نخستین بار بود که این گالری خصوصی، نمایشگاهی گروهی از آثار خوشنویسی سنتی را تجربه میکرد. در این نمایشگاه که عنوان «زنگ تفریح» بر آن نهاده شد، مهدی فلاح، حسین غلامی و عین الدین صادقزاده کارهای کوچک خود را که با قلم نی و مرکب روی کاغذ نوشتهاند، در معرض دید علاقهمندان قرار دادند.
همزمان با برپایی این نمایشگاه، نشستی با حضور هنرمندان حاضر در نمایشگاه و خبرنگار «جامجم» برگزار شد. در این نشست مژده طباطبایی، مدیر گالری مژده درباره اهداف برگزاری نمایشگاه زنگ تفریح گفت: هدفمان این بود که نگاهی به گذشته داشته باشیم و خوشنویسی سنتی را که مدتهاست فراموش شده، مورد بازبینی قرار دهیم. هنرمندان حاضر در نمایشگاه از استادان خوشنویسی سنتی هستند و آثارشان میتواند نمونه خوبی برای خوشنویسیهای خوب باشد. ایده برپایی نمایشگاه هم از اینجا شکل گرفت که کارهای کوچک استادان را به نمایش بگذاریم و بگوییم اینها پایههای نقاشیخط است.
او ادامه داد: جوانانی که امروز کار نقاشیخط میکنند، خواستههایشان را در پایه غلطی دنبال میکنند. ما میخواستیم در این نمایشگاه نشان دهیم چطور و با چه تفکری نقاشیخط شروع شده و استادان این رشته ابتدا با چه دیدی کار کرده و حالا چه اتفاقی افتاده است. به هرحال استادان و گالریداران باید نقش خود را درست ایفا کنند، دست به دست هم دهند و جماعتی را که در مسیر نقاشیخط کار میکنند، هدایت کنند.
طباطبایی درباره عنوان نمایشگاه هم گفت: زنگ تفریح میخواست بگوید بایستیم و تعمق کنیم به کجا میرویم. واقعا وقتش است این جماعت شتابزده بایستند و تعمق کنند و با نگاهی به گذشته، چشمانداز آینده را ترسیم کنند.
این گالریدار بیان کرد: به شخصه به خوشنویسی سنتی بسیار علاقهمندم. من زمانی میتوانم به عنوان واسطه هنری عمل و چیزی را عرضه کنم که بدانم چه چیزی را تحت عنوان هنر ارائه میدهم. سردرگمی امروز بازار هنر باعث شده چیزی که به عنوان هنر ارائه میکنیم، فاقد اصالت باشد و این، نه هدف هیچ هنرمندی است و نه هیچ گالریداری.
عینالدین صادقزاده نیز در این نشست گفت: قصه جوانان این دوره این است که اصلا نمیدانند پایه نقاشیخط چیست. من همیشه به هنرجویانم میگویم باید جهانبینی داشته باشید. تکلیف نگرش شما باید مشخص باشد. اول باید بدانید کجای جهان هستید تا خود را پیدا کنید. بعد ببینید کجا میخواهید بروید و در نهایت وسیله خود را پیدا کنید. جوانان این دوره فقط دنبال وسیله و تکنیک هستند و میخواهند کار کنند. انرژی لازم را دارند، ولی چون مقصد و مقصودی نیست، نمیدانند از کجا سر درمیآورند.
او با اشاره به چگونگی شکلگیری نقاشیخط در ایران بیان کرد: در دهه 40 میلادی لترسیم در فرانسه رخ داد. لتریستها، شعرهای پرت و پلا را فارغ از معنایش روی بوم میچسباندند که یکجور اعتراض بود. در ایران بچههای مکتب سقاخانه از آن ایده گرفتند. نقاشانی که دغدغه داشتند در هنر روز آن زمان هویت ملی و عناصر بومی داشته باشند، حروف را به عنوان یک عنصر بومی وارد نقاشی کردند که این دغدغه قشنگی بود. این هنرمند ادامه داد: در نقاشی همواره بدیلی وجود دارد. از دوره قرون وسطی نقاشان میخواستند نمونهای از طبیعت را ارائه دهند. حال این طبیعت یا عینی بود یا تجریدی و انتزاعی. تنها نوع مواجههها متفاوت بود. اما در خط، بدیل وجود ندارد. خوشنویسی انتزاع مطلق است، پس به جوهر هنر نزدیکتر است.
یکی از مسائلی که همواره در نقاشیخط مطرح میشود، این است که استادان نقاشی، خوشنویسها را به نداشتن سوادبصری متهم میکنند و از آن سو استادان خوشنویسی هم نقاشان را به نداشتن مهارت خوشنویسی سنتی محکوم میکنند. صادقزاده در این باره بیان کرد: این پارادوکسی است که بین اساتید خوشنویسی و نقاشی وجود دارد. هیچکدام نمیدانند به کجا میروند. دلیلش هم به نبود شناخت برمیگردد. این تکلیف را باید کسانی مشخص میکردند که خیلی قبلتر کار میکردند. امروز استادان سنتی خوشنویسی نسبت به خط تعصب دارند، اما آگاهی ندارند. این تعصب از زیاد کارکردن است، نه زیاد فهمیدن. در نقاشی هم بچههای مکتب سقاخانه همانطور که گفتم دنبال واردکردن عناصر بومی بودند. اکنون یک مقوله به نام خوشنویسی وجود دارد و یک مقوله به نام نقاشی که این دو همه چیزش با هم فرق میکند. در حقیقت، نقاشیخط در پی کشف کیفیات بصری حروف است که تنها با خوشنویسیکردن و داشتن فهم و نگاه نقاشانه میسر میشود.
او افزود: در نقاشی مجاز هستید از هر عنصری استفاده کنید. حرف هم یک عنصر است. اما تا وقتی مجازید که فقط حروف را وارد کنید. حروف با خوشنویسی فرق دارد. میتوانید حروف را به عنوان یک عنصر وارد نقاشی کنید، ولی نمیتوان خوشنویسی را وارد نقاشی کرد. مثلا کارهای زندهرودی، تبریزی و کارهای آخر نامی دقیقا حروف را وارد نقاشی کردهاند، پس اینها همه نقاشی است.
صادقزاده اظهار کرد: در خوشنویسی باید به جنبههایی توجه کرد که قبلا به آن توجه نشده است. اینها جنبههای بصری است. باید دانست خوشنویسی با خواندن به وجود نمیآید. در خوشنویسی باید فقط بنویسی. روند تقلید در خوشنویسی طولانی است. بعد از آن خلاقیت شکل میگیرد. آنجاست که رها میشوی. وقتی به آنجا رسیدی، میتوانی سراغ تلفیق بروی. سراغ نقاشی و گرافیک بروی. بچههای امروز ما دانش بصری ندارند. خط را باید دانست. شما وقتی چیزی را نمیدانید، چه چیزی میخواهید از آن دربیاورید؟ من تصورم این است که باید خوشنویسی را خوب کار کرد و بعد هنرمند بگوید حالا به چه بخشهایی کمتر توجه شده تا روی آن کار کند. صادقزاده، برپایی این نمایشگاه را دغدغهای برای نشان دادن مسیر عیانتر به جوانان هنرمند توصیف کرد و افزود: یک نقاش آمریکایی گفته بود خط فارسی آنقدر توانایی دارد که میتواند در و دیوار نیویورک را پر کند. اگر بخواهیم با خوشنویسی فقط به دید خط کار کنیم، این هنر تمام شده است. یعنی این هنر را استادان گذشته تمام کردهاند. پس بهتر است به جنبههایی توجه کنیم که باعث به وجود آوردن فضاهای جدید میشود؛ کاری که استاد افجهای یا استاد احصایی انجام میدهند. لازمه آن، این است که اول باید خط را دانست. امروز دیگر وقت آن نیست که فقط خط نوشت. کار هنری بر اساس شکلگیری نیازهای امروز است. این دغدغه هنرمند امروز است. متاسفانه بچههای امروز اصلا خط را نمیشناسند. حتی نقاشی و گرافیک را هم نمیشناسند. این نمایشگاه به آنها کمک میکند در نگاهشان به خط بازنگری کنند.
حسین غلامی که خود مدرس انجمن خوشنویسان است نیز دراین باره عنوان کرد: توجه به نقاشیخط را در کنار گرایشهای درونی هنرمند و همچنین تاثیر عوامل اجتماعی زمانه و اقتصاد هنر باید در نظر گرفت. حتی بُعد فراگیر تابلو در اندازههای بزرگ و جذاب برای جذب مخاطب از این شیوه، گرایشی ایجاد کرده که برخی به آن روی آوردهاند و تا اینجا به نظر بنده هیچ ایرادی نیست، ولی در ترکیب نقاشی و خط باید به لطایف و ظرایف خوشنویسی هم نظری داشت تا در قالب خطوط مختلف مثل ثلث و نستعلیق و شکسته نستعلیق این تلاشها را در بستر زمان و تجربه به یک قوام و پختگی رساند. بدون تردید هرمیزان تلاشی که در این راه به عمل میآید در راهیابی به مسیری مشخص کارساز میافتد و در فضای کاری خود صاحب فکری مستقل خواهیم شد. البته با بهرهگیری و درک عمیق از مبانی هنرهای تجسمی و فضای خوشنویسی در این جست وجوها و تجربهکردن و تعاملی که هنرمند بین فضای خط و فضای نقاشی ایجاد میکند، در خلق آثار هنریاش به شکل پختهتر و زیباتر عمل مینماید که این میتواند الگویی مناسب و اثرگذار برای رهروان و جوانان مستعد وکوشا به عنوان توشه راهشان باشد.
این خوشنویس میافزاید: ما خوشنویسان هم باید دیدمان را افزایش دهیم و شعور زیبایی شناسی خود را بالا ببریم، به این صورت استعداد پیدا خواهیم کرد تا در کار هنری به تقلید و کپیکردن بسنده نکنیم، زیرا بعد از مرحله تقلید است که قدمهای اول برای هنرمند شدن آغاز میشود و هنرمند واقعی دنبال این است که با کم و زیادکردن و برداشت منطقی و اصولی از گذشته و سنت و نیاز زمانه خود به دید و زبان تازهای دست پیدا کند تا شخصیت و هویت مستقلی را برای خود ایجاد کند. پس بیاییم با بالا بردن دانش بصری خود و تعامل و ارتباط با سایر هنرهای تجسمی و دادن بُعد زیبایی شناختی به خط از جلوههای بصری حروف و کلمات خوشنویسی برای رسیدن به فرمهای پویا و ماندگار کمک بگیریم تا به یک بیان شخصی برسیم.
حسین غلامی خاطرنشان کرد: برپایی این نمایشگاهها باعث میشود بفهمیم از خوشنویسی و پتانسیل بالایی که در جوهر و ذات آن وجود دارد، میتوانیم استفادههای دیگری هم ببریم و صرفا به خوشنویسی به عنوان هنری محدود که خلاقیت را میگیرد، نگاه نکنیم.
سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد