به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، آذرماه سال 1392 زنی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران عنوان کرد که خواهرش «رخساره» 58 ساله به همراه پسرش «فرزان» 19 ساله به شهر نمک آبرود رفته اما پس از گذشت دو روز دیگر پاسخگوی تماس های او نبوده و ارتباط آنها از آن زمان قطع شده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «فقدان» و به دستور قاضی عموزاد، بازپرس شعبه سیزدهم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
شاکیه پس از حضور در اداره یازدهم به کارآگاهان گفت : خواهر و خواهرزاده ام (رخساره و فرزان) پنجم آذر و به قصد انجام امورات ملکی، به قصد نمک آبرود از منزلشان واقع در خیابان ونک خارج و برابر تماس تلفنی در ساعت 23 به نمک آبرود رسیدند. تماس های تلفنی ما تا دو روز ادامه داشت تا اینکه پس از گذشت این مدت ، ناگهان تماس های ما قطع شد و آنها دیگر پاسخگوی تماس های من نبودند تا تلفن های همراه هر دو نفر آنها خاموش شد.
مراجعه فرد ناشناس به درب منزل فقدانی ها
همزمان با آغاز تحقیقات ، کارآگاهان اداره یازدهم از طریق مدیریت ساختمان محل سکونت رخساره اطلاع پیدا کردند که فرد جوانی با یک دستگاه خودروی «BMW» به محل سکونت آنها مراجعه و با طرح این موضوع که مادر و پسر کشور را به مقصد آمریکا ترک کرده و در حالیکه کلید منزل را نیز به همراه داشته، قصد ورود به منزل آنها را داشته که نگهبانی مجتمع مانع وی شده است.
شناسایی فرد ناشناس
با توجه به اطلاعات اخیر مبنی بر مراجعه فردی ناشناس به محل سکونت رخساره و پسرش و تلاش این شخص برای ورود به محل سکونت آنها ، کارآگاهان به محل مراجعه و با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته موفق به شناسایی مالک خودروی «BMW» شدند.
با شناسایی مالک خودرو مشخص شد که خودروی «BMW» به صورت استیجاری در اختیار فردی به نام «محمد» 22 ساله از اتباع کشور افغانستان قرار دارد.
دستگیری «محمد . ن»
با شناسایی تصویر «محمد . ن» از سوی نگهبانی ساختمان محل سکونت مادر و فرزند، دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت و وی سوم دی ماه، در منطقه محمدشهر کرج دستگیر و به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
«محمد»در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: به اتفاق رخساره و پسرش برای سرکشی به املاک به نمک آبرود رفته و 15 روز بعد به همراه آنها به تهران بازگشتیم و از آن زمان به بعد دیگر از سرنوشت آنها بی اطلاع هستم و احتمال می دهم که کشور را به مقصد آمریکا ترک کرده باشند.
کذب بودن تمامی اظهارات اولیه
با توجه به اظهارات محمد، بررسی صحت اظهارات وی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت لذا ضمن بررسی سوابق خروج از کشور رخساره و فرزان، مشخص شد که هیچگونه سابقه خروج از کشور از سوی آنها وجود نداشته و شاکی نیز از قصد و نیت خواهر و خواهرزاده اش برای خروج از کشور بی اطلاع است.
اعتراف به جنایت
با اطمینان از کذب بودن تمامی اظهارات «محمد . ن» و همچنین دیگر اطلاعات به دست آمده از تحقیقات پلیسی، وی به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت آتشین و قتل مادر و فرزند اعتراف کرد و گفت که این دو نفر را در حالتی نیمه بیهوش و در داخل یک چاه به آتش کشیده است.
متهم در خصوص انگیزه جنایت گفت: تعداد 1600 عدد سکه تمام بهار آزادی برای رخساره خریداری و وی نیز در قبال سکه ها چندین فقره چک تحویل داده بود اما تمامی چک ها در زمان سررسید برگشت خورده بودند. زمانی که برای سرکشی املاک به نمک آبرود رفته بودیم، درباره پول سکه ها با یکدیگر صحبت کردیم و رخساره بیان کرد که تمامی پول های خود را از کشور خارج کرده و در حال حاضر پولی در اختیار ندارد و مدعی شد که هر زمان به مقصد (کشور آمریکا) برسد، پول سکه ها را برایم ارسال خواهد کرد. من نیز که به صحبت های او دیگر اعتمادی نداشتم ، نقشه قتل وی و پسرش را کشیده تا پس از قتل آنها ، اموالشان را تصرف کنم.
متهم در خصوص نحوه جنایت نیز گفت: در مسیر بازگشت از نمک آبرود به سمت تهران بود که با طرح و نقشه قبلی و با استفاده از آبمیوه مسموم، هر دو نفرشان را بیهوش کرده و آنها را به داخل باغ خود در روستای «خوش نام» از توابع شهرستان ملارد منتقل و در حالیکه در حال به هوش آمدن بودند به داخل چاه داخل باغ انداخته و با ریختن بنزین، هر دو نفر آنها را آتش زده و به قتل رساندم.
اعتراف به سومین جنایت
متهم پس از اعتراف به دو جنایت آتشین، پرده از سومین جنایت و قتل دختری 20 ساله به نام «زهرا» برداشت و گفت: «زهرا» دختر مورد علاقه ام بود و قصد داشتم تا با او ازدواج کنم اما پس از آنکه با یکدیگر درگیر شده و زهرا گفت از ازدواج با من منصرف شده، به قصد انتقام و به همان شیوه بیهوشی او را نیز به داخل چاه انداخته و جنازه او را نیز به همراه دو قربانی قبلی خود به آتش کشیدم.
با توجه به اعتراف جدید متهم، بلافاصله هماهنگی های لازم با پلیس آگاهی شهریار انجام و مشخص شد که پرونده ناپدید شدن «زهرا» 20 ساله در پلیس آگاهی شهریار در حال رسیدگی است.
متهم در ادامه اعترافات، دو نفر از بستگان خود - هر دو نفر از اتباع کشور افغانستان- به نام های «نبی» 22 ساله و «پیروز» 20 ساله را نیز به عنوان افرادی که او را در ارتکاب این سه جنایت همراهی کرده اند، معرفی کرد.
سرهنگ عباسعلی محمدیان رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به اعترافات صریح متهم، بلافاصله هماهنگی های لازم قضایی - انتظامی انجام و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه قاضی عموزاد، قاضی احمدی (قاضی ویژه دادسرای ملارد)، پلیس آگاهی شهرستان شهریار، تیم تشخیص هویت، تیم آتش نشانی، پزشکی قانونی و... 25 فروردین به محل ارتکاب جنایت مراجعه و با دستگیری «نبی» و «پیروز» به عنوان دو متهم دیگر پرونده، در ساعت 16 و 30 دقیقه موفق به کشف جسد سه نفر (یک مرد و دو نفر خانم) از داخل چاه داخل باغ شدند.
سرهنگ محمدیان گفت:به دستور مقام قضایی بقایای بجای مانده از اجساد به پزشکی قانونی منتقل و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی و بررسی صحت اظهارات متهم اصلی پرونده، با قرار بازداشت موقت در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
روحش شاد
همتون بدونین خیلی سخته كه یك دفعه متوجه بشید جوونی كه هم مدرسه ایتان بوده و هیچ وقت فكر همچنین پیشامدی هم در سرنوشتش نمیكردید به این فضاحت كشته بشه
خدایا
چقدر این پسر درس خوند
چقدر هنرمند بود
موسیقی میدونست
چند تا ساز میزد
كی میدونست همچنین سرنوشتی انتظارشو میكشه؟!
قدر كسایی كه پیشتونن و بدونین، خانواده كه بجای خود، منظورم دوستانتون هست
مثل الان من ممكنه ( خدا برای هیچ كس همچنین روزی رو نیاره ) شما هم اینبار بار اخری باشه كه دوستتون و میبینید
قدر دوستی هاتون رو بدونید
خدا بیامرزتش
این مردم مهاجر بدبخت از هیچ گونه حقوقی در ایران بهرمند نیستند و فقط روزشان شب می شود بدون اینكه بهری از عمر خود ببرند. اینها سخت ترین مشاغل را با پایین ترین قیمت انجام می دهند و هیچ وقت هیچ وقت جای یك تحصیل كرده را در هیچ اداره ی نگرفته اند. اینها مظلوم هستند نه بیمه درمانی دارند نه یارانه می گیرند نه كار اداری می كنند نه می توانند گواهینامه بگیرند نه می توانند خانه بخرند، نه می توانند رایگان تحصیل كنند و ... این خیلی ناراحت كننده است.
افغانی ها در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، مجبور به مهاجرت به ایران شدند البته عده زیادی هم به كشورهای دیگر مهاجرت كردند. اینها فكر كردند كه ایرانی ها به اعتقادات آنها نزدیك ترند، این درست است.
ایرانی ها همیشه با افغانیهای مهاجر بدرفتاری كرده اند. یك افغانی مهاجر در غربت هیچ گونه حق و حقوقی ندارد.
قبلا ما همه یكی بودیم ایران بودیم. اما انگلیس ما را از هم جدا كرد. این مرز، مرز سیاسی است نه فرهنگی. من پیشنهاد می كنم یك بار به افغانستان سفر كنید. خیلی دور نیست هرات همین همسایه مشهد هست. هر روز هزاران نفر از این طرف به آن طرف می روند و یا می آیند. خیلی هم هزینه ندارد. سفارت افغانستان هم در تهران هست برای ویزا. فقط همت می خواهد. یا علی
فقط منتظرم كه هرچه زودتر نوید (محمد) اعدام بشه و تاوان كارشو پس بده
اون جای خواهر نداشتم بود همیشه تو قلبم میمونه....
داغش تا قیامت تو سینم میمونه و روزی هزار بار میسوزونتم كه نبودم و نتونستم واسش كاری كنم.افسوس...
دلم ازاین میسوزه كه یه روز خوش نداشت خوشبخت نبود و تو اوج غربت و بی كسی كشته شد دلم واسه خواهرش میسوزه كه تنها شد. كاش، نزدیكانش، تنهاش نمیذاشتن واقعا بیكس بود.
هر ساعت دلم واسش تنگ میشه....