تجدید خاطره با یک سریال ژاپنی در شبکه تماشا

بازگشت «هانیکو» به تلویزیون

روایت یک خانواده مساله‌دار در «راه طولانی خانه»

مجموعه‌سازان تلویزیونی از گذشته تا به امروز برای نشاندن طیف وسیعی از مخاطبان پای گیرنده‌های خود، به سراغ خانواده و موضوعات پیرامونی آن رفته‌اند و راه طولانی خانه ساخته رضا کریمی که این روزها روی آنتن شبکه آی‌فیلم رفته نیز از این قاعده مستثنی نیست.
کد خبر: ۶۷۷۲۰۵
روایت یک خانواده مساله‌دار در «راه طولانی خانه»

مجموعه تلویزیونی یاد شده به واسطه کیفیت نسبتا خوب اجزایش تا حدودی در این دسته که مورد توجه مخاطبان تلویزیونی است قرار می‌گیرد. یک مجموعه تلویزیونی موفق بیشترین نیروی خود را از فیلمنامه‌اش می‌گیرد و موفقیت یا شکست آن با ضعف یا قوت فیلمنامه نسبت مستقیمی دارد.

شخصیت‌پردازی در ملودرام‌هایی از جنس راه طولانی خانه از اهمیت بسزایی برخوردار است که در این میان نوسان‌های بسیاری در این مجموعه به چشم می‌خورد. مرتضی امیری به‌عنوان شخصیت‌محوری داستان در ابتدا خوب از کار درآمده، اما هرچه قصه پیش‌تر می‌رود با مشکلات بیشتری روبه‌رو می‌شود. شخصیت مرتضی فردی است خانواده‌دوست، آسیب‌پذیر و قابل ترحم که برای حل مشکلات فرزندانش به آب و آتش می‌زند، اما از راه صحیح این کار را انجام نمی‌دهد.

نکته‌ای کلیدی در رابطه با این شخصیت همانا خرد کم او برای حل مشکل است که خانواده را درگیر مشکلات عدیده‌ای کرده است. او در «نه گفتن» ناتوان است و همین ضعف وی را به چاه بزرگی انداخته و کل خانواده را در بحرانی بزرگ گرفتار می‌کند. ضمن این‌که مخاطب برای نزدیکی به او کار چندان مشکلی ندارد. چراکه در اطراف خود مابه‌ازا‌هایی نه اینچنین اغراق شده، دیده و لمس کرده است. برای همین هم وسوسه شدن او در برابر 200 میلیون تومان پول برای به گردن گرفتن قتل بر اثر تصادف اتومبیل، باورپذیر از آب درآمده و با شخصیت متزلزل امیری جفت و جور شده است.

طیبه همسر مرتضی امیری وجدان بیدار خانواده است بی‌آن‌که چندان دیده شود. درواقع کلیشه‌های به کار گرفته شده در این شخصیت بخوبی جواب داده و مخاطب را جز در لحظاتی کوتاه پس نمی‌زند. در حقیقت او تنها کسی است که از وضع موجود رضایت دارد، اما همین شخصیت نیز پس از آزادی شوهرش از زندان دچار تزلزل شده و شباهت چندانی به شخصیت قبل از آن ندارد و نوعی غرور در رفتارش به چشم می‌خورد که مخاطب را از خود دور می‌سازد.

در رابطه با دیگر شخصیت‌ها (نیما، سمانه و بهاره)، نیز شخصیت‌پردازی آنچنانی صورت نگرفته و مجموعه‌ای از رفتارهای تیپیک برایشان در نظر گرفته شده است که این مساله در رابطه با بهاره بیش از دیگران صدق می‌کند. دختری امروزی با آرزوهای دور و دراز که کلید ازهم پاشیدگی خانواده خود را زده و زیاده‌خواهی‌هایش به حوادثی تلخ منجر می‌شود.

با این حال او باورپذیرتر از نیما و سمانه از کار درآمده و رنگ و بویی از واقعیت را با خود دارد. نیما به‌عنوان یک فارغ‌التحصیل بیکار که به کار در آژانس روی آورده، قابلیت همذات‌پنداری نداشته و بیشتر به یک موجود طلبکار شباهت دارد تا جوان بیکار تحصیلکرده.

رفتارهای طلبکارانه نیما در قبال منشی شرکت ساختمانی و نیز مدیر آژانس تنها مشتی از خروار است که ادامه آن را در خانه و در رفتارش با خانواده مشاهده می‌کنیم! به همین دلیل هم مخاطب، نیما و مشکلاتش را به واسطه همین شخصیت‌پردازی غلط از جنس خود ندانسته و از نزدیک شدن به او اجتناب می‌ورزد. سمانه هم به‌عنوان دختر خوب خانواده مجموعه‌ای از رفتارهای یکسان و کلیشه‌ای دارد که تنها در بخش‌های مربوط به دنبال کردن پرونده پدرش، کنش‌مند عمل کرده و در باقی لحظات کاملا خنثی نشان می‌دهد. امیر دوست قدیمی مرتضی، نیز با وجود بهره‌گیری از کلیشه‌ها، خوب پرداخته شده و دیالوگ‌های هوشمندانه‌ای نیز برایش نوشته شده است که وی را نزد مخاطب مقبول‌تر می‌سازد. مرگ غریبانه او به دست دایی محسن نیز بسیار تاثیرگذار از کار درآمده و پایانی درخشان برای وی رقم زده است.

شخصیت‌های دیگر داستان مانند: افشار، اصلانی، دایی محسن و... عموما زیر سایه شخصیت‌های اصلی قرار گرفته و ریزه‌کاری‌های چندانی در خلقشان به کار نرفته است. افشار به‌عنوان قطب منفی داستان بیشترین لطمه را از این حیث دیده و به همین دلیل نیز تک‌بعدی از کار درآمده است. دایی محسن نیز کاملا از دل فیلمفارسی‌های قدیمی بیرون کشیده شده و تنها یک لایه بیرونی دارد بی‌آن‌که عمق چندانی داشته باشد. در حقیقت جز یکسری رفتارهای غلو شده و اغراق‌آمیز چیزی درباره گذشته و حال این شخصیت نمی‌دانیم در حالی که خلأ آن کاملا حس می‌شود.

رضا کریمی که در کارنامه سینمایی‌اش فیلم خوش‌ساخت و جذابی همچون انعکاس را دارد، در مجموعه تلویزیونی راه طولانی برخلاف برخی از همکارانش وقت بیشتری صرف این پروژه کرده و ظرافت‌هایی از جنس سینما را در آن اعمال کرده است.

وی در انتخاب بازیگرانش نیز سنجیده عمل کرده و با برگزیدن رضا کیانیان برای ایفای نقش مرتضی امیری، کیفیت کارش را ارتقا داده است. کیانیان با راه رفتن روی مرزی باریک این شخصیت را در نوسان قرار داده و نقش را هرچه بیشتر به سمت درونی شدن پیش برده است. هرچند در قسمت‌های اخیر تأکید بیش از اندازه‌اش روی لکنت زبان مرتضی امیری، آزاردهنده و اغراق‌آمیز شده و تاثیرگذاری‌اش را کاملا از دست داده است. افسانه بایگان نیز نقش طیبه را کاملا درک کرده و زوایای پنهان آن را به تصویر کشیده و زوج هنری خوبی را با کیانیان تشکیل داده است.

اما این اتفاق در رابطه با بازیگران جوان مجموعه همچون: خاطره حاتمی، شهرزاد کمال‌زاده و مهروز ناصر شریف رخ نداده و کمتر شاهد لحظاتی درخشان در بازی آنها بوده‌ایم بخصوص این آخری که با بازی سرد و یخ زده‌اش در نقش نیما عیار بازیگری راه طولانی را پایین آورده است.

پیام دهکردی در نقشی بشدت کلیشه‌ای به یک بازی کاملا بیرونی و متکی بر اغراق روی آورده که به شدت با نقش هماهنگ شده و به همین دلیل هم مورد توجه مخاطبان خود قرار می‌گیرد.

راه طولانی با وجود برخورداری از یک کارگردانی سنجیده و تا حدودی استاندارد و یک موسیقی درخشان و قصه‌ای جذاب تنها به یک دلیل آنچنان که باید به دل مخاطبانش نمی‌نشیند و آن هم چیزی جز نبود همذات‌پنداری مخاطب با قهرمان‌های راه طولانی نیست. (محمد جلیلوند/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها