روایت نبرد با زبان تصویر
همچنان که پیشتر آمد جنگ چنان کوبنده، بیرحم و غافلگیرکننده بود که به خودی خود بزرگترین سوژه برای پرداختن بود پس کاملا طبیعی بود که در زمان هشت سال جنگ تحمیلی، سریالهای ما نیز به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به این موضوع مهم میپرداختند. البته بسیاری از این اثار بعد از خاتمه جنگ پخش شدند. اولین سریالی که به شکل مستقل درباره جنگ روی آنتن شبکه یک رفت، سریال خاطرهانگیز «گل پامچال» بود که با اتفاقاتی که در کشور در حال وقوع بود همخوانی داشت. این سریال قصه دختری به نام لیلا را روایت میکرد که در روز 31 شهریور 59 زندگیاش را از دست میدهد. او برای یافتن برادرش شبیر به اهواز و بعد تهران سفر میکند و بعد به همراه یکی از اقوامش عموابراهیم (داوود رشیدی) به شمال میرود. از آنجایی که سریالها برای خانواده ایرانی پخش میشد و مخاطب اصلی آن خانوادهها بودند، نقش جنگ در زندگی مردم، همیاری مردم در پذیرایی از آوارگان جنگ و نوعدوستی و عطوفت انسانی مهمترین پیام این سریال بود و از این طریق تلاش میشد تا روحیه حمایت، شجاعت و شهادت طلبی و میهندوستی در جامعه تبلیغ و تقویت شود.
با این حال به دلیل شرایط جنگی که بر کشور حاکم بود و هزینههای سنگین ساخت، مجموعههای جنگی از این دست کمتر ساخته شد. گرچه در سریالهای دیگری که با موضوع خانوادگی و اجتماعی ساخته میشد نیز گریزی به جنگ و رزمندگان زده میشد حتی اگر قصه سریال ارتباطی با جنگ و مسائل آن نداشت. اما مهمترین و تاثیرگذارترین برنامه تلویزیونی که در آن سالها مورد توجه عموم بود نه یک سریال تلویزیونی که یک مستند تمام عیار بود مستندی به نام روایت فتح به کارگردانی شهید سیدمرتضی آوینی که هنوز هم به عنوان الگویی از نوعی برنامه سازی یاد میشود که میتواند مخاطب را پای گیرندهها بنشاند.
دوران بعد از جنگ و سریالهای جنگی
منطقی به نظر میرسید که بعد از پایان جنگ توجه جدی و بیشتری به این رخداد شود. هم فرصت و مجال تفکر و تامل بیشتری درباره این اتفاق بزرگ فراهم بود و هم امکانات و تجهیزات ساخت مجموعههای جنگی بیشتر شد. اتفاقا دوران بعد از جنگ زمان مناسب برای تامل درباره آن بوده و بسیاری از مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس در این زمان مجال بیشتری برای نمایش پیدا میکنند. حتی چاشنی طنز هم به آن اضافه شد و تصویر جنگ صرفا توپ و تفنگ و نبرد نبود. طبیعی بود که نگاههای مختلف از زوایای متفاوت به جنگ میتواند آثاری جسارتآمیز را در این زمینه ثبت کند. در زمانی که بنیاد فارابی و سیمافیلم با ساخت «لیلی با من است» از ورود به حوزه طنز در جنگ استقبال میکردند، شبکه یک در سال 75 نیز با ساخت سریال «بهترین تابستان من» به کارگردانی علی بهادر این فضا را تجربه کرد که اتفاقا با استقبال خوب مخاطب مواجه شد وزمینهای شد برای ساخت آثار بعدی با این مضمون.
یکی دیگر از سوژههای مرتبط با جنگ که از جذابیت و ظرفیت دراماتیک بالایی هم برخوردار بود مساله اسارت و اسرای جنگی بود که همچنان نیز درباره آن فیلم و سریال ساخته میشود. بازگشت اسرای ایرانی سوژه مناسب و درخور توجهی برای برنامهسازان در این دوران بود. سوای ساخت انبوهی فیلم کوتاه و مستند درباره آزادگان و رنجهایی که آنان در اسارت دیدهاند سریالهایی هم قصه خود را به این موضوع اختصاص دادند که در این میان «بازگشت پرستوها» به شکل مستقیم داستانی را دستمایه کار خود قرار داده بود که به موضوع اسرا و بازگشت آنها به وطن مربوط میشد. ابوالقاسم طالبی این سریال را در سال 76 برای شبکه دو سیما ساخت که در سال 78 روی آنتن رفت.
از جمله موضوعاتی که همیشه در سریالهای جنگی مورد توجه قرار گرفت قهرمانهای جنگ بودند. شخصیتهای معروفی که خودشان و قصه شجاعت و رشادتهایشان ذاتا دراماتیک و نمایشی بود. حسین قاسمیجامی که بیشتر آثارش در حوزه دفاع مقدس است، در سال 79 با ساخت سریالی حول محور زندگی شهید حسین فهمیده سعی کرد این شخصیت را با داستانی امروزی به مخاطب معرفی کند. رحمتی فیلمساز جوانی که در جبهه با حسین فهمیده و بهنام محمدی، دو نوجوان همرزم آشنا بوده، حالا پس از جنگ میخواهد زندگی شهید فهمیده را بازسازی کند، اما پیدا کردن نوجوانان شبیه به فهمیده و محمدی برایش دشوار است، تا این که نوجوانی سیزده ساله را در کرج پیدا میکند که نوجوان از بازی در این نقش سر باز میزند، تا این که پس از آشنایی با بازیگر نقش بهنام و خواندن فیلمنامه، آن نقش را قبول میکند. «بچههای بهشت» محصول گروه شاهد است و از جمله معدود آثاری است که به شکل مستقیم به زندگی شهید حسین فهمیده میپردازد. قاسمیجامی کارگردان این سریال سعی دارد بدون دخالت دادن پلانهای سریالش در فضای جنگی و تانک و گلوله، تأثیر جنگ را روی افکار و روحیه نوجوانان نشان دهد.
در ادامه همین روند بود که تصمیم براین شد تا از شخصیتهای دیگر جنگ نیز سریالی تهیه شود. همین زمان بود که طرح به تصویر درآوردن زندگی دو خلبان شهید، شیرودی و کشوری از مدتها قبل در گروه شاهد کلید خورده بود، اما از سال 75 تا 79 که این سریال روی آنتن رفت، مشکلات فراوانی برای ساخت این سریال با کارگردانی حسین قاسمیجامی به وجود آمد. با این حال این سریال توانست با انتخاب بازیگران مناسب ـ محمد جوزانی در نقش شهید شیرودی و سیدجواد هاشمی در نقش شهید کشوری و علیمحمد طالبی در نقش شهید چمران ـ سیمای واقعی و زندگی رشادتآمیز این دو خلبان را ثبت کند. «سیمرغ» در زمان پخش، به دلیل موسیقی مناسب، فیلمنامه منسجم و قصهای روان و واقعگرایانه با استقبال مواجه شد وهنوز هم جزو آن دسته از آثار تلویزیونی جنگ است که تماشایش آدم را سر ذوق میآورد.
در کنار شخصیتها و قهرمانهای جنگ ما با اصناف مختلفی هم مواجه بودیم که نقش موثری در جنگ ایفا کردند، مثل پزشکان و پرستاران. احمد مرادپور که اولین اثر تلویزیونیاش را درباره پزشکان و جنگ به تصویر کشیده بود، سعی کرد قصهای را به شکل جذاب و به مدد بازیهای توانمند بازیگران سینما و تئاتر روایت کند. پزشک جوانی به دنبال نامزدش راهی جنوب میشود، زمانی که او به دنبال همسر پزشکش است با پزشک دیگری آشنا میشود که ضمن دادن امید و انگیزه به او، او را برای یافتن همسرش کمک میکند. «رقص پرواز» با همین چند خط ساده قصهای متفاوت و منسجم را به تصویر میکشد. درواقع سرنوشت سومین بخش از این مجموعه به شکل دیگری رقم میخورد. رقص پرواز که با مضمون جنگی و نگاه مستقیم به حضور پزشکان در جنگ توسط احمد مرادپور ساخته شد، پخشش به سال 86 موکول میشود؛ آن هم در دهه فجر آن سال، با این حال زمان پخش دیرهنگام سبب نشد که منتقدان از تحسین این سریال چشمپوشی کنند.
وقتی از فیلم و سریالهای جنگ سخن میگوییم بدون شک نام ابراهیم حاتمیکیا به ذهن ما تداعی میشود. مهمترین کارگردان جنگ که همه منتظر تماشای سریالی درباره جنگ به کارگردانی او بودند. دیدن نام ابراهیم حاتمیکیا در هر کاری مخاطب را کنجکاو میکند تا اثر را حتما ببیند. این را خود حاتمیکیا هم میدانست و بیشتر از همه خود او مشتاق بود که در تلویزیون اثری جنگی را به نمایش بگذارد. سریال او که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، داستانش درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج بود که با پیروزی انقلاب آزاد میشود. او هنگام دستگیرشدنش دخترش لیلا را گم کرده و همواره در ذهنش به دنبال او بوده است. از سوی دیگر همزمان با شروع جنگ و عروسی لیلا در تهران، او متوجه میشود که پدر و مادر واقعیاش در خرمشهر زندگی میکنند و به دنبال آنها میرود، اما این جستجو همزمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از خرمشهر است. نام سریال به هنگام پخش به خاک سرخ تغییر کرد و پرویز پرستویی طبق معمول بازی متفاوتی از خود به یادگار گذاشت.
دهه 80 و رویکردی تازه به مقوله جنگ
واقعیت این است که در دهه 80 به واسطه فاصله گرفتن تاریخی از زمان جنگ و برخی تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی احساس میشد که ارزشهای دفاع مقدس و سلحشوریهای رزمندگان در حال کمرنگ شدن و فراموشی است، بنابراین تلاش شد با ساخت سریالهایی از این دست تلاش شود که این حلقه گسسته نشود. ساخت مجموعههای نمایشی درباره سرداران جنگ و سیره آنها در این دوران کلید خورد و هماکنون نیز این سیاست در حال پیگیری است. در آن سالها گروه تلویزیونی روایت فتح با ساخت سریالی درباره زندگی شهید صیاد شیرازی در سال 81 سعی کرد این شخصیت را در قالب تصویر ماندگار کند. این مجموعه که از روایت دوران جوانی این شهید آغاز میشود و سعی داشته زندگی او را از کودکی تا لحظه شهادت به تصویر بکشد. محمدعلی فارسی کارگردان و نویسنده این سریال سعی کرده با آوردن صحنههای مستندگونه به این مجموعه اعتباری خاص به آن ببخشد. این سریال که با نام «ستاره سحر» کلید خورده بود در سال 81 با نام «پایان انتظار» روی آنتن شبکه یک رفت؛ سریالی که بیشتر به جنبههای تحقیقی و مستندش پایبند بوده و سعی داشته با آوردن مقاطع حساس از زندگی این شهید شخصیت او را معرفی کند. با این حال همچنان از ظرفیتهای کمیک در حوزه جنگ نیز غفلت نمیشد و شاید یکی از خاطرهانگیزترین مجموعههای تلویزیونی با این موضوع رقم خورد. «خوشرکاب» ساخته علی شاهحاتمی سریالی طنزگونه بود که به دلیل پخش مناسبش در نوروز 82 توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند. این سریال که به مدد بازیهای طنز محمد کاسبی، مجید صالحی و اصغر نقیزاده توانست مرز بین جدی و شوخی را در فضای جنگ روایت کند، داستان راننده کامیونی به نام آتقی بود که با علاقهای که به کامیونش به نام خوشرکاب داشت و ماموریتاش برای ارسال کمک به رزمندگان در جنگ، درگیر میشد. درواقع خوشرکاب نمادی از تعلقات دنیوی تقی بود که بعدها به مدد حضور در جنگ به عشقی آسمانی تبدیل میشد.
هرچه که جلوتر میآمدیم ضرورت ساخت مجموعههای فاخر و سریالهای الف ویژه درباره جنگ و آدمهای آن بیشتر احساس شد و مثلا مجموعههایی مثل شوق پرواز درباره شهید بابایی در همین راستا کلید خورد. در چشم باد نیز اگرچه یک مجموعه تاریخ معاصر بود، ولی در بخشی از سیر تاریخی خود به شکل جذاب و با بهرهگیری از تمهیدات جلوههای ویژه به موضوع جنگ و دوران جنگ پرداخت. این مجموعه 50 قسمتی که ساخت آن در گروه حماسه و دفاع شبکه یک پنج سال طول کشید، یکی از افتخارات این شبکه در حوزه دفاع مقدس بود. مجموعهای به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفریجوزانی که وقایع سیاسی اجتماعی سه دوره از تاریخ را در سالهای 1300، 1320 و 1360 بررسی کرد. ادامهدار بودن انقلاب و جنگ و مقاومت در ایران از دوره میرزا کوچکخان جنگلی و مبارزه با متفقین تا جنگ هشت ساله پیام اصلی این سریال بود. با این حال بخش سوم این سریال که مربوط به فتح خرمشهر بود و صحنههای جنگی بینظیری را در سریال ثبت کرده حائز اهمیت است. ضمن اینکه آوردن تصاویر مستند از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر هم ویژگی دیگری به این مجموعه عظیم تاریخی و سیاسی بخشید.
اما یکی از متفاوتترین سریالهای تلویزیونی که نه به شکل مستقیم به جنگ پرداخت که تاثیرات جنگ بر زندگی اجتماعی مردم در آن دوران را به تصویر کشید و ویژگی نوستالوژی داشت سریال وضعیت سفید به کارگردانی حمید نعمتالله بود که نیاز جامعه ایران در دهه 80 درباره بخشی از واقعیتهای جنگ بود. امتیاز این مجموعه تلویزیونی بیان موقعیت اجتماعی مردم در دوران جنگ تحمیلی است. سینمای دفاع مقدس و آثار تلویزیونی مربوط به این دوران توجه چندانی به وضعیت مردم در آن روزگار نداشتند و بیش از هر چیز فضای جبهه و جنگ یا آدمهای جنگی در سطح شهر مورد توجه فیلمسازان بودند. توجه به سبک زندگی در دهه 60 و جزئیات زندگی عموم مردم از جمله نوع لباس و امکانات رفاهی مردم در آن دوره ویژگی دیگر این مجموعه بود که خاطرات بسیاری از مردم زنده کرد.
مروری اجمالی بر همین آثاری که برشمردیم نشان میدهد چه قصهها و شخصیتهای ماندگاری که متعلق به جنگ و ژانر دفاع مقدس هستند در ذهن و حافظه ما تثبیت شده و چه ظرفیتهای نمایشی خوبی در این حوزه وجود دارد؛ ظرفیتهایی که هنوز تمام و کمال از آن استفاده نشده و باز هم میتوان آثار ماندگاری در این زمینه ساخت تا اینکه مثلا به مناسبت هفته دفاع مقدس به تکرار و بازبخش آثار قبلی پرداخت. بویژه در زمان کنونی، که بضاعت فنی و تکنیکی ما بیشتر شده میتوان سریالهای جذابتری در حوزه دفاع مقدس ساخت تا هم مخاطب را راضی نگه داشت و هم کمک کرد تا ارزشهای دفاع مقدس فراموش نشود. (سپنتا امانپور/ضمیمه قاب کوچک)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد