در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
چه بهتر است ماجرا را از بهمن آغاز کنیم. بهمن 1357 که تقریبا همه چیز را در تاریخ ایران به دو نیمه تقسیم کرد؛ قبل از انقلاب و بعد از آن. قبل از انقلاب 1357 رابطه ایران و اروپا رابطه گرمی بوده است. در سال 1336 طبق آمار رسمی، ایران 29 درصد واردات خود را از این قاره تامین میکرده و 33 درصد اجناس صادراتی خود را به مقصد ششکشور بازار مشترک اروپا میفرستاده است. این موضوع در بستر سیاست دولت وقت در زمینه رابطه حسنه با کشورهای شمال و غرب قابل فهم است و البته در کنار این موضوع باید در نظر داشت در آن دوران، آمریکا و شوروی دو قطب بزرگ قدرت در جهان بودند و اروپا از این حیث زیرمجموعهای از بلوک غرب به رهبری آمریکا قرار میگرفت و از این رو نقش مستقل چندانی نداشت.
دوران خاموشی
از بهمن 1357 تا پایان جنگ ایران و عراق دوره خاموشی روابط است. اروپا که بعد از انقلاب با احتیاط زمینه تعامل با دولت وقت را پیش گرفته بود، چونان کشورهای دیگر بلوک غرب با روی دادن واقعه تسخیر سفارت آمریکا در ایران، رابطه را محدود کرد و حتی مدتی بعد که حمله عراق به ایران انجام شد در مدت هشت سال جنگ تحمیلی، به انحای مختلف به این کشور کمک مالی یا نظامی کرد. در عین حال تصویب چند بیانیه و قطعنامه با ادعاهای حقوق بشری، کاری بود که در این دوره انجام شد و دیوارهای بیاعتمادی را بلندتر کرد.
اما واقعه مهم بعدی، کمی بعد اتفاق افتاد. وقتی نویسندهای هندیالاصل به نام سلمان رشدی کتاب موهنی درباره پیامبر(ص) نوشت و فتوای تاریخی امامخمینی(ره) درباره وجوب قتل او صادر شد. کشورهای اروپایی در اعتراض به این فتوا همه کار کردند و حتی سفرای خود را از ایران فراخواندند و البته مدتی بعد خودشان اقدام به بازگرداندن سفرایشان کردند.با این حال پایان جنگ ایران و عراق و فاصله گرفتن از موضوع سلمان رشدی باعث شد در سال 1992 (1371)، بیانیهای در اجلاس سران اروپا در ادینبورو مبنی بر عادیسازی روابط با ایران تصویب و از آن روز سلسله گفتوگوهای انتقادی ایران و اروپا آغاز شود. گفتوگوهایی که در نهایت برخی آن را بیفایده خواندند؛ چراکه به هیچ هدف و مقصدی نرسید و صرفا گفتوگو برای گفتوگو نام گرفت.
بمب در میکونوس؛ انفجار در رابطه
نزدیک به چهار سال از این ماجرا میگذرد. ماجرای میکونوس، بمب دیگری در رابطه ایران و اروپا بود. در این ماجرا، بمبگذاری در یک رستوران ایرانی ـ آلمانی باعث کشته شدن چند نفر شد که با توجه به مواضع سیاسی این افراد، دادگاهی تشکیل و دولت ایران به دست داشتن در این ماجرا متهم شد. این ماجرا باعث بحران در روابط سیاسی هم شد و باز هم سفرای اروپایی از ایران رفتند.
در دولت اصلاحات و با توجه به سیاست خارجی متمایل به غرب و شمال این دولت، رابطه ایران و اروپا بهبود یافت. قرار شد گفتوگوهای انتقادی جای خود را به گفتوگوی سازنده بدهد و زمینه همکاری درباره مواد مخدر، تروریسم و نیز اقتصاد به وجود آمد و حتی گفتوگوهای حقوق بشری میان دو طرف ایجاد شد، اما برنامه هستهای صلح آمیز ایران، دلیل دیگری برای فراز و فرود جدی در رابطه ایران و اروپا شد.
ابتدای شکلگیری موضوع هستهای سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در قالب تیمهای جداگانه و پس از آن در قالب اتحادیه اروپا و زیر نظر کمیسر عالی روابط خارجی این اتحادیه، شروع به مذاکره با ایران کردند. دو توافق مهم پاریس و سعدآباد میان دو کشور نوشته شد، اما کارشکنیهای صورت گرفته از سوی آمریکا عملا باعث شکست شد و ایران فاز جدید برنامه و دیپلماسی هستهای خود را پیش گرفت. فازی که تا زمان ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در بخش دیپلماتیک کاملا اروپایی بود، اما بعد از ارجاع، سه کشور آمریکا، روسیه و چین هم به آن اضافه شدند.
رابطه در دوران خصومت
بالا گرفتن تنش میان ایران و غرب که حول محور هستهای بود و مسائل حاشیهای چون جنجال بر سر نفی هولوکاست از سوی رئیسجمهور پیشین کشورمان آن را داغتر میکرد رفته رفته رابطه دو طرف را سرد و خصمانه کرد تا جایی که تحریمهای یکجانبهای از طرف اتحادیه اروپا علیه کشورمان شکل گرفت، آن هم تحریمهایی که بعضا مورد نقض دادگاههای اروپایی قرار گرفت. در این میان تسخیر سفارت انگلیس در تهران باز هم تیر دیگری بر پیکر نحیف رابطه بود تا این که دولت جدید در ایران روی کارآمد.
دوران تعامل و البته حاشیه
در دوران دولت فعلی اگرچه سیاست کلی دولت بر تعامل در سیاست خارجی است و بر همین اساس تیمهای مختلف سیاسی و اقتصادی از کشورهای اروپایی به تهران آمدند و نیز اگرچه توافق اولیه هستهای در ژنو توانسته گام مثبتی در روابط طرفین باشد، اما مسائلی چون دیدارهای حاشیهساز مقامات اروپایی در سفرهای خود به تهران و نیز تصویب قطعنامه راهبردی اتحادیه اروپا در مورد رابطه با ایران که حاوی بندهایی در مورد حقوق بشر و... بوده مشکلاتی برای روابط طرفین ایجاد کرده است.
اقتصاد، آینده را روشن میکند
رابطه ایران و اروپا در سالهای گذشته، مصداق فراز و فرود بوده است. علاوه بر این موارد ذکر شده، حوادثی چون جنگ بوسنی و بالکان و دخالت نظامی ناتو در افغانستان و مشارکت برای دخالت در عراق باعث ایجاد زمینه دوری و نزدیکی میان دو طرف شده است. با این حال آینده روابط به نظر روشن میرسد. دلیل این مساله بیش از آن که به توافق در ژنو مربوط باشد یک دلیل اقتصادی دارد. رهبر انقلاب هفت سال پیش در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) گفتند: «روابط کشور ما و دولتهای ما با کشورهای اروپایی روابط سالم و خوبی است و در آینده که گاز در تأمین انرژی نقش بیشتری پیدا میکند، این روابط با اروپا بهتر هم خواهد شد، چون آنها به گاز ما احتیاج دارند.» از این رو بهدلیل امنیت انرژی در این منطقه خصوصا با توجه به مناقشات در شرق اتحادیه زمینه نزدیکی میان دو طرف وجود دارد.
اما از سوی دیگر پیروی محض برخی مقامات اروپایی از سیاستهای آمریکا در سالهای اخیر، تهدیدی برای روابط ایران و کشورهای این اتحادیه بوده است و همین مساله هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی را به دنبال داشته است. حضرت آیتالله خامنهای سه سال پیش در خطبههای نماز جمعه تهران با یادآوری یک حادثه تاریخی گفتند: «دولت فرانسه در دوران ژنرال دوگل که رئیسجمهور فرانسه بود، اجازه نداد انگلیس وارد اتحادیه اروپا بشود. چرا؟ گفتند انگلیس وابسته به آمریکاست؛ نوع ارتباطات انگلیس و آمریکا، اتحادیه اروپا را از استقلال میاندازد. دوگل نگذاشت که انگلیس وارد اتحادیه اروپا شود، به خاطر ارتباط و اتصال و وابستگی به آمریکا. این مربوط به آن روز فرانسه است. این آقایی که امروز در فرانسه سر کار است، حرفهای آمریکا را رله میکند؛ همان حرفهایی را که آنها میخواهند، آنچه در دل آنهاست، تکرار میکند؛ شده تابع محض! خب، این ضعف است. کار اروپا به اینجا رسیده است. این فرانسه است؛ کشورهای دیگر اروپایی هم به طریق اولی همین طورند. این ضعف این دستگاههاست.»
بحث تبعیت مقامات اروپا از سیاستهای آمریکایی که با هشدار رهبر انقلاب اسلامی همراه بوده یکی از چالشهای بزرگ در روابط تهران با این اتحادیه است و در صورت تشدید این موضوع میتواند در آینده این روابط تاثیرات منفی داشته باشد. چنین مواضعی در گذشته نیز در مقاطعی باعث شکلگیری بیاعتمادی میان ایران و برخی کشورهای اروپایی شده است و باید دید آیا در آینده مقامات اروپا، عزمی برای پیگیری سیاستهای مستقلتر خواهند داشت یا خیر.
ایران و اروپا؛ رابطهای با چاشنی «گلایه» و «انتقاد»
با روی کار آمدن دولت یازدهم، یخ روابط تهران و کشورهای اروپایی به آرامی در حال باز شدن است. تجلی این گشایش در روابط، حضور هیاتهای پارلمانی اروپایی در تهران بود. سفرهای پر تعدادی که نشان میداد اروپاییها تا چه اندازه نیازمند بهبود روابط با تهران هستند.
هرچند صدور قطعنامه پارلمان اروپا و نیز حواشی سفر کاترین اشتون به کشورمان باعث شد تا این سفرها با موانعی موقتی روبهرو شود، اما سیاست تنشزدایی دولت، راه را بر ادامه مناسبات تهران و اروپا هموار کرده و بهنظر میرسد اشتیاق شرکتهای اروپایی و نیازهای اقتصادی کشورهای غربی که همچنان دچار رکود اقتصادی هستند، به تداوم روابط کمک میکند. با این همه استقبال نهادهای اروپایی از بهبود رابطه با کشورمان به معنای فراموش کردن برخی چالشهای فکری و سیاسی نیست. یکی از مهمترین اختلافات میان کشورهای اروپایی و ایران، مربوط به اتهامات حقوق بشری است. اتهاماتی که معمولا بازتابی سیاسی نیز پیدا میکند. علاوه بر این، بیتوجهی غرب به مقتضیات مردمسالاری دینی در ایران هم هرازچندگاهی روابط دو طرف را به چالش میکشاند که برای رفع این موانع باید تلاش کرد.
به این ترتیب گرچه میتوان روی کار آمدن حسن روحانی را سرآغاز دور تازهای از روابط مطلوب میان ایران و اروپا قلمداد کرد، اما این روابط سیاسی و اقتصادی، دستکم در کوتاهمدت نمیتواند تاثیری بر اختلافات دامنهدار دو طرف بگذارد، هرچند شاید برخی سوءتفاهمات و بیاعتمادیهای متقابل را کاهش داده و بتواند فرصتی برای گفتوگوهای انتقادی با هدف افزایش تفاهم ایجاد کند.
مصطفیمسجدیآرانی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد