این پرونده از روز 23 اردیبهشتماه سال گذشته با اعلام شکایت مردی در پلیس آگاهی استان تهران به جریان افتاد.
این مرد خبر داد برادرش و همسر و دو فرزند او که ساکن ملارد هستند، از چند روز قبل به طرز مرموزی مفقود شدهاند و نهتنها کسی از آنان خبر ندارد، بلکه به تلفنهای همراه خود نیز جواب نمیدهند.
کارآگاهان بعد از دریافت مشخصات مرد مفقودی به نام محمدرضا و همسر و دو پسر دوقلوی هشتساله او تجسسهای ویژهای را برای یافتن ردی از آنها آغاز کردند.
محمدرضا کارمند بانک بود و بعد از اتمام ساعات اداری در بنگاه معاملات املاک نیز کار میکرد.
پلیس همچنین اطلاعاتی را بهدستآورد که نشان میداد وی در زمینه خریدوفروش عتیقه نیز فعالیت میکرد.
مفقود شدن هر چهار عضو خانواده پلیس را به این نتیجه رساند که همگی آنها جان باختهاند اما بیمارستانها و مراکز پزشکیقانونی در پاسخ به استعلام کارآگاهان اعلام کردند پروندهای برای افرادی با مشخصات ذکر شده، تشکیل ندادهاند.
بررسی فرضیه جنایت
پس از آن احتمال وقوع قتل افزایش یافت و ماموران ابتدا فرضیه جنایت با انگیزه خصومت شخصی را بررسی کردند اما متوجه شدند محمدرضا و همسرش زوج آرامی بودند و با هیچکس مشکل خاصی نداشتند.
تحقیقات پلیس از محلهای کار محمدرضا و پرسوجو از افرادی که با این مرد در ارتباط بودند سرانجام سرنخ مهمی را در اختیار کارآگاهان قرار داد و آنان دریافتند محمدرضا و خانوادهاش قبل از ناپدید شدن بههمراه مردی به نام اصغر به سفر رفته بودند.
وقتی نام و مشخصات اصغر در بایگانی پلیس مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد وی فردی سابقهدار است.
همین مساله سوءظن نسبت به این مرد را تشدید کرد و کارآگاهان، وی را بعد از کسب مجوز قضایی بازداشت کردند.
وقتی خودرو اصغر مورد تفتیش قرار گرفت سلاح کمری، اوراق هویتی اصغر و همسرش و دو حلقه النگو متعلق به زن جوان کشف شد و متهم در همان بدو امر در بنبست قرار گرفت.
اعتراف متهم
اصغر بعد از اعتراف به قتل گفت:«من میدانستم محمدرضا در زمینه خرید و فروش عتیقه کار میکند. حدس میزدم پول زیادی داشته باشد و بتوانم با سرقت از او ثروتمند شوم برای همین باب دوستی را باز کردم و وی را به بهانه خرید عتیقه به شهرستان بیجار کشاندم.»
متهم افزود: «قبل از سفر با سه نفر صحبت کرده و آنها پذیرفته بودند به من برای اجرای نقشهام در ازای دریافت پول کمک کنند. بعد از اینکه قرارهای اولیه گذاشته شد من و اصغر همراه دو پسر و همسرش راهی بیجار شدیم و من او را برای انجام معامله به باغی کشاندم. در آنجا بههمراه سه همدستم به این زوج حمله کردیم و دست و پای آنان را بستیم و توانستیم مبلغ 16میلیون تومانی را که محمدرضا همراهش آورده بود، به چنگ بیاوریم بعد با تهدید این زوج، کارت عابربانک و رمز آن را از آنها گرفتیم و شش میلیون تومان دیگر را هم از این طریق به حساب خودم واریز کردم. بعد از آن محمدرضا و همسرش را با استفاده از طناب خفه کردم و اجسادشان را در مزارع گندم جاده بیجار- همدان انداختم.»
سرنوشت دوقلوها
متهم به قتل درباره سرنوشت دوقلوها نیز گفت: «ما بعد از کشتن پدر و مادر آنها دست و پای هردو نفرشان را بستیم و آنها را در صندوق عقب خودرو گذاشتیم و به سمت تهران حرکت کردیم اما وقتی بهمقصد رسیدیم متوجه شدیم آنها به دلیل نرسیدن هوا فوت شدهاند برای همین اجساد آنها را نیز رها کردیم.»
کارآگاهان بعد از شنیدن اعترافات این مرد، در عملیات ویژهای سه همدست او را دستگیر کردند. این افراد پذیرفتند در این قتلعام به اصغر کمک کرده و از او پول گرفتهاند. متهمان در ادامه به بازسازی صحنه قتلها پرداختند و سپس با دستور مقام قضایی روانه زندان شدند تا تحقیقات از آنها تکمیل شود.
رسیدگی به پرونده متهمان
با تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست برای متهمان برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری فرستاده شد. صبح امروز جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 113 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده اصغر 29 ساله متهم به مباشرت در قتل 4 نفر از اعضای یک خانواده است.
وی همچنین متهم به حمل سلاح و آدم ربایی بوده و سه همدست وی به نامهای امیر، مجید و میلاد متهم به مشارکت در آدم ربایی هستند. با توجه به هولناک بودن این جنایت درخواست دارم متهمان در ملاء عام مجازات شوند.
درخواست قصاص
در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و برای قاتل درخواست قصاص کردند.
وکیل اولیای دم در شکایتش گفت: اصغر دو هفته قبل از جنایت مبلغ 3 میلیون تومان از مقتول گرفته و با آن اسلحه خریده بود. او سپس مرتضی را به بیابانهای اطراف بیجار برده و در آنجا 16 میلیون تومانی که مقتول همراه داشت را سرقت کرده و او را مجبور کرد تا در تماس با برادرش شش میلیون تومان دیگر از او بگیرد. متهم پس از رسیدن به هدف خود اصغر را خفه کرده و بعد از رقیه – همسر مقتول و دو پسر دوقلو آنها به نامهای امیرمهدی و محمدرضا از زنجان به محل جنایت کشانده و آنها را نیز به قتل رساند.
در ادامه جلسه دادگاه قاضی اصغرزاده با تفهیم اتهام به اصغر از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
مرد جوان پس از قرار گرفتن در جایگاه با رد اتهاماتش گفت: فقط اسلحه متعلق به من بود و من مرتکب هیچ قتلی نشده ام. مرتضی همسایه ما و در کار خرید و فروش عتیقه بود. من به بانه رفته و از آنجا جنس می آوردم.
مرتضی یک روز سراغ من آمد و گفت: برای معامله یک مجسمه عتیقه قصد رفتن به بانه را دارد و از من خواست تا او را همراه خود ببرم. روز حادثه برای اینکه ماموران به ما مشکوک نشوند او همسر و فرزندانش را همراه خود آورد. در طول مسیر با افرادی تماس تلفنی داشت و در خصوص معامله عتیقه صحبت می کرد. من آنها را به یک مسافرخانه بردم که در آنجا دو پسر به نام های جبار و یوسف با یک دستگاه خودرو زانتیا سفید رنگ سراغ من آمده و از من خواستند مرتضی را ربوده و تحویل آنها دهم. قرار بود برای این کار 50 میلیون تومان دستمزد بگیرم ابتدا مخالفت کردم اما وسوسه پول باعث شد با آنها همکاری کنم. در قهوه خانه با سه متهم دیگر پرونده آشنا شدم و قرار شد در برابر پرداخت 500 هزار تومان به هر کدام از آنها در این قتل به من کمک کنند. ما مرتضی را ربوده و به بیابان بردیم که در آنجا قرار بود جبار و یوسف از او یک چک گرفته و رهایش کنند اما وقتی به خودم آمدم او را به قتل رسانده بودند.
در ادامه این جلسه قضات دادگاه تنفس اعلام کرده تا درباره ادامه رسیدگی به پرونده تصمیم گیری کند.(مهر)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
كه دو بچه بی گناه در صندوق ماشین خفه میشوند ..