غلامرضا امامی ـ که بیشتر بهعنوان نویسنده و مترجم آثار کودک و نوجوان شناخته میشود ـ سخنران این جلسه بود. او آثاری از نویسندگان و شاعران فلسطینی را ترجمه و منتشر کرده است، ازجمله چند اثر از غسان کنفانی با عنوان «قصهها» و «بازمانده». او سخنانش را اینگونه آغاز کرد: «خیلی فکر کردم که مقاومت را چگونه باید معنی کرد، یاد این شعر محمود درویش افتادم که محمود عباس نیز آن را در مجمع عمومی سازمان ملل قرائت کرده بود:
اقفون هنا،
قاعدون هنا
دائمون هنا
خالدون هنا
ولنا هدف واحد.. واحد.. واحد..
أن نکون.. و سنکون
اینجا میایستیم
اینجا مینشینیم
اینجا همیشه هستیم
اینجا جاودانهایم
و همه ما یک، یک و فقط یک هدف داریم
اینکه هستیم و خواهیم بود»
حضور غالب بانوان در جلسه، امامی را یاد نکتهای انداخت: «این روزها که شبکههای تلویزیونی را میبینم، در اعتراضات به حمله وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به غزه، زنان در صف اول حضور دارند، گویی آنها رنج و غم و درد فلسطین را بیشتر احساس میکنند.»
به باور امامی، لویی آراگون شاعر فرانسوی، فردریک گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی و پابلو نرودا شاعر اهل شیلی از بزرگان ادبیات مقاومت تلقی میشوند، اما تجسم ادبیات مقاومت در جهان، فلسطین است. از نگاه این مترجم، این موضوع به هنر نیز تسری مییابد؛ هنری که آن را هنر مقاومت مینامد.
او باز به ادبیات مقاومت و پایداری رجوع میکند و شاخصههای آن را برمیشمرد. به گفته او، نخستین مؤلفه این ادبیات، آزادی و در پی آزادی، دنیایی نو بنا کردن است. از اینرو، استبدادی در برابر آن است که به این مقاومت معنا میدهد. امامی شعری از فرخی یزدی، از شاعران مقاومت ایران نقل میکند و به باور او اگر زیر این ابیات نام فرخی یزدی نبود، به نظر میآمد درباره فلسطین سروده شده است:
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
تا مگر به دست آرم دامن وصالش را
میدوم به پای سر در قفای آزادی
در محیط توفایزای، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
او بجز آزادی، مولفههای ادبیات مقاومت را اینگونه برمیشمرد: «ادبیات مقاومت به آگاهی، بیداری و هوشیاری میاندیشد، آنچه به آزادی خواهد انجامید. ادبیات مقاومت به پیروزی اعتقاد دارد و به شکست تن نمیدهد. میتوان تن انسان را از بین برد، ولی اندیشه او از میان نخواهد رفت. ادبیات مقاومت نسبت به دشمن صریح و آشکار است؛ شجاع و دلیر است.» امامی شعری از ابوالقاسم شابی شاعر بزرگ تونسی که در جوانی از دنیا رفت، قرائت میکند:
اگر ملتی بخواهد زندگی کند
سرنوشت به او پاسخ مثبت خواهد داد
سرنوشت به او میگوید آری
شب میگذرد و روز میآید
بندها میشکند
ریشههای ادبیات مقاومت فلسطین
برخی ادعا میکنند 1948 و فروش زمینها دلیل آغاز مساله فلسطین است، اما امامی معتقد است، مساله اسرائیل ارتباطی به سال 1948 ندارد؛ بلکه به سال 1897 در شهر بال سوئیس زمانی که تئودور هرتزل، صهیونیسم را بنیان گذاشت، برمیگردد. نام کشورهای مختلفی برای تشکیل کشور اسرائیل مطرح شد؛ ولی در نهایت فلسطین را برای اشغال در نظر گرفتند: «سال 1936، بیش از 90 درصد زمینها به فلسطینیها تعلق داشت. مگر فلسطینیها چه مقدار زمین فروختند؛ به فرض دو سه درصد زمینهایشان را. بقیه زمینها به زور آن هم با به خاک و خون کشیدن مردم، به تصرف اسرائیل در آمد.»
امامی اشاره میکند که غسان کنفانی سمبل مقاومت در سال 1936 به دنیا آمد، اما اعتراض شاعران و ادیبان قبل از غسان بود. امامی ادبیات مقاومت را به چهار دوره تقسیم میکند: «دوره اول از اوایل قرن بیستم آغاز میشود و تا سال 1948 ادامه دارد. پیش از این، مقاومتهایی صورت میگیرد، اما در برابر عثمانیها ولی با تشکیل فلسطین تحت قیمومیت انگلیس، صداهایی به پا خاست. شاعران شاخکهای تیزی دارند و پیشبینی میکردند اگر این روش ادامه یابد کشوری به نام فلسطین نخواهد ماند، اما پاسخ اعتراضشان اعدام بود. یک شاعر فلسطینی پیش از اعدامش، به دستور حاکم انگلیسی، در سال 1936 این شعر را سرود:
«آواز ناتمامم ای شب مگیر از من
چون صبح آید از راه، من بال میگشایم
با باد بر سر دار
آهسته رو تو ای شب
بگذار در تو باشم
شاید شُدت فراموش من کیستم، غمم چیست...
اشکم برای میهن و گرسنه کسانی است که چشمشان به راه است
بیمن که نان دهدشان
هر دو برادرانم بر دار جان سپردند
چون همسرم گذارد روز و جوان خود را
تنها غمین و گریان
نگذاشتم به دستش انگشتری که با آن
یک روز و شب سر آرد
هنگامه نبرد است
زیور به کار ناید
به گفته او عاشقانههای عامیانه ادامه پیدا میکند تا سال 1948، سال تاسیس اسرائیل. مهمترین مضامین این دوره عبارت است از محکومیت عهدنامه بالفورد، دعوت به اتحاد، عشقورزی به وطن.
دوره دوم، از سال 1948 شروع میشود و تا سال 1967 ادامه دارد، دورهای که طی آن قراردادهای ننگینی میان کشورهای عربی و اسرائیل بسته میشود: «در این دوره شاعرانی چون احمد بنقل با سرودن اشعاری که منجر به بازداشت او میشود به مقابله با این قراردادها میپردازد. مهمترین اثر مقاومت مربوط به این سالها کتاب غسان کنفانی، با عنوان «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی» تلقی میشود.»
سومین دوره به سالهای 1967 تا 1977 اطلاق میشود که به دنبال شکست پنج ژوئن اعراب در جنگ شش روزه آغاز میشود: «این شکست ضربه سنگینی به نظامها و بنیادهای عربی میزند، اما نویسندگان و شاعران این شکست را نمیپذیرند و مردم را به مقابله و مبارزه میخوانند. مضامین شعری در کنار در پی آزادی بودن، به دنبال تصویر کردن زندگی آوارگان و پناهندگان فلسطینی است.»
چهارمین دوره که در آن به سر میبریم، از سال 1977 آغاز شد و به انتفاضه مشهور است؛ مبارزه با سنگ. امامی با بیان اینکه نزار قبانی از چهرههای برجسته این دوره است به شعری از این شاعر بزرگ فلسطینی اشاره میکند که از مبارزه کودکان با سنگهایشان در برابر دشمن اشغالگر اینگونه یاد میکند: «به ما یاد دهید ای دانشآموزان»
ویژگیهای ادبیات مقاومت
به باور امامی، در ادبیات مقاومت فلسطین چند ویژگی برجسته به چشم میخورد. یکی عشق است: «شاید تعجب کنید که در زمانه جنگ و نبرد از عشق سخن به میان آید؛ ولی عشق در ادبیات مقاومت فلسطین جایگاه نخست را دارد: «محمود درویش شاعری عاشق است. آنچنان معشوق او با فلسطین یکی میشود که نمیتوان تفکیکی میان آن دو قائل شد. او تجسمی از رویاها و آرزوهای خود را در فلسطین میبیند. این عشق سپس به آزادی تبدیل میشود. عشق مخالفت با بردگی است. داستان و شعر اول با عشق آغاز میشود نه با نفرت.»
ویژگی دوم ادبیات مقاومت نیز طنز است، یعنی دشمن و کارگزارانش را به سخره گرفتن؛ آنها مرگ را به بازی گرفتهاند.
به گفته این مترجم ویژگی سوم ستیز است. او میگوید: «در اینجا سلاح کلمه و شعر است: نمونه آن، شعر نزار قبانی است که فیروز آن را با صدای خود جاودانه کرده است. همچنین مارسل خلیفه خواننده بزرگ عرب که اشعار محمود درویش را میخواند.»
ویژگی دیگر ادبیات مقاومت این است که ریشه در جانها دارد و به زبان مردم سخن میگوید: «بسیاری از ادیبان و شاعران گویی برای روشنفکران مینویسند و میسرایند اما شاعران و نویسندگان مقاومت با زبان مردم سخن میگویند.» امامی به جلسات شعر محمود درویش در لبنان اشاره میکند که هزاران نفر از پیر و جوان به شعرهای او گوش میسپردند: «روزی درویش برای جمعیت کثیری در رامالله شعر میخواند. رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین وارد مجلس میشود. برخی میخواهند از جا بلند شوند. او اشاره میکند و میگوید بنشینند چراکه حکومت و قدرت نمیتواند با کلام بازی کند. جمعیت به افتخار او کف میزنند.»
امامی با انتقاد از اینکه برخی نویسندگان و شاعران قصههایی مینویسند و اشعاری میسرایند که با مردم ارتباط برقرار نمیکند، بیان میکند: «اگر برای دل خودشان مینویسند، پس چاپش نکنند. ادبیاتی موفق است که بتواند با مردمش ارتباط برقرار کند. عربها و غیرعربها همه محمود درویش را میشناسند.»
پانوشت:
عنوان این گزارش از شعر محمود درویش گرفته شده است.
کمیل انتظاری / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد