بازی دزد و پلیس برای سرقت از خانه مرد تنها

به گزارش جام‌جم، مرد پنجاه‌و‌چهار ساله شهریاری نیمه‌شب با شنیدن کمک‌خواهی یک زن به سمت پنجره رفت و با گشودن آن مشاهده کرد دختر جوانی در حیاط خانه‌اش میان درخت‌ها پنهان شده است.

مرد صاحبخانه از دختر جوان خواست خانه‌اش را ترک کند، اما او بشدت گریه می‌کرد و از وی می‌خواست به او پناه دهد.

دختر جوان ادعا کرد: من و دوستم به دلیل بدرفتاری خانواده‌هایمان از خانه فرار کرده‌ایم و در خیابان پرسه می‌زدیم که ماموران انتظامی به ما مشکوک شدند.

در میانه راه دوستم با یک خودروی عبوری فرار کرد و من برای فرار از دست پلیس وارد این کوچه شده و از روی دیوار بالا رفتم و به حیاط شما آمدم.

دقایقی بعد مرد صاحبخانه صدای پریدن سه نفر را از روی دیوار به حیاط خانه شنید.

او برای بررسی موضوع از خانه خارج شد و مشاهده کرد سه مرد جوان که هر کدام بی‌سیم و سلاح در دست داشتند وارد خانه‌اش شده‌اند و عنوان می‌کنند در جستجوی یک دختر جوان هستند و رد او را تا این خانه پیگیری کرده‌اند و هر کس به این دختر پناه دهد شریک جرم او خواهد بود.

مرد صاحبخانه به گمان این که آنها پلیس واقعی هستند اجازه داد برای دستگیری دختر فراری وارد خانه‌اش شوند. هنوز دقایقی از حضور آنها در خانه نگذشته بود که سه مرد جوان با همدستی دختری که به او پناه داده بود به سویش حمله کرده و دست و پایش را بسته و 40 میلیون تومان از اموالش را سرقت کرده و متواری شدند.

ساعاتی بعد وقتی صاحبخانه دیگر صدای دزدها را نشنید، خود را به پنجره اتاق رساند و کمک خواست که یکی از همسایه‌ها او را نجات داد.

با تماس مرد همسایه با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 شهرستان شهریار، ماموران انتظامی به محل اعزام شدند و به تحقیق پرداختند و موضوع را به مقام قضایی گزارش کردند.

با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار، کارآگاهان پلیس آگاهی غرب استان تهران تحقیقات را برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز کردند.

در حالی که تحقیق در این زمینه ادامه داشت، دو روز پیش شاکی با حضور دوباره در پلیس آگاهی اطلاعات جدیدی را در اختیار کارآگاهان قرار داد و گفت: فردی در تماس با خانواده‌ام اعلام کرده خود یکی از سارقان است و اگر از او شکایت نکنم، حاضر است مخفیگاه همدستانش را در اختیار پلیس قرار دهد. او از من خواست برای ملاقات و گرفتن اطلاعات بیشتر به یکی از محله‌های جنوبی شهریار بروم.

ماموران انتظامی با آموزش به مالباخته، از او خواستند در محل ملاقات با سارق حضور یابد. با حضور شاکی در محل، ماموران محل را زیر نظر گرفتند. یک ساعت بعد دخترجوانی به شاکی نزدیک شد و قصد گفت‌وگو با او را داشت که از سوی ماموران دستگیر و معلوم شد او همان دختری بوده که در دزدی شبانه با سه مامور قلابی همدست بوده است.

متهم با انتقال به پلیس آگاهی و اعتراف به دزدی از خانه شاکی گفت: من همراه سه سارق فراری پیش از این در یک شرکت کار می‌کردیم، اما من استعفا کردم و همدستانم نیز در پی درگیری با کارفرمایمان، یکی پس از دیگری اخراج شدند تا این‌که چند روز پیش از دزدی از خانه شاکی، یکی از سارقان فراری را اتفاقی در خیابان دیدم. او وقتی متوجه شد من هنوز کار مناسبی پیدا نکرده‌ام، ماجرای دزدی را برایم گفت و وسوسه‌ام کرد با آنها همراه شوم. او روز بعد یکصد هزار تومان به من داد و قرار شد طبق نقشه او و دوستانش عمل کنم و آنها یک‌سوم از اموال دزدی را به من بدهند و در صورت دستگیری نامی از من و حضورم در این دزدی بر زبان نیاورند.

وی یادآور شد: همدستانم مرا فریب دادند و با اموال سرقتی فرار کردند. من هم که دچار عذاب وجدان شده بودم، با شاکی تماس گرفته و واقعیت ماجرا را گفتم.

با صدور قرار قانونی برای این سارق، سه همدست وی تحت تعقیب پلیس آگاهی غرب استان تهران قرار گرفتند.