جواد اردکانی، کارگردان کاربلد سینما و تلویزیون کشور، اهل مشهد است. وی فعالیت تلویزیونی خود را از سال 1376 با مجموعه «آقای کفایت» آغاز کرد. ازجمله مجموعهها و فیلمهایی که او کارگردانی کرده است میتوان به چوری (در مورد مقاومت لبنان)، قناری، سبیل مردونه، به کبودی یاس (شهید برونسی) و شور شیرین اشاره کرد. در پرونده این هفته به بهانه هفته دفاع مقدس با اردکانی که مهمترین آثار دفاع مقدسیاش «نوشدارو» و «آینههای نشکن» است، گفتوگویی درباره تولیدات این ژانر ارزشی انجام دادیم که از نظر میگذرانید.
بهعنوان کسی که سالها در حوزه جنگ، فیلم و سریال ساخته است، آثار تصویری دفاع مقدس از نگاه شما چه تعریفی دارد؟
معتقدم باید دید امروز جامعه ما چه نیازی به دفاع مقدس دارد، اگر نیاز دارد به وسیله هنر، ادبیات و ابزارهای ممکن، میتوانیم دفاع مقدس را در جامعه زنده نگه داریم و این فرهنگ را ترویج دهیم و در آثاری استفاده کنیم. اگر هم نیازی به فرهنگ دفاع مقدس و تجربیات بازماندگان جنگ نداریم که به فیلم و سریال دفاع مقدس و دیگر بخشها هم نیازی نیست و اثری تولید نمیشود. معتقدم اگر یک اراده جدی در این رابطه نباشد، اتفاق جدی هم رخ نمیدهد. اکنون با هنر و ادبیات دفاع مقدس برخورد تشریفاتی میشود، نه بهعنوان چیزی که مورد نیاز جامعه است و میتواند به بهبود شرایط زندگی مردم و آینده جامعه کمک کند. برای این ژانر برنامهریزی صورت نمیگیرد و به صورت جدی دنبال این نیستند که حتما یک مجموعه کارهایی با تعریف، رویکرد و هدفمندی ساخته شود و نتایجی از آن به دست بیاید. اگر فیلمسازان علاقهمند بودند و گرایش داشتند و کاری انجام دادند، دستشان درد نکند، در غیر این صورت اتفاقی نمیافتد. تعریف ما از دفاع مقدس و این فرهنگ و نیاز جامعه امروز باید روشن و شفاف شود و از بلاتکلیفی بیرون بیاییم. من معتقدم دفاع مقدس از گنجینههای بزرگی است که جامعه ما میتواند از آن استفاده کند و زندگی و فردایش را بهتر کند. هر قدر ما خود را از این گنجینه محروم کنیم بیشتر به زیان ما و نسلهای بعد از ماست.
آثار دفاع مقدسی که تاکنون ساخته شده دارای چه نقاط قوت و ضعفی است؟
ما در همه گونههای فیلمسازی آثار خوب و بد داریم و نمیشود انتظار داشت در گونهای فقط فیلم و سریال خوب تولید کنیم. یعنی نمیشود گفت که ما در گونه پلیسی یا کمدی میخواهیم فقط فیلم و سریال خوب تولید کنیم. در گونه دفاع مقدس هم آثار خوب، بد و ضعیف تولید میشود. وظیفه مدیران فرهنگی این است که از این مجموعه تولیدات استفاده کنند و بتوانیم هر سال نسبت به گذشته وضع بهتری به لحاظ کمی و کیفی پیدا کنیم. یعنی تعداد آثار ضعیف هر سال کمتر و تعداد آثار خوب و قوی هم بیشتر شود. فراهم شدن این شرایط نیازمند مدیریت و نگاه فرهنگی و پشتیبانی جدی و اساسی است. البته بخش مهمی از کیفیت در این ژانر وابسته به امکانات است.
بسیاری از این امکانات در خارج از نهادهای نظامی و مربوط قابل دسترسی نیست. آثار دفاع مقدس از بعد سرمایهگذاری مالی فیلمهای گرانی است و وقتی از منظر یک فیلم معمولی و آپارتمانی به این فیلمها نگاه شود طبیعی است که حتی اگر دیگر شرایط و زمینههای لازم فراهم باشد کیفیت لازم به دست نمیآید. معتقدم در فیلمها و سریالهایی که تاکنون ساخته شده کارهای خوب و قوی هم داشتهایم، اما حرکت کلی به سمت کیفی شدن نیست. اگر نگاهی به فیلمهای یک دهه قبل دفاع مقدس داشته باشیم، میبینیم در آن مقطع زمانی فیلمهای باکیفیتتری نسبت به حال در این حوزه ساخته میشد، در صورتی که ما اکنون تجربه بیشتری در زمینه فیلمسازی به دست آوردهایم، اما سوال بزرگی که مطرح است و باید به دنبال پاسخ آن باشیم این است که چرا از کیفیت سینمای دفاع مقدس دورتر میشویم؟ البته شاید به لحاظ کیفی بهتر شدهایم، اما به لحاظ تاثیرگذاری و فرهنگسازی آثار گذشته موفقتر بوده است.
در سالهای اخیر شاهدیم که آثار محدودی در این حوزه تولید میشود. علتش چیست؟
تولید آثار دفاع مقدسی بشدت سخت شده است و تهیهکنندگان و کارگردانان ترجیح میدهند دنبال آثار سادهتر و پرمنفعتتر بروند و آثار سختی که هزار صاحب برای آن پیدا میشود و باید پاسخگوی آنان باشند، تولید نمیکنند. سازندگان آثاری هم که ساخته میشود هنگام ساخت اغلب دست تنها میمانند و با مشکلات عدیدهای باید دست و پنجه نرم کنند تا یک فیلم دفاع مقدس بسازند و این سختی سبب شده فیلمسازان اندکی با وجود علاقهای که دارند به دلیل نبود پشتیبانی و حمایت، یکی دو فیلم بسازند و بگویند ما دین خود را ادا کردیم و سراغ کارهایی بروند که مشکلات کمتری در تولید داشته باشد.
مشکل دیگر این حوزه این است که شاید بعضی از کارهایی که ساخته میشود، پشتوانه معنوی لازم را ندارد. شاید دلیل تاثیرگذاری کمکارهای ما این است که من فیلمساز از فرهنگ دفاع مقدس و بچههای دفاع مقدس و ارزشهایش میگویم در حالی که خودم هیچ نسبتی با آن به لحاظ فکری، معنوی و باورها ندارم. بچههای دوره جنگ با آن باورها و ارزشها زندگی میکردند و سر آن جانشان را میدادند. من اگر آن وضع را به لحاظ معنوی و باوری نداشته باشم و به دنبال این باشم که بهعنوان رفع تکلیف کاری انجام دهم و اثر دفاع مقدسی تولید کنم، حرفم خیلی تاثیرگذار نخواهد بود. یک ضربالمثل قدیمی میگوید، سخنی به دل مینشیند که از دل بر آید. سخن من در فیلمهای دفاع مقدس اگر از دل بر نیاید بر دل مردم جامعه نمینشیند. گاهی دل فیلمساز رنگ و بوی آن سالها را ندارد، بنابراین کار با ادا و ریا همراه شده و تاثیرش کم میشود.
نگاه فیلمسازان به سینمای دفاع مقدس چگونه است و چقدر توانستهاند واقعیات جنگ را در آثار نمایشی به درستی به تصویر بکشند؟
فیلمسازان ما توانستهاند این واقعیتها را به درستی به نمایش بگذارند و آثار خوبی هم داشته و داریم که گوشههایی از جنگ را به ما نشان میدهد، اما جنگ و تجربه دفاع مقدس آن قدر وسیع و گسترده است و زوایای گوناگون دارد که با این تعداد اثر نمیتوانیم ادعا کنیم که آنچه را در جنگ رخ داده است به تماشاگر منتقل کردهایم. بنابراین باید هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی آثار بیشتری را تولید کنیم. فیلمسازان باید سعی کنند از فرهنگ و فضای دفاع مقدس فاصله نگیرند و بتوانند همان چیزی که در دوره دفاع مقدس بوده، بازنمایی و به تماشاگر خود منتقل کنند.
چه کاری انجام دهیم که این ژانر مقدس و ارزشی به نقطه ایدهآل خود برسد؟
رسیدن به ایدهآلها نیازمند تصحیح امور مرتبط با مدیریت است، یعنی نه تنها بحث مدیریت فرهنگی بلکه مدیریت کلان کشور. جامعه ما در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از فضا و فرهنگ دفاع مقدس دور شده و این امر کاملا در زندگی افراد جامعه، رفتار مدیران، برنامهریزیها و سیاستگذاریها مشهود است؛ جامعهای که تشریفات و تجملات در آن اولویت دارد. وقتی جامعه از این فضا دور شود طبیعی است به یک فرهنگ دور خیلی احساس نیاز نمیکند. اگر مدیران خود را موظف بدانند که برنامهریزی کنند هنرمندان هم رغبت پیدا میکنند و تشویق میشوند اینگونه کارها را بیشتر انجام دهند. اگر غیر از این باشد کارهای مقطعی تولید میشود، اما در شرایط فعلی تغییری به وجود نمیآورد.
قبول دارید این وظیفه به عهده فیلمسازانی است که از نزدیک جنگ را لمس کردهاند و میتوانند با نگارش وقایع جنگ آن را به تصویر بکشند؟
طبیعتا این وظیفه به عهده بچههای جنگ است، چه آنهایی که در حوزه سینما کار میکنند و چه آنهایی که حضور داشتند و میتوانند با انتشار خاطرات خود آنچه دیدهاند و فضای دفاع مقدس را برای جامعه زنده نگه دارند و تجربهها، خاطرات و مستندات خود را منتقل کنند، ولی در کنار این باید مدیریت فرهنگی هم وظیفهاش را به درستی انجام دهد تا مثمرثمر باشد.
خود شما قصد تولید یک اثر شاخص دفاع مقدس در زمینه سریال یا فیلم را ندارید؟
معتقدم اکنون زمانی است که با ساخت سریالهای دفاع مقدسی بیشتر میتوان روی مردم تاثیر گذاشت. چون تجربه کارهای خوبی که در حوزه دفاع مقدس ساخته و از تلویزیون پخش شده، نشان میدهد مردم آنها را دیده، استقبال کرده و تاثیر گرفتهاند. طبیعتا ساخت یک سریال جنگی پرهزینه است و به سرانجام رساندنش اندکی سخت است. شبکههای مختلف تلویزیونی هم کارهایی را تولید میکنند، ولی اگر فرصتی فراهم شود تا بتوانم کاری در شأن دفاع مقدس تولید کنم حتما این کار را میکنم.
به نظر شما بهترین آثاری که در تلویزین ساخته شده کدام آثار است؟
سریال «سیمرغ» سالها پیش ساخته شده و مردم دیدهاند و حتی بازپخش آن هم که دو سال اخیر بود، مورد استقبال قرار گرفت. «خاک سرخ» ابراهیم حاتمیکیا کار خوبی بود که دیده شد. یدالله صمدی درباره شهید بابایی اثری ساخت که دیده شد. کارهایی که در گذشته تولید شده بازخورد خوبی در جامعه داشت، یعنی مردم استقبال خوبی نسبت به کارهایی دفاع مقدس تلویزیون داشتند و خود مدیران تلویزیون هم به این جمعبندی رسیدهاند و اکنون پیگیر این هستند تا تولیدات خود را در این حوزه افزایش دهند، ولی با مشکلات مالی عدیدهای که با آن روبهرو هستیم تولیدات دفاع مقدس کمی سخت میشود.
تصور میکنم یکی از راههای برونرفت ما از این وضع این است که زمینه را برای ورود نسل جوان فراهم کنیم. آنها باید بیایند کارهایی را در حوزه دفاع مقدس به دست بگیرند و برای سالهای بعد ادامه دهند.
اکنون فرصت کمی باقی است که نسل جنگ و دفاع مقدس بیایند دست نسل بعدی را بگیرند، آموزش دهند و انتقال تجربه و خاطره صورت بگیرد.
مریم محمدی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد