روزنامه خندان

فدای سرت!

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۵۷۲۶۶
فدای سرت!

کیهان :فدای سرت!

گفت: بعد از تظاهرات مردم در شبه جزیره کریمه که جدایی این شبه جزیره از اوکراین و الحاق آن به خاک روسیه را در پی داشت، آمریکا و اتحادیه اروپا بدجوری کُپ کرده و شوکه شده‌اند.

گفتم: تازه، مردم سه شهر دیگر اوکراین یعنی خارکف، دونتسک و اودسا هم دست به تظاهرات زده و خواستار الحاق به روسیه شده‌اند.

گفت: پس بگو که چرا اوباما، به رهبران کودتای نارنجی دلداری داده و گفته است؛ تلاش می‌کنیم این بحران پایان بپذیرد!

گفتم: بچه‌ای یک ظرف کریستال گرانقیمت را شکسته بود و از شدت ناراحتی گریه می‌کرد. پدرش برای اینکه بچه از غصه مریض نشه، گفت؛ ناراحت نباش! فدای سرت! مادربچه با عصبانیت گفت؛ مرد حسابی ظرف به این گرانقیمتی را شکسته، اونوقت بهش میگی فدای سرت؟! و پدر بچه گفت؛ این فدای سرت از هزار تا خاک بر سرت بدتره!

شرق: توصیه‌نامه 93 که سال نجیبی است

در آستانه سال 93 به بزرگ‌ترها توصیه‌هایی کوچک و به کوچک‌ترها توصیه‌هایی بزرگ می‌کنیم تا جامعه هم‌قد شود و به تعادل برسد؛

- برنامه‌های مناظره انتخاباتی این‌بار با مجری‌گری محمود شهریاری پخش شود یا به یاد منوچهر نوذری، بدهند پسرش مناظرات را اجرا کند.

- اول چاله‌اش را بکنید بعد منار را بدزدید. این ضرب‌المثل قدیمی را به خاطر داشته باشید که به مشکل نخورید. البته بابک زنجانی اول داشت چاله‌اش را در ایران‌زمین شهرک غرب می‌کند تا برود منار را بیاورد تویش قایم کند، منتها چون از قدیم گفتند چاه‌کن همیشه ته چاه است، از چاله افتاد تو چاه. هنوز هم ما مطمئنیم نمی‌داند جریان چیست و دارد فکر می‌کند واقعا تقصیر کی است، چون از قدیم گفتند اگر دیدی نابینا و چاه است اگر در مسیر انحرافی قرارش دهی گناه است.

- هنگام آتش‌سوزی هرگز کسی را به کمک نطلبید. یادتان باشد که به توصیه آتش‌نشانی تهران، شما باید لب پنجره استقرار مستحکمی داشته باشید تا زنده بمانید و آتش‌نشانی مسوول نیست.

- شرکت‌کنندگان مسابقات تلویزیونی را بفرستیم تلویزیون ترکیه تا با تماشاچی‌های ترکیه که در استودیو نشسته‌اند و دوربین گاهی نشانشان می‌دهد، ست شوند. بعد شرکت‌کنندگان برنامه‌های تلویزیونی ترکیه را بیاوریم ایران که با تماشاچی‌های ایرانی که در استودیو نشسته‌اند و دوربین یک لحظه نشانشان می‌دهد، ست شوند.

- با توجه به نسبت خبرنگاران و سازمان حمل‌ونقل شهرداری تهران، خبرنگاران روی آرم طرح ترافیک حساب نکنند و کارت مترو بخرند.

- خانم اشتون می‌آید اینجا اینطوری، آقای ظریف می‌رود آنجا آنطوری و قهر می‌کند سر میز شام نمی‌رود. نمی‌شود که. مادر ما همیشه می‌گفت: «با من قهری، با شکمت که قهر نیستی. بیا غذایت را بخور.» ظریف هم با اشتون قهر می‌کند عیبی ندارد، برود شامش را بخورد. طفلک از صبح رفته آشپزخانه تدارک دیده. خوب است او هم ایندفعه بیاید و برود اصفهان بریانی بگذارند جلویش نخورد؟

- در سال‌های گذشته اقتصاددانان چون کاری از دستشان برنمی‌آمد، شروع کردند به کار فرهنگی. فرهنگیان چون کاری نداشتند زدند به کار اقتصادی. سیاستمداران بیزنس‌من شدند و کار آزاد کردند. ورزشکاران سیاستمدار شدند. بعضی از روزنامه‌نگاران رفتند روابط‌عمومی سازمان‌ها. روابط‌عمومی‌ها شدند مشاور وزیر. وزیرها زدند در کار ساخت‌وساز. هنرمندان تغییر کاربری دادند و یکهو سالخورده و خانه‌نشین شدند.

استادان دانشگاه کرسی‌شان را در دانشگاه نداشتند رفتند خانه زیر کرسی. روستاییان آمدند شهر. شهری‌ها رفتند پاتایا. مغزها رفتند. آنها که دل داشتند ماندند. برای همین اوضاع احساساتی شده است. من هم دلم به شما خوش است، بیایید دست به دست هم دهیم به مهر برویم بانک وام ازدواج بگیریم باهاش موتور بخریم، من بروم پیک، روی موتور کار کنم، پول جمع کنیم، خانه بخریم بدهیم اجاره، با اجاره قسط موتور را بدهیم، من بابا بشوم شب‌ها بیایم خانه، روزنامه «شرق» بیاورم شما بگویی هنوز درست نشده‌ای؟ این روزنامه‌ها چی داشتند برای تو که ول‌کنشان نیستی. من گریه کنم. زنگ بزنم تلویزیون یک آدم خیر بیاید روی خط بگوید من قسط موتورت را می‌دهم مایلی‌کهن هم از فردا با موتور بیاید سر کار. بعد من پول‌هایم را جمع کنم بگویم دارم می‌روم ماموریت کاری شیراز، بعد بفهمی رفتم پاتایا. بگویم از کجا فهمیدی، بگویی از سلطان غم مادر که روی شکمت تتو کرده‌ای. مهریه‌ات را بگذاری اجرا. من بیفتم زندان. یک خیر پیدا بشود زنگ بزند بدهی من را بدهد، من بیایم بیرون بروم راننده رییس بانک مرکزی بشوم، بعد چهارسال، برای خودم بانک خصوصی بزنم، هواپیمایی بزنم، هرچه جلو دستم آمد بزنم، بعد بیفتم زندان از توی زندان مازراتی رونمایی کنم بروم توی گینس و باعث سربلندی خودم و تو و کشور و بقال سر کوچه شوم.

- الان تشکیل خانواده یک کار تشکیلاتی است. اگر می‌خواهید در سال جدید تشکیل خانواده بدهید به تشکیلاتش هم فکر کنید و دودوتا چهارتا کنید چون ما حساب کردیم اگر یک خانواده چهارنفره فقط نان بربری و پنیر بخورند باید در ماه 200، 300هزارتومان خرج کنند. از ما گفتن بودند.

- سال 93 سال اسب است. اسب هم حیوان نجیبی است. گازهای نجیب هم توی جدول عناصر شیمیایی ممکن است نجیب باشند اما همیشه آزاد که می‌شوند کار دست آدم می‌دهند پس سال 93 مراقب باشید کاری دستتان ندهد، اسب است دیگر. همه موجودات که مثل ما از هر نظر بی‌ضرر نیستند. راستی ممنون که امسال هم من را خواندید. چون آن خطاط سه‌گونه خط بنبشتی. یکی را اگر مجوز بگیرد هم او خواندی هم غیر. یکی را اگر مجوز بگیرد فقط بررس‌های وزارت ارشاد می‌خوانند و لاغیر. یکی را نه او خواندی نه غیر، چون نویسنده اصلا بی‌خیال نوشتنش شده. آن خط سوم منم که بی‌خیال نشدم. دم شما گرم. سال خوبی داشته باشید. الان آخر ستونم شده مثلِ خداحافظی خانم‌ها جلو در، که از هم دل نمی‌کنند. من هم واقعا سختم است که دل بکَنم. عید رفتید مسافرت سوغات بیاورید. نرفتید هم بیایید عیددیدنی. دیگر واقعا ستون جا ندارد... دارد قطع می‌شود... الو... الو...آی لاو یو... .

آرمان: هفت سیــن نود و سه

قصد دارم پس از خوردن آخرین دیازپام در سال 1392 به رسم آخر سال هفت‌سینی چیده و سال نو را هم به شما عزیزان تبریک بگویم.

سماق: سماق یکی از پایه‌ها و ستون اصلی هفت‌سین بوده و هست، از آنجایی که شما در سال آینده در اکثر ادارات و سازمان‌ها به مقدار و میزان معتنابهی سماق نیاز دارید پس حتما سر سفره هفت سین خود سماق بگذارید تا از اول سال با یکدیگر همراه و هم‌مسیر شوید.

سلامتی: حالا که 365 روز از سال (هر سال 365 روز است، درست است که نمایندگان مجلس 78 روز در سال کار می‌کنند، اما این به این معنی نیست که سال 78 روز است که!) هوای آلوده تنفس می‌کنیم (جدول مندلیف هم امروز صبح اعلام بازنشستگی کرد. جایش را به جدول هوای تهران داد) برنج آلوده به نیترات میل می‌کنیم (تحقیق کرده‌ایم این نوع برنج بهتر دم می‌کشد!) شیر مخلوط با وایتکس می‌نوشیم و... فازمون چیه که هنوز سالمیم؟!

سوانح جاده‌ای: خدا را شکر با راه‌اندازی سیستم ارسال پیامک تخلف رانندگان اتوبوس امسال از سوانح جاده‌ای تنها به عنوان یک نماد برای تکمیل شدن هفت‌سین استفاده می‌کنیم، حالا اگر پیامک ارسالی ما، زمانی که دارند بقایای جسد ما را خالی می‌کنند تا آزمایش تشخیص هویت DNA روی آنها صورت بگیرد، به دست مامورین زحمتکش راهنمایی و رانندگی رسید، تقصیر من و شما و سوانح جاده‌ای و پلیس راهنمایی رانندگی نیست!

سوانح سوختگی: از زمان پادشاهی اشک دوم یک روز در سال را داشته‌ایم که می‌توانیم علنا و عملا و با خیال راحت همدیگر را سوزانده و جزغاله کنیم، کجای دنیا چنین روزی را در تقویمش دارد؟ پس با گذاشتن این«سین» در هفت سین، مقام آن را ارج نهید.

سورینت: نماد «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد» را حتما سر سفره خود جهت رونق کسب و کارتان در سال جدید قرار دهید، شما از صبح راست راست توی خیابان راه می‌روید و از بیکاری می‌نالید! حالا یک نفر از داخل زندان، نمایندگی مازراتی برای من و شما افتتاح می‌کند، پس سورینت را هم سر راه، بی‌زحمت ارج نهید.

سبد کالا: روز اول که شرایط افراد مشمول این سبد اعلام شد، ما فکر کردیم تنها عده کمی شامل آن می‌شوند، اما زمانی که فرم آن را پر کردیم، در کمال تعجب دیدیم که خودمان و تمام فک و فامیل مان شامل دریافت آن می‌شویم، پس سبد کالا را هم سر سفره هفت‌سین می‌گذاریم تا ارادت خود را به این پدیده نو ظهور نشان دهیم.

سبر: (یا شاید هم صبر، حالا چه فرقی می‌کنه؟) یک نفر به خوابم آمد و گفت«اوضاعم خراب است» گفتم «صبر کن» گفت «بعد از صبر چه کار کنم؟!» گفتم «شکیبایی پیشه کن» گفت «بعد از شکیبایی پیشه کردن چه کار کنم؟!» جواب دادم «با بردباری سر کن» گفت «بعد از سر کردن با بردباری چه کار کنم؟» جواب دادم «پس یک توک پا برو بهشت زهرا».

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها