یادی از یک نمایش‌ تلویزیونی خاطره‌انگیز

ایستادگی یک زن در برابر یک لشکر عراقی

یکی از خاطره‌انگیزترین رخدادهای نمایشی و هنری در تلویزیون سال‌های نخست پس از انقلاب، پخش چندباره و پربیننده تئاتری تلویزیونی بود که داستانش بر بستر یک ماجرای واقعی در جنگ می‌گذشت.
کد خبر: ۷۱۶۷۸۹
ایستادگی یک زن در برابر یک لشکر عراقی
نام این نمایش «حماسه ننه خضیره» بود و روایتی از ستیز شجاعانه پیرزنی خوزستانی را در ماه‌های آغازین جنگ به تصویر می‌کشید. مردم کوچه و بازار که هریک رزمنده‌ای را در جبهه‌ها در حال جنگیدن داشتند، از این روایت تهییج‌کننده، همدلی‌برانگیز و روحیه‌بخش خوش‌شان آمد و از آن پس تا سال‌ها، این نمایش، هر از گاهی از هر دو شبکه تلویزیونی موجود پخش می‌شد تا بینندگان درگیر با مهم‌ترین مساله هشت سال جنگ را به نوعی دلگرم کند .

***

تصمیم‌ گرفتن برای پخش تئاتر و هرگونه نمایش از تلویزیون، در سال​های اولیه انقلاب اسلامی شاید نزد متولیان ـ باتوجه به شرایط و ضوابط تازه‌ ـ بسیار سخت می‌نمود، اما بسرعت و با رونق گرفتن نسبی هنر تئاتر در سال‌های اولیه پس از انقلاب، چارچوب‌های مشخصی در دستچین کردن و ضبط تئاترهای صحنه‌ای و بعد هم تولید و پخش تئاترهای تلویزیونی جدید شکل گرفت. آن زمان، حتی بودند نمایش‌های صحنه‌ای که با موضوع‌های انقلابی و همچنین نمایش‌هایی که قصه‌هایی با محوریت جنگ را دستمایه خود قرار می‌دادند، بشدت به خواست و سلیقه مسئولان نزدیک بودند و پخش چندباره برخی از آنها نشان از رضایت متولیان صدا و سیما داشت. از طرفی، چون بسیاری از نمایش‌های پخش‌ شده دارای جنبه‌های مختلف سرگرم‌کنندگی نیز بودند، توانستند عده وسیعی از مردم را با این هنر آشتی دهند. ضمن این‌که نمایش‌های جنگی نیز موضوعی بشدت «به روز» را طرح می‌کردند و در صورت وجود حرف تازه یا هر نوع جذابیتی با اقبال عمومی رو‌به‌رو می‌شدند. ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که بسیاری نیز ـ همچنان که می‌دانید ـ تماشای تلویزیون را دقیقا از سال‌های پس از انقلاب آغاز کرده بودند و طبیعی بود که تماشا و علاقه‌مندی به نمایش و تئاتر تلویزیونی را از همین ایام در پیش گرفته باشند.

ازجمله نمایش‌های مشهوری که در آن سال‌ها بارها پخش شد حماسه ننه خضیره بود .

***

متاسفانه به دلیل کمبود یک منبع دقیق و مطمئن آن سال​ها، در بسیاری موارد نمی‌توان با قاطعیت از عوامل کامل یک برنامه، فیلم یا حتی سریال تلویزیونی نام برد. این نقیصه البته بیشتر متوجه آثاری است که از آخرین پخش آنها سال‌ها می‌گذرد و در دوره‌های اخیر مهجور مانده‌اند وگرنه درخصوص آثار مشهور ـ حتی ـ می‌توان با تکیه بر حافظه، اطلاعات صحیحی از آنها به دست داد. با این همه هرچه زودتر نهادی همچون صدا و سیما باید دست به کار شود و فرهنگ آثار پخش شده از تلویزیون را (البته با هر نام و عنوانی که صلاح می‌داند) دست و پا کند. بدیهی است رادیو و تلویزیون، بهترین منابع را (که در بیشتر موارد شامل اصل برنامه‌های پخش شده است) در اختیار دارد و حاصل کاری که با مدیریت و هدایت (یا دست‌کم حمایت) صدا و سیما در این زمینه انجام شود، دقیق‌تر و مطمئن‌تر از هر نهاد خصوصی یا دولتی دیگری خواهد بود. اینها را گفتم تا برسیم به اینجا که بیشتر عوامل نمایش تلویزیونی مهم و مشهوری همچون حماسه ننه خضیره که از آن با عنوان نخستین تئاتر سال‌های جنگ یاد می‌شود از یاد من و هم‌نسلانم رفته‌اند. در جستجوهای معمول نگارنده در مقابل کارگردان این نمایش عنوان «کار گروهی» به چشم خورد و درخصوص نام نویسندگانش نیز ـ جا‌به‌جا ـ به نام‌هایی مثل حمید مظفری، سهراب سلیمی و محمدرضا کلاهدوزان رسیدم که می‌تواند ما را به گروهی بودن نگارش متن نمایش نیز رهنمون کند.

سهراب سلیمی، جایی درباره نحوه شکل‌گیری طرح و داستان اولیه این نمایش گفته است: «در آن زمان برادرم که فرمانده ستون‌های زرهی لشکر 16 قزوین در منطقه خوزستان بود، در یکی از مرخصی‌هایش که به تهران آمده بود، مرا با قصه‌ای رویارو کرد. او از زنی به نام ننه خضیره نام برد که در زمان محاصره سوسنگرد با تعداد کمی از اهالی و بستگانش ازجمله دختر و دامادش نه‌تنها شهر را ترک نکرده بلکه با عراقی‌ها مبارزه کرده و تا پای جان ایستادگی کرده بود. از آن پس، نام این بانوی مقاوم و شجاع در آن منطقه بر سر زبان‌ها افتاد. این نقل قول آنچنان ذهن مرا مشغول کرد که احساس کردم ارتباط دیرینه‌ای با او دارم. طولی نکشید که این خبر و داستان مقاومت ننه خضیره در ستون خبری روزنامه کیهان هم چاپ شد. باتوجه به داشته‌های آن زمان خودم شروع به نوشتن طرح نمایشی از این ماجرا کردم.

آن زمان، هنرمندان وابسته به اداره تئاتر به گروه‌های مختلفی تقسیم شده بودند و من همراه دوستان دیگری ازجمله حمید مظفری، مرحوم جمشید اسماعیل‌خانی، گوهر خیراندیش، تانیا جوهری، فرشید ابراهیمیان و... گروه 5 اداره تئاتر را تشکیل داده بودیم. من طرح نمایش ننه‌ خضیره را برای اجرای صحنه‌ای به گروه پیشنهاد دادم و قرار شد به صورت گروهی، نمایش برای اجرا آماده شود.بعد از شکل‌گیری نمایش، معاونت هنری وقت وزارت ارشاد از کار دیدن کرد و به قدری از دیدن کار به شوق آمد که از آن پس خودش به‌عنوان یک عامل تولید همواره همراه گروه بود و بعد از اجرا در تالار وحدت شرایط ضبط تلویزیونی کار را آماده کرد و کار بعد از ضبط چند بار از شبکه‌های اول و دوم سیما پخش شد و حتی در جشنواره‌های تلویزیونی برون‌مرزی نیز شرکت کرد. حماسه ننه خضیره با تمام توان یک گروه شکل گرفت. در نهایت حدود 40 شب اجرای صحنه‌ای داشتیم و در کل استقبال قابل‌قبول بود. حماسه ننه خضیره حاصل زحمات فراوان و انگیزه و شوری بود که گروه داشت. باوری بود که با توجه به آغاز جنگ و شرایط مرزها که در کل کشور وجود داشت شکل گرفته بود و تلاش می‌کردیم اثری باشد که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند و تاثیرگذار باشد. حماسه ننه خضیره اولین اثری بود که به‌عنوان یک نمایش ملی و در ارتباط با جنگ شکل گرفت، تمام انگیزه‌ها معنوی بود و هرگز مسائل مادی مطرح نبود. مطلب دیگری که باید اشاره کنم این که نمایش ننه‌خضیره به قدری انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد که نظر بسیاری از تولید‌کنندگان و تهیه‌کنندگان سینما را هم به خودش جلب کرد و اگر به صورت فیلم سینمایی درنیامد، به این دلیل است که خواسته‌های تولید‌کنندگان مغایر با اهداف گروه بود و حاضر نبودیم ارزش‌های واقعی این نمایش فدای مسائل یکسویه تولید شود و حاصل آن نگاهی متداول از ـ مثلا ـ سینمای اکشن شود. مطلوب ما سینمایی محتواگرا بود که بتواند ارزش‌های کار را بروز دهد و چون خود گروه نیز فاقد امکانات مالی تولید فیلم بود نتوانستیم به صورت مستقل این کار را انجام دهیم و در نهایت فیلمی ساخته نشد.»

***

تانیا جوهری (متولد ۱۳۲۹ تهران) بازیگر نقش ننه‌خضیره که فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است، با همین نمایش به شهرت رسید و پس از این موفقیت، در چند فیلم‌ و سریال دیگر نیز بازی کرد. ازجمله در سریال‌های تلویزیونی مخمصه (۱۳۶۳ـ۱۳۶۲)، سایه همسایه (۱۳۶۵ـ۱۳۶۴)، گل پامچال (۱۳۷۰)، نیمه پنهان ماه (۱۳۷۳)، دبیرستان خضراء (۱۳۷۵ـ۱۳۷۴)، بی‌بی‌یون (۱۳۷۴)، بازگشت پرستوها (۱۳۷۶ـ۱۳۷۵) و همچنین فیلم‌های سینمایی بازجویی یک جنایت (۱۳۶۲)، آوار (۱۳۶۴)، زمان از دست رفته (۱۳۶۸)، پرواز پنجم ژوئن (۱۳۶۸)، حکایت آن مرد خوشبخت (۱۳۶۹)، جدال بزرگ (۱۳۶۹)، حسرت دیدار (۱۳۷۳) و شیش و بش (۱۳۸۹) ظاهر شد.

خواهرش الیزا (منصوره) جوهری نیز یکی از همبازیان او در این تئاتر بود. (الیزا جوهری نقش عروس ننه خضیره را بازی می‌کرد که مورد تجاوز بعثی‌ها قرار گرفت و انگیزه‌های لازم را در وجود ننه خضیره به وجود آورد تا از آنها انتقام بگیرد). حمید مظفری و فرشید ابراهیمیان از دیگر بازیگران نمایش بودند. همچنین مرحوم جمشید اسماعیل‌خانی نقش یکی از عراقی‌ها را بازی می‌کرد، در حالی که همسرش گوهر خیراندیش در طرف مقابل قرار داشت و ایفاگر نقش یکی از بانوان ایرانی جنگ‌زده و درگیر با هجوم بیگانگان بود. خیراندیش درباره شرایط تمرین و سپس اجرای نمایش در حال و هوای آن روز جامعه گفته است: «ما به دور از هیاهوی جنگ کار می‌کردیم و اساسا در آن زمان باید کارگردان به گونه‌ای کار می‌کرد که به مردم عادی بگوید زندگی عادی جریان دارد و مردم نباید خودشان را ببازند، در هنگام جنگ ما حتی در سریال‌ها هم حضور پیدا می‌کردیم زندگی در کنار جنگ در همه جا جریان داشت و ما فکر می‌کردیم هدف ما به‌عنوان یک بازیگر این است که خدمتی بکنیم و در هر شرایطی باید به کارمان ادامه می‌دادیم و اصلا جنگ نباید می‌توانست باعث ترک کردن کارمان می‌شود. او در ادامه به ذکر خاطره‌ای از این تئاتر پرداخته است: یکی از روزهایی که من می‌خواستم به اداره تئاتر بروم، سر تمرین حماسه ننه خضیره، تهران بمباران شد و من در خیابان چرچیل آن موقع (نوفل لوشاتوی فعلی) تقریبا مطمئن بودم که زنده نمی‌مانم، ولی هرگز به این فکر نمی‌کردم که کاش نمی‌آمدم تمرین تئاتر و هنوز هم به این مسأله فکر نکرده‌ام من عاشق این کار بودم و جنگ هم مرا به گونه‌ای تشویق می‌کرد که کارم را رها نکنم تا بتوانم کاری کنم و نشان بدهم زندگی ادامه دارد.

نمایش ما قصه زنی را می‌گفت که در سوسنگرد برای انتقام از کسانی که به عروس و خانواده‌اش تجاوز کرده بودند، نانی را می‌پزد و درون آن زهر می‌ریزد و عراقی‌ها مجبورش می‌کنند از نانی که پخته بخورد و او هم برای این‌که شک نکنند، اول خودش می‌خورد و این‌گونه بود که حماسه ننه خضیره شکل گرفت، در همان شرایط ناگوار جنگ، ما داشتیم این تئاتر را کار می‌کردیم و امیدوار بودیم جنگ بزودی تمام شود و مردم هم بسیار زیاد استقبال می‌کردند. ما نگران بودیم خیل عظیمی که برای دیدن تئاتر آمده بودند [در اثر حوادث احتمالی زمان جنگ] از طبقه دوم تالار وحدت پایین نیفتند پس زندگی برای ما ادامه داشت.

ما می‌خواستیم بگوییم مردم ما شجاع هستند و حاضرند تا آخرین قطره خونشان بجنگند زیرا [نیروهای ما] برخلاف سربازان عراقی مجبور نبودند که به جبهه بروند. آنها فقط [داوطلبانه] از آرمان‌ها و ناموس‌شان دفاع می‌کردند و ما هم می‌خواستیم به سهم خودمان بگوییم مردم ما شجاع هستند... هم بازتاب دلاوری سربازان ما در آن تئاتر هویدا بود و هم قصد داشتیم بگوییم که نیروهای عراقی آخرسر ناگزیرند ایران را ترک کنند.

***

نکته آخر این‌که وقتی نگارنده موضوع نمایش حماسه ننه خضیره را برای خاطره‌نویسی و یاد کرد از آن‌ سال‌ها برگزید، به نظرش رسید که چقدر جای خالی مروری بر آثار نمایشی آن سال‌ها در سالگرد مناسبت‌های کنونی خالی است. آن جنگ هشت ساله از بسیاری جهات هنوز بکر و دست نخورده باقی مانده است. در این مسیر حماسه ننه‌خضیره بهانه بسیار خوبی برای شروع است. (علی شیرازی/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تهدید مذاکرات از درون آمریکا

جام‌جم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهم‌ترین چالش‌های پیش‌رو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد

تهدید مذاکرات از درون آمریکا

نیازمندی ها