تو در عصر جولان بدترین ظالمان، بزرگترین بلایا را متحمل شدی و چون کوهی ایستادی و مردانهتر از هر مردی، در برابر مجسمه نامردی سخن گفتی و او را یاوهگو خواندی: «یزید! این جنایات بزرگ را انجام دادهای، آنگاه نشستهای و بیآنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سرمیدهی که ایکاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد برمیآوردند و میگفتند: «ای یزید! دست مریزاد»؟...زهی بیشرمی و بیحیایی! چگونه چنین یاوهسرایی نکنی؟ تو بودی که زخمهای گذشته را شکافتی».
هر آنکس که داستان راست تو را بخواند، بیگمان معترف خواهد شد که تو معلم هر آزاده شجاع در تاریخ هستی، بویژه آن هنگام که در حضور پسر معاویه، او را با کلامی فصیح، این گونه تحقیر کردی: «یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتهای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشاندهای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداختهای و با نگاه غرورآمیز و نخوتبار به اطراف خود مینگری، در حالی که شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است».
چه خوب که تو به این جهان آمدی و چه خوب که این جهان چون تو ظلمستیزی را به خود دید و فریاد تو در کاخ بیداد یزید همیشه زنده است ای شیرزن کربلا، زینب.
ساعد عالمی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد