نام این تکنیک « راه فرار » است و گرچه پس از شروع زندگی مشترک پر کاربردتر است اما ما پیش از ازدواج آن را به شما یاد میدهیم تا برای چالش های آغاز زندگی دو نفره آمادهتر باشید . به این مثال دقت کنید؛
امیر، نامزد طاهره، روز پنجشنبه که با هم قرار گفتگو در کافی شاپ داشتند، یک ساعت دیر کرد. ماجرا از این قرار بود که او میخواست برای نامزدش یک دسته گل بخرد اما وقتی از محل کارش بیرون آمد، انگار باد همه گلفروشی های شهر را برده بود و آنقدر گشت که متوجه دویدن عقربههای ساعت نشد و سرانجام هم دیر کرد و هم دست خالی سر قرار رسید.
طاهره از این تأخیر نیم ساعته به شدت دلخور شد. وقتی امیر را دید نتوانست خشمش را کنترل کند و با صدایی گرفته از شدت عصبانیت پرسید « چرا نیم ساعت دیر کردی؟» امیر نخواست بگوید در پیدا کردن گلفروشی شکست خورده است پس سعی کرد غرور مردانهاش را حفظ کند به همین خاطر گفت:« گرفتار شدم عزیزم . » طاهره گفت: « چه جور گرفتاری ؟» امیر ناچار شد دروغ دوم را بگوید « توی ترافیک گیر کردم ...»
طاهره به چشم های نگران نامزدش که نگاه کرد فهمید دروغ میگوید. به همین خاطر پوزخند زد « کدام ترافیک؟ سر ظهر وسط گرما ترافیک کجا بود؟ برای چی هی دروغ میگی ؟ فکر کردی من احمقم ؟ » امیر بیشتر دستپاچه شد و به اجبار دروغ سوم را گفت « با جواد همکارم بودم از یک مسیر تازه آمد ...» و بعد دروغ چهارم « سر اتوبان تصادف شده بود...» خشم طاهره به مرحله انفجار رسید « حالا هی دروغ بگو ... همیشه دروغ می گی...حالم از دروغ گفتنت به هم می خوره....»
استدلال طاهره درست نبود. امیر همیشه دروغ نمیگفت و در واقع، نخستین باری بود که طاهره از او دروغ میشنید اما به ظاهر مستأصل و نگران نامزدش رحم نکرد و گفت « خب ! زود باش ! اگر راست می گویی به همکارت زنگ بزن که تایید کنه با تو بوده !» امیر شوکه شد و ناگهان خشم و کینهای عمیق از تحقیر شدن، جای اضطرابش را گرفت و فریاد زد « به درک که دیر کردم! برای چی بازجویی میکنی ؟ اصلا عمداً دیر کردم. حالا که چی ؟ » طاهره دیگر نخواست بقیه حرف های امیر را بشنود رفت سمت خیابان و یک تاکسی دربست گرفت به مقصد خانه؛ بی خداحافظی یا حتی نگاهی به پشت سرش.
امیر و طاهره فعلاً قهر هستند و گرچه شاید آشتی کنند اما به هر حال خاطره این اتفاق از ذهن هیچکدام پاک نمیشود چون آنها حریم هایی را شکستهاند که نباید می شکستند. دروغ گفتن، عملی مضموم است و هیچکس در هیچ شرایطی تاییدش نمیکند اما پرخاشگری، توهین و رها کردن افسار خشم هم ناپسند است. اگر قرار بود اوضاع این دیدار خوب پیش برود امیر باید حقیقت را می گفت اما او اشتباه کرد و در این شکی نیست اما به هر حال رفتار طاهره هم در واکنش به خطای نامزدش، پسندیده نبوده است.
تکنیک راه فرار میگوید اگر میدانید دروغگویی ویژگی غالب شخصیتی طرف مقابل تان نیست اما هم اکنون از سر ناچاری در شرایطی گیر کرده است که حقیقت را کتمان میکند در حالی که سعی میکنید با رفتاری مؤدبانه نشان دهید که متوجه راست نگفتنش شدهاید، یکی دو بار برای او راه فرار باقی بگذارید تا اولاً مجبور نشود بیشتر دروغ بگوید، ثانیاً مکالمه به چالش تبدیل نشود و به جایی نرسد که او حس کند اعتبارش نزد شما به کلی از بین رفته است و به سیم آخر بزند یا پرخاش کند، ثالثاً حس نکند که مورد بازجویی قرار گرفته است. چون بازجویی کردن از شریک زندگی ، صمیمیت به عنوان یکی از اجزای مهم عشق را از بین میبرد.
اگر در این ماجرا طاهره قصد داشت از تکنیک راه فرار استفاده کند ، وقتی امیر به او گفت « گرفتار شدم» باید می گفت « دلت می خواهد درباره اش توضیح بدهی؟ حتما خیلی سخت گذشته وسط این گرما » امیر با این رفتار نامزدش سه حق انتخاب داشت نخست آن که حقیقت را بگوید؛ دوم، از طاهره عذرخواهی کند و بخواهد در فرصتی مناسب تر ماجرا را توضیح دهد و سوم، دروغ بگوید.
اگر او راه سوم را برمی گزید و میگفت « در ترافیک گیر کرده بودم.» طاهره میتوانست با لبخندی ملایم بگوید « عجیب است عزیزم. من که می آمدم خیابان ها خیلی خلوت بود. به هر حال مهم این است که حالا اینجا کنار هم هستیم. بهتر است سر این موضوع بحث نکنیم. » در این چند جمله طاهره نشان میدهد که متوجه شده امیر راست نمیگوید اما نمیخواهد مچگیری کند، اهل بازجویی نیست، علاقه ای ندارد او را گیر بیندازد یا به دروغگویی متهمش کند بلکه مایل است مانع دروغ گفتن بیشتر نامزدش شود و راه فراری برایش باقی بگذارد و استثنائاً این بار از گناه دروغ گفتنش بگذرد.
در روزهای بعد، طاهره می توانست به امیر بگوید که یکی از ملاک هایش برای انتخاب همسر، راست گویی است و تمایل دارد امیر صادقانه صحبت کند و اگر نمیخواهد او از موضوعی با خبر شود بهتر است رک و راست بگوید که مایل نیست درباره آن توضیحی بدهد.
چند نکته بسیار ظریف در استفاده از تکنیک راه فرار وجود دارد؛
نباید این تکنیک را برای دروغگوهای حرفهای استفاده کنید چون نوعی امتیاز دهی به آنهاست که یادشان می دهد همیشه میتوانند با کتمان حقیقت از مخمصه خلاص شوند.
اگر نمیخواهید از تکنیک راه فرار استفاده کنید یا متوجه شدهاید که شریک زندگی تان در حال سوء استفاده از این تکنیک است و شما میخواهید او را با این حقیقت که میدانید راست نگفته مواجه کنید ، هرگز و در هیچ شرایطی « دروغگو» خطابش نکنید.
خیلی از تهمت ها یا اصطلاحاتی که ما به کار می بریم قبح اعمال ناپسند را از میان میبرد و طرف مقابل را برای تکرار رفتار نامناسب، جری تر میکند. به تفاوت احساسی میان این دو عبارت دقت کنید؛ « برای چی هی دروغ می گویی؟ حالم به هم می خورد از دروغ گفتنت »، « احساس میکنم بخش هایی از حقیقت را نگفتی. درست حس میکنم ؟ من دلم می خواهد بیشتر از اینها با هم روراست باشیم. »
در ارتباط با شریک زندگی تان، زمان را هل ندهید. گاهی لازم است گلایهای را در دل نگه دارید و صبر کنید تا او خودش، پس از گذشت زمان مناسب و فکر کردن درباره مسأله، به حرف بیاید در حالی که اگر عجله داشته باشید و او را تحت فشار بگذارید ممکن است نسنجیده عمل کند و به ناچار دروغ بگوید.
مریم یوشی زاده/ خبرنگار جام جم آنلاین/
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد