به این مناسبتهای مذهبی باید روزهای ویژهای چون سالروز ولادت و شهادت ائمه اطهار و بزرگان دینی را هم اضافه کنیم که هریک از این روزها آیینهای خاص خودشان را دارند.
فیلمنامهنویس هنگام نوشتن یک فیلمنامه مناسبتی پیش از هر چیز باید به ویژگیهای آن مناسبت توجه کند. ویژگیهایی که روی ساختار فیلمنامه تاثیر میگذارند و تعیین میکنند که فیلمنامه در چه حجمی و با چه شرایطی نوشته شود. بازه زمانی هر مناسبت، روی نحوه نگارش متن آن تاثیر زیادی میگذارد. فیلمنامهای که قرار است برای ماه رمضان در 30 قسمت نوشته شود، تفــــــاوتهای اساسی با فیلمنامه یک تلهفیلم 90 دقیقهای دارد. در این موقعیت فیلمنامهنویس باید دست به انتخاب بزند که فیلمنامهاش را در چند قسمت بنویسد. فرمول و قاعده مشخصی در این مورد وجود ندارد و بهترین راه مراجعه به تجربه سالهای گذشته است.
در بین فیلمنامههای رمضانی آثاری داشتهایم که در 30 شب ماه رمضان روانه آنتن شدهاند و آثاری بودهاند که با در نظر گرفتن لیالی قدر به 24 قسمت کاهش پیدا کردهاند. هر ساله پخش سریالهایی که لحنی کمدی و شاد دارند در شبهای قدر متوقف میشود. در بین سریالهای جدی نیز پخش آنهایی که مضمونی معنوی دارند، در لیالی قدر ادامه پیدا میکند. بهعنوان مثال امسال هفتسنگ جای خودش را به سریال «دیگری» داد، ولی سریال «مدینه» در شبهای قدر هم با توجه به مضمونش ادامه پیدا کرد.
نقش تعیینکننده تعداد قسمتها
فیلمنامهنویس زمانی که کار نگارش را آغاز میکند، باید بداند داستانش در چند قسمت روایت میشود. این مسالهای است که روی تمام عناصر یک فیلمنامه از شخصیتپردازی گرفته تا درونمایه و کشمکش تاثیر میگذارد. نقاط عطف یک فیلمنامه با در نظر گرفتن نقطه شروع و پایان آن تعیین میشود. از آن طرف هر چه ظرف زمانی داستان طولانیتر باشد، فیلمنامهنویس فرصت بیشتری برای پرداختن به وجوه مختلف شخصیتهایش پیدا میکند.
وقتی قرار است فیلمنامهای برای مناسبت رمضان در 30 قسمت نوشته شود، فیلمنامهنویس باید داستان را به گونهای روایت کند تا در میانه ماه قصه همچنان کشش داشته باشد و از نفس نیفتد. روایتی که شاخ و برگهای فرعی نداشته باشد و بخواهد روی یک خط داستانی تمرکز کند خیلی زود سقوط میکند.
برای حل این معضل فیلمنامهنویس باید تنوع شخصیتها را بیشتر کند و تقابلهای رنگارنگی بهوجود آورد. بهعنوان مثال در سریال مدینه با طیف متنوعی از شخصیتها مواجه هستیم که در مسیر داستان هرکدام به ترتیب رو میآیند و خودنمایی میکنند.
ماجرای این سریال با قصه مدینه آغاز شد و در ادامه آدمهایی چون عبدی، روحی، هانیه، افلاطون، بلبل و بهمن به شخصیت قهرمان داستان بدل شدند. در این سریال با سه بحران اصلی (بحران مالی، عاطفی و هویتی) مواجه هستیم و هر یک از شخصیتها در راستای ایجاد یا حل این بحرانها نقشآفرینی میکنند. تنگناهای مالی و اقتصادی مسالهای است که همه شخصیتها را تحت تاثیر خودش قرار داده است. از دست رفتن کارخانه، غصه مشترک همه آدمهایی است که از آنجا نان میخوردند و ارتزاق میکردند؛ روحی، بهمن، مدینه، عزیز و... همگی به خاطر این موضوع غصهدار هستند، اما هرکدام با توجه به روحیاتی که دارند، روش خودشان را برای حل این مشکل انتخاب میکنند. افلاطون یکی از مهرههای اصلی این حوزه است که فقط با انگیزههای مالی وارد میدان شده و میخواهد از آب گلآلود ماهی بگیرد. اگر فیلمنامه فقط به همین یک مولفه تکیه میکرد خیلی زود جذابیتش را از دست میداد؛ چون معماهای مالی را میشد براحتی حل کرد و آن وقت چیزی برای ایجاد هیجان در مخاطب باقی نمیماند. ماجرا وقتی جذابتر میشود که بدانیم هر یک از شخصیتها برای نجات کارخانه انگیزههای دیگری هم دارند.
بهمن (مهرداد صدیقیان) مادرش را دوست داشت و نمیخواست او همسر عبدی (مهدی سلطانی) شود؛ برای همین خودش را به آب و آتش زد تا سهم عبدی را بخرد و مادرش را از خطر ازدواج با یک نااهل نجات دهد. روحی میخواست به وصیت همسر فوت شدهاش عمل کند و مادر ناتنی خــــــوبی برای بهمن باشد. به همین خاطر تلاش کرد تا کارخانه را به بهمن برگرداند. او در مقام یک همسر مهربان و فداکار نیز کارخانه را در کنار همسرش توسعه داد و به سوددهی رساند. مدینه دیالوگی در این رابطه دارد که میگوید من پیچهای این کارخانه را با آیتالکرسی محکم کردهام که علاقه، پشتکار و عـــمق اعتقادش را نشان میدهد.
سومین مولفهای که گرههای داستان را باز و بسته میکند، انگیزههای هویتی شخصیتهاست. بهمن میخواهد خودش را به اثبات برساند و بگوید من بزرگ شدهام. روحی هم از اینکه میبیند هیچ وقت دیده نشده است، شکایت دارد. عزیز که گرفتار غول اعتیاد شده هیچ گاه به حساب نیامده است و... این سه نفر برای نشان دادن خودشان همزمان بحران میآفرینند و به جنگ بحرانها میروند. همانطور که اشاره شد انگیزههای متنوع شخصیتها هم داستان را پیشبینیناپذیر کرده و هم به همه آدمها فرصت خودنمایی داده است.
سوژهیابی برای سریالهای مناسبتی
سوژهیابی و انتخاب موضوع مهمترین بخش نگارش فیلمنامههای مناسبتی محسوب میشود. سوژه در نظر گرفته شده ممکن است ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی با مناسبت داشته باشد. خیلی از سریالهایی که در ماه رمضان روانه آنتن میشوند از قبل برای پخش در این مناسبت ساخته شدهاند. در برخی از این سریالها (مثل هیچ کس و میوه ممنوعه) میبینیم که کل ماجراها در ماه رمضان اتفاق میافتد و در برخی قسمتها سفره سحر و افطار هم دیده میشود. برخی سریالها نیز ارتباط مستقیمی با ماه رمضان ندارند و در هر زمان دیگری قابل پخش هستند. بزنگاه، در مسیر زاینده رود، متهم گریخت، خانه به دوش، دودکش، نون و ریحون و هفت سنگ را میتوان در ردیف این سریالها آورد. سریالهای مورد اشاره در گونههای مختلف تولید شدهاند. از چند سال پیش شبکهها بین خودشان تقسیم مسئولیتی انجام دادند و هر کدام تامین بخشی از خوراک سفره رمضان را بهعهده گرفتند. به همین خاطر هر سال شاهد هستیم که بین سریالهای ماه رمضان معمولا آثاری در گونههای مختلف (کمدی، اجتماعی، ملودرام، ماورائی و...) یافت میشود.
سریالهای کمدی به لحاظ مضمونی ارتباط چندانی با ماه رمضان پیدا نمیکنند و صرفا وظیفه دارند شور و نشاط روزهداران را بیشتر کنند. از آن طرف سریالهای اجتماعی چون به مضامین معنوی میپردازند، بهتر است در ماه رمضان روانه آنتن شوند. فیلمنامهنویس هوشمند فردی است که در ظرف هر مناسبت خوراک مطلوب را بریزد و بداند چه سریالی به درد چه مناسبتی میخورد.
حرکت بر مدار سوژههای ثابت
وقتی پرونده کارهای مناسبتی را ورق میزنیم متوجه میشویم تلویزیون همیشه چند گام جلوتر از سینما حرکت کرده است. در چند سال گذشته تلویزیون بیش از صد سریال رمضانی پخش کرده است؛ اما در سینما تصویری از روزه و روزهداری دیده نمیشود. تلویزیون برای مناسبتهایی چون شب قدر، ولادت امام رضا(ع) و نوروز نیز سریالها و تلهفیلمهایی ساخته که هر ساله روانه آنتن میشود.
در سینمای ایران تقریبا هیچ رد پایی از آیینهای مربوط به یلدا یافت نمیشود. در بین همه آثار ساخته شده فقط فیلم «شب یلدا» است که تا اندازهای مخاطب را به یاد بلندترین شب سال میاندازد. البته فیلم کیومرث پوراحمد از ایــــن عنوان استعاری برای انتقال مفاهیــــــــمی چون تنهایی و غربت استفاده میکند.
تلویزیون همچنین هر سال تعداد زیادی فیلم سینمایی و تلویزیونی را در جدول پخش شب یلدا میگنجاند تا مردم خانهنشین را پای جعبه جادو بنشاند. خیلی از فیلمهایی که در این شب روانه آنتن میشوند به لحاظ مضمونی ارتباطی با آخرین روز سال ندارند. مثلا فیلمهای مادر (علی حاتمی) و مهمان مامان (مهرجویی) فقط و فقط به این خاطر که دور هم بودن یک خانواده ایرانی را نشان میدهند چندین و چند بار به نمایش درآمدهاند.
برای برخی مناسبتها همچون ولادت و شهادت امام رضا(ع) کارهای نمایشی زیادی ساخته شده، اما این کارها تنوع موضوعی ندارند و بیشترشان بر مدار سوژههای ثابتی حرکت میکنند.
تجربه کارگردانها و فیلمنامهنویسان از زیارت امام رضا(ع)، محدود به همان چند روز و چند ساعتی میشود که از تهران به مشهد آمده و در فضای معنوی حرم حاضر شدهاند. اگر چاشنی تحقیق و پژوهش در کنار این تجربه قرار میگرفت، مسلما فیلمهای ارزشمندتری در حوزه فرهنگ رضوی ساخته میشد. موارد استثنایی همچون فیلم «روضه رضوان» ساخته مجید مجیدی را که کنار بگذاریم به فیلمهایی برمیخوریم که در آن کارگردان فقط به دیدهها و شنیدههایش درباره حرم اکتفا کرده است.
در حرم امام هشتم مناسک زیادی چون غبارروبی، نقارهزنی، قرآنخوانی و شمعگردانی برگزار میشود که یک فیلمنامهنویس خلاق میتواند حول هر یک از این موضوعات دهها قصه را شکل بدهد. (احسان رحیمزاده/ ضمیمه قاب کوچک)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد