علاوه بر این، رژیم صهیونیستی حق دارد به این مساله افتخار کند که بخوبی شرایط نظامی، سیاسی و اقتصادی را فراهم کرده بود تا قربانی خود را یکه و تنها گیر بیاورد و حتی به همپیمانان خود وعده داده بود پیروزی راحت و فوری کسب و مخالفان خود را قلع و قمع خواهد کرد.
سکوت اعراب
در این میان، کشورهای عربی و اسلامی در برابر صحنههای کشتار و تخریب سکوت اختیار کردند و اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی کوچکترین حمایتی از قربانیان این کشتارها و تخریبها نکردند. طرفهای عربی و اسلامی نتوانستند راهی برای ارسال کمکهای خود به غزه و مقاومت فلسطین پیدا کنند. با وجود این، مقاومت فلسطین با وجود محاصره و محکومیت مقاومت در دادگاههای برخی کشورهای عربی 51 روز در برابر این تجاوزات ایستادگی کرد و در نهایت به پیروزی بزرگی دست یافت که به نظر میرسد، خداوند از طریق آن سعی در نشان دادن معجزه خود در دوران جاهلیت معاصر داشت.
اسرائیل امید زیادی به شکست مقاومت داشت و بر خیانت فلسطینیان به مقاومت دل بسته بود، اما در بحبوحه این جنگ خائنان در میدانهای عمومی به دار آویخته شدند تا عبرتی برای دیگران باشند.
از سوی دیگر، اسرائیل فکر میکرد این جنگ باعث بروز اختلاف میان گروههای فلسطینی و درگیری میان دو جنبش فتح و حماس خواهد شد، اما وحدت کلمه و اتخاذ موضع یکپارچه از سوی گروههای فلسطینی هیچ راهی برای به ثمر نشستن توطئهها و عقب نشینی برخی طرفهای فلسطینی باقی نگذاشت. این رژیم فکر میکرد ملت فلسطین با مشاهده حملات و بمبارانهای ارتش صهیونیستی دچار ترس و هراس خواهد شد، اما این ملت بر تداوم بقا در سرزمین خود و شهادت در آنجا تاکید کرد. در این جنگ آرزوی رسانههای مصری و برخی سیاستمداران این کشور که به حمایت از رژیم صهیونیستی پرداختند، بر باد رفت و امید طرفهای عربی برای نابودی مقاومت و تضعیف و شکست خوردن آن به یاس تبدیل شد و مقاومت توانست ارتشی را که زمانی ارتشهای بزرگ عربی را شکست داده بود، در مقابل خود به زانو درآورد. این پیروزی در حالی رقم خورد که برخی طرفها در مصر، سلاح مقاومت را غیرقانونی اعلام و انتقال سلاح به مقاومت را قاچاق توصیف میکردند، اما در مقابل، همکاریهای لازم برای انتقال انواع تسلیحات و جنگ افزارها به ارتش عبری را انجام میدادند. این جنگ همچنین امیدهای غرب به پیروزی اسرائیل را بر باد داد و حتی حساب و کتابهای صهیونیستهای عرب و طرفهای مسلمان عاجز و مستاصل، برای پیروزی ارتش عبری بر مقاومت فلسطین و اشغال مجدد باریکه غزه به منظور تحویل مجدد آن به مزدوران این رژیم را بر هم زد و در واقع، مقاومت فلسطین اعتبار انقلابهای عربی را که از سوی مزدوران رژیم صهیونیستی از بین رفته بود و کاخ سفید با راهاندازی انقلابهای معکوس در این کشورها سعی در تامین منافع رژیم دستپرورده خود داشت، به آنها بازگرداند.
امیدهای یهودیان به ارتش ویرانگر خود که رژیمشان بر حول محور آن شکل گرفته و هر چقدر این ارتش دست به جنایتهای بیشتری میزند، آنها احساس آرامش خاطر بیشتری میکنند، بر باد رفت و امروز بار دیگر لرزه بر اندام ارتش عبری افتاد. نخستین لرزه بر اندام این ارتش در جریان جنگ اکتبر افتاده بود که رژیم صهیونیستی پس از دریافت ضربات سنگین از قهرمانان اکتبر دست به توطئه علیه آنها در جریان توافق کمپ دیوید زده بود. دومین شکست این ارتش در قالب پیروزی مقاومت لبنان در جنوب این کشور سال 2000 و سومین شکست آن سال 2006 و در جنگ با مقاومت لبنان رقم خورد که معادلات و موازنه قدرت در منازعه عربی ـ صهیونیستی را بر هم زد.
سوءاستفاده رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی با استفاده از فرصت طلایی ناشی از سرگرم بودن مقاومت لبنان در سوریه به منظور مقابله با توطئه همپیمانان عرب این رژیم دست به تجاوز علیه غزه زد و رئیس سابق این رژیم با اشاره به همین مساله اظهار کرد که اسرائیل برای اولین بار با همکاری و همدستی همپیمانان عرب خود به غزه حمله میکند. تزیپی لیونی، وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی نیز که به داشتن روابط دوستانه و فراتر از آن با مقامات عربی شهره است، اظهارات مشابهی را بیان کرد که پرده از نقشه اصلی برمیداشت.
اما همان طور که امیدهای طرفهای متعدد بر باد رفت، جنگ غزه نقاب از چهره طرفهای متعدد نیز برداشت. به جرأت میتوانم بگویم عربها نهتنها خدمتی به مساله فلسطین نکردهاند، بلکه عامل اصلی به تاخیر افتادن حل این مساله و بروز اختلاف در داخل فلسطین بودهاند و شمار زیادی از سران عرب با استفاده از همین مشروعیت مساله فلسطین به قدرت رسیدهاند و حتی حکومتهای نظامی در جهان عرب در توجیه ظلم و ستمها و جنگ خود علیه دموکراسی اعلام میکنند هدفشان آمادهسازی سریعتر شرایط و زمینههای نظامی برای آزادسازی فلسطین است.
در همین ارتباط اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که صدام حسین دیکتاتور سابق عراق در توجیه تهاجم خود به کویت اعلام کرده بود این تجاوز در جهت زمینهسازی برای آزادی قدس صورت میگیرد؛ گویی که راه قدس از کویت میگذشت!
بارها بر این مساله تاکید شده که باید حساب مساله اسرائیل را از تمام مسائل دیگر جدا کرد. پروژه صهیونیستی و مقاومت در برابر آن یا حمایت مستقیم و غیرمستقیم از این پروژه یک معیار و میدان امتحان است. کشورهای عربی و غیرعربی که با جنگهای خود، زمینه تقویت رژیم صهیونیستی را فراهم آورده یا محور مقاومت را به مسائل حاشیهای سرگرم کردهاند، در خدمت این رژیم بودهاند و حتی کشورهایی که در منازعه نابرابر میان رژیم صهیونیستی به عنوان قدرتمندترین طرف در منطقه و از سوی دیگر مقاومت فلسطین در غزه، موضع بیطرفی اتخاذ کردهاند، از این مساله مستثنا نیستند، اما پیروزی غزه به معنای پایان منازعه نیست و رژیم صهیونیستی در سایه شکست در تحقق اهداف خود در غزه هرگز آرام نخواهد نشست.
از سوی دیگر، جامعه بینالمللی باید به رژیم صهیونیستی تفهیم کند اقدامات آن مخالف بشریت است و تبعات سیاسی و کیفری دارد. لغو محاصره غزه، بازگشایی گذرگاهها و بازسازی این منطقه نیز ازجمله نیازهای ضروری این مرحله است و علاوه بر این، مصر باید ضمن بازگشت به جایگاه اصلی خود در زمینه حفظ امنیت ملیاش، این مساله را مدنظر قرار دهد که اختلافات سیاسی مسالهای گذراست و منافع قومیتی این کشور ایجاب میکند از همسایگان فلسطینی خود حمایت کرده و در مقابل، رژیم صهیونیستی را که دشمن و تهدید واقعی علیه امنیت قاهره است، تضعیف کند.
جبران کوتاهی
هنوز راه بازگشت طرفهای عربی که به خودشان جفا کردهاند، باز است و همه باید توجه داشته باشند مساله کنونی، صلح و سازش با رژیم صهیونیستی نیست، بلکه نابودی این رژیم و متوقف کردن پروژههای شهرکسازی است. در همین ارتباط باید تمام فلسطینیها برای بازپسگیری سرزمین خود به پا خیزند و گروههای اسلامی نیز این مساله را مدنظر قرار دهند که سرگرم شدن آنها به مسائل حاشیهای و بیفایده باعث از دست رفتن قدس خواهد شد.
بیشک پیروزی مقاومت فلسطین در غزه به معنای رفع خطر رژیم صهیونیستی و متوقف شدن توطئههای طراحی شده علیه فلسطین نیست، بلکه باعث پافشاری بیشتر این رژیم بر طرح اولیه خود مبنی بر لزوم نابودی مقاومت و مقابله با انتقال سلاح برای گروههای مقاومت خواهد شد.
رژیم صهیونیستی در مرحله آتی مانور زیادی روی این مساله خواهد داد که حضور مقاومت در غزه بزرگترین تهدید برای امنیت این رژیم به شمار میرود؛ بویژه نخستوزیر این رژیم به صهیونیستها وعده برقراری کامل امنیت را داده و از سوی دیگر حتی اگر موشکهای مقاومت هیچ خطری را متوجه صهیونیستها نکند، آنها اهتمام و توجه ویژه به حفظ جان خود دارند و در عین حال، خود را دزد و سارقانی میدانند که دیر یا زود باید سرزمین فلسطین را ترک کنند.
رژیم صهیونیستی به این واقعیت پی برده که ملت قهرمان فلسطین شایستگی بیشتری نسبت به اشغالگران سرزمین فلسطین برای زندگی در آن دارند و اگر این رژیم با تمام توان خود و بدون استمداد از طرفهای خارجی درصدد جنگ علیه مقاومت فلسطین ـ که عوامل منفی متعدد روی آن تاثیر گذاشتهاند ـ برآید، مقاومت بار دیگر اسطوره ارتش شکستناپذیر صهیونیستی را در هم میشکند، اما هنوز وقت آن فرا نرسیده که صهیونیستها به ناکارآمدی ارتش عبری برای تامین امنیت و محافظت جان خود پی ببرند.
رسانههای صهیونیستی همواره سعی کردهاند جوانان فلسطینی را در وضعی به تصویر بکشند که سعی در منفجرکردن خود در یک کلوب شبانه لهو و لعب دارند و این گونه وانمود کنند جوان فلسطینی ذاتا مخرب است.
البته این روایت آنها کاملا برعکس است؛ چرا که جوان فلسطینی که سرزمین و کرامت و زندگیاش به منظور برخورداری جوان یهودی از رفاه و آسایش مصادره شده، فدای جان را در قبال انتقامگیری از اشغالگران سرزمین خود ناچیز میداند و این چیزی است که در جریان حمله زمینی کوتاهمدت ارتش صهیونیستی در جریان جنگ نابرابر اخیر میان این رژیم و مقاومت فلسطین بوضوح قابل مشاهده بود.
الجزیره / مترجم: یوسف رضازاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد