رویاهای تاثیرگذار در تاریخ

تاریخ نگاری هرودوت براساس رویاهای داستانی

هرودوت مورخی یونانی است که سال 484 ق. م در هالیکارناسوس، شهری با بافت یونانی در غرب آسیای صغیر به دنیا آمد. در میان آثاری که از مورخان کلاسیک باقی مانده، اثر او، «تواریخ» بسیار مهم به شمار می‌آید. او در زمانه‌ای (سده پنجم ق. م) می‌زیست که زادگاهش بخشی از قلمرو امپراتوری هخامنشی به شمار می‌آمد.
کد خبر: ۶۷۰۹۷۴
تاریخ نگاری هرودوت براساس رویاهای داستانی

تواریخ که به هدف ثبت و ضبط وقایع، کردارهای آدمیان و علت جنگ‌ها نوشته شده، مانند دیگر آثار مورخان یونانی، دارای کلیشه‌ها و سنت‌های خاصی است که چونان بستر و زمینه‌ای عمل می‌کنند که گزارشِ وقایع در آن قالب ارائه می‌شود. یکی از این کلیشه‌ها در اثر مهم هرودوت که موضوع این گفتار است، مساله خواب و رویاست که در جریان وقایع مطرح می‌شود تا داستانی پرورده و منظم روایت شود.

یکی از معروف‌ترین داستان‌هایی که هرودوت در تواریخ در قالب رویا به نگارش درآورده، داستان نگرانی آخرین شاه‌ ماد از تولد کورش است که بعدها بنیانگذار امپراتوری هخامنشی خواهد شد. آستیاگ در خواب دیده بود که از زهدان دخترش سیلی جاری می‌شود که پایتخت او و سپس سراسر آسیا را دربرمی‌گیرد. طبق تعبیری که مغان خوابگزار به شاه ارائه می‌کنند؛ شاه نگرانِ رقابت آینده نوه‌اش با خود می‌گردد و به همین علت دخترش را به عقد یک پارسی درمی‌آورد، اما یک‌سال بعد از این زناشویی، بار دیگر و با اندکی تفاوت، شاه رویایی مشابه می‌بیند و به قصد پیشگیری سعی می‌کند رقیب آینده‌اش را بکشد که اکنون طفل خردسالی بیشتر نیست. (کتاب یکم، بند 108-107) می‌دانیم که این‌گونه داستان‌پردازی، که در آن شاه حاکم، رویای تولد نوزادی را مشاهده می‌کند که موجب سقوط پادشاهی‌اش می‌شود، درونمایه بسیاری از داستان‌ها و اسطوره‌های عهد باستان محسوب می‌شود. همچنین داستان نوه‌ای که پدربزرگ خود را از تخت به زیر می‌کشد در روایات شفاهی ایرانیان (داستان کیخسرو) پیشینه دارد. به نظر می‌رسد هرودوت، روایات شفاهی را در قالب داستان‌پردازی که در حول محور رویای شاه کهنسال، می‌گردد قرار داده تا داستانی منظم و یکپارچه به خواننده خود ارائه دهد.

شایان توجه است، خواب پیش‌گفته که در قالب داستانی توسط هرودوت (کتاب یکم، بندهای 210-209) نقل می‌شود، ناشی از نگرانی شاه از توطئه فردی دیگر است. کورش که در روایت پیشین، عامل نگرانی بود؛ در این روایت، نگران توطئه داریوش است. او در جریان لشکرکشی به سرزمین‌های شمال شرقی در اواخر حکومتش، در خواب داریوش را می‌بیند که دو بال بر شانه دارد که یکی بر آسیا و دیگری بر اروپا سایه افکنده است. در روایت پیشین، کورش برای شاه ماد به ترتیب مانند سیل و درخت تاکی بود که بر آسیا سایه افکنده بود. همان‌طور که ملاحظه می‌شود عناصر تشکیل‌دهنده رویا در هر دو روایت شباهت زیادی به یکدیگر دارند. داستان خواب کورش، که در دو بند ارائه شده، از داستان‌‌بندهای پیش و پس از خود، کاملا جداست به طوری که به نظر می‌رسد به مثابه روایتی مستقل، یکپارچگی داستان را بهم زده است؛ گویی مورخ جایی بهتر برای قرار دادن این خرده‌روایت در قالب روایت اصلی پیدا نکرده است. خود هرودوت این احتمال را مطرح می‌کند که ممکن بوده این رویا برای هشدار به کورش باشد که بزودی درخواهد گذشت، اما به نظر می‌رسد با توجه به شباهت درونمایه این رویا با محتوای رویای شاه ماد، هر دو را باید شیوه‌ای سنتی برای بیان نگرانی شاه کنونی نسبت به طغیان و عصیان دیگران دانست.

شاهان فقط در زمینه و بستر نگرانی از سقوط، خواب و رویا نمی‌دیدند. نوعی دیگر از داستان‌هایی که در اثر هرودوت با ماجرای خواب دیدن پرورده می‌شود، مساله تصمیم شاه برای جنگ است. زمانی که هرودوت، خشایارشا را هنگام تصمیم‌گیری برای لشکرکشی به یونان، پریشان و مشوش نشان می‌دهد؛ شبح مردی زیبا و بلند بالا که نشانه کمال است و در برابر ضعف اراده خشایارشا اینچنین زیرکانه به تصویر کشیده شده که در خواب، خشایارشا را برای تصمیم به جنگ، ترغیب می‌کند. (کتاب هفتم، بند 12) شاه که خواب نخست را نادیده گرفته، شب بعد خوابی مشابه می‌بیند (همان، بندهای 14-13) این شبح به خواب «آرتابان» نیز می‌رود که به هیچ‌وجه خواهان جنگ نبود. (همان، بند 17) گویا اهمیت این جنگ باید بزرگ جلوه داده می‌شد، چرا که خود خشایارشا برای سومین بار خوابی مشابه می‌بیند و مانند شاه ماد، از مغان خوابگزار برای تعبیر استفاده می‌کند و تحت تأثیر این رویا تصمیم به نبرد می‌گیرد. (بند 19) نسبت به دو نمونه پیشین، تعداد رویاهایی که در این روایت ذکر شده بیشتر است. (در مجموع 4 بار) همچنین این بار شخصی غیر از شاه نیز خواب می‌بیند و خواب به یک تصمیم مهم منجر می‌شود حال آن که در دو داستان پیشین، رویاها بیشتر جنبه هشدار داشت.

باید توجه کرد که در تواریخ هرودوت عوامل دیگری نیز غیر از رویا در تصمیم‌گیری‌‌های شاه تأثیر فراوانی می‌گذارند؛ بویژه در تصمیم‌های مربوط به نبرد. عواملی چون توطئه زنان یا رقابت بر سر دستیابی به آنان، خیانت یا دسیسه فراریانی که به دربار دشمن پناهنده می‌شوند، از جمله مهم‌ترین عواملی است که هرودوت به آنها اشاره می‌کند. در بستری اینچنین که مورخ به دنبال عاملی برای افزایش انگیزه خشایارشا برای گرفتن تصمیم نهایی مبنی بر جنگیدن می‌گردد، ماجرای خواب‌های متوالی شاه وارد روایت ‌شده و پازل داستان کامل می‌شود.

مروری بر سه روایت پیشین، نشان می‌دهد رویاهایی که در ضمن داستان گزارش شده‌اند، از مهم‌ترین ابزار هرودوت برای نظم بخشیدن به ساختار داستان بوده است که در قالب کلیشه‌های ادبی و تاریخنگارانه یونانی قرار می‌گیرد و روایتی یکپارچه و یکدست به مخاطب خویش ارائه می‌دهد.

یزدان صفایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها