گفت‌وگو با شهروز ابراهیمی، بازیگر سریال «زیگزاگ»

هنرمندان شهرستانی کمتر از تهرانی‌ها نیستند

«شهروز ابراهیمی» متولد 1356، از دوران نوجوانی به بازیگری علاقه‌مند شده و نخستین فیلم خود را با نام «آخر بازی» ساخته «همایون اسعدیان» در سال 78 بازی کرده است. ابراهیمی که حرفه اصلی‌اش بازیگری است، یک دوره آموزش بازیگری را در هنرستان صدا و سیما گذرانده و تاکنون در سریال‌هایی نظیر اولین شب آرامش، کارآگاهان، مرگ تدریجی یک رویا، سال‌های مشروطه، عملیات 125، روزهای زیبا، لطفا دور نزنیم، ستاره‌های سربی و بی‌گناهان بازی کرده است.
کد خبر: ۶۷۲۲۹۰

ابراهیمی با بازی در مجموعه زیگزاگ و تله‌فیلم ملاقات غیرممکن دو همکاری با مراکز استان‌ها داشته است و در گفت‌وگو با قاب کوچک علاوه بر دلایل حضورش در این مراکز از هنرمندان مستعد در شهرهای مختلف ایران می‌گوید.

از سریال «زیگزاگ» و نقش خودتان برایمان بگویید که همکاری شما چگونه اتفاق افتاد؟

از سال‌های پیش با تهیه‌کننده سریال «خسرو دادگرمرام» آشنایی داشتم و در پی پیشنهادی که از سوی او و نیکجو، کارگردان مجموعه به من شد بازی در این سریال را پذیرفتم. هنگامی که فیلمنامه را مطالعه کردم از نقش «نادر» خوشم آمد. نادر پسر سرمدی «محمد عمرانی» علاقه‌مند است پدرش کارخانه نساجی‌اش را بفروشد و فروشگاه اجناس خارجی راه‌اندازی کند، اما به سبب جوانی و خامی در طول این سریال باعث اتفاق‌هایی می‌شود و خانواده‌اش را دچار دردسر می‌کند.

چقدر قبل از شروع بازی در این سریال در ارتباط با نقشی که قرار است ایفا کنید، تحقیق کردید؟

نادر نقشی است که ما به ازای خارجی دارد و برای بازی در این نقش نیاز به تحقیق گسترده نبود و با اطلاعاتی که به دست آوردم و همفکری نویسنده و کارگردان توانستم عکس‌العمل‌ها و حس نادر را در مقابل آدم‌های مختلف که در داستان هستند به نمایش بگذارم.

با توجه به این که نادر دوستان نابابی داشت و در بخش‌هایی از داستان به دلیل بی‌تجربگی، عامل دست تبهکاران می‌شد سعی کردم تفاوت و ظرافت‌های نقش را بخصوص در پایان مجموعه با ارائه حس‌های مختلف درآورم.

به نظر شما فیلمنامه این مجموعه چه ویژگی‌های بارزی داشت؟

ویژگی فیلمنامه در این بود که چند داستان و موضوع را به موازات یکدیگر پیش می‌برد که همه اینها در بخش‌های مختلف داستان با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کند. ما با فیلمنامه کامل بازی کردیم زیرا کامل نبودن فیلمنامه به بازی بازیگر لطمه وارد می‌کند. به نظرم روند داستان خوب و بازیگرانی هم که برای ایفای نقش‌ها انتخاب شده بودند، مناسب بود.

در بخش‌های مختلف این مجموعه به نوعی شعارزدگی به چشم نمی‌خورد؟

من گفته شما را رد نمی‌کنم. بخش‌هایی که درگیر کارخانه می‌شد و اتفاق‌هایی که حول محور آن می‌چرخید می‌توانست با دقت بیشتری انجام شود. توجه به کالای ایرانی و از کارافتادن کارخانه و اخراج کارگرهای کارخانه‌های نساجی و پرداختن به علل از بین​​رفتن تولیدات داخلی پیام مناسبی است، اما باید سعی می‌شد به شکل‌های مختلف و به شیوه‌های متنوع در فیلمنامه پنهان شود.

قبل از شروع فیلمبرداری، دورخوانی و تمرین هم داشتید؟

بله، در همه کارها ما دورخوانی و تمرین می‌کنیم. ما بارها دیالوگ‌ها و میزانسن‌ها را تمرین می‌کنیم تا آن حسی که مدنظر کارگردان است درآید.

همکاریتان با هنرمندان مراکز استان‌ها چطور بود؟

به نظرم باید به این هنرمندان و مجموعه‌ها و آثاری که در شهرستان‌ها تولید می‌شود فراتر از یک اثر استانی نگاه کرد. در این مجموعه و همچنین با تله‌فیلم ملاقات غیرممکن به کارگردانی حسن لفافیان در صدا و سیمای مرکز اراک همکاری داشتم، واقعا هنرمندانی مقابل و همچنین پشت دوربین حضور داشتند که هیچ کدام از آنها کمتر از تهرانی‌ها نبودند، اما به دلیل این که همیشه به استان‌ها بودجه و امکانات کمتری تعلق می‌گیرد آنها دیده نمی‌شوند.

بدون شک تولید این گونه آثار نه‌تنها به استعدادیابی و شناسایی هنرمندان در سطح استان‌ها کمک می‌کند بلکه باعث می‌شود هنرمندانی که علاقه‌مند و با انگیزه هستند فعالیتشان دیده شود و با توان بیشتری کارشان را ادامه دهند.

چه سکانسی در مجموعه زیگزاگ برای شما خاطره‌انگیز است؟

سکانس خاطره انگیزی که در این مجموعه داشتم این بود: دستم سوخته بود و تنها در جنگل نشسته بودم و با خدا صحبت می‌کردم. حس عجیبی بود گریه می‌کردم و این گریه با صدای پایین شروع می‌شد و اوج می‌گرفت. معمولا این گونه لحظات برای خیلی از افراد به وجود می‌آید. بعد از این که کار اشتباهی انجام داده‌اند با خدا صحبت می‌کنند و به آرامش می‌رسند. فکر می‌کنم این سکانس بخوبی توانسته باشد ارتباط شخصیتی که من بازی می‌کردم با خدا بخوبی به تصویر بکشد. همه دوستانم در مجموعه گروه تولید تلاش کردیم اثر خوبی را تولید کنیم که امیدوارم با تلاش شبانه روزی که در استان مازندران کشیده شد مورد رضایت مخاطبان و مردم عزیزمان قرار گرفته باشد.

به نظر خودتان برای ایفای نقش نادر توانسته‌اید متفاوت بازی کنید؟

برای کارهایم هیچ موقع نظر نمی‌دهم و نظر مخاطب را می‌پرسم که برایم مهم است. برای مخاطبی که بیننده سریال و بازی‌ام است احترام قائلم و نظرهای مختلفی را دریافت می‌کنم. البته به دلیل مشغله کاری با مردم ارتباط زیادی نداشتم، اما شنیده‌ام که آنها از سریال راضی بودند و شخصیت نادر و کارهایی که انجام می‌دهد، پیگیری می‌کنند. شما وقتی یک کار هنری انجام می‌دهید مخاطب‌های موافق و مخالف کار خود را دارید که نسبت به بازی‌تان نظر می‌دهند. کسی که در حال انجام یک کار هنری است نمی‌تواند بگوید که صددرصد همه مخاطب‌ها موافق کار او هستند و تائیدش می‌کنند. من حتی برای انتقاد مخاطب خود نیز احترام قائل هستم.

کار «نیکجو» را در این کار چقدر موفق دیدید؟

او کارگردان بسیار خوبی است و فیلم‌های تلویزیونی خوبی ساخته است. با همه سختی‌هایی که وجود داشت و کار در مازندران تولید می‌شد، اما دکوپاژ در خدمت بازیگر بود و همیشه نیکجو سعی می‌کرد دکوپاژ روانی در کار داشته باشد. در راهنمایی‌ها و هدایت بازیگر، من از نظرهای او استفاده می‌کردم، اما تنها نکته‌ای که وجود داشت این بود که این سریال قرار بود علاوه بر پخش در شبکه شما در شبکه یک هم پخش شود که این اتفاق نیفتاد.

به نظر شما زمان و شبکه پخش در دیده شدن یک سریال موثر است؟

بله، زمان پخش سریال در موفقیت یک سریال تأثیرگذار است و خیلی از سریال‌ها روی آنتن رفته که پرمخاطب بوده، اما عوامل آن حرفه‌ای نبودند، خیلی سریال‌ها نیز با وجود ساختار و عوامل حرفه‌ای، مخاطب کمی داشته است. شبکه‌های دیجیتال با وجود گستردگی که دارد، اما هنوز جایگاهی که شبکه‌های یک، دو و سه دارند، نتوانسته‌اند به دست بیاورند. با وجود این و پخش سریال از شبکه استانی مازندران و شبکه شما، اما باز هم مخاطبان تماشای این مجموعه را از دست ندادند. امیدوارم بتوانیم برنامه‌ها و مجموعه‌های خوب و باکیفیتی در همه شبکه‌های تلویزیونی تولید کنیم که هر مخاطب بنا به سلیقه خود شبکه و برنامه دلخواهش را انتخاب کند.

بهرام ابراهیمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها