روزنامه خندان

هتل

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۰۸۴۹۶
هتل

کیهان : هتل (گفت و شنود)

گفت: چه خبر؟!
گفتم: خودمونیم‌ها، استیضاح وزیر علوم باعث شد آقای فرجی دانا که یک شخصیت علمی است از توطئه‌ای که اصحاب فتنه برای ایشان تدارک دیده بودند، نجات پیدا کند.
گفت: برخی از فتنه‌گران هم با زبان بی‌زبانی به این نکته اشاره کرده و نگران ادامه سوء استفاده خود از وزارت علوم هستند.
گفتم: یکی از سایت‌های خارجی حامی فتنه نوشته است که این طیف شوکه شده و با سرگردانی روبرو شده‌اند.
گفت: فقط سرگردانی نیست، نقشه‌ای که برای فتنه‌گران طراحی شده بود نقش برآب شده است.
گفتم: چه عرض کنم؟! دو نفر وارد شهری شده و در یک هتل اقامت کرده بودند. وقتی برای گردش از هتل خارج شدند، راه بازگشت را گم کرده و در خیابان سرگردان بودند. یکی از آنها با نگرانی گفت؛ وسائلی که در هتل داشتیم چه می‌شود و رفیقش گفت؛ وسائل که نگرانی ندارد، جواب صاحب هتل را چه بدهیم که هتلش را گم کرده‌ایم!

اعتماد : چرایی لزوم کاهش تعداد دختران تحصیلکرده

به احترام سیمین بانوی ادبیات ایران که دیروز در خانه ابدی اش آرام گرفت امروز تاریکخانه را دربست سپردیم دست خانم باجی که به مسائل زنان بپردازد. البته که ما اینجا قائل به تفکیک جنسیتی نیستیم و مشکلات را مردانه- زنانه نمی دانیم، اما باید یک جوری جایی ارادت مان را به سیمین بانوی خدابیامرز اعلام می کردیم یا نه ؟
مشاور وزیر کشور در امور بانوان و خانواده: متاسفانه در کشور آمار افسردگی در دختران تحصیلکرده در حال افزایش است.
خانم باجی: فقط تورا جان بچه هایتان نگویید راه کاهش آمار دختران تحصیلکرده افسرده این است که کاری کنیم که تعداد دختران تحصیلکرده کاهش یابد. از شما بر می آید ها.
رییس شورای فرهنگی اجتماعی زنان: خانه داری شغل می شود و زنان خانه دار کارمند هستند.

خانم باجی: با این حساب الان من بازنشسته محسوب می شوم و باید به من حقوق بازنشستگی بدهند. اصلاحالاکه زنان خانه دار کارمند محسوب می شوند یکی برای من روشن کند رییس این اداره کیست ؟ ارباب رجوع شان کیست و چه ساعتی باید کارت بزنند ؟

معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر: آمار زنان معتاد از سال 1386 تاکنون دوبرابر افزایش پیدا کرد.

خانم باجی: مقامات دولت قبل نمی خواهند این آمار را مصادره کنند و این موفقیت عظیم را هم حاصل تلاش هایشان بدانند ؟

معاون فرهنگی، پژوهشی و آموزشی وزیر ورزش و جوانان: مقررات و ضوابط حضور زنان در اماکن ورزشی تدوین می شود.

خانم باجی: احتمالااگر آقایان ایده هاشان را مکتوب کنند چنین ضوابطی تصویب می شود:

- خانم ها پس از پایان هر مسابقه حق ورود به ورزشگاه دارند.

- برای فرهنگ سازی فعلامردان می توانند با در دست داشتن عکس همسر یا پلاکاردی که جمله حکیمانه یی از همسر روی آن نقش بسته وارد ورزشگاه شوند.

- در روزهایی که یکی از تیم ها جریمه شده و باید در زمین تیم دیگری بازی کند و ورزشگاه خالی است بانوان حق ورود به ورزشگاه دارند.

- حضور زنان در مسابقات شطرنج بلامانع است.

موسیو شیطان: من یک تیکه بیندازم بروم؟ چرا با اینکه خانم ها برای اخذ مجوز ورود به ورزشگاه ها و تماشای مسابقات این همه پافشاری می کنند تا حالاهیچ مردی برای اخذ مجوز ورود به ورزشگاه های بانوان پا پیش نگذاشته؟

موسیو شیطان فعلابازداشت موقت است. خانم باجی او را در زیرزمین حبس کرده برویم ببینیم می شود برایش کاری کرد یا خبر.

قدس : مش غضنفر و جریمه آلوده کردن هوا

هَمسِدَما رارَنده تِلِیریِ یُ یَکسِره تِلِیریش رِ قِلِفتی پُر مُکُنه یُ کِلّه مُکُنه به ای شهر او شهر. یَک باغیَم به نِزدیکایِ مِشَد دِره که وَختی بار نِدِره یُ مِشَدِ، وَرمِخِزه مِره اونجه. چَنروزپیشا بِزِم زنگ زدُ گفتِگ وَخِز بیا باغُم اینجه دوروَر هَم بیشینِم یَک قیلیونی بِکیشِمُ یَک چایی بِزِنِم حال کُنِم.

مویَم وَرخاستُم رفتُم. نِزدیکایِ باغِش که رسیدُم دیدُم یَک دودِ سیایی دِره از تو باغ وِل مِره به آسمون. در رِ که واز کِرد گفتُم یَرگه جونُم مَرگ رِفته، واز چی دِری مِکیشی که ایقذَر دود وِل دادی به آسمون؟ گفتِگ هیچّه بِرار؛ دِرُم لاستیک مُسوزونُم. گفتُم بِرِی چی؟ مَگِر واز چارشنبه سوری رِفته یا مِخِی اِختشاش راه بِندِزی؟ گفتِگ نه پَخمه.

ای چرخایِ تِلِیریم که لَخّه مِره، دَرمیارُمِشایُ وَرمِدِرُم میِرُم تو باغُ وَختی چَنتا لوکّه مِره، هَمَّشایِ آتیش مِزِنُم تا بُسوزنُ لاستیکاش واز بِرِیُ سیمایِ تو لاستیک بُمانه. بعد سیما رِ وَرمِدِرُم مُبُرُم مُفروشُم تا یَک خُردو از پولِ لاستیکایِ نُوی که مُخوام بِخِرُم دَربیه.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم وَختی آلودیگیُ ناشوریِ هوا باعث مِره یَک عالَم آدم ناخوش احوال بِرَنُ بضیایَم بیمیرَن، پس بِرِیِ چی ای جِریمه آلوده کِردنِ هوا رِ ایقذَر بالا نِمُبُرَن که دِگه هیچکه جرات نَکُنه اَندِزه یَک مول مولیَم دود وِل بده به هوایُ، هوا رِ ناشورُ آلوده بُکُنه؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها