تلویزیون ما هم سریالهای از این نوع به مخاطبان ارائه کرده که از بهترین آنها میتوان به «بچههای مدرسه همت» اشاره کرد که دقیقا یکی از دلایل موفقیت آن روایت قصهها در فضایی بجز آپارتمان، خانه و شهر بود؛ البته تردیدی نیست نوع روایت داستانها و کارگردانی اثر نیز در موفقیت آن کاملا موثر بوده، اما همین سریال کافی است اهمیت فضا و بستر تازه در سریالهای تلویزیونی مشخص شود.
فضاهای تازه میتواند روح تازهای در سریالهای تلویزیونی بدمد و هر مکانی میتواند روایتهای خاص خودش را ایجاد کند. از جمله فضاهایی که زمینه و بستر مناسبی برای روایتهای جذاب و دیدنی فراهم میکند دانشگاه است که با همه قابلیتهایش در کمتر سریالی بستر اصلی رویدادها بوده است.
سریال «در پناه تو» به کارگردانی حمید لبخنده، «سراب» به کارگردانی حسین سهیلیزاده و «معراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی که این شبها از شبکه یک به نمایش درمیآید، سریالهایی است که دانشگاه مکان اصلی رویدادها محسوب میشود.
سریال درپناه تو، محصول سال 74 که از شبکه دو به نمایش درآمد، به بهانه یک داستان عاشقانه روحیات جوانان، درگیریها و چالشهای دوران جوانی و دغدغههای جوانان زمان خود را به تصویر کشید و با استقبال قابل قبول مخاطبان روبهرو شد.
سراب به کارگردانی حسین سهیلیزاده سال 89 تولید شد و تلاشهای یک دانشجوی ممتاز برای جلب حمایت دانشگاه و سایر نهادها و سازمانهای علمی را به نمایش گذاشت که در نهایت به درگیری و مرگ یک دانشجو انجامید و به این بهانه عملکرد دشمنان و مخالفان نظام را طرح کرد و تا حدودی به یک اثر شعاری نزدیک شد.
این شبها تماشاگران شبکه یک در سریال معراجیها شاهد اختلافهای دانشجویان تشکلی و دانشجویان تجسمی بر سر دفن شهدای گمنام در محوطه دانشگاه هستند. سریال معراجیها عملکرد استادان اهل سیاسیبازی و سیاسیکاری را نقد میکند و داستانش را ضمن نقد مدیران مصلحتاندیش و جاهطلب، دانشجویان خام و تاثیرپذیر و اساتید خودفروخته پیش میبرد.
از میان این سه سریال که در مقایسه با دیگر آثار تلویزیونی تصویر پررنگتری از دانشگاه و روحیات و مسائل دانشجویان را به نمایش میگذارند، معراجیها و سراب را میتوان در زمره آثار سیاسی محسوب کرد.
این دو سریال انگشت اشاره را به سمت موضوعاتی میگیرند که جزو موارد شایع و مبتلابه در دانشگاههای ما نیست، اما به واسطه همین موضوعات به حواشی فضای دانشگاه و بخصوص حساسیتهای سیاسی این مکان میپردازند.
در سریال سراب مشکل یک دانشجوی نخبه طرح شد و به واسطه آن مساله فرار مغزها و برنامهریزی دشمنان برای تاثیرگذاری بر قشر دانشجو به نمایش درآمد. سراب به واسطه مضمون و نوع رویکردی که انتخاب کرده، حتی اگر مساله مهاجرت نخبگان همچنان حل نشده باقی مانده باشد، دارای تاریخ مصرف است.
این سریال بعد از یک دوره میتواند در زمره تولیداتی قرار بگیرد که رخدادهای سیاسی یک مقطع تاریخی را بیان میکنند. همین مساله به نوعی در مورد سریال معراجیها هم صدق میکند با این تفاوت که ماجرای آن از دل یک رخداد واقعی پر و بال پیدا کرده و بازه زمانی طولانیتری را شامل میشود.
تردیدی نیست دانشگاههای ما زمینه مناسبی برای طرح و پرورش داستانهایی با بن مایههای سیاسی دارند و تولید آثار منتقد به عملکردهای سیاسی در دانشگاهها در جای خود ضرورت دارد اما این مکان ظرفیتهای بیشتری برای ساخت آثار نمایشی در اختیار قرار میدهد که هنوز از آنها استفاده نشده است.
دانشگاه هم میتواند بستری برای طرح داستانهای سیاسی باشد و هم مانند آنچه در سریال در پناه تو شاهد بودیم، بهانهای باشد برای پرداختن به مسائل انسانی و چالشهای دوران جوانی و البته بسیاری داستانهای دیگر؛ چرا که محیط دانشگاه، ویژگیهای این فضا و قواعد حاکم بر آن، فرصت مناسبی در اختیار فیلمنامهنویسان قرار میدهد تا داستانهایی تازه و متنوع خلق کنند.
حضور جوانان در این فضا کمکی است برای خلق آثار پرنشاط و پرماجرا. همچنین مناسبات افراد در محیط دانشگاه مختصاتی دارد که با مناسبات افراد در فضای کار یا در جمع خانوادگی بسیار متفاوت است و همین مساله میتواند به خلق داستانهای تازهتر و متنوعتر کمک کند.
همچنین این مکان به نویسندگان فیلمنامه این اجازه را میدهد که تا هر اندازه بخواهند برای یک سریال شخصیتهای متنوع و متعدد خلق کنند یا حتی به یکی دو شخصیت در این فضا و روایت داستانهای همان چند نفر اکتفا کنند.
تمام ویژگیهایی که به آنها اشاره شد به کارگردانها هم کمک میکند ضمن ساخت یک سریال در دانشگاه فضای بصری متنوع و متفاوتی خلق کنند که مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند و عجیب است که تاکنون کمتر از این قابلیتها در ساخت سریالهای تلویزیونی بهرهبرداری شده است.
آذر مهاجر / جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد