کلهر، با قرار دادن هنرمندانی چون هادی آذرپیرا (نوازندهی تار)، علی بهرامیفرد (نوازنده سنتور)، نوا سلیمانی (عودنواز جوان اصفهانی) و علیرضا ملاحسینی (نوازنده تنبک و دف) گروه همنوازان را به ضیافت بارگاه مولانا جلالالدین محمد مولوی آورده بود. حسین علیشاپور، همچون سه سال پیش که در کنسرتهای اروپایی کلهر همراه او بود، امسال نیز حاضر شده بود تا رپرتواری در دستگاه نوا که بر اشعار مولانا تصنیف شده بود را بخواند.
کنسرت با کمان کیهان کلهر، ریزمضراب های علی بهرامی فرد و زخمه های آذر پیرا شروع شد. نواهایی که در هم میتنیدند و گاه زخمههای عود نوا سلیمانی نیز این همنوایی را زینت میبخشید. چهارمضرابی از ساختههای کلهر که وقتی تمام شد، تشویقهای مکرر تماشاگران را به دنبال داشت ؛ مخاطبینی که راهروهای سالن 600 نفره را نیز پر کرده بودند و جمعی از آنها بیرون از سالن از طریق مانیتورهای موجود کنسرت را دنبال میکردند.
کلهر درآمد نوا را آغاز کرد و علیشاپور آوازی با مطلع «کیست در این شهر که او مست نیست» از حضرت مولانا درآمد کرد. سپس به نیشابورک رفت و بازگشت؛ آوازی در نوای سل. علیشاپور در گستره بم میخواند و همچون همیشه بر واضح خواندن کلام تأکید داشت. جوابهای آواز کلهر قدرتمندانه و شوریده، زیبایی این بخش را دوچندان کرد تا گروه اولین تصنیف برنامه را اجرا کند. ارکستر، آهسته مقدمه را نواخت و آنگاه پیش از آغاز کلام، دف ملاحسینی و خروش ارکستر در هم آمیخت.
علیشاپور خواند: «امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم» و همنوازان ترجیعبند «مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم» را در چند جای تصنیف میخواندند. در میانهی تصنیف بود که علیشاپور، از میانهی مصرع ترجیع کار را به دست گرفت و ابیات دیگر را به مثابهی میانداری خواند تا خروش همخوانان ارکستر بیشتر شود و ترجیع را علیشاپور بخواند و تصنیف اول را به پایان ببرند. آواز نهفت را آذرپیرا، پرطمطراق آغاز کرد و بهرامیفرد و کلهر نیز به میانه آمدند و علیشاپور غزلی دیگر از مولانا با مطلع «دزدیده چون جان میروی» را خواند و تحریر زد و ضربی نهفت شروع شد.
علیشاپور بر پایههای ضربی، نهفت را خواند و به عشاق رفت و پس از تحریری بلند، به شور فرود آمد و بیتی دیگر خواند و ارکستر، به شور رفت و ضربی در دستگاه شور تمام شد. کلهر بلافاصله کُردبیات نواخت و تکنوازیاش در کُردبیات باز هم حضار را به تشویق واداشت تا این که تصنیفی حزین در کُردبیات با مطلع «همیشه من چنین مجنون نبودم» را علیشاپور بخواند.
پس از تصنیف، کلهر کُردبیات را به نهفت و پس از آن به درآمد نوا آورد تا تصنیف پایانی برنامه اجرا شود؛ تصنیفی پرشور و حال با غزل حضرت مولانا «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» این تصنیف پرفراز و نشیب در پایان با تکرار مصرع «رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست» که علیشاپور در اوج خواند به پایان رسید و تماشاچیان دست از تشویق نکشیدند تا گروه بازگردد و همین تصنیف را باری دیگر اجرا کنند.
گروه همنوازان کلهر در این کنسرت، با وجود زمان کمی که برای تمرین وجود داشت، بسیار هماهنگ و پرحال نواخت و خواند و کاش امکان برگزاری چنین کنسرتهایی در ایران نیز فراهم شود.(موسیقی ما)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد