خراسان:دولت تهیه مستندات حقوقی علیه تروریست ها و حامیانشان را آغاز کند
«دولت تهیه مستندات حقوقی علیه تروریست ها و حامیانشان را آغاز کند»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دکتر علی ماروسی است که در آن میخوانید؛دوباره باز هم خبری اندوه بار از جنس ترور و ربایش توسط یک گروهک تروریستی و این بار ربوده شدن چندین نفر از زحمتکش ترین و مظلوم ترین هموطنانی که جان خویش را برای حفاظت از این مرز و بوم به خطر انداخته اند. با نگاهی به تحولات جهانی و منطقه ای، این نکته کاملا روشن است که بسیاری از گروهک های تروریستی با عناوین به ظاهر مذهبی مسئولیت حمله به یک سفارت، ربودن دیپلمات ها و یا به اسارت گرفتن سربازان وطن را به عهده می گیرند ولی در حقیقت این گروهک ها، فقط نیروهای میدانی و مجری نقشه هایی هستند که در اتاق های فکر بعضی از کشورها طراحی و ابلاغ می شود. در حقیقت قضیه این گروهک ها و خاستگاه و هدف آنها پیچیده تر از آن است که آنها ادعا می کنند ، آنها افراد بی رحمی هستند که با دریافت جیره خویش در جنگ های نیابتی (Proxy War) فقط دستور مراکز فرماندهی خویش را تحت نام های مقدس اجرا می کنند. لذا نحوه مقابله با آنها نیز نیازمند اقدامات سیاسی، نظامی و امنیتی و همچنین تدوین یک برنامه جامع حقوقی- سیاسی بین المللی می باشد. در حقیقت برای مهار کردن و جبران خسارت های ناشی از اقدامات تروریستی که منافع ایران را در داخل و خارج از کشور هدف قرار داده اند، مسئولان امر نیازمند تدوین یک برنامه جامع و استفاده از تمام پتانسیل های موجود اعم از ملی و بین المللی در جهت مصون نگه داشتن کشور از آفات این گروهک ها می باشند. نگاهی به سوابق و اقدامات انجام گرفته شده مبین این واقعیت است که اگر چه تلاش های قابل تقدیری در زمینه دفاع از حقوق ملت در عرصه جهانی شده ولی به نظر این اقدامات محدود و در مواردی مقطعی بوده است. بنابراین اگر دولتمردان محترم قصد جدی برای تدوین یک برنامه بلند مدت برای مقابله با این حوادث تلخ دارند، باید ضمن تهیه تمام مستندات، شواهد و استدلال ها و رویه های بین المللی، خصوصا رصد کردن رفتار دولت ها در این زمینه در چند جبهه داخلی و بین المللی اقدامات حقوقی و سیاسی را نیز به صورت کاملا حرفه ای دنبال کنند. البته تردیدی نیست که به نتیجه رسیدن این امر مستلزم داشتن تیم های تخصصی کاری و همچنین اراده جدی در به سامان رساندن آن است. ولی اکنون سخن این است که چه باید کرد؟
1. فعال سازی دیپلماسی عمومی( Public Diplomacy): در عرصه بین المللی، نیل به یک هدف که همان حفاظت از منافع ملی یک کشور است، نیازمند تدوین برنامه های مختلف می باشد ،خصوصا زمانی که بحث مسئولیت یک دولت در خصوص اقدامات افرادی که در ظاهر هیچ ارتباطی به سیستم رسمی آنها ندارند می باشد. در اینگونه از موارد اولین گام آماده سازی بستر اقدامات حقوقی در قالب استفاده از تمام پتانسیل های دیپلماسی عمومی است. لذا نحوه استفاده از توان رسانه های فراملی و همچنین هنر دیپلماسی عمومی و حتی طرح این موضوعات در روند مذاکرات جاری ایران و غرب امری لازم برای مبارزه با تهدیدات تروریستی علیه کشور است.
2. مستند سازی( Documentation): یکی از مشکلات اصلی بسیاری از کشورها در دعاوی بین المللی، مسئله عدم وجود مستندات در مواقع لزوم است. لذا در این مرحله لازم است که با بسیج تمام امکانات نسبت به تهیه تمام مستندات و شواهد اعم از مستندات میدانی از اعمال گروه های تروریستی و همچنین انجام مطالعات جامع خصوصا رویه های قضایی کشورهای مختلف در این خصوص اقدام کرد تا بتوان در مراحل و موارد لزوم از آنها کمال استفاده را نمود.
3. مطالعات مبانی حقوقی انتساب(Attribution). در عرصه بین المللی خصوصا زمانی که بحث انتساب یک عمل به یک شخص و یا کشور مطرح است، موضوع مستندات و مبانی حقوقی مهمترین اصل در رسیدن به نتیجه دلخواه است. البته زمانی که بحث و صحبت از مستندات می شود، منظور اثبات وقوع یک عمل تروریستی به عنوان یک واقعه نیست، بلکه مستنداتی باید جمع آوری کرد که بر اساس آن ریشه و علت و حامی اقدامات تروریستی را بتوان برای یک نهاد تصمیم گیر در عرصه داخلی و بین المللی و یا حتی افکار عمومی دنیا به اثبات رساند.
4. اقدامات اجرایی حقوقی چند مرحله ای( Litigation): وقتی صحبت از اقدامات حقوقی در عرصه بین المللی می شود، این به معنی آغاز یک پروسه است که شامل چند مرحله است که آخرین مرحله آن طرح دعوی نزد مراجع ذی صلاح است. به دیگر سخن پروسه اقدامات حقوقی از مذاکرات و مکاتبات آغاز می شود و در نهایت به مرحله طرح دعوی می رسد. با این فرض باید پس از بررسی سوابق، مستندات و اخذ نظریات کارشناسان، وارد مرحله اقدامات حقوقی نزد مراجع ذیصلاح اعم از دادگاه های دیگر کشورها و یا مراجع بین المللی که دارای صلاحیت برای این موضوع هستند شد.
نتیجه اینکه، با توجه به سوابق و مستندات حقوقی، خصوصا تحولات جدید در عرصه حقوقی بین المللی و در نظر داشتن افزایش حملات افراطیون به منافع کشور در داخل و خارج ایران، اکنون این وظیفه دولت است که در کنار اقدامات سیاسی و امنیتی لازم، از پتانسیل های حقوقی و دیپلماسی کمال استفاده را نماید. در روند اقدامات حقوقی بین المللی همیشه باید این اصل را در نظر داشت که در این پروسه نباید به دنبال نتیجه واحد که همان حاکم و محکوم شدن در رای نهایی است بود. بلکه هنر یک تیم حرفه ای حقوقی-سیاسی این است که علاوه بر تلاش برای نیل به نتیجه دلخواه، باید با درایت برای هر وضعیت و شرایط حاکم در هر مرحله برنامه ریزی داشته باشند تا بتوانند حداکثر بهره برداری را از موقعیت های متفاوت به نفع منافع ملی داشته باشند.بدیهی است که آثار اقدامات حقوقی به تنهایی گاه از نتیجه نهایی مهمتر و موثرتر است، زیرا اراده به مقابله در جبهه حقوقی- دیپلماسی و داشتن یک برنامه مدون و به دور از شعار در جهت احقاق حقوق ملی کشور به عنوان یک اهرم بازدارنده در مقابله با جنگ های نیابتی است و این پیام را نیز به اتاق های فکری حامیان این گروهک ها ارسال می کند که با در نظر داشتن آثار بلند مدت اقدامات حقوقی- سیاسی در پروسه روابط ملی و بین المللی ، آنها باید تجدید نظر جدی در حمایت از این گروهک ها داشته باشند.
کیهان:راهی که رفتهایم
«راهی که رفتهایم»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛نظام برآمده از «انقلاب اسلامی ایران» در کانون نقد و ارزیابیهای جهانی قرار دارد و بدون تردید بیش از هر موضوع دیگر مورد نقد و بحث در سطوح مختلف ملی و بینالمللی است.
این موضوع بیانگر آن است که هیچ پدیدهای به اهمیت و تاثیر انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن نیست. کما اینکه نظام و انقلاب امروزه در دو جنبه سلبی و ایجابی دارای هویتی معین و در عین حال تهاجمی است و دنیا علیرغم آنکه در تجزیه و تحلیل بعضی از رخدادها که به بعضی از اشخاص بازمیگردد به نوعی سردرگم است و در اندازه تاثیر این اشخاص نوعاً دچار خطا میشود اما در مورد اینکه این نظام حرف روشن و پیگیرانه دارد، در تردید نیست و از این روست که مواجهه دشمن با جمهوری اسلامی بسیار کم تحت تاثیر روی کار آمدن فرد قرار میگیرد و عمدتاً تحت تاثیر هویت نظام اسلامی است. برای اثبات این نظر کافی است به روند مخاصمات دولت آمریکا از زمان روی کار آمدن دولت بازرگان تا دولت روحانی نگاه بیندازیم تا دریابیم روند مخاصمات مقامات کاخ سفید از دولت لیبرال اول تا دولت نهم که انقلابیترین دولت ایران بوده تا دولت فعلی که میانه این دو قرار دارد، تفاوت اصولی نکرده است.
آمریکا طی 35 سال گذشته هیچگاه در انتظار دولتی که قرار است در ایران روی کار بیاید، دشمنی را متوقف نکرده و وقتی دولت جدیدی روی کار آمده، صبر نکرده تا دولت جدید سیاستهای خود را اعلام کند تا آنگاه دشمنی با ایران را از نظر سطح و اندازه تعیین کند. آمریکا گاه و بیگاه در حد تفنن و سرگرمی روی کار آمدن دولت جدید در ایران را مورد بحث قرار داده است و البته هر گاه که در ایران گروهی با تصور اینکه میتوان دشمنی آمریکا علیه ایران را مهار کرد، روی کار آمدهاند، آمریکاییها به گمان اینکه راه به نتیجه رسیدن فشارها هموار گردیده، با امید بیشتری به نتیجهبخش بودن سیاستهای خود علیه ایران نگریسته است.
اما جدای از این مباحث، ایران در طول 35 سال گذشته سیاستهای موفقی در دو جنبه سلبی و ایجابی داشته و به همین نسبت از اصول روشن و مشخصی تبعیت کرده است.
در جنبه سلبی، ایران سیاست خود را بر پایه نفی«دخالتهای بیگانگان» و نفی «استفاده از زور در مناسبات» استوار کرده و این دو نه تنها پایه سیاست داخلی بلکه پایه سیاست منطقهای و بینالمللی ایران نیز بوده است. ایران توانسته با این سیاست سلبی به یک جبهه مستحکم منطقهای دست پیدا کند ضمن آنکه در محیط داخلی نیز سیاست نفی مداخله بیگانگان و نفی استفاده از زور را با جدیت دنبال کرده است. امروز از مرزهای غربی افغانستان و پاکستان تا سواحل شرقی مدیترانه یک جبهه «امتناع» و به تعبیر رایجتر، یک «جبهه مقاومت» با محوریت ایران قرار دارد که با مداخلهگرایی بیگانگان و استفاده از زور در حل منازعات مبارزه میکند و این تنها جبهه منسجمی است که در منطقه ما در حد فاصل اقیانوس هند تا تنگه جبلالطارق وجود دارد.
هیچ قدرت دیگری در این حد فاصل اعم از هند، عربستان، ترکیه و مصر چنین جبههای را در اختیار ندارد. جمعه گذشته پروفسور «مصطفی کباراوغلو» در اجلاس مشترک وزارت خارجه ایران و وزارت خارجه ترکیه که در استانبول برگزار شد، گفت: «اینکه ایران آمریکا را وادار کرد که توافقنامه خروج از عراق را امضا کند، از عهده هیچ کشور دیگری برنمیآمد و این نشان میدهد که ایران سیاست خارجی موفقی دارد.» ایران با برخورداری از یک جبهه گسترده مقاومت در منطقه از متحدان خود در برابر هجمههای مختلف که گاهی خیلی متراکم و جدی میشود حمایت میکند و با کمترین هزینه همپیمان خود را از بحران خارج میکند.
پیروزی حزباله در جنگ سنگین زمینی، هوایی و دریایی 33 روزه در سال 1385، حفظ دولت عراق در خلال سالهای 83 تا 93 در برابر توطئههای سنگین منطقهای و بینالمللی و حفظ دولت و مردم سوریه در مواجهه با تهاجم منطقهای و بینالمللی نمونههایی از کارنامه سیاست خارجی ایران در خلال 10 سال گذشته است که با هزینه بسیار کم انجام شده است. در واقع طی این 10 سال، ایران بیش از هر کشور دیگری در منطقه در حفظ همپیمانانش موفق بوده و کمتر از هر کشور دیگری در منطقه در این راه هزینه کرده است. این دستاورد انقلاب اسلامی در این مقطع در جنبه سلبی است.
در وجه اثباتی و ایجابی، ایران سیاست خود را بر مبنای «منافع جمعی» و «مصالح عمومی» استوار کرده است این سیاست نیز دارای دو جنبه داخلی و خارجی است. یعنی انقلاب اسلامی در داخل تلاش کرده تا مانع شکلگیری «منافع ویژه» برای گروه خاص و تقدم مصالح فردی و حزبی بر مصالح عمومی و ملی شود. انقلاب منافع جمعی را با توزیع فرصتها و به رسمیت شناختن تفاوتها دنبال نموده و لذا از منظر جابجایی سیاسی، ایران یک تحول دائمی را تجربه کرده است. امروز هم بعد از 35 سال که از انقلاب اسلامی میگذرد یک نفر شهروند فقیر در دورترین روستای کشور به اندازه یک شهر ثروتمند در مرکز کشور در سرنوشت سیاسی ایران و نظام دخالت و تاثیر دارد. از جنبه منطقهای نیز سیاست ایران همواره بر منافع جمعی و مصالح عمومی استوار بوده است. ایران چه در مواجهه با متحدان خود و چه در مواجهه با سایر کشورهای منطقه روی منافعی تاکید کرده که برای همه مطرح و قابل درک بوده است.
بهعنوان مثال ایران در همه کشورهای منطقه توامان از ثبات و استقلال کشورها دفاع کرده است و روی شریک شدن کشورها در منافع اقتصادی و سیاسی تاکید داشته است و گاهی تاکید ایران بر موضوعی که تأمینکننده منافع کشوری در منطقه بوده از خود آن کشور فراتر بوده است به عنوان مثال ایران بیش از پاکستان بر حل اختلافات میان اسلامآباد و دهلی تأکید کرده است کما اینکه ایران بیش از ترکیه روی افزایش مناسبات بین آنکارا و مسکو تأکید داشته و همینطور ایران بیش از عراق روی اصلاح روابط بین بغداد و ریاض تأکید داشته است. همین الان ایران بیش از ترکیه روی اصلاح روابط آنکارا - بغداد از یک سو و آنکارا- دمشق از سوی دیگر تأکید دارد و اینها همان «منافع عمومی» و «مصالح عمومی» است که همه در آن نفع میبرند و از قضا در این تعاملات منافع این کشورها بیش از منافع جمهوری اسلامی است. ایران در حوزه اقتصادی تلاش گستردهای برای پیوند زدن اقتصادهای منطقه انجام داده است و همه کشورهای منطقه را در بر گرفته است و میتوان گفت در این منطقه هیچ کشوری به اندازه ایران با همه همسایگان خود رابطه حسنه و برادرانه و فعال ندارد برای درک این موضوع رابطه ایران و افغانستان را با رابطه پاکستان و افغانستان مقایسه کنید. رابطه ایران و عراق را با رابطه ترکیه و عراق مقایسه کنید.
رابطه ایران و روسیه را با رابطه ترکیه و روسیه، افغانستان و روسیه، عربستان و روسیه مقایسه کنید. البته در منطقه ما کشورهایی هم هستند که دست دوستی ایران را رد کردهاند که شامل عربستان، امارات و آذربایجان میشود اما در آنجا هم خصومت یکطرفه بوده و پاسخ ایران به آنان همواره مبتنی بر تسامح و مدارا بوده است. در هیچ دولتی در ایران اعم از آنکه اصولگرا بوده یا اصلاحطلب بر تنور مخالفت دمیده نشده و همواره بنا بر کاهش دایره نزاع بوده است تلاشهای مشترک دولتهای هاشمی، احمدینژاد و روحانی برای بهبود روابط با عربستان بر این مبنا صورت گرفته است.
روابط ایران در عین حال به دولت محدود نبوده و ملتهای منطقه را در بر گرفته است امروز علیرغم آنکه تصاویر و مواضع ایران از طریق رسانهها به چشم و گوش مردم نمیرسد اما ثبات ایران در مواضع سیاسی و نوع تبلیغاتی که دشمنان ما در رسانههای خود حول این مواضع ثابت بیان میکند، آنان را با منطق و مشی ما آشنا کرده و از طریق «برهان خلف» دریافتهاند که ایران راه درستی میرود چون آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و عربستان علیه آن موضع گرفته و خواهان شکست سیاستهای ایران هستند. بیدلیل نیست که مردم در منطقه ما به دلیل تبلیغات آمریکاییها گمان میکنند ایران دنبال تسلیحات هستهای است در عین حال چون آمریکا هر روز علیه اهداف هستهای ایران حرف میزند و آن را تسلیحاتی معرفی میکند، در عین حال مردم منطقه از اینکه ما تسلیحات اتمی داشته باشیم حمایت میکنند و حال آنکه ایران اساساً دنبال تسلیحات هستهای نیست و آن را بخشی از قدرت و امنیت خود نمیداند.
روابط ایران و ملتها در کل ممالک اسلامی و به خصوص در این منطقه، رابطهای صمیمی و ویژه است و هیچ کشور دیگری در منطقه از این سطح از رابطه برخوردار نیست. محبوبیت ایران از پاکستان تا لبنان و از ترکیه تا عربستان یک محبوبیت ویژه است. این موضوع در دو بعد از کارایی بالایی برخوردار است یک بعد بیاثر کردن سیاستهای مبتنی بر دشمنی با ایران در کشورهای منطقه است به عنوان مثال محبوبیت ایران در پاکستان مانع شکلگیری سیاست خصمانه علیه ایران در جغرافیای پاکستان میشود از این رو میبینیم که در طول 35 سال گذشته که دولتهای مختلف نظامی و غیر نظامی بر سر کار آمده و احزاب مختلف دولت را تشکیل دادهاند و جنس این احزاب و دولتها هم با جنس جمهوری اسلامی متفاوت بوده اما در این کشور اتفاق خاصی علیه منافع ملی ایران نیفتاده است. یک بعد هم شکلگیری روندهای کمک به ایران در عرصههای اجتماعی این کشورها شده و مانع به نتیجه رسیدن سیاستهای استکبار علیه ایران میشود. در واقع هر کجا قدرتهای استکباری تلاش کردهاند تا بر دامنه فشار علیه ایران بیفزایند دریچههای حمایت مردمی در منطقه به روی ایران بازتر شده و در نهایت تحقق سیاستهای ضد ایرانی را با دشواری مواجه کردهاند.
امروز در سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی باید جمعبندی واقعبینانهای از قدرت انقلاب اسلامی که خدای متعال به ما ارزانی کرده داشته باشیم. این نگاه واقعبینانه نعمتها و فرصتهای بزرگی را به ما یادآور میشود. این تأمل واقعگرایانه به ما میگوید روزی که ایران دارای بهترین روابط با آمریکا بود، ضعیفترین کشور در منطقه به حساب میآمد و به دلیل اتصال به رژیم صهیونیستی منفورترین کشور هم بود اما امروز به رغم آنکه رابطهای با آمریکا ندارد از چنان قدرتی برخوردار است که در ادبیات سیاسی جهان به عنوان کلید منطقه خوانده میشود. این قدرشناسی ما را با نیروهایی در داخل کشور پیوند میزند که طی 35 سال گذشته، شبانه روز پا به رکاب انقلاب بودهاند. اینهایی که هر امر ظاهراً ممتنعی را محقق کردهاند.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری با شور و شعف میلاد خجسته یازدهمین ستاره تابناک آسمان امامت و سراج منیر هدایت، اباالمهدی حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام آغاز شد و با حماسه وحدت و امید همراه گردید. در 22 بهمن امسال و در آغاز سی و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران که اکنون به درخت تنومندی مبدل شده و هر روز بر اقتدار وعظمت آن افزوده میشود، حضور پرشور مردم در این راهپیمایی به اتمام حجتی بادشمنان نظام تبدیل گردید. حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال این پیام را برای دشمنان خارجی انقلاب به همراه داشت که ستیز با نظام اسلامی برای آنان همچنان بیثمر خواهد بود و چارهای غیر از این ندارند که با ملت ایران با زبان تکریم و احترام سخن بگویند و بدانند که تهدیدات نخ نما شده آنها پس از 35 سال تحریم ملت ایران، نتیجهای جز حقارت برای دشمنان به دنبال نداشته است.
امسال مردم ایران با حضور میلیونی خود در راهپیمایی 22 بهمن نه تنها نمادی از انسجام و همبستگی ملی را به نمایش گذاشتند بلکه پاسخی محکم به دشمنان خارجی و تفرقهافکنان داخلی دادند که در تثبیت دستاوردهای انقلاب و تداوم حرکت آن، در نهایت تدبیر و امید ایستادهاند. بر همین اساس رئیسجمهور طی سخنانی در جمع راهپیمایان تهرانی با تاکید بر وفاق و همبستگی عمومی و پرهیز از ایجاد شکاف و تقابل در میان اقشار مختلف مردم بر لزوم وحدت بیشتر همهگروهها و همگرایی اجتماعی برای دستیابی به قلههای حماسه ملی و دفاع از سنگرهای انقلاب و رفع مشکلات داخلی و خارجی پافشاری کرد. واقعیت اینست که اتحاد و همدلی ملی در موقعیت کنونی و متحد کردن صفوف داخلی، مستحکمترین مانع در راه زیادهخواهیهای دشمنان انقلاب خواهد بود و میتواند تثبیتکننده آرمانهای امام در مسیر ناهموار بینالمللی باشد.
در آغاز این هفته مجلس شورای اسلامی بررسی لایحه بودجه را پس از کنکاش در کمیسیون تلفیق و بیش از 10 روز کارشناسی در صحن علنی به پایان رساند و آنرا برای تایید نهایی به شورای نگهبان ارسال کرد. این موضوع که در طول سالهای اخیر به دلیل تاخیر دولت نهم و دهم در ارائه بموقع لایحه بودجه به مجلس به اوایل سال بعد کشیده میشد اکنون با اقدام به هنگام و قانونی دولت یازدهم روال منطقی به خود میگیرد و انتظار میرود موجب برقراری نظم و انضباط مالی در دخل و خرج دولت در سال آینده گردد.
در این هفته همچنین نمایندگان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از سه دور مذاکرات فنی و فشرده با انتشار بیانیه مشترکی برای هفت اقدام عملی دیگر توافق کردند که ایران در جهت شفافسازی تا 25 اردیبهشت سال آینده آنرا اجرایی خواهد کرد. بر اساس توافق ایران و آژانس به نام "چارچوب همکاری" به همراه ضمیمه 6 صفحهای آن، ایران تا سه ماه بعد، اطلاعات لازم را از فعالیتهای هستهای خود به آژانس ارایه خواهد کرد و آژانس نیز در زمینه پیشرفت در اجرای این اقدامات، به شورای حکام گزارش خواهد داد.
در مسائل بین المللی، این هفته مذاکرات درباره حل بحران سوریه در ژنو از سرگرفته شد. دور دوم مذاکرات موسوم به "ژنو 2" درحالی برگزار شد که دور اول این مذاکرات بدون هیچ دستاورد قابل ذکر پایان یافته بود. اخضر ابراهیمی، نماینده سازمان ملل که گردانندگی این مذاکرات را برعهده دارد اذعان کرد دور دوم مذاکرات دشوارتر از دور اول است. وی همچنین اعتراف کرد مذاکرات تاکنون هیچ پیشرفتی نداشته است. اخضر ابراهیمی در عین حال دستور کاری را پیشنهاد کرد تا براساس آن، دو موضوع "مبارزه با تروریسم در سوریه" و "تشکیل دولت انتقالی"، همزمان مورد مذاکره طرفین قرار بگیرد.
دولت سوریه این دستور کار را رد کرده و مسئله اصلی سوریه را تروریسم میداند و تاکید دارد زیربار خواسته غیرقانونی مخالفان، که نهایتاً خواستار آن هستند تا از خروجی کنفرانس ژنو، برکناری بشار اسد را به دست آورند، نخواهد رفت. دولت سوریه این ادعا را نیز که ژنو 1 بر کنارهگیری بشار اسد تاکید داشته است رد میکند و معتقد است سرنوشت حکومت اسد را تنها انتخابات مشخص میسازد و تنها مردم سوریه هستند که صلاحیت دارند با رأی خود، آینده سیاسی این کشور را رقم بزنند.
با آغاز دور دوم مذاکرات ژنو، یک آتش بس سه روزه در شهر بحران زده حمص برقرار شد و کاروانهای کمک رسانی اجازه یافتند پس از ماهها، وارد این شهر شوند و همچنین شماری از مردم که خواهان خروج از شهر بودند مجال پیدا کردند خارج شوند.
همزمان با برگزاری مذاکرات، تروریستهای تکفیری در روستایی به نام "معان" در استان "حماه" جنایتی تازه آفریدند و 25 نفر از اهالی این روستا را که از علویها و طرفداران حکومت بشار اسد بودند قتل عام کردند تا نشان دهند که هیچگونه اعتنایی به مصالحه و مذاکره ندارند و تنها در اندیشه جنایت افروزی هستند.
این هفته، مردم بحرین سالگرد انقلاب خود را با حضور گسترده در خیابانها و برگزاری تظاهرات اعتراضی علیه رژیم دیکتاتوری منامه گرامی داشتند. مردم بحرین سه سال است که با وجود برخوردهای وحشیانه و ضدانسانی رژیم آل خلیفه به مبارزه برحق خود ادامه میدهند. ملت مقاوم بحرین در طول سه سال گذشته ظلم و ستمهای فراوانی را از سوی باند جنایتکار و فاسد حاکم بر بحرین متحمل شدهاند با اینحال همچنان، استوار و به صورت مدنی و مسالمتآمیز به اعتراضات خود ادامه میدهند.
تلاشهای مذبوحانه رژیم بحرین برای خاموش کردن شعله انقلاب مردمی این کشور نه تنها هیچ نتیجهای نداشته است بلکه بیآبرویی و رسوایی را برای رژیم آل خلیفه و حامیان خارجی آن، به خصوص رژیم عربستان که بیشرمانه ارتش خود را برای کمک به رژیم دیکتاتوری آل خلیفه و ریختن خون مردم به این کشور گسیل داشته، به ارمغان آورده است.
رژیم بحرین که در برابر استقامت ملت بحرین مستاصل مانده به اقدامهای جنون آمیز روی آورده است. کشتار و شکنجه معترضان، بکارگیری گازهای سمی و مرگبار علیه تظاهر کنندگان، حمله به بیمارستانها و بازداشت و شکنجه کادرهای پزشکی، تخریب مساجد و اخیراً، انحلال مجمع علمای شیعه از جمله اقدامات سرکوبگرانه، رژیم بحرین بوده است.
این موضوع که پس از گذشت سه سال مردم بحرین با همان شور و حرارت روزهای اول انقلاب در صحنه هستند دلیل قاطعی است که رژیم در متوقف ساختن انقلاب ناکام مانده و نشانههای موجود حاکی است که انقلاب مردم بحرین به پیروزی نهایی نزدیک میشود.
این هفته، مصر نیز درحالی شاهد سالگرد انقلاب این کشور بود که اعتراضات ضد دولتی همچنان ادامه داشت. مردم مصر سه سال قبل، با یک قیام همگانی رژیم مستبد گذشته را ساقط کردند تا حکومتی مبتنی بر آرای مردم را بر سرکار بیاورند.
با اینحال، در سه سال گذشته اتفاقاتی افتاد و کار را بدانجا رسانید که اکنون، مردم مصر که از زیر دیکتاتوری رژیم مبارک نجات یافتند خود را گرفتار دیکتاتوری کودتاچیان میبینند.
گروهی از نظامیان به سرکردگی "عبدالفتاح السیسی" تابستان گذشته دولت منتخب این کشور را سرنگون کرد و محمد مرسی رئیسجمهور را نیز بازداشت و زندانی نمود. اقدام کودتاچیان با واکنش خشمگین مردم مواجه شد و تظاهرات گستردهای علیه کودتاچیان برگزار گردید که تا امروز ادامه داشته است. این اعتراضات تاکنون بیش از هزار کشته داشته است، با اینحال مجامع جهانی و قدرتهای بینالمللی در مقابل این اقدامات سکوت کرده و با این عمل، کودتاچیان را برای ادامه اقدامات غیرقانونی تشویق نمودهاند. در تازهترین تحول، السیسی، سرکرده کودتاچیان خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرده است. همزمان دادگاه نظامیان، مرسی را تحت محاکمه قرار داده است. مضحک این است مرسی که در انتخابات با رأی اکثریت مردم به ریاست جمهوری رسید و رئیسجمهور قانونی و مشروع این کشور محسوب میشود در بازداشت و تحت محاکمه قرار دارد و نظامیان که با کودتا و قتل و کشتار معترضان بر مسند قدرت نشسته اند، در جایگاه قاضی قرار گرفتهاند و هیچ صدای اعتراضی نیز از سوی دولتهای مدعی دفاع از حقوق بشر و طالب مردم سالاری شنیده نمیشود و این، از شگفتیهای صحنه سیاسی در جهان امروز است.
رسالت:شیوه بودجهنویسی و جبران غفلتها
«شیوه بودجهنویسی و جبران غفلتها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛رئیس مجلس شورای اسلامی در آخرین روز بررسی لایحه بودجه کل کشور در سال 93 در پاسخ به تذکر یکی از نمایندگان گفت: "این وضع بودجهنویسی در کشور اشکال دارد." آقای لاریجانی در این مورد خبر از ارسال نامه خود به رئیس جمهور در مورد بودجهنویسی داد و گفت: "من نامهای به رئیس جمهور در مورد بودجهنویسی نوشتم و بیان کردم که شما در مورد تبصرهها و قوانین مادر هر چه تصور میکنید که باید تغییر یابد را در طول یک سال به مجلس ارائه دهید و ما برای بررسی لایحه بودجه در سال بعد دیگر نیاز به تبصره نداشته باشیم. اینکه دولت لایحهای میدهد و 40، 50 تبصره در درون آن است و ما نیز 40 یا 50 تبصره به آن اضافه کنیم درست نیست. اینگونه ما هر سال قوانین مادر و دائمی را با قوانین یکساله زخمی میکنیم."
یکی از مسائلی که راقم این سطور طی یک دهه در نقد بودجهنویسی در همین ستون یادآور شده این بوده که؛ "تبصرههای الحاقی به ماه واحده از سوی دولت در لایحه بودجه و از سوی نمایندگان در بررسی بودجه یا ماهیت برنامهای دارد یا در مورد شرح وظایف دستگاههاست و یا مربوط به اساسنامه شرکتهای دولتی است. این مسائل ربطی به بودجه ندارد، بودجه یعنی پیشبینی درآمد و برآورد هزینه برای انجام عملیاتی که منجر به نیل سیاستها و هدفهای قانونی میشود، بوده و لاغیر! لذا نمیشود در ضمن تصویب بودجه سیاستها و هدفها را هم تصویب کرد."
سیاستها و هدفها باید قبلا در برنامه پنج ساله یا چشمانداز بیست ساله و.... مشخص شده باشد که مشخص است. لذا چه دلیلی دارد هنگام بودجهنویسی به قول آقای لاریجانی قوانین مادر را زخمی کنیم. اگر قرار است بودجهنویسی تجدید نظر شود دقت در مراتب زیر ضروری است.
1- اغلب مفاد تبصره دو لایحه بودجه کل کشور سال93 مربوط به اساسنامه شرکت ملی نفت است که از 8 سال پیش تاکنون هیچ تغییری نکرده است و قبل از آن هم تبصره 38 قانون بودجه سال 58 حاکم بر مناسبات مالی شرکت ملی نفت و دولت بوده است. به گواهی تفریغ سال 83 از آن به بعد تاکنون هیچ یک از دولتهای سازندگی و اصلاحات و پس از آن به این تبصره عمل نکردهاند.
چرا بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور فاقد اساسنامه مصوب پس از انقلاب است و هیچ دولتی زیر بار تنظیم لایحه اساسنامه نفت نمیرود. بنده فکر میکردم که رئیس جمهور محترم که گفته بود من یک حقوقدان هستم. اولین کاری که در حوزه اقتصاد انجام میدهد همین تعیین تکلیف اساسنامه نفت خواهد بود تا تکلیف حقوقی مناسبات مالی دولت و شرکت ملی نفت را پس از 35 سال یکسره کند. اما متاسفانه ذهن مبارک ایشان در مورد حقوق اساسی ملت به سمت حقوق اقتصادی ملت نمیرود و شاهد مثال آن همین بودجهای است که سر موعد به مجلس داده است!
2- موضوع هدفمندی یارانهها 4 سال پیش در مجلس به تصویب رسید دو سال مجلس و دولت به همراه صدها کارشناس مالی و حقوقی روی آن کار کردند. فقط فاز اول این قانون در دولت گذشته اجرا شد مجلس حاضر نشد اجازه دهد فاز دوم را دولت اجرا کند. گیر کار کجاست؟ اگر در قانون است مشکل آن را حل کنید. اگر نیست چرا باید به صورت یک تبصره همراه بودجه به گونهای آورده شود که قانون مادر را زخمی کند.
3- 35 سال است دولتها بودجه به مجلس میدهند. مادر قرآن یک سوره به نام انفال و در قانون اساسی هم یک اصل به نام انفال داریم. طی این 35 سال در میان کلید واژههای موجود در 5 جلد بسته پیشنهادی دولت واژهای به نام انفال یا ردیف درآمدی به نام انفال وجود ندارد.
در حالی که در اصل 45، قانون اساسی کلیدیترین درآمد دولت اسلامی را انفال میداند و زیر بخشهای آن را هم احصا کرده است.
هیچ کس در دولت، مجلس و شورای نگهبان به هنگام تدوین، بررسی و تصویب و تایید بودجه متوجه مغایرت بودجههای سالیانه با اصل 45 قانون اساسی نشده است. آیا این غلفت در بودجهنویسی جدید برطرف میشود؟
4- مجلس در بررسی بودجههای سالیانه کار رسیدگی به تبصرهها را وجهه همت خود مینماید کاری به جداول بودجه ندارد آیا بودجه همان 40 و 50 صفحه اول جلد یک ماده واحده است. یا بودجه 5 جلد و قریب هزار صفحه میباشد. چرا از هزار صفحه بودجه تنها 40 صفحه آن مورد مداقه و بررسی قرار میگیرد؟
جداول 19 و 20 لایحه بودجه سال 93 از اجرای 339 طرح اجرایی خبر میدهد اما در مقابل هیچ یک از طرحها میزان اعتبار تخصیص داده شده قید نشده است نهادهای نظارتی که میخواهند ردّ هزینههای این طرحها را بگیرند و تفریغ آن را بدهند چگونه این کار را انجام دهند. برآورد هزینه این طرحها کجا انجام شده است؟
آقای توکلی در آخرین روز بررسی بودجه در این مورد تذکر داد آیا در دولت گوش شنوایی برای این تذکر حقوقی وجود دارد. مجلس با این جداول چه میخواهد بکند. مگر مجلس در بررسی این طرحها میتواند هزینههای هر یک را برآورد کند و اگر هم بکند آیا مجلس چنین وظیفهای دارد؟
5- اصل 52 قانون اساسی میگوید بودجه "لایحه" است. اما 35 سال است در مجلس در کمیسیون تلفیق و صحن علنی مجلس لایحه بودجه به شکل "طرح" در میآید و آنچه در مجلس مورد بررسی و تصویب قرار میگیرد "طرح" کمیسیون تلفیق در مورد بودجه است و مجلس همین را تصویب میکند. آیا مجلس نمیخواهد به نقض اصل 52 قانون اساسی در بررسی بودجه خاتمه دهد؟
6- 35 سال است بودجه کل کشور با کسری تصویب میشود. کسر بودجه دولت منشاء اصلی تورم و گرانی در جامعه است. کسری بودجه منجر به کاهش ارزش پول ملی و بیاعتباری پول ملی در برابر ارزهای خارجی است. دولت و مجلس چرا به این رویکرد غلط پایان نمیدهند. نگارنده طی مقالات متعددی مدعی شدم هیچ سالی بودجه کل کشور کسری نداشته است و یک عمد وجود داشته که بودجه با کسری بسته شود. منابع عظیمی از درآمدهای کشور با مکانیزمهای تبصرهای از درآمد عمومی حذف میشود تا بودجه کل کشور با کسری بسته شود این قلم مدعی بوده و هست که میلیاردها دلار از درآمد صادرات نفت و میلیاردها تومان درآمد ناشی از فروش نفت و گاز در داخل برخلاف اصول 52 و 53 قانون اساسی و خلاف مواد 10 و 11 قانون محاسبات عمومی به خزانه واریز نمیشود و خارج از گردش خزانه در جریان است و همین بیانضباطی مالی منجر به کسری بودجه سالانه میشود. در طول اجرای برنامه پنجساله چهارم بیش از 270 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خارج از ساز و کار خزانهداری کل و بودجههای سالانه مدیریت شده است.و در طول این سالهای ما با مازاد در آمد روبهرو بودهایم اما بودجه کل کشور را با کسری بستیم.
کدام عقلانیت اقتصادی حکم میکند که در بودجهنویسی بخش عظیمی از درآمد عمومی را نادیده بگیریم و مفاسد مترتب بر بیانضباطی مالی آن را بپذیریم و حاضر نشویم برای جبران کسری بودجه گوشه چشمی به این منابع عظیم خدادادی داشته باشیم؟
آن کارگروهی که قرار است برای بازنگری در بودجهنویسی از دولت و مجلس گردهم آیند، احتمال بدهند دشمن در حوزه اقتصادی طی 35 سال گذشته آن هم در بودجهنویسی بیکار نبوده است. خسارات پدید آمده یا ناشی از جهل و غفلت ما بوده یا ناشی از سوزنبانی فریبکارانه دشمن در ذهن برنامهریزان و بودجهنویسان و یا خدای ناکرده خیانتی در کار بوده است.
هر گزینهای درست باشد مهم نیست. مهم رصد هوشمندانه ماست که بدانیم ضربه را از کجا خوردهایم از همان جا جبرانش کنیم.
قدس:چرخش مواضع سعودیها در سوریه
«چرخش مواضع سعودیها در سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم محمود یوسف پور است که در آن میخوانید؛حالا دیگر سعودیها هم با گذشت بیش از سه سال از شروع درگیریها و حمایت همه جانبه از کشتار و خونریزی در سوریه، بعد از قطر و ترکیه به این نتیجه رسیده اند که باید سیاستهایشان را در این کشور تغییر داده و بی سر و صدا خود را از باتلاقی که در سوریه ساخته اند، خارج کنند.
قطر بعد از حدود 2 سال حمایت از شورشیان مسلح در سوریه و پرداخت هزینه های کلان، با چرخشی در سیاستها که بعد از تغییر امیر این کشور اتفاق افتاد، از حامی صددرصد تروریستها در سوریه، تغییر موضع داده و چند ماهی است خود را از درگیریهای سوریه کنار کشیده است.
ترکیه نیز همچنان در نطق و سخنرانی از تروریستها حمایت می کند اما از پشتیبانی لجستیکی، عبور دادن آسان عناصر شورشی و حمایت تسلیحاتی از آنان دیگر خبری نیست. آنکارا امروز هراسان شده که ممکن است تروریستها در آینده برای کشورش خطراتی ایجاد کنند. برای همین تلاش می کند که با کمترین هزینه، از این بحران خارج شود.
گویا در عربستان نیز جناح افراطی درون حاکمیت که سردمداران آن سعودالفیصل وزیرخارجه و بندربن سلطان رئیس سازمان اطلاعات عربستان هستند، در انزوا به سر می برند و حاکمیت، اجازه دخالت بیش از این را در سوریه به آنها نمی دهند. میانه روها که پادشاه سعودی از آنان حمایت می کند، قدرت را در دست گرفته و خواستار کاهش تنشها در منطقه و خروج کم هزینه از سوریه، هستند.
سعودیها بعد از 36 ماه کشتار و خونریزی و صرف 300 میلیارد دلار در سوریه به این باور رسیده اند که بازیهای بین المللی پیچیده و بزرگ تر از آن است که صرفاً با بهره گرفتن از دلارهای نفتی، بتوان، اختیار آن را در دست گرفت. آنها مطمئن شده اند که حل و فصل سیاسی درگیریها در سوریه میان مسکو و واشنگتن قطعی شده است و دیگر مجالی برای ادامه سیاستهای خصمانه با توجه به تحولات بین المللی و طرحهای آمریکا، وجود ندارد. دست و پا زدن امروز سعودیها به این دلیل است که می خواهند حداقل امتیازی در این بازی بزرگ با توجه به هزینه های میلیاردی که متحمل شده اند، کسب کنند.
در عین حال، تصمیم اخیر عربستان در ممانعت از حضور اتباع سعودی در سوریه را نیز نمی توان بی ارتباط با تصمیم آمریکاییها در حل و فصل سیاسی درگیریهای سوریه، دانست. این در حالی است که ارتش قدرتمند سوریه امروز یکه تاز عرصه های نبرد در این کشور است و هر روز مناطقی را از دست تروریستها خارج می کند یا اینکه افراد مسلح شورشی خود را تسلیم نیروهای دولتی می کنند و ورق هر روز بیش از گذشته به نفع بشاراسد در حال تغییر است.
سیاست روز:استفاده حکیمانه از ظرفیتهای بیشمار درونی
«استفاده حکیمانه از ظرفیتهای بیشمار درونی»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم علی یوسفپور است که در آن میخوانید؛۱ـ در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تمام نامزدهای انتخابات، روی مسائل اقتصادی،اعم از مشکلات بیکاری ، واگذاری امور به مردم و ... برنامه دادند و سخنرانی کردند و آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری هم با تاکیدات فراوان و مکرر اعلام نمودند که تولید و خدمات را به مردم واگذار مینماید.
مدت شش ماه از تصدی دولت یازدهم میگذرد و بطور طبیعی قضاوت کردن در مورد عملکرد دولت زود است و میبایستی فرصت بیشتری به دولت داده شود. اما عملکرد برخی از وزرای اقتصادی نشان دهنده این مطلب است که اولا، ناهماهنگی بین مدیران اقتصادی دولت وجود دارد و دوما، برنامه اجرایی مدونی جهت واگذاری تولید و خدمات به عموم اعلامنشده است که دورنمای اجرایی آن را در ماههای آتی شاهد باشیم لذا یک نوع سردرگمی در میان برخی از دولتمردان به چشم میخورد. البته اقدامات و کارهایی هم در این جهت انجام یافته است اما فاقد وحدت رویه و حرکت کلی دولت میباشد.
۲ـ از طرف دیگر همگان میدانند که حضور مردم موجب پیروزی انقلاب، پیروزی در جنگ و تداوم حیات انقلاب اسلامی است و هم در روزهای اخیر شاهد حضور گسترده و بیسابقه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن بودهایم و این حضور هر ساله است که چشم طمع دشمنان ما را کور مینماید.
از ابتدای انقلاب حضرت امام تاکیدات مکرر مبنی بر واگذاری تجارت و فرهنگ به مردم داشتهاند و مقام معظم رهبری، سالهای زیادی را با عناوین اقتصادی نامگذاری نمودهاند و راهبردهایی نظیر اقتصاد بدون نفت، اصلاح نظام مالیاتی ،جهاد اقتصادی، کار و سرمایه ایرانی و... از آن جمله هستند ارائه فرمودند از اینرو در شش ماههای که از عمر دولت یازدهم میگذرد، تاکیدات مکرر معظم له معطوف به امکانات و تواناهایی درونی بسیار زیاد بوده است.
قوانین متعددی در مجلس تصویب شده وسیاستهای اصل ۴۴ مدتهاست که ابلاغ گردیده است در برنامههای پنج ساله مواد و تبصرههای زیادی به این امر اختصاص داده شده است و بسیاری از مسئولین در دولتهای مختلف برای واگذاری تاکید کرده اند ولی حرکت واگذاری با کندی انجام گرفته است و این کندی سرعت باعث گردیده که دشمنان ما روی نقاط ضعف اقتصادی تکیه نمایند و تحریمهای اقتصادی را تشدید کنند.
هماکنون در حوزههای موادغذایی، مصالح ساختمانی و شوینده ها شاهد رقابت بخش خصوصی هستیم و دراین سه حوزه تولیدات با کیفیت بالا و تنوع تولید، صادرات و تامین نیازهای داخلی بخوبی انجام میپذیرد. بنابراین در عمل هم ثابت شده است که در صورت واگذاری امور به مردم چه تحولات بزرگی در تامین نیازهای داخلی و افزایش صادرات خواهیم داشت.
۳ـ در سایر حوزهها که کارها هنوز در دست دولت است عمده مشکلات پابرجاست در راهآهن حدود ۵ درصد حمل بار و مسافر توسط راهآهن انجام میگیرد و این در حالی است که شرکت راهآهن قریب به هفت هزار میلیارد تومان بدهی دارد.در حوزه خودروسازی که یک صنعت ورشکسته میباشد کیفیت پایین و قیمتهای بالا مشهود است و از طرفی متاسفانه درنگاه صنعت خودروسازی جهان، خودروسازی ما به حساب نمیآید و به قول مردم کوچه و بازارآنقدر که پراید آدم کشته است چنگیز خان آدم نکشته است.
زمانی که ما قادر به ساخت انواع موشکهای هدایت شونده هستیم چرا نمیبایست ایرانیها سوار خودرو خوب ساخت داخل باشند. آیا غیر از اینست که مدیریت دولتی بهتر از این نمیتواند بازدهی داشته باشد.
در حوزه نفت و گاز بیش از یکصد سال است که دارای صنعت نفت هستیم هنوز نفت خام صادر میکنیم و فراورده وارد مینماییم فراوردههایی که در داخل تولید میکنیم دارای کیفیت پایینی هستند که مسبب آلودگی کلان شهرها میشود.
سوال اینجاست که چرا وزارت نفت، پالایش و تولید فراوردههای نفتی و صادرات این فراوردهها را به دست مردم نمیدهد، همانگونه که مردم میتوانند بهترین مواد غذایی را تولید و به خارج صادر نمایند و از خاک بهترین کاشی و سرامیک را تولید و در داخل و خارج به فروش برسانند. آیا همین مردم قادر نخواهند بود با کیفیتترین فراوردههای نفتی را تولید و توزیع نمایند و به خارج صادر کنند بنزین یورو ۵ تولید کنند. بهترین گازوئیل را تولید نمایند، امید است که وزارت نفت به این نکته توجه ویژه نماید.
۴ـ طبق آمارهای بانک مرکزی بیش از ۲۴ میلیارد دلار اسکناس در منازل و شرکتها در ایران وجود دارد آمار نقدینگی که آنرا متهم اصلی تورم میدانند قریب به ششصد هزار میلیارد تومان است گفته میشود ثروت ایرانیان خارج از کشور به هفتصد میلیارد دلار میرسد که در اروپا و کشورهایی مانند امارات، ترکیه، مالزی، آمریکاو کانادا سرمایهگذاری شده است.
چرا دولت امنیت سرمایهگذاری و فضای کسب و کار را به گونهای رقم نمیزند که از توان بیانتهای مردم در زمینههای اقتصادی مالی، فنی و مدیریتی استفاده نماید.
در ایران ساختار دولت بزرگترین مانع در راه پیشرفت اقتصادی کشور میباشد. زمانی دولت میتواند به شعارهای خویش عمل نمایند که اولا برنامه کار برای واگذاری امور به مردم و ایجاد فضای کسب و کار مناسب را تدوین و ابلاغ نماید. دوم کارگزارانی را منصوب نماید که فکرا وعملا به برنامههای واگذاری امور به مردم معتقد باشند، کسانی که جهت تصاحب کرسیهای مدیریت مسابقه میگذارند و پستهای ریاست را محل جمعآوری غنایم میدانند، نمیتوانند و نمیخواهند امور به دست مردم واگذار شود، این کار اگر انجام گیرند آنان منافع اقتصادی و سیاسی خویش را از دست خواهند داد دولت یازدهم اگر توجه اصلی خویش را به سپردن کارها به مردم قرار دهد بطور قطع در انجام وظایف خویش موفق و پیروز خواهد بود. اما اگر به تصدیگری ادامه دهد و تنها چشم به درآمدهای نفتی بدوزد. قادر نخواهد بود به مطالبات مردم پاسخ دهد و فرصت دیگر از کف مردم برای حل مشکلات خواهد رفت.
تهران امروز:ترک همزمان در سد تحریم و ایرانهراسی
«ترک همزمان در سد تحریم و ایرانهراسی»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمتالله فلاحتپیشه است که در آن میخوانید؛اتفاقی که در موضوع تحریم ایران افتاده و بر اساس آن اوباما رئیسجمهور آمریکا و فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه بار دیگر درباره افزایش تحریمهای ایران صحبت کردهاند را میتوان از چند جنبه مورد بررسی قرار داد.باراک اوباما بیش از هرچیزی بهدنبال مدیریت توافق ژنو و موضوع تحریمهای ایران است، با این عنوان که همچنان فشار به ایران حفظ شود تا بهتدریج بتواند در راستای اهدافی که در قبال برنامه هستهای ایران پیشبینی کرده است پیش برود.
نوع واکنشی که اوباما نسبت به کنگره داشت و از آنها خواست تحریمهای جدیدی علیه ایران تصویب نکنند و در صورت چنین کاری تحریمها را وتو خواهد کرد، در مقایسه با واکنشی که در نشست خبری مشترکش با اولاند در برابر تحریمهای ایران اتخاذ کرد بیانگر نگرانی اوباما در به ثمر نرسیدن سیاستش در قبال ایران است.واکنشهای جان کری و وندی شرمن معاون کری نیز همگی در همین قالب میگنجد.تلاش برای مدیریت تحریمها و توافق ژنو از سوی اوباما و تیمش در شرایطی صورت گرفته است که یک سمت این مدیریت به این موضوع مرتبط است که وی میداند اگر تحریم تازهای علیه ایران شکل بگیرد، ایران کلیت توافق را بر هم خواهد زد که این موضوع برای اوباما یک شکست محسوب خواهد شد.
در شرایطی که اوباما تاکنون در طرحهای خود با شکستهای متعددی مواجه شده است و این شکستها باعث شده رئیسجمهور آمریکا با قفل محبوبیت مواجه شود،یک شکست دیگر برای وی سنگین خواهد بود.اوباما اکنون از 43درصد محبوبیت در بین مردم آمریکا برخوردار است و این در حالی است که کلینتون آخرین رئیسجمهور دموکرات آمریکا در دور دوم ریاستجمهوری خود 60 درصد محبوبیت داشت.این خطری است که از درون حزب دموکرات آمریکا را تهدید میکند. از زاویه دیگر، سمت دیگر مدیریت اوباما به فشارهای وارده از سوی جمهوریخواهان و سناتورها برمی گردد.
در واقع اگر با اقدامات اوباما در سد تحریمهای ایران رخنهای شکل بگیرد، امکان فرو ریزی این سد وجود دارد که این نشاندهنده ناتوانی اوباما در مدیریت مسئله ایران است. در حالیکه سیاست آمریکا برداشتن آجر از روی این سد است نه ایجاد ترک یا رخنه در سد و این موضوع اساس اختلاف اوباما با جمهوریخواهان است، تحلیل جمهوریخواهان این است که کاهش تحریمهای ایران که تاکنون کم سابقه بوده منجر به ترک برداشتن دیوار تحریمها میشود،چون فضای روانی تحریم به اعتقاد آنها از فضای عملی تحریم مهمتر است.
اوباما مدعی است که این فضا را مدیریت کرده اما اکنون و پس از توافق ژنو شرایطی شکل گرفته است که تحلیل پانزده سناتور دموکرات مخالف توافق ژنو و اغلب جمهوریخواهان تا حدی تقویت شده است و هیاتهای مختلف سیاسی،پارلمانی و تجاری از دنیا بهویژه اروپا به سمت ایران سرازیر شدهاند.این یعنی سد تحریمها ترک برداشته و اوباما و تیمش مواضعی را مطرح کردهاند تا در قالب آن به رقبای خود تعهد مدیریت تحریمها و دیپلماسی را بدهند.
در این راستا دو موضوع مشخص شده است،یکی موضوع برچیده شدن بخشهایی از برنامه هستهای ایران و دیگری طرح ادعاهای جدید خارج از توافق ژنو با موضوع مذاکره درباره موشکهای بالستیک و موضوعاتی چون تروریسم و حقوق بشر همگی تلاشهایی است برای ایجاد بهانههای لازم جهت حفظ تحریمهای ایران.اما همه این تلاشها نشان میدهد آمریکاییها نه تنها در طرح تحریمها موفق نبودهاند و سد تحریمها ترک برداشته است بلکه از سوی دیگررفتار کشورهای اروپایی نشان داد طرح ایران هراسی آمریکاییها نیز موفق عمل نکرده است و شکافی عمیق در این طرح شکل گرفته است. آمریکاییها ده سال تلاش کردند تا تحریمها بر علیه ایران را جهانی کنند چرا که اروپاییها تحریمهای ایران را با عنوان تحریمهای فرامرزی غیرقانونی میشناختند.
اما دولت آمریکا تلاش کرد این تحریمها را در قالب قطعنامههای شورای امنیت فرامرزی کند. اکنون که شرکتهای اروپایی به سمت ایران سرازیر شدهاند تحریمهای آمریکایی باز به سمت بخشی شدن و آمریکایی شدن در حرکت هستند که این موضوع برای دولت آمریکا احساس خطر ایجاد کرده و باعث شده است رفتار دولتمردان آمریکایی در قبال ایران رفتاری متناقض و خشمگین باشد.
وطن امروز:عبرتهای 22 بهمن 92
«عبرتهای 22 بهمن 92»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم احمد وکیلی است که در آن میخوانید؛ این روزها دم زدن از «خط امام» و حرکت کردن برخلاف آرای امام خمینی(ره) مد سیاسی است اما برخی مسائل در گفتار و سیره حضرت امام به اندازهای صریح تبیین شده است که با صدها روایت کذب نیز نمیتوان به آن حتی خدشهای حداقلی وارد کرد. یکی از این موارد، مساله حیاتی تبعیت از ولایت فقیه است. امام هرگز نفرمودند پشتیبان فلانی یا بهمانی باشید تا به انقلاب شما آسیبی وارد نشود. حتی وحدت مردم را به تنهایی، شرط سالم ماندن انقلاب ندانستند. تاریخ مملو از وقایعی بود که نشان میداد عقول در عین وحدت از طبایع و سلایق گوناگون نیز برخوردارند و حتی قابل نفوذ هستند.
22 بهمن علاوه بر تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، مصادف با پیروزی نهایی مردم مصر در انقلاب ضد حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک آمریکایی نیز بود. هر چقدر انقلاب ایران ضدآمریکایی و ضداسرائیلی محسوب میشد، انقلاب مصریها نیز اینگونه بود اما با وجود اتحاد مردمی که دستکم در ابتدای مسیر بر همگان آشکار بود فقدان رهبری شجاع، بصیر و متعهد انقلاب مصر را در کمتر از دو سال با انحراف مواجه ساخت. برخلاف مصر آشفته از خون و درگیری و تفرقه و آتش، جمهوری اسلامی ایران به لطف خداوند متعال سی و پنجمین سالگرد حماسهآفرینیاش را پشت سر گذاشت. فرمان رهبری، همچون رسم هر ساله «همه» مردم را به میدان کشاند و پرچمهای «آماده نبرد بزرگ هستیم» زینتبخش بزرگترین گردهمایی ملی کشورمان شد. فاصله آرمان امامخمینی عزیز تا ارزشهای متبلور شده در دوره امام خامنهای را «همه با هم» با وحدت کلمه و اطاعت از امر ولی خدا طی کردیم و خوشحالیم که طعم عمل به سنتهای الهی، کام ملت ایستاده، مقاوم و بصیر ایران را در روز پاسداشت عزت و کرامت ایرانیان شیرین ساخت.
اما 22 بهمن 1392 چه تفاوتی با سالهای گذشته داشت؟ امسال به واسطه رخداد برخی وقایع در عرصه سیاست خارجی، تهدیدات علیه ملت باکرامت و شجاع جمهوری اسلامی ایران افزایشی قابل توجه یافته بود به نحوی که دشمن در طول 6 ماه گذشته دستکم 8 بار در فواصل کوتاه، ایران و ایرانی را تهدید به گزینه نظامی کرده بود! به هر دلیلی که برای ما مشخص نیست متاسفانه از سوی دولتمردان کشور نیز این تهدیدات با پاسخی درخور مواجه نشده بود. پس به صحنه آمدن شیران ایران در میدانی که شغال در آن زوزه میکشید و حریف میطلبید بسان بازگشت همه گزینههای روی میز بزدلانی بود که لاف زدن را سالهاست بر اقدام عملی ترجیح دادهاند! حال تصور کنید پرچمهای «آماده نبرد بزرگیم» در دستان پرتوان و با انگیزه نوجوانان و جوانان ایرانی با آن زمینه زرد شفاف که صهیونیستها را ناخودآگاه تا مرور خاطرات جنگ 33 روزه با حزبالله همراهی میکند تا چه اندازه آمریکاییها را مأیوس کرده است. در کشاکش پاسخگویی به ابوعطای آمریکاییهایی که رخت ترسشان را زیر پرچم سازشطلبی در دیدار با دیپلماتهای ایرانی پنهان کرده بودند، رئیسجمهور به میدان قدم گذاشت و از شور و شعور مردان و زنان جنگی ایرانی به شعف آمد. هر چند شیخ، دیپلمات است و کمتر از ادبیات انقلابی استفاده میکند اما پیام مردم برای آمریکاییهای بیادب و مزور و خیانتپیشه با مهر تایید حضور او به عنوان رئیس همه جمهور حقیقتا جهانی شد. قطعا دیگر شیخ دیپلمات هم اوبامای گستاخ را «مؤدب» نمیبیند و نمیخواند! بیشک امروز تجربیات ظریف از تعامل با به ظاهر سازشخواهان آمریکایی دیگرگون شده است و کسی در وزارت امور خارجه به ایده وجود طبقه آمریکاییهای ضدصهیونیست در دولت آمریکا معتقد نیست. هر تجربه تاریخی عبرتی است که عقلا از آن در ترسیم خط مشی آینده بهره میبرند. عقل حکم میکند پس از این، دیپلماتهای ایرانی یکتنه به جنگ تنشزایی عمدی دونصفتان صهیونیست نروند. مصلحت ایجاب میکند از تجربیات گذشته درس بگیریم و دستکش مخملی دشمن را نشانه تغییر خوی استکباریاش ندانیم.
دیپلمات کسی است که در شطرنج سیاست 10 حرکت بعدی حریف را پیشبینی کند. سیاستمدار کسی است که بدون تن دادن به ترکه تجربه بفهمد افول قدرت، پرچم سازشخواهی را اجباراً بر سردر وزارت خارجه آمریکا به اهتزاز درآورده است. اگرنه هر کودکی میداند سگی که قدرت گاز گرفتن دارد، چندان پارس نمیکند بلکه تهدیدش را به سرعت عملی میسازد.
واجب است بپذیریم طرح «صلح خاورمیانه» برای «مصرف داخلی» آمریکا و اسرائیل و به جهت حل بحرانهای شدید پیشرو تهیه و تنظیم شده است. اما در مقابل درشتگوییهای احمقانه آمریکاییها در برابر دولت و ملت ایران در عین تلاش برای سازش، به جهت حفظ وجهه و دیسیپلین «ابرقدرتی» آنها در محیط بینالملل با صدای بلند اعلام میشود. انقلابیهای باهوش میدانند گربهای که طعمه نفتی را با دست پس میزند، دستش از معرکه کوتاه مانده نه اینکه میلش به استعمارگری از بین رفته باشد! چطور دیپلماتهای آمریکادیده ما تفاوتها را درک نکردند، خدا میداند و بس!
بگذریم! این اولین مرتبهای نبود که دشمن، ایران را از سر نادانی تهدید به گزینه نظامی میکرد اما 22 بهمن امسال اولین باری بود که ملت در پاسخگویی به تهدیدات دشمن یکتنه بازی بزرگ غفلتزدگان داخلی و ظالمان بینالمللی را در هم پیچید. این اولین هماوردی در بهمن ماه ایرانیان بود که مردم ثابت کردند نرمش در دیپلماسی، ارتباطی با درد نان و تحریم ندارد. این اولینها در تاریخ ثبت شد تا دیگر کسی مدعی نشود رأی به خادمان ملت با سلایق متفاوت، نشانه کوتاه آمدن از آرمانها و ارزشهای والای بهمن 57 است. به قول سیدمحمد غرضی، بعضی خودشان که خسته میشوند میگویند «مردم» خسته شدهاند! پیام استقامت ملت ایران بار دیگر در جریده الهی ثبت شد و ما همچنان دعا گوییم برای پیش افتادن «نبرد بزرگ»!
شرق:روزی برای همه
«روزی برای همه»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛یکی از اخلاقیات غلط سیاسی که ظرف یکی، دودهه گذشته بهتدریج در کشور جاافتاده، بهتملکدرآوردن تدریجی بسیاری از ارزشها و مناسبتهای تاریخی و ملی توسط یک طیف خاص است. این «تصرف عدوانی» توسط جریانی اقلیت که بهویژه نسلهای جدید بعد از انقلاب نسبت به آنها نگاه مثبتی ندارند، ظرف دودهه گذشته تقریبا کامل شده است بهگونهای که این جریان امروز، خود را به کمک تبلیغات رسانههای رسمی وارث بلامنازع همه گذشته این 35سال میپندارد.
از تظاهرات، راهپیماییها، مبارزات مردم، گروهها و شخصیتهای مبارز قبل از انقلاب گرفته تا خود انقلاب، جنگ، شهدا، جانبازان و چهرهها و شخصیتهای انقلابی از جمله مرحوم شهیدبهشتی، استاد مرتضی مطهری، شهیدباهنر، شهید رجایی و... که در جریان حوادث و تلاطمهای پس از انقلاب، از میان ما رفتند. این طیف خاص بهگونهای رفتار کرده و میکنند که گویی همه این حماسهها، شهادتها و... بهمنظور بهقدرترساندن و تثبیت این جریان بوده است.
آیا مبارزات مردم در دوران انقلاب و ایستادگی در هشتسال دفاع مقدس واقعا بهواسطه آن بود که این جریان امروز بخشی از مسوولیتها را در دست داشته باشد؟ آیا هشتسال مقاومت و آنهمه ازخودگذشتگیها برای آن بود که یک گروه و جریان، قدرت را از آن خود بداند؟ چرا برخی میپندارند که آنان و فقط هم آنان، وارث انقلاب، جنگ و وارث مبارزات مردم هستند؟ چرا فکر میکنند راهپیماییهای مردم در روز قدس یا 22بهمن، در تایید و موافقت با آنها و سیاستهایشان است؟ چرا فکر میکنند اگر مردم در 22بهمن پس از 35سال، همچنان به میدان میآیند این بهمعنای درستی و صحت دیدگاههای آنان است؟ اگر اینگونه بود و مردم واقعا طرفدار این جریان بودند، خب میتوانستند در انتخابات 24خرداد به کاندیدای مدنظر آنان رای داده و قوهمجریه را مانند هشتسال گذشته به آنها بسپارند. اتفاقا برعکس آنچه این جریان وانمود میکند، همه شواهد و قراین موجود حکایت از آن دارد که در راهپیمایی 22بهمن امسال، شمار بیشتری از مردم آمده بودند.
مصادره به مطلوبکردن مناسبتهای ملی، دو نتیجه بلندمدت منفی در پی دارد. نخست آنکه جریان راست سابق و اصولگرایان امروز را به این جمعبندی میکشاند که پس سیاستها و عملکرد ما درست است چون مردم همچنان به خیابانها آمده و از آنها طرفداری میکنند درحالی که مردم برای بزرگداشت 22بهمن، 17شهریور یا جنگ به میدان آمده بودند و نه تصدیق و تایید سیاستهای آنان. اشکال دوم که بسیار جدیتر است آن است که با صاحبشدن مناسبتهای مختلف انقلاب توسط آنها، با توجه به سابقه این جریان در ذهن مردم بهویژه نسلهای جوان پس از انقلاب، این نگرانی وجود دارد که نوعی تردید بر آنها مسلط شود.
با ازآنخودکردن راهپیمایی 22بهمن، در حقیقت به نسلهای بعد از انقلاب، «آدرس اشتباه» داده میشود. اما به نسلهای بعد از انقلاب باید قاطعانه گفت که در جریان انقلاب و جنگ، بسیاری گروهها و جریانات دیگر، بسیاری چهرهها و شخصیتهای دیگر و بسیاری مبارزان دیگر هم بودهاند و اصولگرایان در بهترین حالت، صرفا یکی در میان همه بودند. این درست است که امروز آنان خیلی از گذشتهها را برای خود میدانند اما برای ثبت در تاریخ باید گفت که انقلاب اسلامی، ماهیتی غیر از این دارد.
مردم سالاری:آیا تنها ما ایرانیان از کالای رایگان لذت میبریم؟
«آیا تنها ما ایرانیان از کالای رایگان لذت میبریم؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالری به قلم مجید سلیمی بروجنی است که در آن میخوانید؛اواسط بهمن ماه جاری شاهد دو رخداد بلیت رایگان سینما و همچنین توزیع سبد کالا بودیم. وجه مشترک این دو رویداد تشکیل صفهای طولانی مردم بود که به عنوان یک اتفاق کم سابقه، تصاویرشان به سرعت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی انعکاس یافت و این رفتار، تحلیلهای متفاوتی را به دنبال داشت.
گروهی به نفی آن پرداختند و گروهی نیز با طبیعی جلوه دادن این رفتار مردم، سعی کردند نشان دهند که این رفتار در همه جای دنیا فراگیر بوده و منحصر به مرزهای ایران نیست. بررسی آنچه در این دو ماجرا به قوع پیوست این سوال را در ذهن به وجود میآورد که آیا در آینده و در سایر حوزهها نیز امکان بروز چنین رفتاری از هموطنانمان خواهیم بود؟ یعنی اگر روزی قرار باشد مثلا کنسرت موسیقی و یا مسابقات بزرگ فوتبال و یا والیبال به صورت رایگان برگزار گردد باز هم شاهد هجوم مردم خواهیم بود؟ آیا تنها ما ایرانیها هستیم که در چنین شرایطی اینگونه واکنشها را از خود نشان میدهیم؟
بدون شک، تمایل به تصاحب کالا و خدمات رایگان، محدود به طبقه یا قشر خاصی از مردم نبوده و نخواهد بود. تصویر صفهایی که برای تماشای فیلم رایگان، دریافت برنج و مرغ و تخممرغ رایگان، ساندویچ مجانی و... تشکیل میشود، تایید کننده این ادعا میباشد.
این عادت سالها و دهههاست که در میان ما نهادینه شده و بایستی قبول کنیم که میتوان برای این خصلت مردم، حد و مرزی تعریف کرد. با یک نگاه مردم شناسانه و جامعه شناسانه در این مقوله میتوان گفت چنین رخدادی در بسیاری از کشورهای جهان روی میدهد و موجب حیرت هیچکس نیز نمیشود. درهرکجای دنیا مردم از کالای مجانی استقبال میکنند. در کشورهای پیشرفته کمتر اتفاق میافتد که کالایی مانند آنچه در ایران شاهدش هستیم، مجانی عرضه شود، اما حتی در این کشورها نیز گاهی اوقات شاهد عرضه کالاهای مجانی هستیم.
این امر به خصوص زمانی رخ میدهد که کمپانیها میخواهند محصولات جدید خود را به مصرف کنندگان معرفی نمایند. برای این کار شرکتها معمولا محصولات خود را در مراکز شهر به طور مجانی بین مردم تقسیم میکنند و اگر تا به حال شاهد این صحنه بوده باشید، در مییابید که خصوصیات مشابهی بین واکنش ایرانیان و آنها برای دریافت کالای مجانی وجود دارد. وقتی میتوان موارد مشابه بسیاری را از واکنش هیجانی مردمان نسبت به کالای مجانی در دیگر کشورها دید، دیگر چگونه میتوان به ایرانیان نقد کرد؟ جامعه ایران از روند جهانی شونده مصرف مستثنی نیست. اما میتوان گفت احتمالا به واسطه تحریم اقتصادی و برخی نابرابریها گرفتار فشار و فقر مضاعف است و شدت واکنشها به مصرف کالاهای مجانی شدیدتر است. طبقه متوسط محور چنین جامعهای است.
تحقیقات متعددی نشان دادهاند، مردم در جوامعی مثل ایران هنگامی که مورد پرسش قرار میگیرند که به کدام جایگاه طبقاتی تعلق دارند، طبقه متوسط را انتخاب میکنند. به دلایل متعددی در دهک بالای درآمدی نیز علاقمندند که خود را در طبقه متوسط نشان دهند. ظاهرا طبقه متوسط طی سه دهه اخیر بسیار گسترده شده است و ظاهرا هشدار کارشناسان در مورد فشار برطبقه متوسط به واسطه اجرای قانون هدفمندی یارانهها نیز بیربط نبوده و مرتبط با این گستردگی بود. به همین دلیل است که شناخت واکنشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طبقه متوسط بسیار دشوار میباشد. طی چند سال اخیر به سبب شرایط اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده، طبقه متوسط بسیار تحت فشار بوده است. میتوان گفت ولع در جامعه مصرفی نتیجه حس نفی کمیابی است. کمیابی هم وجود دارد و هم ندارد.
همین امر باعث میشود نیازش بیش از نیاز حیاتیاش باشد. انباشتگی و وفور از یک سمت و کاهش تقاضای موثر از سمت دیگر میتواند موجب بروز چنین واکنشهایی گردد. ولع در جامعه مصرفی نشانه انباشت مصنوعی است که به وجود آمده و نیازهای مختلفی را پدید آورده است. به بیان دیگر میتوان گفت انسان در جامعه مصرفی جدید زیاده خواه شده است. امروز کارشناسان و حتی عامه مردم انتظار تصمیمات منطقیتری از دولت یازدهم دارند. دولت یازدهم و سیاستگذارانش بایستی رفتارهای جامعه مصرفی را در سیاستهایشان بهتر بشناسند. جامعه ما مصرف کنندگانی دارد که رفتارهایشان صرفا اقتصادی نبوده و بسیاری از رفتارهایشان قابل پیشبینی نیست. استفاده هرچه بهتر از این دو تجربه میتواند به دولت تدبیر و امید در تصمیمسازیهای آینده کمکهای شایانی بکند.
ابتکار: نااهلان در قالب افراط
«نااهلان در قالب افراط»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم اشکان بنکدار جهرمی است که در آن میخوانید؛واکنش ها به راهپیمایی 22 بهمن امسال از یک روز پیش از مراسم، وقتی که روحانی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و به طور مشخص افراد و گروههای برجسته اصلاح طلب از مردم دعوت کرده بودند که در راهپیمایی شرکت کنند، آغاز گشت. گروهی موافقت و عده ای دیگر نیز مخالفت خود را با حضور در مراسم امسال ابراز کرده بودند. البته برخی از کسانی که مخالفت کرده بودند دلیل خود را حضور تندروها و شعارهای خاص آنها در تضاد با همدلی و یکپارچگی ملت بیان کرده بودند. موافقان اما به خاطر حمایت از روحانی و دولت وی در این مراسم شرکت کرده و خواستار آن شده بودند که مردم اجازه ندهند انقلاب به دست نا اهلان افراطی بیفتد.
رئیس جمهوری به عنوان سخنران این مراسم بیان داشت که بزرگداشت پیروزی انقلاب با جمعیتی کثیرتر و اتحادی بیش از گذشته برگزار شده است. وی همچنین بر حرکت دائمی به سمت فن آوری هسته ای تأکید کرد و ضمن آن بر مذاکرات عادلانه و سازنده در چار چوب مقررات بینالمللی با قدرتهای جهانی تأکید نمود و خبر داد در روزهای آینده این گفت وگوها بر مبنای حسن نیت و صلح طلبی ملت ایران ادامه خواهد یافت. اما در عین حال وی تهدیدهای مقامات آمریکایی را بی ارزش و کودکانه خواند.
یکی دیگر از محورهای سخنرانی روحانی دفاع از عملکرد دولتش بود که به گفته وی در مدت شش ماه پس از تشکیل این دولت تمام کشور شاهد آرامش بیشتری بوده و اقتصاد هم رو به بهبود میرود. وی همچنین نوید روزهای بهتری را داد و با اشاره به فساد فوق العاده گسترده در دولت قبل بر مبارزه با آن تأکید کرد و در زمینه سیاستهای داخلی قول داد که دولت به تمام وعدههای انتخاباتی اش، از جمله تدوین حقوق شهروندی، عمل کند. وی یاد آوری کرد که انقلاب، قیامی بر علیه رژیم مستبد و دولت کودتایی بوده است و حرکت 35 سال پیش مردم از جمله برای دموکراسی و آزادی هنوز ادامه دارد. اما چرا حرفهای مصالحه جویانه و همگرایانه رئیس جمهوری گوش شنوایی در میان تندروهای داخلی ندارد؟ چرا امروز شعارهای جنگ طلبانه و ضد مذاکره به ظاهر در پاسخ به آمریکا ولی در اصل به نیت مقابله با دولت سر داده میشود و یا در پوسترها به چشم میخورد؟
تعداد کسانی که در سی و پنجمین سالگرد انقلاب در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند، به گفته رئیس جمهور، امسال بیشتر از سالهای گذشته بود؛ چون به باور اصلاح طلبان امسال گروههای دیگری هم که سال هاست در حاشیه قرار گرفته بودند پس از انتخابات ریاست جمهوری به متن بازگشته اند. اما در این مراسم بر خلاف توصیههای مطرح شده مبنی بر پرهیز از طرح شعارهای اختلاف افکنانه، تندروها نسبت به سالهای گذشته، واکنشهای عصبی تر وشدید تری از خود نشان دادند، شاید به خاطر حضور مردم به ویژه اکثریتی که با ایدههای رئیس جمهوری همگام بودند. به گزارش رسانهها برخی از لباس شخصی ها، تعدادی از کسانی را که با دیدن اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهوری اسبق در حمایت از او شعار دادند، دستگیر نمودند. در جای دیگر افراطیون با فریادهای مرگ بر آمریکا، محمد جواد ظریف وزیر خارجه را در بخشی از راهپیمایی همراهی کردند.
در فاصله یک صد متری جایگاه سخنرانی رئیس جمهور، پلاکاردهایی توهین آمیز و ضد وحدت در دست برخی تندروها بود؛ تصویری فتوشاپی از کاندیداهای معترض سال 88 و سید محمد خاتمی، رئیس جمهور دو دوره پیش، در حال اعدام با این جمله: «مطالبه امت: محاکمه سران فتنه». گروهی از جوانان نیز که به دعوت اصلاح طلبان قصد شرکت در راهپیمایی را داشتند توسط برخی نیروهای خودسر بازداشت شدند. بازداشت شدگان پوسترهایی در حمایت از حسن روحانی و با امضای «جوانان اصلاح طلب» در دست داشتند. بیانیه هشت ماده ای تنظیم شده نیز که به نام همه مردم قرائت شد، کپی برداری بود از نمونههای مشابه هشت سال گذشته. در بندهایی از این بیانیه دولت طوری توصیف میشد که گویی در مقابل حاکمیت قرار گرفته است. بیانیههایی نیز در نقد توافق هسته ای ژنو توسط یک گروه مجعول به نام جنبش مردمی دفاع از استقلال ایران چاپ و توزیع شده بود. و در یکی از هفت بند آن نوشته شده بود که توافق محرمانه ای میان وزارت امور خارجه ایران با اروپا و آمریکا وجود دارد که از چشم همگان مخفی مانده است! شعارهای برخی راهپیمایان و پلاکاردهایی که در دست داشتند نیز با تأکید بر گزینه جنگ، که مطلوب اسرائیل است، توافق در زمینه مسائل هسته ای را نفی میکردند.
در مراسم تهران تنها کسی که لحن متفاوتی داشت روحانی بود، و گرنه دیگر گردانندگان این راهپیمایی همان حرفهای سالهای پیش خود را تکرار کردند؛ سخنانی که میتوان گفت این بار بسیار تندتر از همیشه بیان شد. افراطیون میخواستند نشان دهند که توانایی آن را دارند که چنان جوی ایجاد کنند که اگر کسی عکس رئیس جمهوری را هم بالا ببرد دستگیر میشود و این خبر خوبی برای آقای روحانی نیست.
به نظر میرسد نیروهای پنهان و آشکار اقتدار گرا، که از شکست خود در انتخابات ریاست جمهوری و حضور اکثریت مخالف با ایشان در 22 بهمن به شدت عصبانی هستند، میخواهند آقای روحانی و هواداران وی را تهدید و نا امید کنند. اقلیت افراطی اکنون در قالب دو گروه فعالند؛ اول گروهی که به سبب دریافت «نه» بزرگ در 24 خرداد از سوی اکثریت، جایگاه اقتصادی و دولتی خود را از دست داده اند و به همین سبب نیز با هر آنچه دولت انجام میدهد مخالفت میکنند و سود و نفع خود را برتر از منافع ملی میدانند و تا شکست کامل دولت اعتدال از پای نمینشینند.
این گروه چه در عرصه مجلس، چه صحنه رسانه و اکنون پهنه خیابان با توسل به منابع نهادی و دولتی از هر گونه اخلال در کار دولت دریغ نمیکند. گروه دیگر البته به سبب القائات گروه اول یا باور به عقایدی تندروانه و نا آگاهی سیاسی به سبب دفاع از ارزشهای تلقین شده هر از گاهی به عنوان بدنه عمل کننده وارد میدان میشوند.آنها به زعم خود از ارزشها و ایده آلهای خویش دفاع میکنند، بی آن که لحظه ای به خود زحمت تفکر در این مسائل را بدهند.
ایشان آنچنان تحت تلقینات گروه اول قرار دارند که حتی مسلّمات دین و فرمایشات مقام معظم رهبری را در رفتاری خوارج گونه پشت سر میگذارند. این گروه در حالی قصد دارد جامعه را به تبعیت از تک صدای اقلیت وا دارد که همین رفتار شاه باعث شد که مردم در 35 سال پیش ندای آزادیخواهی سر دهند و دیکتاتور را مجبور به گریز از کشور کنند. رئیس جمهور نیز البته باید مراقب باشد که اگر در مقابل این قدرت نماییهای اقلیت تندرو ساکت بنشیند و یا به سخنان و رفتار مدارا جویانه خود با این طیف ادامه دهد باید منتظر ریزش فراوان حامیان اجتماعی خود باشد.
آرمان:دولت حق دارد
«دولت حق دارد»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم مصطفی ترک همدانی است که در آن میخوانید؛در مورد دعوت رئیسجمهوری از حقوقدانان برای بررسی دقیق و محتوای توافقات و اطلاعرسانی به جامعه باید گفت خوشبختانه دولت جدید با قدرت زیاد و استفاده از دیپلماتهای توانمند و به پشتیبانی ملت توانست حرف خود را به کرسی بنشاند و موفقیت بزرگی را در مذاکرات ژنو حاصل کند. با این حال این موفقیت نافی حق نظارت مجلس درباره معاهدههای بینالمللی بین دولت ایران و کشورهای دیگر نمیشود.
اگر دولت بخواهد قدرت خود را در مذاکرات به حداکثر ظرفیت برساند باید از حمایت و پشتیبانی نمایندگان مردم در مجلس هم بهرهمند شود و با تصویب این قطعنامه در مجلس، قدرت خود را در مذاکرات پیش رو افزایش دهد. البته این گزاره به این مفهوم نیست که در این توافق مجلس موضعی متفاوت با دیپلماتهای کشور دارد بلکه تاکید بر این اصل مسلم است که اگر مجلس در کنار دولت قرار گرفته و پشتیبانی بیشتری از تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان صورت بگیرد، ایران میتواند در مراحل بعدی مذاکرات قدرتمندتر حضور داشته باشد اما در مورد جزئیات این توافقنامه و اینکه دستاوردهای ایران در این توافق چه بود و در مقابل این دستاوردها چه چیزهایی از دست دادیم، بحثی است که از نظر حقوقی به قوه مجریه سپرده شده و به نظر میرسد با رای مردم در انتخابات به دولت آقای روحانی، این دولت حق دارد به نمایندگی از ملت ایران در مذاکرات هستهای حضور پیدا کند و به خاطر اعتمادی که مردم ایران به دولت خود دارند، از توافق به دستآمده دفاع خواهند کرد.
این وظیفه دولت است که سعی کند با سبک سنگین کردن پیشنهادات طرف های مذاکره کننده با کشورمان و با در نظر گرفتن منافع ملی عموم شهروندان ایران این توافق را با بیشترین سود و بهره و کمترین ضرر و زیان برای مردم ایران به تصویب برساند و این وظیفه مردم است که از این توافق حمایت کنند و از دستاوردهای آن بهرهمند شوند.
دنیای اقتصاد:فرصتها و تهدیدهای سبد کالا
«فرصتها و تهدیدهای سبد کالا»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم یاسر ملایی است که در آن میخوانید؛
ایده توزیع سبد ارزاق عمومی میان اقشار ضعیف جامعه، از چند جهت قابل دفاع است: اولا، از آنجا که دولت میتواند از محل درآمدهای ارزی خود، مستقیما نسبت به واردات عمده اقلام اقدام کند این کار باعث رشد نقدینگی نخواهد شد و نسبت به پرداخت یارانه نقدی، فاقد اثر تورمی خواهد بود؛ ثانیا، دولت اطمینان پیدا میکند که دهکهای پاییندرآمدی، مواد مغذی ضروری را در سبد مصرفی خود خواهند داشت و از جهت امنیت و عدالت غذایی، برای جامعه مفید خواهد بود؛ ثالثا، این شیوه توزیع یارانه، در اقتصادهای پیشرفته، از جمله در آمریکا تجربه شده است.
در آمریکا، نزدیک به ۴۷ میلیون نفر از بن غذا استفاده میکنند. این تجارب، میتوانست در اجرا، به دستاندرکاران دولت کمک کند تا گرفتار آزمون و خطا نشوند و بتوانند راههای درست اجرایی را پیش بگیرند.
با وجود مزایای بالقوهای که میتوانست با اجرای صحیح این طرح، نصیب برنامههای فقرزدایی و کمک به اقشار ضعیف جامعه شود، چند اشتباه فاحش در مدیریت طرح، مانع از تحقق این هدف شد.
بسیاری از کارشناسان اقتصادی، بر این نکته تاکید داشتند که مرزبندی بین دهکهای درآمدی و شناسایی اقشار نیازمند، امری بسیار پیچیده است. به طور کلی، به دلیل اختلاف اندک درآمد مردم از دهک دوم تا نهم، عملا راه قابل دفاعی برای مرزبندی مردم در ابعاد دهک درآمدی وجود ندارد. در این طرح، دولت با نادیده گرفتن این هشدار، با استفاده از روشهای ناکارآمدی چون دریافت حداقل حقوق، اقدام به شناسایی گروههای هدف کرد. این در حالی است که بین درآمد واقعی بسیاری از بیمهشدگان تامین اجتماعی و درآمد ثبتشده در مدارک رسمی، تفاوت فاحشی وجود دارد؛ بنابراین شاهد هستیم که این روش، در شناسایی اقشار کمدرآمد، بسیار ضعیف است.
موضوع دیگر، عدم شفافیت مشمولان سبد کالایی در میان مردم است. به دلیل ضعف دولت در اطلاعرسانی، شاهدیم که بسیاری از تشکیلدهندگان صفهای طویل دریافت سبد کالایی، اصلا مشمول دریافت سبد کالا نیستند.
انتقاد دیگری که به نحوه اجرای این طرح وارد است، نادیده گرفتن نقش و اهمیت زنجیره توزیع کالا در سطح کشور است. پرواضح است که با یک حساب سرانگشتی، دولت میتوانست تشخیص دهد که تعداد مراکز توزیع در نظر گرفته شده، پاسخگوی مشمولان نخواهد بود و صفهای طویل دریافت سبد کالایی تشکیل خواهد شد. در صورتی که با استفاده از فناوریهای نوین، طیف وسیعی از فروشگاههای بخش خصوصی میتوانستند مرکز توزیع سبد کالایی باشند و دلیلی برای تشکیل صفهای گسترده وجود نداشت.
به هر حال، آنچه در عمل مشاهده میکنیم، نه در شأن ملت و نه در شأن دولت تدبیر و امید است و باعث نارضایتی مردم و سوءاستفاده بیگانگان شده است. پیشنهاد میشود که دولت، تا زمان رفع نواقص، اجرای طرح را متوقف کند و با درایت و دقت بیشتر، آن را در آینده ادامه دهد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد