در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
داریوش پیش از به تخت نشستن «نیزهدار» کمبوجیه بود. دو تن از نزدیکان داریوش ـ یعنی گبریاس و آسپاتینسـ به عنوان اسلحهداران مخصوص او بر آرامگاهش نقش شدهاند. فرزند سرپرست دبیرخانه دربار کمبوجیه، ساقی شاه بود. این عناوین پیش از آن که مقامی اجرایی باشد، لطفی شاهانه به شمار میآمد تا به صاحبان آنها ارج و منزلت اعطا کند. گزنفون مورخ بر زین نشاندن شاه را برای کسی که اجازه آن را داشت، یک امتیاز میدانست. تنها کسانی مشمول این القاب میشدند که در حلقه پیرامون شخص شاه جای داشتند. این حلقه یا دایره خود دارای مراتبی بوده است که اعضای قوم ـ طبقه حاکم میتوانستند وارد حلقههای درونیتر شده و در نتیجه به شاه نزدیکتر شوند یا آن که با ارتکاب خطا از او دور شده و حتی القاب خود را از دست بدهند.
جدای از این القاب و عناوین تشریفاتی، دربار هخامنشی دارای مقامهای اجرایی نیز بود که کارکرد مشخصی داشتند. مهمترین آنها در ادامه معرفی میشود.
ولیعهد؛
در طول دوره هخامنشی، قاعده یکپارچهای برای انتخاب ولیعهد دیده نمیشود، اما میتوان گفت دختران نمیتوانستند ولیعهد شوند. این پسران شاه بودهاند که به این مقام میرسیدند. پسر بزرگتر نسبت به دیگران ارجحیت داشت، اما این قاعده عمومیت نداشت؛ زیرا خشایارشا پسر بزرگ داریوش نبود، اما به عنوان ولیعهد پس از او به تخت نشست. پسرانِ زنِ رسمی شاه نیز همین وضعیت را داشتند؛ چون با وجود ارجحیت همواره این پسرِ زن رسمی نبود که به این مقام میرسید. در صورتی که شاه فرزند پسری نداشت، فرد قدرتمندی از اشراف قوم طبقه حاکم به عنوان جانشین شاه پیشین به تخت مینشست.
زنان درباری؛
مادر شاه از شخصیتهای مهم دربار بود. جایگاه مهم بعدی نزد شاه در اختیار همسر او بود. شاه زنان غیرعقدی نیز داشت. در منابع یونانی غالبا از زنان درباری، تصویری همراه با مفاهیم فریبکاری، توطئه و کینهتوزی ارائه شده است، اما اسناد مرکزی امپراتوری ـ یعنی الواح تختجمشید ـ زنان سلطنتی را بسیار پرقدرت، فعال و خارج از فضای مخوفی به نام حرمسرا که ساخته و پرداخته منابع یونانی بود، نشان میدهد. زنان غیردرباری نیز مانند مردان به اشتغال مشغول بوده و مزایای اشتغال خود را دریافت میکردند.
کلیارک؛
از مقام «کلیارک» به واسطه منابع یونانی با آن آشنا هستیم. این لقب را احتمالا باید با «هزار پَتیش» در فارسی باستان به معنای «فرمانده هزار سرباز» یکسان بدانیم که باریابی به حضور شاه به واسطه او انجام میشده است. کلیارک هم مانند همه بلندپایگان دیگر به شخص شاه وابسته بود و در مسافرتها او را همراهی میکرد. دارنده این مقام ممکن است همان کسی باشد که در نقشبرجستههای تخت جمشید، برابر شاه به حالت کرنش ایستاده و دست راستش را جلوی دهانش گرفته است.
ساتراپ؛
استاندارانی بودهاند که امنیت، قدرت و تسلط دربار مرکزی را تامین میکردند و غالبا از میان قوم ـ طبقه حاکم انتخاب میشدند. ساتراپها نیروی نظامی داشتند که به منظور دفع شورش احتمالی و اداره استان در اختیارشان گذاشته شده بود. بعضا مقام استانداری از پدر به پسر به ارث میرسید، ولی این موضوع عمومیت نداشت. این سیستم استانداری که برخلاف هرودوت، بنیانگذارش را نباید داریوش بدانیم، بعدا توسط اسکندر و جانشینان او نیز تداوم یافت.
بازرسهای شاه؛
وجود دربارهای کوچک در استانها موجب نیاز مرکز به نظارت بر پیرامون خود میشد. گزنفون آغازِ به کارگیری بازرسها را به عصر کورش نسبت میدهد. در منابع یونانی از تعبیرِ «چشم شاه» برای اشاره به این بازرسهای ویژه استفاده شده است.
خزانهدار شاهی؛
خزانهدار را مورخان یونانی «نگهبان ثروت شاهی» نامیدهاند. به واسطه متونی که اغلب به زبانِ عیلامی هخامنشی روی الواح تخت جمشید نوشته شده است از پرداختهای دستگاه سلطنتی به کارگران، کارگزاران امور مذهبی و کارمندان آگاه هستیم. خزانه شاهی که باید بسیار پرشکوه بوده باشد، منبع این پرداختها و همین طور تامینکننده حفظ نظم کشور و هزینههای لشکری بود.
مغان؛
از الواح باروی تخت جمشید میدانیم که آنها وظیفه انجام مناسک دینی را به عهده داشتهاند. این اسناد مرکزی تائیدی بر وجود و حضور آنها در قلب امپراتوری هستند. منابع یونانی وظایفی همچون تعبیر خواب، انجام مراسم پیشکشی و قربانی، تربیت کودکان، ستارهبینی و... را به آنها واگذار کردهاند. برخی آثار هنری از گوشه و کنار امپراتوری، آنها را در حال اجرای مناسک دینی نشان میدهد.
گارد شاهی؛
گزنفون، ایجاد یک گارد محافظ ده هزار نفره برای نگهبانی از کاخهای سلطنتی را به شخص کورش نسبت داده است. این افراد نیز مانند کلیارک، شاه را در شکار یا سفرهایش همراهی و در واقع پاسداری میکردند. در میان مورخان کلاسیک، شکوه و جلال این دسته از نظامیان به نحو خاصی تشریح شده است به نحوی که از دیگر نظامیان هخامنشی متمایز گشتهاند و قلب سپاه هخامنشی به شمار میرفتند. ممکن است کلیارک، فرماندهی گروه نخبهای شامل هزار نفر از همین افراد گارد شاهی را نیز عهدهدار بوده باشد.
پزشکان دربار؛
پزشکان درباری به دلیل ذات شغلشان همواره قابلیت این را داشتهاند که به شخص شاه بسیار نزدیک بشوند. منابع کلاسیک یونانی به طرز شگفتانگیزی پزشکان یونانی دربار را به شاه هخامنشی نزدیک میدانند. یکی از این پزشکان درباری، کتسیاس نام دارد که یکی از مشهورترین مورخان نیز هست. تداوم و تکرار داستان پزشکان یونانی که به شاه خدمت کرده و به او نزدیک شدهاند، مورخ را به این نتیجهگیری سوق میدهد با طرحی داستانی روبهروست که طی آن پزشکی از یونان به اسارت به دربار آورده میشود، شاه یا خانوادهاش را درمان میکند، در گروه مقربانِ شاه وارد میشود و در نهایت یا به جهان یونانی یا به دربار خیانت میورزد. آنچه معلوم است در دربار پزشکان مخصوص وجود داشتهاند، اما در اهمیت این مقام بویژه پزشکان یونانی باید تردید نمود.
بدیهی است مقامها و القاب اداری ـ سلطنتی ریز و درشت دیگری در دوره هخامنشی مستند است که در این گفتار کوتاه تلاش شد مهمترین آنها به اختصار ارائه گردد.
یزدان صفایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد