بچه پولدار هستیم!

تفاخر به تباهی

صفحه «بچه‌ پولدارهای تهران» با عنوان انگلیسی (richkidsoftehran) که مدت زیادی از راه‌اندازی آن در اینستاگرام و به دنبال آن شبکه‌های مجازی فیسبوک و توئیتر نمی‌گذرد، در اینستاگرام نزدیک 100 هزار دنبال‌کننده (Follower) دارد و مدتی است به موضوع اصلی بحث‌های داغ اینترنتی تبدیل شده است.
کد خبر: ۷۲۷۴۸۰
تفاخر به تباهی

در مجموع واکنش‌های داخلی به این صفحه مثبت ارزیابی نشده و بیشتر وجه سلبی دارد.

با وجود آن‌که ایجادکنندگان این صفحه در نخستین استاتوس معرفی خود در فیسبوک که به زبان انگلیسی هم نوشته شده هدف خود را از راه‌اندازی این صفحه، ارائه تصویر متفاوتی از تهران (ایران) به عنوان شهر‌/‌ کشوری متفاوت از تصویری که جهان از خاورمیانه ساخته عنوان و تصریح کرده‌اند قصدشان به هیچ‌وجه فرق گذاشتن بین فقیر و غنی نبود اما نظرات ارائه‌شده در این صفحه نشان می‌دهد دست‌کم واکنش‌های داخل کشور به طور طبیعی نسبت به این حرکت مثبت نبوده است.

به عنوان نمونه در استاتوسی خشمگینانه که در مخالفت با این صفحه نوشته شده می‌خوانیم: «نوکیسه‌گان، ما را به تماشای زرادخانه تسلیحات براقشان فرامی‌خوانند. به ما می‌گویند: «ما این صفحه را ایجاد کردیم تا نشان دهیم زندگی در ایران همیشه هم بد نیست». آنها نمی‌دانند پیش از این، بارها گفته شده «وقتی می‌گوییم «همیشه هم بد نیست»؛ بلافاصله باید بپرسیم «برای چه کسی؟» آنان غارت سازمان‌ یافته‌شان را در هیات «سلفی با حمام کریستال» و «ساعت مچی نگین‌کاری» و «پورشه پلنگ‌نشان» و انواع و اقسام عملیات جراحی پلاستیک در اقصی نقاط بدن با دیگران به «اشتراک» گذاشته‌اند.آنها هم می‌خواهند دیده شوند. آنان مدام می‌خواهند، بیشتر و بیشتر، بیشتر می‌خواهند... آن ‌هم درست در دورانی که سقوط به زیر خط فقر به یک تار مو وصل است: به هزینه یک شیمی‌درمانی، به جمع کردن یک جهیزیه، به قیام و قعود دلالان و سفته‌بازان در دفاتر املاک بر سر رشد قیمت اجاره‌خانه و حتی به تغییر شبانه بهای یک قرص نان...»

اما این در واقع نسخه مؤدبانه‌ای از خیل واکنش‌های منفی اظهار شده به دنبال راه‌اندازی این صفحه بود وگرنه خیلی‌ها تنها به ناسزاگویی و اتهام و بد و ‌بیراه پرداخته‌اند و البته در این میان عده‌ای هم به تحلیل‌‌های روان‌شناختی، سیاسی و جامعه‌شناختی رو آورده و مساله‌ را علمی‌تر مورد بررسی قرار داده‌اند. برخی با موضع اختلاف طبقاتی به مساله‌ ورود پیدا کرده و به نقد آن پرداخته‌اند، برخی دیگر این افراد را آقازاده و فرزند نامشروع اختلاس و رانت عنوان کرده‌اند، عده‌ای از موضع فرهنگی و دینی به نقد آن پرداخته‌اند و گروهی همین رفتار را دست‌کم در شرایط کنونی غیراخلاقی دانسته‌اند. عده‌ای هم البته از مبنا این حرکت را مشکوک عنوان کرده و برای آن اغراض سیاسی پنهان متصور شده‌اند، اما موافقان عموما کسانی هستند که معتقدند هدف این کار ارائه تصویر بهتری از ایران در جامعه جهانی است در کنار این‌که نوعی نمایش قدرت در ایران هم به حساب می‌آید، برای آن‌که گفته شود وضع اقتصادی ایران چندان نامساعد نیست. موافقان این حرکت اجتماعی، منتقدان را به حسادت متهم می‌کنند و می‌گویند فرهنگ مردم ما بازنده‌پرور است و چشم دیدن برنده‌ها را ندارد.

شاید بتوان گفت در میان بحث و نظرها در این خصوص بیش از همه دعوا بر سر چپ و راست فکری یا همان تفکر مارکسیستی و لیبرالیستی محل توجه است که سال‌هاست مساله اصلی اندیشه سیاسی گروه‌های مختلف فکری در کشور به شمار می‌آید. گروهی با اندیشه چپ مارکسیستی تنور بحث بر ضد سرمایه‌داری را داغ دیده و نان مباحث پرولتاریایی‌ خود را بلافاصله چسبانده‌اند، گروهی که خود را نئومارکسیست می‌دانند و به مکتب فرانکفورت گرایش دارند تمرکز اصلی خود را بر رسانه و نقش آن در ایجاد نیاز کاذب برای مخاطب بخصوص در مسائل مربوط به ثروت و قدرت قرار داده‌اند و گروهی هم که راست لیبرال نامیده می‌شوند در دو جبهه موافق و مخالف به بحث در این‌باره پرداخته‌اند. موافق‌ها معتقدند راه پیشرفت کشور از مسیر آزادی و سرمایه می‌گذرد و صفحه «بچه ‌پولدارهای تهران» را باید مصداق بارز آزادی و سرمایه و در نتیجه قله پیشرفت و الگوی حرکت دانست. راست‌های مخالف نیز البته به تشریح مواضع خود در این خصوص پرداخته‌اند.

به عنوان نمونه یکی از کاربران اینترنتی در کسوت یک لیبرال مخالف با این حرکت جلوه‌فروشانه، در صفحه فیسبوک خود در این خصوص به سه نکته قابل تأمل اشاره کرده است. نخست ارتباط مشکلات این‌چنینی با اقتصاد بیمار کشور و نه تفکر سرمایه‌داری: «بچه پولدارهای تهران» اساسا ارتباطی به سرمایه‌داری و لیبرالیسم ندارند. آنها محصول اقتصادی بشدت دولتی، رانتی و غیرآزادند که نسبت دادنشان به اساس لیبرالیسم بیشتر حمله‌ای استراتژیک از سمت چپ‌هاست تا واقعیتی تئوریک و غیرقابل انکار. کمتر کسی را می‌شناسم از پول و ثروت بدش بیاید و کمتر آدم عاقلی ـ لیبرال یا غیر ـ بازار بشدت کنترل شده و سرمایه انباشته شده نزد درصد معدودی از افراد جامعه را وضع طبیعی و منطقی قلمداد می‌کند. اگر اینها محصول اقتصاد بیمار جامعه‌ای است که شرط پیشرفت در آن نه استعداد و هوش، نه خلاقیت و اضافه‌کردن به ظرفیت‌های دنیا، که رانت و رابطه و ریا و فساد است، پس منطقی است ما لیبرال‌ها هم در کنار چپ‌ها بایستیم و وضع موجود را ناشی از بازار و درمانش را هم در خود بازار بیابیم. گیرم با دو روش مختلف. اشاره دوم مربوط به واکنش‌هایی است که مخالفت با این مساله را عقده و حسادت تلقی می‌کند: «واکنش برخی دوستان هم جالب است که هر واکنشی از طرف دیگران را، محصول عقده و حسرت مال و منال می‌خوانند. راستش من یکی هیچ‌وقت در عمرم حسرت «پول پارتی» نداشته‌ام و فکر می‌کنم پولدار هم که باشم کارهای بهتری برای انجام دادن دارم. این حجم از ابتذال اگر معنایی جز نوکیسه‌گی ندارد اسمش چیست؟ «گرگ وال استریت» را همین چند ماه پیش دیده‌ایم و پیدا کردن رگه‌های «یک شبه پولدار شدن» و «نوکیسه‌گی» در این عکس‌ها زیاد سخت نیست. اگر فکر می‌کنید من الان این‌جا نشسته‌ام و آرزو می‌کنم در چشم‌به‌هم‌زدنی، چند صد میلیون پول وارد حساب بانکی‌ام شود، حدستان بیراه نیست و در آن صورت من هم پول‌ها را به دلیل بی‌عدالتی در جامعه رد نمی‌کنم، اما اگر فکر می‌کنید پولم را خرج چنین ابتذال مهوعی می‌کنم کور خوانده‌اید!» و بالاخره اشاره سوم مربوط می‌شود به کسانی که مخالفت با «بچه ‌پولدارهای تهران» را ندید بدید بودن و چشم و گوش بستگی می‌دانند: «راستش فکر می‌کنم ما «ندید بدید»... و اندام‌های ورزیده پسرهای سوار بر ماشین چند میلیاردی نیستیم. چیزی که تا حالا ندیده‌ایم و این بار شوکه‌مان کرده نگاه سرتاسر غرور این محصولات اقتصاد رانتی به دوربین و ژست حساب‌شده‌شان است... چیزی که بدرستی چنین واکنش‌هایی در فیسبوک ایجاد کرده، همین فریاد بلند «ما پولداریم» در مملکتی است که تا همین دو دهه قبل تلویزیون رنگی را نشانه اشرافیگری می‌دانست. برای مایی که می‌دانیم ثروتمندشدن در این مملکت عجیب‌ترین راه‌های ممکن را دارد تعجب‌برانگیز است با این قدرت شکستن ریاکاری پدران، توسط فرزندهایشان.»

در طرف دیگر هم هستند کسانی که فارغ از الزامات مربوط به دسته‌بندی‌های خط‌کشی‌شده چپ و راست با بیانی اخلاقی و فرهنگی به بحث در این‌باره ورود پیدا کرده‌اند. به عنوان نمونه، این عبارات که به نظر نگارنده، مقبول‌ترین شکل ورود به بحث در میان اقسام مختلف مورد اشاره است و توسط یکی از کاربران فیسبوک در قالب یک استاتوس شخصی و در عین‌حال دردمندانه به نگارش درآمده و می‌تواند بهترین حُسن‌ختام ممکن برای این یادداشت گزارشی مربوط به معضل «بچه‌ پولدارهای تهران» باشد: «یادم می‌آید تقریبا 17 ساله بودم که در ساحل یکی از شهرک‌های «اعیان‌نشین» حاشیه دریای خزر سرنگ‌هایی دیدم که معلوم بود حاصل دفع زباله بیمارستانی نیستند! شاید هم امواج آنها را از جایی دیگر به آن ساحل آورده بود، اما در همان سن و سال اندک با خودم فکر کردم اگر حتی یک درصد از این سرنگ‌ها متعلق به جوانان ساکن در این شهرک باشد، چه فاجعه‌ای در انتظار کشور ماست! چه فاجعه‌ای؟ این فاجعه که ثروت به‌جای آن‌که صرف تحصیل در بهترین دانشگاه‌های جهان شود خرج خرید مواد مخدر و اتومبیل‌های چند صد میلیون تومانی شود. این‌که «تنها طبقه‌ای» که از موهبت «فراغت» برخوردار است به‌جای آن‌که مشتغل «کمال» شود به تباهی ممتد مشغول باشد. در آن روزهای یک دهه پیش، هنوز تباهی عامل تفاخر نبود، اما امروز هست. شکی نیست که «مصرف» جزء مکمل تولید است، اما مصرف تقدس‌یافته و وسواسی تنها در جامعه‌ای چنین مقامی دارد که براستی به تولید مشغول باشد. مصرف تقدس‌یافته و بت‌واره برای ما و در این جامعه صرفا به معنای اتلاف منابع است و در رأس آن اتلاف فرصت و منابع انسانی. البته بر خلاف نگاه عمومی، من ایران امروز را رو به افول نمی‌دانم، اما در هر حال ما در جایی از تاریخ و جغرافیای تمدن بشری ایستاده‌ایم که باید کمی جدی‌تر باشیم. باید لم دادن در آفتاب و شو آف رولکس و مازاراتی را به ساکنان سانست‌بولوار وابنهیم و زندگی را جدی‌تر از این حرف‌ها بگیریم. این دقیقا همان چیزی است که امروز کم داریم.»

آزاد جعفری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
ی بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
۰
۰
این مشكل اونها نیست مشكل اقتصاد بیمار جامعه ماست ؛مشكل ریا كاری ؛دروغ ؛دزدی؛كه همه ابرو مندانه انجام میشه ؛واگر حرفی زده بشه همه صداشون در میاد كه وای ابروی كسی رو نبرید و هزار هزار حرف دیگر ؛نمیگن و نمیزارن بگن؛3000میلیاد یعنی چه 9000میلیاد چكار میكنه ؛سر هم میشه 12000هزار خانه یك میلیاردی ؛یا 120000هزار خانه صد میلیونی ؛به عبارتی میتونیم به 120000هزار نفر خانه مجانی بدیم ؛الگر هر خانوار 4 نفر باشن چیزی حدود نیم میلیون نفر یعنی چیزی حدود 8 درصد مردم ایران خانه دار میشن ؛ولی متاسفانه به علت بعضی لا پوشونیها و باند بازیها فقط مردم عادی باید حرف نزنن كه اگر حرف زده بشه هزار ان هزار انگ و تهمت رو باید تحمل كنی افسوس
مسعود
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
۰
۰
اعصابم خورد شد. به خاطر اینكه تفاوت من و ریچ من اینه كه موقعیت مكانی و زمانی پدر من و اون با هم فاصله داشته كه الان خونه من هم قیمت ماشین اون پسر باشه.
اون موقع پدر من برای كشورش میجنگید و پدر اون برای خانوادش. پدر من خیلی مهربون بود
برای شادی روحش صلوات
آرمین رضا
Spain
۰۸:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
۰
۰
باسلام مقاله تحلیلی قشنگی بود .تحلیلی ریشه ای داشت و قابل تعمق .اما چند جا كلمه (من) رابه كار برده ای كه این از اعتبار كار می كاهد .نمی شود گفت اگر كسی از من پولدارتر است خر پول واگر بی پول تر است بچه گداست .هیچگاه نباید (من) را ملاك سنجش قرار دادچون اگر ماهم دچار(من)محوری شویم پس كار آن بچه پولدارو داریم تكرار می كنیم منتهی به نوعی دیگر . در كل با گشایش افقهای جدید وایجاد انگیزه جهت بهبود زندگی وكسب ثروت نمیتوان مخالف بود .

نیازمندی ها