
جایزه بزرگ، کامبیز و تکیه کلام «چی داداش؟»
جایزه بزرگ در مقایسه با دیگر سریالهای مدیری قصه پر و پیمانتری دارد. این کارگردان که علاقه زیادی به فضاها و شخصیتهای فانتزی دارد، در جایزه بزرگ با لحنی واقعگرا داستانش را روایت کرد و آدمهایی را کنار هم قرار داد که مابهازاهای بیرونی داشتند. دیگر از شخصیتهای عقبافتاده ناکجاآباد برره خبری نبود و اتفاقات در هزاران سال پیش رخ نمیدادند. همه مکانها و زمانها مثل بانک، رستوران، خیابانهای تهران، کارمند، خلافکار ملموس و آشنا بودند و برای خودشان کارنامهای مشخص داشتند.
در بین همه این مکانها و آدمها، سریال یک شخصیت غیرجاندار داشت که نگاه همه به آن معطوف شده بود. اتومبیل گرانقیمتی که در جریان قرعهکشی بانک به عدهای اهدا و خودش تبدیل به یک شخصیت مرکزی جذاب شده بود. این اتومبیل تقابل بین طرفهای درگیر ماجرا را رقم میزد. «بیژن جمالی» (با بازی مهران مدیری) که کارمند بانک بود در یک طرف قرار گرفته بود و در طرف دیگر هم «کامبیز باقی» (با بازی رضا شفیعیجم) داستان را به پیش میبرد. کامبیز شکل و شمایل یک انسان پرخاشگر و لمپن را داشت و در آن سالها به یک شخصیت محبوب نزد جوانان بدل شد. تکیهکلام کامبیز تا سالها بعد دهان به دهان میچرخید و تکرار میشد. او کلمات «چی داداش؟» و «چی؟» را زیاد تکرار میکرد و معمولا آخر جملاتش را با کلمات پرسشی به پایان میبرد. شکل ظاهری او با شلوار مشکی و کت سفید، موهای پشت بلند و لباس رنگارنگش هم یادآور تیپ لمپنهای خشن جامعه بود.
این سریال براساس نظرسنجی مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیما 65 درصد بیننده داشت و در مجموع 78 درصد بینندگان این سریال را در حد خیلی زیاد و زیاد پسندیدند. این مخاطبان اشاره کردند طمع نورزیدن به مال دنیا، کمک به دیگران و اعتماد نکردن به افراد ناشناس مهمترین پیامهای آموزنده این سریال بوده است.
مشاغل متنوع آقای «شصتچی» دست و پاچلفتی
پس از مجموعه تلویزیونی «باغ مظفر» که برای سازندگانش بیشتر حکم نوعی «زنگ تفریح» داشت و سرانجام خوشی هم پیدا نکرد، «مرد هزار چهره» بازگشت موفق مدیری به روزهای اوجش محسوب میشد. این سریال در نوروز 1387 مردم را پای جعبه جادو نشاند.«مرد هزار چهره» حاصل فیلمنامهای حساب شده و سنجیده بود. فیلمنامهای که پشتوانهای ادبی داشت و با اقتباس از چند مجموعه داستان نوشته شده بود.
او شخصیت اصلی داستانش را که فردی سادهلوح، قانونمند و دست و پا چلفتی بود در موقعیتهایی متضاد قرار داد و با این تمهید لحظات مفرحی را خلق کرد.
طنز جسورانه مهران مدیری دیگر قشرهای جامعه همچون پزشکان، هنرمندان و شاعران را نیز از نگاه انتقادی تند و تیزش بینصیب نگذاشت. شب شعرهایی که با دود و الکل سپری میشدند، قضاوتهای بیپایه و اساس برخی شاعران، قیافههای عجیب و غریب هنرمندان و روشنفکرزدگی مفرط آنها، بیمارستانهایی که نگاه مادی به بیماران داشتند و... قطعههایی از پازل سریال «مرد هزار چهره» بودند که در کنار هم از وضعیت حرفههای مورد اشاره چهرهای هجوآمیز ارائه میدادند.
افت فصل دوم «مرد هزار چهره» در غیاب پیمان قاسمخانی
یک سال بعد از پخش سریال مرد هزار چهره فصل دوم این سریال در معرض دید مردم قرار گرفت که جذابیتهای سری اول را نداشت. رسمی نانوشته در صنعت سریالسازی و فیلمسازی ایران میگوید که سریالها معمولا در فصل دوم کم میآورند و درجا میزنند. (استثناهایی مثل پایتخت شامل این قاعده نمیشوند) سریال «مرد دو هزار چهره» آشکارا بر شانه نسخه اولیهاش نشسته بود و سعی داشت با تکیه بر محبوبیت آن مجموعه موفق خود را بالا بکشد. موفقیت سریال مرد هزار چهره آنقدر زیاد بود که هر کارگردان دیگری را نیز برای ساخت ادامه آن وسوسه کند.
در بررسی دلایل افت کیفی سریال باید به خلأ نویسنده توانایی چون پیمان قاسمخانی اشاره کنیم. نویسندهای که از مرد هزار چهره به بعد به دلایلی دیگر با مهران مدیری همکاری نکرد و به سمت کارگردانهایی چون سروش صحت و بهروز افخمی رفت.
در سال 88 فیلمنامهنویس جدید برای مسعود شصتچی، چهار حرفه فیلمسازی، خلبانی، مربیگری فوتبال و فالگیری را برگزیده بود. در رویکرد جدید دیگر خبری از نیش و کنایههای سیاسی و اجتماعی سال گذشته نبود و سریال مهربانانه از کنار مشاغل مختلف گذر میکرد. از بین چهار شغل مورد اشاره فقط حوزه فوتبال با همان رویکرد پیشین مورد نقد و بررسی قرار گرفت. با این حال پخش سری اول و دوم مرد هزار چهره با حاشیههای زیادی همراه شد. اگر یادتان باشد صاحبان مشاغل مختلف میگفتند چرا در این کار با شغل ما شوخی شده است.
نویسنده فوتبال را بهعنوان یکی از بیخطرترین حوزهها برای بیان انتقادات تند و صریح برگزید، چون میدانست در رابطه با نقاط سیاه فوتبال کشورمان تا به حال اینقدر افشاگری شده است که حساسیتها از بین رفته و دستاندرکاران این رشته به اصطلاح خودمان پوست کلفت شدهاند. در بین همه قسمتهای پخش شده سری دوم بخشهایی بیشتر مورد اقبال قرار گرفت که به بازیکنان و مربیان فوتبال میپرداخت. همه میدانستند آن مربی از خارج برگشته با آن مشخصات کسی جز افشین قطبی نمیتواند باشد یا مثلا یوسف صیادی که برای تیپ و قیافهاش خیلی اهمیت قائل است، دارد ادای علیرضا نیکبخت واحدی را درمیآورد. مربی که جوک تعریف میکند، فیروز کریمی است و...
احسان رحیمزاده / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان