ماموران مبارزه با جرایم جنایی بعد از دریافت این خبر راهی محل شدند و در تحقیقات اولیه دریافتند دختر جوان توسط اهالی روستا به بیمارستان منتقل و مرد جوانی که عامل این درگیری بود نیز توسط اهالی دستگیر شده است. به این ترتیب متهم در اختیار کارآگاهان قرار گرفت و بازجویی از او آغاز شد.
متهم جوان که حین ارتکاب جرم دستگیر شده بود، انکار قتل را بیفایده دانست و در اعترافاتش گفت: سالهاست ازدواج کردهام و همسرم نیز زن خوبی است و با او مشکلی ندارم، اما بزرگترین اشتباهم در زندگی خیانت به همسرم بود. پنج ماه قبل با شهلا (مقتول) آشنا شدم و رابطه پنهانیام با او آغاز شد. هر زمان که شهلا را میدیدم، به بهانهای از من پول میگرفت و من از این اخلاقش خوشم نمیآمد. اوایل این موضوع برایم مهم نبود، اما بعد از مدتی که دیدم این رفتار ادامه دارد، تصمیم گرفتم با او برخورد کنم و دیگر به او پول ندهم. روز حادثه با شهلا به روستای محل حادثه رفتیم.
مرد جوان ادامه داد: نزدیک روستا بودیم که شهلا بعد از کلی مقدمهچینی باز از من پول خواست. با شنیدن درخواستش به او گفتم دیگر حاضر نیستم حتی یک ریال به او بدهم. شهلا که از این برخورد من جا خورده بود، شروع به داد و فریاد کرد و گفت: از این به بعد مجبوری هر چقدر پول میخواهم در اختیارم بگذاری وگرنه همه چیز را به همسرت میگویم. من که از این تهدید بسیار عصبانی شده بودم و این رفتار او را باجخواهی میدانستم، با میله آهنی که داخل ماشینم بود او را کتک زدم تا درس عبرتی برایش شود و از من باج نخواهد. وقتی به خودم آمدم، دیدم شهلا خونین روی زمین افتاده است. خواستم فرار کنم که اهالی روستا که به خاطر داد و فریاد شهلا متوجه ما شده بودند، مرا دستگیر کردند.
سرهنگ فلاح کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان در این رابطه میگوید: متهم جوان با اعتراف به جنایت به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
این قتل فقط یک نمونه از جنایتهایی است که به دلیل ارتباطهای نامتعارف به وقوع پیوسته است. دکتر مصطفی تبریزی، روانشناس و استاد دانشگاه معتقد است وقوع چنین قتلهایی دلیل دیگری هم دارد. وی با اشاره به تعریف رابطه سالم عنوان میکند: رابطه سالم بین دو انسان رابطهای است که افراد در حین رابطه به هم آزار نرسانند و اگر هم توانستند به هم خوبی کنند. همه اینها به تعلیم و تربیت افراد در دوره کودکی بستگی دارد که بدانند با چه افرادی دوست بشوند، مرز رابطهشان کجا باشد، چه توقعاتی از دوستان خود باید داشته باشند و همچنین بدانند احساسات و انتظاراتشان از یک رابطه چیست. هرچقدر این باورها و انتظارات صحیح و علمی باشد، امکان بروز مشکل کاهش مییابد. در این میان نقش خانواده در دوران کودکی افراد غیرقابل انکار است چون افراد در سنین کم فقط و فقط از آموزههای خانواده بهرهمند شده و بعد وارد جامعه میشوند و از جامعه نیز تاثیر میپذیرند اما باید دانست سن کودکی مهمترین دوره تربیت افراد است چون یادگیریهای اساسی یا به تعبیری ساختار تربیتی افراد در آن زمان شکل میگیرد و بعد از آن همه عوامل میتوانند به ما یادگیریهای غلط یا یادگیریهای درست بدهند از جمله کتابهایی که میخوانیم، فیلمهایی که میبینیم، مطالبی که در روزنامه مطالعه میکنیم و...
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: نباید با این استدلال که بیشتر جرایم ریشه در رفتارهای فردی دارد، نقش جامعه را در رفتارهای فردی نادیده گرفت چون فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیستند، جامعه از افراد تشکیل شده است و از طرفی فرد ایزوله، تنها و بدون جامعه هم وجود ندارد و هر فردی حتی لحن و لهجهاش را از جامعه گرفته است. بنابراین هم فرد و هم جامعه در شکلگیری جرایم نقش دارند.
تبریزی ادامه میدهد: اشخاصی مرتکب قتل و در مجموع رفتار مجرمانه میشوند که به لحاظ روانشناسی بشدت غیرعادی هستند و این موضوع بیشتر از تاثیرات دوران کودکی ناشی میشود.این اولین عامل است اما عوامل دیگری هم در این قتلها دخیل است که از جمله آن میتوان به مسائل اقتصادی، تربیتی و محرومیتها اشاره کرد؛ یاد نگرفتن اینکه هنگام ناکامی باید چه عکسالعملی نشان بدهیم نیز در این قتلها مهم است. (ضمیمه تپش)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد