میلانی در «آتش بس 1» از مهناز افشار و محمد گلزار استفاده کرد و داستان یک زوج جوان را که تازه ازدواج کرده اند به تصویر می کشد اما در «آتش بس 2» با بازی بهرام رادان و میترا حجار داستان زن و شوهر جوانی را به تصویر می کشد که نزدیک به 10 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته و همچنان با مشکلاتی مواجه هستند.
میلانی بر این باور است که در این فیلم تمام تلاش خود را کرده تا زوج های جوان را به تصویر کشد که هرچند مدرن هستند اما درگیر سنت های جامعه خود قرار دارند.
گفتگویی با این کارگردان زن سینمای ایران داشتهایم که از نظر میگذرانید:
یکی از نکات مثبت این فیلم توجه به مسایل روانشناسی در روابط بین زن و شوهرهای جامعه مدرن است و اینکه شما نقشی هم برای دکتر روانشناس در نظر میگیرید نشان از توجهتان به بنیانهای پژوهشی در یک فیلم است. اما مساله اینجاست که در روابط بین زن و شوهر معمولا دو طرف دعوا مقصر هستند حالا یک نفر کمتر و یک نفر بیشتر ولی در «آتش بس 2» انگشت اتهام روانشناس تنها به سمت مرد خانواده است.
نه اینطور نیست. رفتار ترانه هم در موارد بسیاری زیر سوال می رود مثلا جایی که نوزاد آنها گریه می کند و ترانه با لجبازی می گوید: سامی صداش کن، عوضش کنم، یا از یادرفتن پسر کوچک در مهد کودک که متوجه هر دو است و یا حساب مخفی باز کردن و...
اما به هر حال فراموش نکنید که جامعه ما یک جامعه مردسالار است برای همین مردها از حق و حقوقی برخوردارند که خانم ها نیستند. همین حق و حقوق بیشتر و امتیازات سنتی مرد ایرانی در مواجهه با روابط مدرن زناشویی جامعه، مشکل ایجاد می کند. وقتی مرد خودش را رییس خانه می داند، طبعا تعارض بوجود می آید. البته خسرو بوجود آورنده این حق و حقوق نیست، اما ما در فیلم به او می گوییم به جای این روش، می تواند روش بهتر و سالمتری انتخاب کند تا ارتباط او با همسرش انسانی تر و عمیق تر شود.
ولی باز هم تاکید می کنم که اعمال و انتخاب های ترانه هم در این فیلم نقد می شود. او این تصور غلط را از پیشینیان خود به ارث برده است که ازدواج کرده است تا همسرش خرج او را بدهد در حالیکه می تواند روش دوستانه ای برای تقسیم مسئولیت در خانه و اشتراک در مخارج آن انتحاب کند. مواردی از این دست که ثابت می کند زن ایرانی هنوز یک زن مدرن نیست و هر کجا منافعش ایجاب کند گوشه چشمی به سنت می اندازد در فیلم مورد اشاره قرار گرفته است.
هرچند میترا حجار به عنوان یکی از بازیگران خوب سینمای ایران شناخته شده و می تواند از فیزیک صورت خود به خوبی استفاده کند، اما گاهی این هنر او شکل اغراق به خود میگیرد. آیا چنین بازیای مد نظر شما بود؟
بله عمدی بود. شخصیتهای این فیلم مسائل حقیقی زندگی یک زوج ظاهرا مدرن شهری را ارائه می دهند اما شکل ارائه این مسائل کاریکاتورگونه و فانتزی است که به جذابیت فیلم کمک بسیاری می کند.
در این مدتی که از اکران فیلم می گذرد، اغلب خبرنگارانی که با من درباره «آتش بس 2 » مصاحبه کرده اند، بر خلاف عقیده شما، یکی از نقاط قوت فیلم را شخصیت پردازی ترانه و بازی میترا حجار ارزیابی می کردند. نظر من هم همین است که میترا حجار نقش ترانه را یک خشم فروخفته دارد و نمونه ای از آدمهایی است که گرچه لبخند برلب دارند اما چیزی در درونشان در حال جوشیدن است، عالی ایفا کرده است.
در برخی از مصاحبه های خود اشاره کردید که به دنبال ساخت «آتش بس» های دیگری هستید، اما معمولا ساخت فیلمهای سینمایی چند قسمتی در سینمای ایران چندان با موفقیت همراه نیست. چه گونه می خواهید این جذابیت را برای مخاطب خود در قسمت های بعد حفظ کنید؟
اجازه بدهید بعد از ساخته شدن آنها در این مورد صحبت کنیم. در حال حاضر می بینید که دو قسمت از پنج فیلمنامه «آتش بس» ساخته شده و مورد توجه تماشگران واقع شده است.
قسمت اول این فیلم سینمایی ماجرای یک زن و شوهر جوان است، در قسمت دوم داستان زن و شوهری روایت می شود که یک فرزند دارند، آیا روند تولید قسمت های بعد «آتش بس» به گونه ای است که شخصیت ها سندارتر شدهاند؟
تکرار را دوست ندارم. حتی اگر فیلم های «آتشبس 2» را کنار «آتشبس 1 » بگذارید جز چند ظاهر آشکار شباهتی در موضوع، خلقیات و روحیات زوج های آن نمی بینید. شخصیت سایه ربطی به شخصیت ترانه ندارد، و شخصیت خسرو بی شباهت به یوسف است. همانطور که عرض کردم، می بینید که ترانه یک خشم فروخفته دارد، در حالی که سایه یک دختر بی خیال، دوست داشتنی، بامزه و بچه است. این برای من یک چالش است که چطور می توانم تفاوت این شخصیت ها را در بیاورم.
در فیلم های «آتش بس» که در آینده می سازم شخصیت های متفاوت با داستان های متفاوت به تصویر خواهم کشید که تنها حضور مشاور در آنها مشترک خواهد بود.
به نظر شما «آتش بس 2» به اندازه «آتش بس 1» موفق عمل کرده است؟ این درحالی است که در «آتش بس 1» مهناز افشار و محمد گلزار بازی قابل قبولی از خود ارائه دادند، اما در «آتش بس 2» حجار و رادان به حدی دچار فانتزی شده اند که مخاطب را پس می زند.
مخاطب را نه! این نظر فردی شماست. استقبال بسیار خوب تماشاگران از هر دو فیلم نشان می دهد که هم سایه و یوسف که مهناز افشار و محمد گلزار بخوبی در فیلم «آتش بس 1» نقش آنها را بازی کردند و هم خسرو و ترانه که بهرام رادان و میترا حجار در فیلم «آتش بس 2» به زیبایی آنها را ارائه دادند، توانسته اند رضایت تماشاگران را جلب کنند.
قسمت های اول و دوم فیلم، درباره خانواده هایی است که هر دو از قشر مرفه جامعه به شمار می روند، چرا اصرار دارید که تنها این قشر را در فیلم های خود به تصویر بکشید؟
البته هیچ یک از این دو زوج مرفه نیستند خصوصا ترانه و خسرو که خانه قسطی اما با سلیقه دارند و اتومبیل هیچ یک هم گرانقیمت نیست. با اینحال گرچه مطمئن نیستم که اگر طبقه دیگری را لحاظ می کردم شما باز هم چنین سوالی نمی پرسیدید! باید عرض کنم که دلیل ما برای این که طبقه متوسط رو به رشد را برای این دو زوج تحصیلکرده برگزیدیم این بود که نشان بدهیم گر چه این زوج ظاهر مدرنی دارند، اما در پس پرده این ظاهر مدرن، همچنان شبیه پدران و مادران خود می اندیشند. طبعا نمایش چنین تناقضی اگر طبقه اجتماعی آنها تغییر می کرد، ممکن نبود.
شما در ساخت این دو فیلم از تئوری های روانشناسی بهره بردید و بر این اساس فیلمنامههایتان را نوشتید. لطفا درباره این انتخاب ها و تغییر تئوری ها از «آتش بس 1» تا فیلم اخیرتان توضیح دهید.
کانسپت فیلم «آتش بس 2» خوشبختی و پذیرش مسئولیت انتخاب هایمان و متفاوت از کانسپت فیلم «آتش بس 1» که شفای کودک درون بود، است.
فیلمنامه «آتش بس 2» بر اساس تئوری انتخاب شکل گرفته و بر خلاف تئوری فروید است که زندگی امروز ما را تحت تاثیر گذشته و بویژه آسیب های دوران کودکی می داند.
تئوری انتخاب می گوید افکار و رفتار ما تحت کنترل خود ماست و این ما هستیم که بر اساس افکارمان، دست به انتخاب هایی می زنیم؛ انتخاب هایی که زندگی و روابط بین فردی ما را شکل می دهد. طبعا اگر انتخاب های درستی داشته باشیم به شادی درونی می رسیم ولی اگر انتخاب های ما نادرست باشد، موجب ناخشنودی ما و البته دیگران خواهد شد. براساس این تئوری ما برای رسیدن به شادی باید انتخاب های درستی داشته باشیم. این تئوری می گوید، گرچه ما نمی توانیم احساسمان را عوض کنیم، اما قادر به تغییر رفتار و افکارمان هستیم. زمانیکه توانستیم در رفتار و افکارمان تغییر ایجاد کنیم عملا می توانیم از ناخشنودی ها فاصله بگیریم.
گرچه این دیدگاه کمی از نظر علمی زیادهروی می کند و روی زمان حال تاکید بسیار دارد و می گوید همین حالا شما با آگاهی از این توانایی، می توانید رفتار خود را اصلاح کنید اما در زمینه روابط بین فردی، این تئوری، قابل توجه است و در جامعه ما کارآیی دارد زیرا فرهنگ عامه مردم ما به تاثیر عوامل بیرونی در ناکامی ها اعتقاد دارد. توجه کنید زمانی که در فوتبال یا رشته ورزشی می بازیم، تقصیر را گردن مربی و یا داور می اندازیم. وقتی در زندگی خانوادگی شکست می خوریم، تقصیر را متوجه پدر و مادرمان می دانیم و ... بنابراین می بینید که ترکیبی از عوامل مختلف در ناکامی ها دخیل هستند و ظاهرا خود ما هیچ اشتباهی نمی کنیم!
چرا این طور شده ایم؟
بدلیل سابقه تاریخی. حکومت هایی که مردم را آزاد نمی گذاشتند و همین امر به شکل سنتی باعث شد تا ما نسل اندر نسل دیگران را مسئول ناکامیهایمان بدانیم و مسئولیت را از گردن خود برداریم. آزاده فکر نکنیم و مسئولیت انتخاب هایمان را بر عهده نگیریم.
بر اساس تئوری انتخاب، مسئول اعمالمان خودمان هستیم. این تئوری می گوید شما هر لحظه انتخاب می کنید پس درست انتخاب کنید. خود من عقیده ای بینابینی دارم و می گویم گذشته ما حتما رویمان اثر گذاشته است اما امروز با تکیه به دانش اجتماعی و علمی می توانیم خودمان را رشد بدهیم. می توانیم حرف های گذشته را تکرار نکنیم و دست به انتخاب های بهتر بزنیم مثلا خسرو (بهرام رادان) در جایی میگوید: تا بوده، همین بوده (والد) و در جایی دیگر میگوید: من جلوی بابام پامو دراز نمی کردم، یعنی این مساله از کودکی تا امروز با او همراه است یا ماشینی را که می خواهد برای پسرش بخرد خودش انتخاب می کند و سوار می شود.
قصه «آتش بس 3» درباره چیست؟
-اپیزود سوم «آتش بس» درباره دخترانی است که در آستانه 40 سالگی قرار میگیرند و به دلایلی که در فیلمنامه بررسی کردیم همسر مناسب آنها در جامعه وجود ندارد. این دختران که متاسفانه تعداد آنها کم نیست، تحت فشار جامعه و خانواده قرار می گیرند.
و همه «آتش بس ها» به زبان طنز خواهند بود؟
بله طنز آموزشی. در واقع هدف من و همسرم از ساختن این فیلم ها خنداندن مردم نیست بلکه ایجاد تغییر مثبت در جامعه است. ما از زبان طنز به عنوان ابزار بهره می گیریم تا حرف های درست به جامعه و علمی در جهت رشد اجتماعی را مطرح کنیم که در نبود و کمبود چنین موضوعاتی در رسانه ملی، قدم کوچکی برداریم.
بهرام رادان انتخاب اول شما بود؟
بله. قبلا در فیلم «یکی از ما دو نفر» همکاری خوبی داشتیم که در فیلم «آتش بس 2» هم تداوم یافت. البته نا گفته نماند، ما در زمان ساخت فیلم «آتش بس 1» به دلیل تجربه خوب همکاری قصد و تمایل به همکاری با شهاب حسینی داشتیم ولی از آن جا که او درگیر پروژه های دیگری بود، امکان همکاری ممکن نشد.
با توجه به پس زمینه ای که مخاطبان از زوج بازیگر «آتش بس 1» (گلزار و افشار) داشتند، آیا دوباره از این زوج استفاده می کنید؟
البته؛ چراکه نه. ما تجربه همکاری بسیار خوبی در «آتش بس 1» باهم داشتیم و اگر فیلمنامه ای مناسب آنها بنویسم حتما از آنها دعوت به همکاری چه به صورت زوج هنری و یا فردی خواهیم کرد.
به نظر شما اکران همزمان چند فیلم پرفروش با هم برای شما تهدید است یا فرصت؟
روند بسیار خوبی است اما از آن جا که تعداد سینماهای کشور کم است و حتی در بسیاری از شهر ها فقط یک سینما وجود دارد، بی شک در حق بسیاری از فیلمها که همزمان اکران می شوند، اجحاف می شود. از سوی دیگر این همزمانی به ویژه در سینماهایی که چند سالن دارند، مثبت است زیرا وقتی مردم به سالن سینما مراجعه می کنند، اگر بلیت فیلم مورد نظرشان تمام شده باشد، فیلم دیگر را می بینند.
شما به عنوان یک فیلمساز خانم حضور همزمان 4 فیلم از 4 فیلمساز زن در اکران را چگونه ارزیابی می کنید؟
وجود همزمان چهار فیلم خوب از چهار بانوی فیلمساز در سینماهای کشور اتفاق بسیار مهمی است که در جهان بی سابقه است و می تواند به اعتبار اجتماعی جامعه ایرانی بیافزاید. (خبرگزاری مهر)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد