاصه تحلیل محتوای مطالب زنجیرهایها به خصوص در این یک ماه اخیر، عیناً میشود این جمله که «امریکا در برابر ایران میخواهد کوتاه بیاید، اما آنچه مانع آشتیکنان نهایی است، لجبازیهای جمهوری اسلامی است»!
اما به راستی، در مقام عمل هم همین گونه است؟ هیچ فکر کردهاید چرا وقتی به حکم قانون، یکی از این جراید زنجیرهای بسته میشود، آه رسانههای دشمن، بلکه ناله خود دشمن درمیآید؟! علت این است؛ زنجیرهایها بیش از دوست، یعنی بیش از ملت و دولت خودمان، همواره جانب دشمن را گرفتهاند و بیش از آنکه در روزنامهنگاری، حرفهای باشند، در پالوده خوردن با دشمن و اهدافش حرفهای شدهاند.
طنز روزگار اینجاست؛ روزنامههای اصولگرا وقتی بنا بر ابتداییترین رسالت کاری، اخبار سخنان سران کاخ سفید را درست و حرفهای رصد میکنند و انعکاس میدهند و حاشیه سخنرانی و احیاناً فلان جمله نسبتاً آرام را فدای متن سراسر عنود آن نمیکنند، از سوی زنجیرهایها متهم به این میشوند که؛ «نگاه شان به چشم و دهان دشمن است»! خود حتی در اوج اجنبیپرستی، نگاه به جیب دشمن هم دارند و در پروندهشان مکرر «گرنتهای مادی و معنوی» دیده میشود، آن وقت نگاه ما را متهم به چشم و دهان دشمن میکنند!
کم نبوده که جیره زنجیرهایها را دشمن داده باشد! صدالبته نگاه به چشم و دهان دشمن، اگر از زاویه شیفتگی به دشمن باشد، امر مذمومی است، لیکن از سویی دیگر، دشمنشناسی محقق نمیشود الا به همین نگاه دقیق بر چشم و دهان و رفتار و گفتار و نیات دشمن. دقیقاً از همین زاویه است که ما هم به سخنان رئیسجمهور خودمان توجه میکنیم، هم به سخنان رئیسجمهور امریکا، هم به سخنان ظریف، هم به سخنان جان کری. و خب! مثل هر ایرانی دیگری، به غرور ملی مان برمی خورد وقتی میبینیم رئیسجمهور بیادب امریکا، «مؤدب» خوانده میشود! دگر بار باید دقت کرد که چه چیزی، چه کوتاه آمدنی، چه امتیازی و احیاناً کدام توافق، این همه امر را بر شیطان بزرگ مشتبه کرده که در دوران افول خود، بیشترین و بیسابقهترین بیادبیها را در حق ملت ایران روا دارد؟!
این را نیز باید مراقب بود؛ جرایدی که دشمنیهای بیحد دشمن را سانسور میکنند، آیا رکن چهارم دموکراسیاند یا ستون پنجم دیکتاتوری کاخ سفید؟! با مزه است؛ سانسورچیهای عداوت دشمن که مکرر بیادبیهای اوباما و جان کری را درز میگیرند، به دوست که میرسد، گلهها دارند از وجود سانسور!
نگاه زشت به چشم و دهان دشمن، اتفاقاً از سوی زنجیرهایهاست. هم اینها و هم دشمن، جفتشان از ما میخواهند؛ کوتاه بیاییم، بیشتر کوتاه بیاییم، باز هم کوتاه بیاییم... امروز از غنیسازی 20 درصد، فردا از کلیت غنی سازی، پس فردا از هستهای، هفته بعد از شهید علیمحمدی، ماه بعد از موشک دوربرد، فصل بعد از شهید طهرانی مقدم، سال بعد از اسلحه، از غیرت، از ایمان، از علم، از خون شهدا... آری! ما تا اصل انقلاب اسلامی را ندهیم، دشمن راضی نخواهد شد. بیم از آن دارم شیرفهم شدن بعضیها، گران تمام شود برای برند مقدس و باشکوه انقلاب اسلامی. آن از اراجیف اوباما، این هم از یاوههای دیروز جان کری. بعضیها با آن همه اعصاب ظریف، متعجبم چرا الان و با شنیدن این همه گستاخی روی ویلچر نمیروند؟!
حمایت:رسیدن به قلههای علمی از جاده امید و نشاط
«رسیدن به قلههای علمی از جاده امید و نشاط»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علیرضا بابایی است که در ان میخوانید؛سخنان اخیر مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با ایشان، دارای ابعاد و عبارات بسیار مهمی است که به اعتقاد نگارنده یکی از مهمترین آنها ناظر به اصل لزوم نشاطآفرینی در کشور و تقویت موج امید شکل گرفته در نسل جوان است.رهبر فرزانه انقلاب به طور خاص در این باره فرمودند: «واقعیتی به نام «ما میتوانیم» در روح جوانان کشور موج میزند، این امواج نشاطآفرین را تقویت کنید تا به یاری پروردگار، رسیدن کشور به قلههای علمی و مرجع شدن علمی ایران و برپایی تمدن نوین اسلامی تحقق یابد».
از نگاه علمی و بر پایه یافتههای اثباتشده روانشناسان مجرب، خودباوری و تکیه بر اراده و توان خود- که در بُعد کلان و در پی همافزایی آحاد جامعه از آن به عنوان اراده و عزم ملی یاد میشود- عامل بسیاری از موفقیتهای فرد و جامعه است که صد البته خود در سایه «امید به آینده» حاصل میشود.
اساساً یکی از مؤلفههای قدرت هر کشوری ناظر به وجود و رشد سرمایههای اجتماعی و معنوی آن است که بیدرنگ، بخش قابل توجهی از آنها در پرتو امید و نشاط و پویایی نسل جوان آن کشور به دست میآید.اینکه برخی استراتژیستهای مطرح امروز دنیا، موفقیت یک کشور در عرصه جنگ نرم را تا حد زیادی به میزان نشاط و امید آن جامعه مرتبط میدانند، سخنی است به حق که از اهمیت فوقالعاده این مهم نشأت میگیرد.
از سوی دیگر باید گفت کشورهایی چون ژاپن و آلمان بعد از خسارتهای بسیار سنگین و ویرانگری که در جنگ جهانی دوم متحمل شدند، با اتکای به اصل خودباوری و امید به آینده بود که توانستند بار دیگر سر بلند کنند و با تلاش و همت عمومی، امروز به جایی برسند که از آنها به عنوان پنج اقتصاد برتر دنیا یاد میشود.
به لطف الهی طی سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور ما نیز با وجود انواع فشارها و تحریمهای دشمنان بویژه از نوع علمی و تحقیقاتی آن، نسل جوان به موفقیتهای خیرهکنندهای دست یافته که البته باید گفت به یاری حضرت باری تعالی، این هنوز از نتایج سحر است!در این بین، عدهای چشم بر روی پیشرفتها میبندند حال آنکه لازمه قدرتمند شدن ایران اسلامی در همه زمینهها، برخورداری از نیروی فوقالعاده امید به آینده است، بویژه در بین جوانان و آیندهسازان این کشور.
آفرینش:رفتارهای فرهنگی ورزشی و شان ایرانی در جهان
«رفتارهای فرهنگی ورزشی و شان ایرانی در جهان»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛پس از اتمام مراسم قرعه کشی جام جهانی 2014 و مشخص شدن رقیبان ایران، عدهای از ایرانیان در یک اقدام ناپسند به صفحه شخصی لیونل مسی ستاره تیم ملی آرژانتین در فیس بوک هجوم آورده و بعضیها با گستاخی و بیفرهنگی، فحاشی نیز کردند.
نظراتی که بیش از 40 هزار مورد بود.قبل از این نیز حمله به کاپیتان تیم ملی والیبال ایتالیا نیزرخ داد. حال اگر نگاهی به این امرداشته باشیم ذکر چند نکته الزامی است.
نخست آنکه خبر این رویداد و توهین ها از سوی برخی از ایرانیان یا ایرانی نما ها را برخی رسانه های بین المللی با لحنی سرزنش آمیز منتشر کرده اند. تا کنون اشپیگل، دی ولت، فوکوس و اسپرت از رسانه های معروف آلمانی و همچنین مجله لوپوئن فرانسه گزارشهایی در این باره منتشر کرده اند.
چنانچه مجله اشپیگل شناختهشدهترین مجله آلمانی اشپیگل توهین های این کاربران به این سوپراستار فوتبال وقیحانه توصیف شده است.
این امر جدا از تاثیر منفی بر ذهن جهانیان و کاهش ارزش و شان ایرانی تصویری نامناسب از ایرانیان در جهان عرضه میکند که پیامدهایی منفی بر ایران و ایرانی دارد.
دوم اینکه رویکردهای برخی از طرفداران ورزشی در صفحات مجازی وشبکههای اجتماعی هر چند ناپسند بوده است اما واکنشهایی را نیز در پی دارد.
واکنش هایی همچون واکنش ایوان زایتسف یکی از بازیکنان تیم ملی ایتالیا، در مورد اینکه "متاسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان توهین به دیگران است!" و واکنش بهترین بازیکن فوتبال جهان در مورد بی فرهنگی عده ای «من برای این مردم متاسفم› حکایت از توجه جهانیان به اینگونه از رفتار ها است.به عبارتی نمی توان چون کبک سر در درون برف کرد و پیامدها و واکنشهای رویکرد های ضد فرهنگی شماری را ندید.
سوم اینکه هر چند رفتارهای ضد فرهنگی فحش و ضد ارزشی برخی از همان ابتدا مورد مخالفت و ابراز تاسف بسیاری دیگر از کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی شد و حتی صفحاتی برای عذرخواهی ساختند. اما به راستی میتوان آب رفته به جوی را بازگرداند و با طلب عذرخواهی حیثیت و شان گرانقدر سایر ایرانیان را از این رفتارهای ضد فرهنگی زدود؟
چهارم آنکه هر چند چنین حملاتی منحصر به ایران نیست و در تمام نقاط دنیا و در تمام جوامع رویکردهایی در دنیای مجازی رخ میدهد. گاه این حملات و حملات سایبری چون حمله به صفحه ملک عبدالله پادشاه عربستان در واکنش به ماجرای خلیج فارس، حمله به صفحه وزیر خارجه فرانسه لوران فابیوس مفید و کارساز هستند اما حملاتی ضد ارزشی و غیر فرهنگی و همراه با فحش و توهین از سوی برخی نیاز به آسیب شناسی بیشتر این رویکرد از سوی نهادهای فرهنگی و ورزشی کشور دارد.
به عبارتی تا زمانی که بدفرهنگی های در فوتبال ایران و ورزشگاه ها ادامه داشته باشد باید منتظر چنین رویکردهایی از سوی کاربران اینچنینی در دنیای مجازی هم بود.
شرق:انصاف در نمایندگی
«انصاف در نمایندگی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد شیرزاد است که در آن میخوانید؛1- اعلام واکنش نمایندگان یکی از استانها پس از تقدیم لایحه بودجه 93 توسط دولت تدبیر و امید، از جهاتی مایه تعجب و ابهام است. پیش از ورود به این بحث، ذکر این نکته ضروری است که تقدیم لایحه بودجه بر اساس زمان تعیینشده در آییننامه داخلی مجلس، اگرچه وظیفه منطقی دولت بهشمار میرود اما حتما نمایندگان رفتار هشتساله دولت گذشته در این بخش را از یاد نبردهاند! شایسته بود ضمن تقدیر از این اقدام دولت، از یاد نبرند که همین رفتار قانونمند در تدوین بودجه عملیاتی و البته تقدیم در زمان مناسب، به آنان اجازه داده تا جزییات بودجه را ببینند و بر اساس حق قانونی خود، پیرامون آن به اظهارنظر بپردازند. اتفاقا این نکته را نمایندگان بیش از بقیه اقشار جامعه درک میکنند. طبیعتا لایحهای که یکماه بعد از سال جدید به مجلس میآمد و کشور با بودجه «یکدوازدهم» در حال ادارهشدن بود، اساسا نیازی به نقدکردن نداشت و مجلس هم درست به همین دلیل، از خیر اصلاح بودجه میگذشت.
2- نمایندگان و دولت، هرکدام دارای اختیارات قانونی مشخص هستند و هیچکس نباید فراتر از آنچه قانون برعهده وی گذاشته، طلب کند. نمایندگان میتوانند به لایحه بودجه رای بدهند یا ندهند، میتوانند برای اصلاح ردیفها و درآمدها و مصارف، پیشنهاد بدهند. بهعنوان مثال در دوره ششم که لایحه بهطور طبیعی توسط دولت اصلاحات به مجلس تقدیم میشد، پیشنهادات نمایندگان در چندین مجلد، به همکاران دیگر داده میشد چرا که بودجه پس از تقدیم، در اختیار مجلس است.
اتفاقا اگر کسانی حرف منطقی پیرامون لایحه داشته باشند و بتوانند در یک مقایسه علمی و اصطلاحا «بودجهای» حرف خود را به همکاران خود بقبولانند چه دلیلی برای استعفا وجود خواهد داشت؟ اینقبیل حرکتها شأن نماینده را پایین آورده و نشاندهنده رفتار پارلمانی مقتدرانه نیست. نمایندگان حتما میدانند از مردم رای گرفتهاند که روی لایحه بودجه برای منافع ملی و رشد و توسعه کل کشور، کار کنند؛ نه اینکه اگر بودجه را نمیپسندند، استعفا دهند. اصولا؛ استعفای دستهجمعی به این شکل آن بر سر یک لایحه بودجه نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد. در عین حال امیدوارم دولت و اکثریت نمایندگان، تسلیم جوسازی نشوند و البته موظفند حرفحساب نمایندگان هر استان و حوزه انتخابیه را بشنوند و لحاظ کنند.
3- نکته بعدی این است که تجربه همه ادوار مجلس نشان میدهد که شور و حرارتی که در سخنان برخی نمایندگان نسبت به مناطق محروم دیده میشود، بیشتر در حوزه انتخابیه کاربرد دارد و در خود مجلس و تصمیمات آن اثر خاصی برجا نمیگذارد. در این مورد بخصوص، توسط دولت بهدرستی اعلام شد که لایحه امسال به شکل انقباضی و ضدتورمی بسته شد و قرار هم نیست دولت با شرایط اقتصادی نابسامانی که کشور را تحویل گرفته، ریختوپاش کند. نتیجه اینقبیل رفتارها در هشتسال گذشته دیده شد که نهایتا کار زیربنایی اساسی صورت نگرفت و پول هنگفتی در بسیاری پروژهها پخش شد بیآنکه پیشرفت قابلملاحظه یا اولویت داشته باشد. اینقبیل رفتارها سبب خالیترشدن سفره مردم میشود و اساسا به سود طبقات محروم نیست. اتفاقا حال که دولت بهدرستی تصمیم گرفته هزینهها را کاهش داده و کشور را در قالب برنامهریزی اداره کند تا سال آینده گشایش حاصل شود، باید از آن استقبال شود. این گونه رفتارها برای مناطق محروم معمولا در سیاستهای کلان دولت و مجلس نقشی ندارد. البته منظور این نکته، نمایندگان محترم خوزستان نیست بلکه نکتهای کلی بود. در مناطق محروم حاشیه شهرها و روستاها رای متمرکز و یکپارچهای وجود دارد. معمولا در رایگیریهای مختلف، طبقه متوسط شهری با اینکه جمعیت بیشتری در آن ساکن است، رای تضمینشده متمرکز ندارند.
متاسفانه بخش اعظم وقت نمایندگان هم صرف همین بخشها میشود. محرومیتزدایی وظیفهای ملی برای همه ایرانیان است اما اگر نگاه به آن، ابزاری شود، اخلال در کار نمایندگی است. نماینده مجلس باید منافع عمومی را در نظر بگیرد و با قانونگذاری درست و نظارت بر دستگاههای دولتی، به توسعه مناطق کمترتوسعهیافته شتاب ببخشد. اینکه یک نماینده برای پیگیری کاری که از عهده شوراهای شهر و روستا نیز برمیآید به وزارتخانه برود و وقت وزرا را برای خواستههای بسیار جزیی بگیرد، در شأن نماینده نیست. نگاه او حتما باید معطوف به منافع ملی باشد.
4- بابشدن چنین حرکاتی نیز امری ناپسند است. فرض بگیریم که نمایندگان یک استان با فشار، منابعی را درخواست کنند. عین این عمل را استانهای دیگر هم میتوانند انجام دهند. این در حالی است که حداقل در این دولت، بودجه بر اساس منافع ملی و واقعیتهای کشور تدوین شده و نگاه محلی و قومی نسبت به منطقهای خاص وجود نداشته است. اتفاقا اگر استانهایی مانند فارس و اصفهان، سکوت کنند و برخی با فشار بخواهند به اسم محرومیت، بودجه بیشتری بگیرند که عدالت اجرا نشده است. حتما نمایندگان میدانند که استان تهران با دراختیارداشتن بیشترین ثروت کشور، بیشترین قشر محروم را نیز در خود جای داده است. اگر عدالتی وجود داشته باشد نباید با سهمخواهی، طلب پول کرد بلکه باید با نگاه کارشناسی، به محرومیتزدایی در کل مناطق و استانها همت گماشت.
5- در خاتمه ذکر یک تذکر به مجلس نهم ضروری است. فراموش نکنیم این برخورد با دولتی صورت میگیرد که رفتاری اخلاقی با نمایندگان دارد. احتمالا بیحرمتیهایی که در بخشهای مختلف دستگاه اجرایی در هشتسال گذشته نسبت به مجالس صورت گرفته، از یاد برخی دوستان رفته است. دولت روحانی تلاش میکند با احترام متقابل و مفاهمه میان قوا، امور کشور را به پیش ببرد تا آنچه میان دولت و مجلس اصولگرا شاهد بودیم، هیچگاه تکرار نشود. این حسنظن را باید پاس داشت. مجلس به سه وزیر پیشنهادی برای وزارت ورزش و جوانان، رای اعتماد نداد و اخمی از دولت دیده نشد که باید هم اینگونه باشد. معنای این رفتار این است که بنای دولت بر احترام مجلس و رای و نظر نمایندگان است. شایسته نیست در قبال رفتار احترامآمیز، رفتار غیرمنطقی و نامتعارف در پیش گرفته شود. مجموع بودجههایی که فرضا با اینقبیل رفتارها اخذ میشود، یکدرصد رقم کل بودجه هم نیست. مهم، رفتار قانونی برای حل مشکلات کشور در چارچوب مصالح کلان است.
مردم سالاری:ضرورت عقلمداری
«ضرورت عقلمداری»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم جواد جهانگیرزاده است که ر آن میخوانید؛استعفای تنی چند از نمایندگان که بیشتر به تهدید شباهت دارد تا کنارهگیری، دلیلی غیر از این ندارد که آنها خواستار این هستند تا از حق و حقوق موکلانشان دفاع کنند و به همین دلیل باید گفت هیچ کس نمیتواند از منتخبین ملت انتظار داشته باشد که سکوت کنند. البته به دلیل شرایط دشواری که بر کشور حاکم است و همچنین کار سختی که دولت به عهده گرفته، بهتر این بود که به جای طرح استعفا، روشی بهتر داشتند تا شائبه اختلاف مجلس و دولت در جامعه به وجود نیاید. به هر حال مردم ذهنیت خوبی از «استعفا» ندارند و به همین دلیل نگران رابطه دو قوه شدهاند که باید این رادر نظر داشت که چنین ذهنیتهایی میتواند هزینههای زیادی را برای کشور در پی داشته باشد. همه باید به این نکته توجه کنیم که در شرایط کنونی همدلی و یکصدایی لازم است تا بلکه در کنار هم بتوانیم مردم را از مخمصههایی که گرفتارش شدهاند، نجات بدهیم. پس حالا که دولت یازدهم در حال تلاش است تا با استفاده از امکانات عمومی مشکلات را کاهش بدهد، مجلس و همچنین سایر نهادها باید سعی کنند تا نهایت همکاری را با قوه مجریه داشته باشند.
با این حال باید گفت مردم از وکلای مجلس نشین خود انتظار دارند تا مشکلات و محدودیتهایشان را به اطلاع مسوولان اجرایی برسانند و دقیقا به همین دلیل، طبیعی است که مباحثی در این بین مطرح شود و اختلاف سلیقه هم نمود پیدا کند. مردم ایران در طول چند سال گذشته با ناراحتی و نگرانی شاهد اختلافات جدی بین قوای مقننه و مجریه بودند و به همین دلیل هرگز دوست ندارند فضای چالشی آن روزها در رابطه دولت فعلی هم تکرار شود. چرا که آنها ریشه خیلی از مشکلات موجود را در فضای مملو از چالش این چند سال اخیر میبینند. براساس اصل قانون اساسی مجلس قوه ناظر بر دولت است و به همین دلیل لازم است که این دو قوه همیشه و تحت هر شرایطی تعامل خوبی با هم داشته باشند، چرا که در غیراینصورت به طور حتم مشکلات عدیدهای هم در روند قانون نویسی و هم در اجرایی شدن برنامههای تعیین شده به وجود میآید که ناگفته پیداست، در چنین شرایطی نه تنها نمیتوان به بهبودی اوضاع حاکم بر جامعه کمترین امیدی داشت، بلکه به طور حتم وضعیت بغرنج خواهد شد و آن وقت است که مسببان تشدید مشکل، باید به سئولات بیپایان افکار عمومی پاسخی قانعکننده بدهند.
همچنین هم ساکنان بهارستان و هم پاستورنشینان تحت هیچ شرایطی نباید از یاد ببرند که چه جایگاهی در مناسبات اداره کشور دارند و درستی یا نادرستی رفتارشان تا چه حد میتواند در زندگی مردم تاثیرگذار باشد. اگر مسوولان دستگاههای مختلف بتوانند به اصول توجه ویژهای داشته باشند و به لحاظ رفتاری از چارچوب منطق و اخلاق خارج نشوند، میتوان چشماندازی امیدوارکننده را برای آیندهای نه چندان دور متصور شد، در غیراینصورت بحرانهای فعلی عمیقتر خواهند شد و در نتیجه برای پشت سر گذاشتن آنها، کشور و البته مردم باید هزینههای گزافی را متحمل شوند.
در پایان لازم به تاکید است که نهادهای مختلف و همچنین چهرههایی که مسئولیتهای مهم را در اختیار خود میبینند، باید حواس خود را معطوف به خدمتگزاری به مردم بکنند تا جامعه شرایطی را به خود ببیند که زیبنده جامعهای اسلامی است.
ابتکار:چرا چنین شد؟
«چرا چنین شد؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار است که در آن میخوانید؛هفته گذشته کمیته تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی با انتشار گزارش 83 صفحه ای به تشریح تخلفات این سازمان در واگذاری 138 شرکت انحصاری به یک سوم ارزش به بابک زنجانی و همچنین پرداخت کارت هدیههای میلیاردی به 37 نفر از نمایندگان مجلس و برخی مقامات دولتی از جمله معاون اول رئیس جمهور سابق، محمدرضا رحیمی، پرداخته است. اما چند روز پیش سعید مرتضوی با انتشار نامه ای ادعا کرد که تعداد این نمایندگان 37 نفر نبوده اند بلکه 150 نفر بوده اند که این کارت هدیه و پولها را دریافت کرده اند. سعید مرتضوی 18 آذر اعلام کرد که اسامی و مشخصات نمایندگانی را که از این سازمان هدیه گرفتهاند به همراه نامهای خطاب به رئیس کمیسیون اصل نود به مجلس فرستاده است.
به نوشته مرتضوی این نمایندهها در دورههای مختلف مجلس و در چند نوبت از سازمان تأمین اجتماعی دریافتی داشتهاند و در هیچ دورهای صورتحساب و رسید هزینه از نمایندگان اخذ نشده است! اما مصطفی افضلیفر سخنگوی کمیسیون اصل نود این نامه را غیرمستند و صرفاً برای تشویش اذهان عمومی میداند. محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس هم در این مورد معترض شد که این جوسازیها ظلم به نظام و خدمتگزاران به نظام است و این اقدام در همه ادوار مجلس اتفاق افتاده است! افشای این موضوع که بازتاب گسترده ای در رسانهها داشته باعث ناراحتی عده ای از نمایندگان گردیده است.
مرتضوی حتی در نامه خود مدعی شده است که علیرضا محجوب رئیس هیات تحقیق و تفحص و اکثر همکاران ایشان نیز از دریافتکنندگان کارت هدیه و بن کالا بودهاند. در مقابل اما محجوب در جوابیه ای ضمن تأکید بر صحت گزارش مجلس بیان داشته”این قبیل اکاذیب فرافکنانه هیچ خللی در عزم جزم هیات در احقاق حقوق حقه صاحبان اصلی صندوق وارد نمیکند و انشاءالله در دادگاه مشخص خواهد شد عاقبت کذابان چیست."
این گزارشات هرچند که بخشهایی از آن از سوی دو طرف کتمان میشود ولی متفقاً نشان میدهند که در این دوره از مجلس و دورههای گذشته سنت سیئه ای وجود داشته که دستگاهها و اشخاص حقیقی و حقوقی در مواردی چند هدایایی را به نمایندگان مجلس پرداخت میکرده اند که نمیتوان آنها را کاملاً فارغ از شبهه دانست. البته دفاع نمایندگان در این موارد نیز در نوع خود قابل تأمل است. نمایندگان اکثراً مدعی آن هستند که از این هدایا و امکانات، هیچ استفاده شخصی نکرده اند و آنها را در اختیار مردم حوزه انتخابیه خود قرار داده اند. اما همین موضوع هم میتواند مغایر شرع و قانون تلقی شود چرا که دادن مبالغی توسط یک نماینده به مردم حوزه انتخابیه خویش که رأی دهندگان بالقوه ای برای دور بعد به حساب میآیند به نوعی استفاده از امکانات عمومی برای تبلیغات در مبارزات انتخابی پیش رو به حساب میآید.
اما چه شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ارزشهایی مثل ساده زیستی و پاکدستی،در جامعه جوانه زد ولی قد نکشید؟ مقامات اولیه نظام مثل مردم بودند درست مثل خود آنها و هیچ کس به جهت کسب رانت یا حفظ موقعیت یا لاپوشانی فسادش به نمایندگان و صاحب رسانهها هدایای گرانبها تعارف نمیکرد و مردم را پشت در و در برابر تکبر منشیها و رئیس دفترها نگاه نمیداشت.
اما چه شد که کسب ثروت از بیت المال و تملک خانههای اشرافی و ماشینهای فوق مدرن وسیله فخر فروشی به این و آن شد. چه شد که به راحتی آب خوردن از کیسه خلق الله به جیب مقاماتی که روزی قرار بود نمایانگر عدل علوی باشند ریخته میشود و برای توجیه آن نیز به عذر بدتر از گناه متوسل میشوند که این ریخت و پاشها در همه ادوار مجلس بوده است؟ چه شده است که هزاران میلیارد تومان در یک معامله که سرمایه اقشار زحمت کش جامعه است به نفع آقای میلیاردر تمام میشود و کسی از نمایندگان مردم هم صدای اعتراضش در نمیآید؟ آقای مرتضوی و همکاران رده بالای او با کدام حجت شرعی و قانونی صلاح دیدند تا هزاران میلیارد تومان از سرمایه کارگران این مرز و بوم را این قدر بی محابا و بدون ترس از پیگیری قانونی سرازیر جیب مقامات سابق دولتی و بابک زنجانی کنند؟
به نظر میرسد که به طور کلی نمایندگانی که نمک گیر مرتضوی بوده اند و از هدایای تأمین اجتماعی بهره برده اند در موقعیت دشواری در پیگیری جدی تخلفات پرونده آن سازمان قرار داشته و دارند. و احتمالاً هدف از اعطای چنین هدایایی نیز همین بوده که عزم جزمی در بزرگترین نهاد نظارتی کشور بر اقدام علیه این تخلفات نباشد.
تا کنون چند پرونده خبرساز بر علیه مرتضوی در دورههای مختلف مجلس مطرح شده که هیچکدام تا کنون تا این حد پیشرفت نداشته است. چهار مجلس اخیر در پروندههای مختلفی از سعید مرتضوی در پستهای مختلف وقت به عنوان متهم و حتی متهم ردیف اول نام برده اند. مجلس ششم در پرونده زهرا کاظمی، مجلس هفتم در پرونده سؤالات کنکور دانشگاه آزاد، مجلس هشتم در پرونده کهریزک و مجلس نهم هم در مسئله تأمین اجتماعی و اما از هیچکدام از این موارد نتیجه قابل قبولی حاصل نشده است. شاید حمایت مقامات دولت سابق و همراه کردن برخی نمایندگان با خود بوده است که باعث شده مرتضوی از تمامی این چالشها، جان سال به در برد و هر بار با جرأتی بیشتر، تخلفات خود را ادامه دهد.
البته دادستان سابق تهران به خوبی میداند که با داخل کردن افراد گوناگون از جمله مقامات حکومتی به طور مثال افراد ارشدی از دولت سابق، نمایندگان مجلس و برخی اصحاب رسانه میتواند هم از جهت تطمیع و هم به سبب پرونده سازی و تهدید، آنها را از دنبال کردن تخلفات خویش دور نگه دارد و حاشیه امنیتی را در این هشت ساله برای خود فراهم سازد. البته نباید فراموش کرد که همه این اعمال در دو دولت نهم و دهم در سطح وسیعتری توسط مقامات پیشین و به ویژه شخص رئیس جمهور سابق علیه رقبای سیاسی و موانع احتمالی مقاصدش انجام میگرفت.
اما اکنون به یمن شکست تفکر افراط در انتخابات 24 خرداد و کوتاه شدن تدریجی دست متخلفین اقتصادی و غارتگران بیت المال از جایگاههای قوه مجریه، انتظار میرود که مجلسیان زین پس از دخول در تمامی جریانات مادی مخلّ در تصمیم گیریهای هم راستا با منافع مردم پرهیز کنند و در قانون گذاریها قدری هم به سبب سربلندی هر چه بیشتر در برابر کردگار توانا بر خود و همکاران خویش سخت بگیرند تا تحفههای ناچیز دنیا نتواند جسارت تقابل با خلافکاریها را از آنان بگیرد و امثال مرتضویها پس از سالها تخلف که در سایه حمایتهای بی دریغ مرتکب شده اند به پای میز محاکمه کشیده شوند و شاهد روندی سالم در احقاق حق مسلم مردم باشیم.
قانون:ژست تاکتیکی کنگره آمریکا در قبال ایران
«ژست تاکتیکی کنگره آمریکا در قبال ایران»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم علی بیگدلی است که در آن میخوانید؛پافشاری جان کری، وزیر خارجه آمریکا، در مجلس نمایندگان این کشور برای توقف تصویب تحریمهای بیشتر علیه ایران بالاخره نتیجه داد و رئیس کمیته امور بانکی سنا اعلام کرد که خواست دولت را در این باره میپذیرد. درواقع آنچه که در کنگره آمریکا شاهد بودیم ناشی از فشار نهادهای صهیونیستی بر اعضای آن بود؛ این نهادها در پی آن بودند که به نحوی از اجرای توافقنامه موقت هستهای جلوگیری کنند. این در حالی است که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، خیلی تلاش کرده که بیانیه این توافق تنظیم شود؛ درواقع تلاشهای او در این جهت است که نگذارد مسئله هستهای ایران به روشهای غیردموکراتیک حل و فصل شود. در این میان برخی صحبتهای اوباما مبنی بر اینکه آمریکا هنوز تمام گزینهها را روی میز دارد، فقط اظهارنظری است برای کسب رضایت نهادهای یهودی آمریکا.
در حقیقت چون اوباما دوره آخر ریاست جمهوریاش است نمیخواهد برگه سیاهی از دوره خودش در پرونده حزب دموکرات باقی بگذارد. رئیسجمهور آمریکا در پی آن است که پرونده هستهای ایران به شکل دموکراتیک حل شود. در این میان بعید به نظر میرسد که کنگره بتواند علیه او دست به اقدامی بزند و پیشنهادهایی را ارائه دهد. زیرا این امر از نظر حقوقی کار بسیار مشکلی است و اگر به صورت متعارف باشد، اوباما میتواند این پیشنهاد را امضا نکند. آنچه که از اقدامات رئیسجمهور آمریکا میتوان نتیجه گرفت این است که او نمیخواهد ایران را از خود دور کند. زیرا آمریکا به دنبال کمکهایش به ایران برای تنظیم این بیانیه، حتی برخی دوستان نزدیکش همچون عربستان و اسرائیل را از خود رنجاند لذا در این شرایط به نظر نمیرسد تهدیدهای کنگره راه به جایی ببرد.
از دیگر سو نباید از نظر دور داشت که رفتارهای کنگره مبنی بر اصرار برخی نمایندگان برای تصویب تحریمها علیه ایران، بعضا تاکتیکی است و میخواهند یک «لولو» از خود بسازند و در برابر ایران قرار دهند. کنگره با مطرح کردن تصویب تحریمهای جدید میخواهد همواره این شمشیر را بالای سر ایران نگه دارد تا اگر در آینده گروه 1+5 تقاضاهای دیگری از ایران داشت، ایران این خواستها را بپذیرد. پس میتوان گفت اصرارهای کنگره نوعی ژست تاکتیکی است تا فشارها را بر ایران افزایش دهد.
در این میان تاکنون شاهد برخی مخالفتها در داخل ایران و آمریکا با بحث مذاکرات بودیم؛ باید توجه داشت که نوع این مخالفتها با هم تفاوت دارد و مخالفتهای داخلی آمریکا، سازمان یافته است اما مخالفتهای داخلی ایران، اصولا محفلی است. در هر حال، با توجه به سیاست ایران و آمریکا در قبال مذاکرات هستهای، به نظر نمیرسد که مخالفتهای داخلی در دو کشور راه به جایی ببرد و موفق شود.
در حال حاضر کارشناسان ایرانی با آژانس در حال مذاکره هستند و امیدواریم که گزارشهای آتی که آژانس به گروه 1+5 ارائه میدهد، گزارشهای مطلوبی باشد. همچنین به نظر میرسد هر دو طرف اکنون یک حالت انعطافپذیری را در پیش گرفتهاند. مخصوصا مقامات آمریکایی به رغم تمام فشارها، بیش از ایران مایلند که این مذاکرات به نتیجه برسد. زیرا همانطور که اشاره شد این دور، دوره آخر ریاست جمهوری اوباماست و او نمیخواهد در خاورمیانه به واسطه جنگ و درگیری دوباره، خاطرهای بد از خودش باقی بگذارد. با این اوصاف، توافقنامه موقت هستهای اخیر حتما به اجرا در خواهد آمد و باوجود برخی فرازونشیبها، چارچوب اصلیاش حفظ خواهد شد. همچنین کشورها و افرادی که با این توافق مخالفند نیز ناچارند که دیگر با آن کنار بیایند و آن را بپذیرند.
دنیای اقتصاد:پیام لایحه بودجه 93
«پیام لایحه بودجه 93»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمد کردبچه است که درن میخوانید؛در جمهوری اسلامی ایران که دستیابی به اهداف ملی و تعیینشده سند چشمانداز از طریق آثار سیاستهای کلی و قوانین برنامه پیجویی میشوند، سند بودجه مهمترین ابزار در راستای تحقق اهداف برنامه و سیاستهای کلی نظام تلقی میشود. همراستا بودن بودجه با اسناد فرادستی شرط لازم برای تحقق اهداف قانونی است.
از این رو اصلاح ساختار نظام بودجهریزی کشور متناسب با سیاستهای کلی نظام یکی از اقدامات اساسی در راستای رسیدن به اهداف سند چشمانداز است. با توجه به این ملاحظات، فرآیند اصلاحی در ساختار نظام بودجهریزی کشور از سر گرفته شد. بودجه سال 1393 آغاز یک حرکت متفاوت نسبت به سالهای قبل است. از سالها قبل یک حرکت اصلاحی شروع شده بود که به دلایلی متوقف ماند؛ اما در سال 1393 بار دیگر حرکت به سوی یک بودجه شفاف و قانونمند از سر گرفته شده است.
در لایحه بودجه سال 1393 با هدف افزایش شفافیت و نظم سه مرحله از چهار مرحله، بودجهریزی مبتنی بر عملکرد طرحریزی شده است. در لایحه بودجه سال آینده فعالیتهای دستگاههای اجرایی تعیین و احصا شده است. برای این فعالیتهای شاخص عملکرد به صورت کمی مشخص شده است، زیرا وقتی فعالیتها احصا میشوند، باید کمیتپذیر باشند. در مرحله سوم نیز برای هر فعالیت هزینه تمام شده، احصا میشود. در این چارچوپ مشخص میشود هر دستگاهی چه وظیفهای برعهده دارد و در سال هدف باید چه میزان از آن را با چه قیمتی محقق کند. پیامد این رفتار علاوه بر شفافیت، انضباط ملی و پاسخگو کردن دستگاههای اجرایی است. در گذشته یکی از گرفتاریهای نظام بودجهریزی، نبود ابزاری برای مقایسه و ارزیابی ماموریتها و اقدامات بود. با عنایت به این ملاحظات، هدفگذاری برای تحقق بودجهریزی مبتنی بر عملکرد از تکالیف قانونی پایهریزی شد.
بنابراین باید در سال 94 گامهای دیگر این فرآیند تکمیل شده و در سال 95 تمامی حلقهها تکمیل شوند، اما اکنون آنچه میتوان در مورد تلاش برای تدوین لایحه بودجه سال آینده گفت، در یک کلام متجلی میشود. پیام لایحه انضباط مالی؛ هدفی که میتواند اثر خود را در سایر متغیرهای اقتصادی و زندگی مردم به وضوح نشان دهد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد