جذابترین اتفاق سریال در بخش بازیگریاش رخ میدهد. برای اولین بار قرار است هومن برقنورد و فرهاد آئیش را در نقش روحانی ببینیم. این بازیگران هر دو سابقه حضور در نقشهای کمدی دارند و نقشآفرینیشان در قالب دو روحانی، تماشایی خواهد بود. آتیلا پسیانی، سعید نیکپور، بابک حمیدیان، محمود پاکنیت و حامد کمیلی از دیگر بازیگران این مجموعه هستند.
در بین فیلمهای سینمایی میتوان از آثاری چون روز واقعه (شهرام اسدی)، مصائب دوشیزه (مسعود اطیابی) و دستهای خالی (ابوالقاسم طالبی) نام برد که گوشهچشمی، به باورهای عاشورایی داشتهاند. پرهزینهترین فیلم درباره عاشورا هم «رستاخیز» نام دارد که احمدرضا درویش آن را کارگردانی کرده و هنوز تکلیف نحوه اکرانش مشخص نیست.
«روز واقعه» که بارها از تلویزیون پخش شده است، قصهاش را بر بستر حوادث روز عاشورا روایت میکند. کارگردان این حوادث را بدون حضور قهرمانان اصلی و از دید یک تازه مسلمان به تصویر میکشد. نقطه قوت فیلم در این است که با خلق شخصیت، «تازهمسلمان»، تضاد بین واقعیت و حقیقیت را پررنگتر نشان میدهد. بازیهای روان، موسیقی هماهنگ با حس لحظه، فیلمنامه منسجم و کارگردانی ماهرانه، ازجمله عواملی بود که موجب شد «روز واقعه» به یک اثر ماندگار و جاودانه بدل شود.
«مصائب دوشیزه» نیز به باورهای عاشورایی یک اقلیت دینی در ایران، یعنی «مسیحیت» میپردازد. مسعود اطیابی در این فیلم در پی بیان این نکته است که اقتدا به امام حسین(ع)، خاص شیعیان و مسلمانان نیست. خیلی از پیروان دیگر ادیان نیز همچون مسلمانان، به سالار شهیدان عشق میورزند. آنها به قدرت معنوی این حضرت اعتقاد دارند، در مراسم عزاداریاش شرکت میکنند و سفرههای نذریشان را به نام حسین(ع) متبرک میکنند.
مختارنامه و شب دهم در صدر
مختارنامه و شب دهم موفقترین سریالهایی هستند که با محوریت مفاهیم عاشورایی جلوی دوربین رفتهاند. سریالهایی که با دو رویکرد مختلف، پرونده ماجراهای کربلا را ورق میزنند. مختارنامه اتفاقات تاریخی قبل و پس از کربلا را مرور میکند و شب دهم گوشههایی از عشق و ارادت ایرانیان به سالار شهیدان را به تصویر میکشد. در میان آثار سینمایی و تلویزیونی نمونههایی از هر دو رویکرد را شاهد هستیم. برخی فیلمها و سریالها مثل رستاخیز و مختارنامه به اصل حادثه روز عاشورا پرداختهاند و برخی تبعات فرهنگی و اجتماعی این واقعه را پس از صدها سال بررسی کردهاند. آثار نوع اول در گونه کارهای تاریخی میگنجد و در بین محصولات نوع دوم، آثاری با رگههای اجتماعی و ملودرام به چشم میخورد.
تعزیهخوانی که یک مبارز انقلابی شد
«روز دهم» به دلیل پشتوانه تحقیقاتی خوبی که داشت، توانست حرف تازهای بزند و مردم را با جنبه دیگری از فرهنگ عاشورایی آشنا کند. این سریال در ایامی روی آنتن رفت که عید نوروز مصادف با ایام عزاداری حضرت امام حسین(ع) شده بود. مدیران شبکه یک تلویزیون از سال پیشاش به این فکر افتادند که آن را روانه آنتن کنند که هم بنا به اقتضای حال و هوای تعطیلات نوروزی جذاب باشد و هم آموزنده و مناسب با ایام سوگواری. حاصل این برنامهریزی شد سریالی به اسم «شب دهم» که پرمخاطب و در عین حال هنرمندانه بود.
بخشی از جذابیت سریال به خط اصلی قصه برمیگشت که ماجرای عشق و دلدادگی پرسوز و گداز حیدر خوشمرام، یکی از لوطیهای محلات تهران قدیم به شاهزادهای قجری را نشان میداد. او حسابی دلباخته شاهزاده شده بود و میخواست هر طور شده او را بهچنگ بیاورد. نقش حیدر را حسین یاری بازی میکرد و نقش شاهزاده را کتایون ریاحی. رویا تیموریان، محمود پاکنیت، ثریا قاسمی، پرویز فلاحی، حسین آقابیک، آتش تقیپور و پرویز پورحسینی هم از دیگر بازیگران این سریال بودند.
شاهزاده قبول میکند که «بله» را به خواستگارش بگوید، اما برای بله گفتن، یک شرط هم میگذارد. اینکه حیدر به مدت ده شب در شهر تهران تعزیه اجرا کند. حیدر مجبور میشود رودرروی ماموران حکومت بایستد تا بتواند رضایت دختر مورد علاقهاش را جلب کند، حیدر از آزمون عشق زمینی سربلند بیرون میآمد و گام در مسیر عشقی آسمانی میگذاشت. او بدل به یک مبارز انقلابی میشد و همچون مولایش امام حسین(ع) در برابر ظلم و ظالم قد علم میکرد.
لوطیهایی که تصویرگر تواضع و چشم پاکی بودند
حسن فتحی که علاقهاش به روایت تاریخ را در فیلم «پستچی سه بار در نمیزند» نشان داده، در سریال «روزدهم» علاوه بر نمایش باورهای سنتی و مذهبی مردم سبک زندگی «لوطیهای تهرانی» را هم بازنمایی کرد. در باور عامه مردم لوطی به معنای افراد «داش مشدی» و پهلوان و بامعرفت جا افتاده است. مردمی که به بزرگتر از خودشان احترام میگذارند، زیر بار حرف زور نمیروند و شعارشان دستگیری از ضعیفان و زیردستان است.
در لغتنامه دهخدا عبارت لوطیخور شدن یا لوطیخور کردن «در معرض چپاول و غارت نهادن و به تاراج بردن» معنا شده است. برخی هم لوطی را معادل عیاری و جوانمردی میدانند و یعقوب لیث صفار و پوریای ولی را در ردیف لوطیها قرار میدهند. حیدر خوشمرام خلافکاری بود که از دیوار خانه مردم بالا میرفت و در کنارش به آیین مهربانی و ظلمستیزی پایبند بود.
او در یکی از دیالوگهایش میگفت: «خلاف به عرضتون رسوندن جنابسرهنگ، ما یهلا قبای بیاصل و نسبیم درست، اما سر سفره یه بابایی بزرگ شدیم که مدام تو گوشمون میخوند هرچی میخوای باش، اما چشم حروم به ناموس مردم نداشته باش...».
مرور دیالوگهای «حیدر» نشان میدهد که او بهعنوان یکی از شخصیتهای لوطی در کلامش تاکید صریحی به ارزشهای انسانی همچون محبت، تواضع، چشم پاکی، احترام به بزرگتر و... دارد.
حسن فتحی در نشست رسانهای مجموعه تلویزیونی «اشکها و لبخندها» ناگفتههایی از سریال «شب دهم» را بازگو کرد و گفت: جالب است که بدانید تصویب شدن یا تصویب نشدن فیلمنامه شب دهم فقط به یک مو بند بود. برخی دوستان در شورای نظارت موضعگیری وحشتناکی داشتند و معتقد بودند مضمون این سریال بد و مفسده است. فتحی که تا آن زمان سریال مناسبتی نساخته بود، تاکید کرد: خیلیها فکر میکنند سریال «شب دهم» سفارشی ساخته شده است، اما باید بگویم این به سفارش قلب من ساخته شده است.
تلفیق زمان گذشته و حال در «آخرین دعوت»
سریال آخرین دعوت زمان حال و گذشته را باهم ترکیب کرد و از این طریق گوشهای از حوادث مربوط به کوفه در سال 61 هجری را به نمایش گذاشت. این سریال را حسین سهیلیزاده کارگردانی کرده که حالا بینندگان او را با آثار پرطرفدار فاصلهها، دلنوازان و آوای باران میشناسند. در این سریال فرامرز قریبیان نقش یوسف زمانیفر را بازی میکرد و حامد بهداد، الهام حمیدی، سپیده ذاکری، فرزاد حسنی، پرویز فلاحیپور و مرجان شیرمحمدی از دیگر بازیگران آن بودند. حامد بهداد در سریال «آخرین دعوت» نقش عماد، داماد زمانیفر (قریبیان) را بازی میکرد که میخواست با شعار خدمت به مردم بهعنوان نماینده وارد مجلس شود. نقش کیمیا، دختر زمانیفر را الهام حمیدی بازی میکرد، او وکالت میخواند و با پدرش روابط دوستانهای داشت. شهرام عبدلی هم در آخرین دعوت در نقش شهرام خجسته ظاهر شد. او مشاور تبلیغاتی عماد بود و تلاش میکرد او را با شعار خدمت به مردم راهی مجلس کند.
این سریال ماجرای استاد دانشگاهی به نام یوسف زمانیفر را روایت میکرد که نماینده سابق مجلس بوده و برای پیدا کردن اسنادی عازم زادگاهش در غرب کشور میشود؛ اما در حادثهای سر از کوفه در سال 61 هجری درمیآورد.
خاطرات باشکوه «پریدخت» از مراسم عزاداری
سریال «پریدخت» (سامان مقدم) هم در سال 86 همزمان با ایام محرم از تلویزیون پخش شد. پریدخت را میتوان در گونه تاریخی و مذهبی دستهبندی کرد. زیرا هم به وقایع و شخصیتهای تاریخی میپرداخت و هم اعتقادات مذهبی مردم آن روزگار را در برخورد با حوادثی چون مساله کشف حجاب و فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد نشان میداد.
پریدخت، دختر حاج میرزا یکی از سرشناسان مؤمن شهر است و سال 1314 که از او خواستگاری میشود، او باید یکی از دو خواستگارش را انتخاب کند. بعد پریدخت را در سال 1320 ـ یعنی زمانی که رضاشاه به جزیره موریس تبعید میشود ـ میبینیم و در مقطع سوم، پریدخت را در سال 1334 در زمان سلطنت پهلوی دوم یعنی دوران بعد از کودتای 28مرداد در سال 1334 مشاهده میکنیم که همراه با زندگی او، 20سال وقایع اجتماعی ـ سیاسی ایران عصر پهلوی اول و دوم مرور میشود.
پدر پریدخت یکی از دوستداران حضرت امام حسین(ع) بود و پریدخت خاطرات باشکوهی از مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا داشت. او در مقام زنی مظلوم و رنج دیده، فرهنگ حسینی را بخوبی درک کرده بود. به همین دلیل دوست داشت فرزندانش در مقابل ظلم بایستند و در فروریختن بنای ظلم دستگاه ستمشاهی سهیم باشند.
نقطه قوت سریال، حضور ستارگان بیشماری بود که بیشترشان از دنیای سینما به تلویزیون آمده بودند و برای اولین بار با یکدیگر همبازی شده بودند. علی مصفا (نادر)، لیلا حاتمی (پریدخت)، کامبیز دیرباز (نصرت) و داریوش ارجمند (پهلوان) بازیگرانی بودند که در موفقیت این سریال نقش زیادی داشتند. البته ابتدا قرار بود نقش نادر را کامبیز دیرباز بازی کند، اما او خودش نپذیرفته بود و ترجیح داده بود نقشی فرعیتر را بازی کند. چون فکر میکرد شخصیت نادر خیلی منفی است و ممکن است مردم دوستش نداشته باشند.
سریال پریدخت تیتراژ پایانی متفاوت و منحصربهفردی داشت. چهره پریدخت در ابتدا خندان بود و کمکم لبخندی که اول روی صورت نقش بسته بود محو میشد و به جای آن اشک جاری بر گونه و چهرهای بدون لبخند جلوهگری میکرد. لحن تلخ سریال و مضمون عدالت محورش با حال و هوای ماه محرم همخوانی داشت.
عظیمترین سریال درباره قیام کربلا
«مختارنامه» ساخته داوود میرباقری عظیمترین و پرهزینهترین سریالی است که تاکنون درباره قیام کربلا ساخته شده است. 110 بازیگر اصلی و حدود 400 بازیگر فرعی در این سریال جلوی دوربین رفتند و البته لحظات زیبایی را هم رقم زدند.
مختارنامه نشان داد شعله فروزانی که امام حسین(ع) در کربلا روشن کرد تا سالهای سال خاموش نشد و دلاورمردان زیادی به رهبری مختار راه رسیدن به عدالت و آزادگی را پی گرفتند. از جمله شخصیتهای ماندگار این سریال میتوان به مختار (فریبرز عربنیا)، مسلم بن عقیل (امین زندگانی)، عبیدالله بنزیاد (فرهاد اصلانی) و عمر بن سعد (مهدی فخیمزاده) اشاره کرد. فریبرز عربنیا برای بازی در این سریال در حدود ده سال قید بازیگری را زد و جلوی دوربین هیچ فیلم و سریالی نرفت.
مختارنامه داستان پرفراز و نشیبی داشت و دورههای مختلفی از زندگی او همچون انزوا، زندانی شدن، مبارزه و شهادت را روایت میکرد. این سریال خواندهها و شنیدههای مردم را به زبان تصویر روایت میکرد و نشان میداد آنچه مردم درباره حوادث تاریخ عرب میدانند با چه جزئیاتی اتفاق افتاده است. مثلا ماجرای کشته شدن حرمله، بیعت گرفتن مسلم بن عقیل از مردم کوفه و... قصههایی از این دست که سینه به سینه نقل شده بود در مختارنامه قالبی تصویری به خودش گرفت. این سریال همچنین اطلاعات تاریخی و مذهبی مردم را بالا برد و بهعنوان مثال نشان داد کیان در مقام یک سردار ایرانی چه خدماتی به مسلمانان کرده است.
شخصیتهای سریال پرداخت درستی داشتند و در این فیلمنامه تحولهای یکشبه را نمیدیدیم. مختار از بیتفاوتی شروع کرد و بتدریج وارد میدان شد. حسن میرباقری، فیلمنامهنویس این سریال درباره تحول تدریجی شخصیت «مختار» گفته است: «در ابتدا تردیدهای مختار راجع به سیاست جاری چندان عمیق نیست. او بعضا با دیگران اختلاف سلیقه دارد. او یکجوری دلسوزی نسبت به تنهاییهای امام حسن(ع) دارد. این مظلومیت او را دچار بغض کرده است. بعدها در نتیجه سیاستهای جاری آلامیه و پیمانشکنیهای معاویه، مختار به فکر فرو میرود. مختار رفتهرفته دچار استحاله میشود. در مسیر راه با امتحانهای پیچیدهای روبهرو میشود. حادثه عاشورا و زندانیشدنش بر او تاثیر میگذارد. در نهایت به این نتیجه میرسد که عدالتخواهی صرفا با خاک کردن حریف به زور بازو محقق نمیشود. برای استواری علم دادخواهی باید از جان مایه گذاشت. او میفهمد اگر میخواهد در مسیر عدالت حرکت کند، گاه باید سیاستمدار رندی هم باشد. باید بتواند با پنبه سر ببرد.»
جذابیتهای تعزیه و باورهای سنتی در «یلدا»
سریال «یلدا» ساخته حسن میرباقری هم پس از «شب دهم» دومین سریالی بود که از سنت «تعزیه» بهعنوان یک موقعیت داستانی بهره برد. در سریال «یلدا» شخصیت اصلی این قصه یک تعزیهخوان است که وصیت میکند بچههایش تعزیه حضرت ابوالفضل(ع) را اجرا کنند. در صورتی بچهها میتوانند بقیه وصیت را اجرا کنند که این شرط محقق شود. این فرزندان هر کدام در جایی زندگی میکنند و با یکدیگر اختلافنظر دارند. گردهم آوردن این فرزندان برای اجرای تعزیه، گره اصلی داستان را شکل میدهد.
این سریال بازگشت به سنتها را بهعنوان یک راهحل مطرح میکرد و از مردم میخواست به ریشههای اصیل ایرانی و اسلامی خودشان پناه ببرند. شخصیتهای سریال همچون چنگیز جلیلوند (حاج ممدلی)، الهام پاوهنژاد (عاطفه) و فریبا کوثری (آفاق) انسانهای سنتی بودند و انسانهای ریشه دار دیروز را نمایندگی میکردند. لوکیشنهای قدیمی شهرستان شاهرود هم در خدمت این پیام بودند که جریان مدرنیته نباید تار و پود زندگی ایرانیان را برهم بریزد.
نمایش تعزیه بهعنوان یک هنر ایرانی در لابهلای داستانهای «شب دهم» و «یلدا» یکی از مولفههای جذابیت بخش این سریالها بود. در تلویزیون تا به حال برنامهای نداشتهایم که یک «تعزیه» کامل برای مردم پخش شود. تعزیه آیینی سنتی است که از دیرباز تاکنون در ایام عزاداری سالار شهیدان مورد توجه مردم کشورمان قرار گرفته است.
در این نمایش واقعه کربلابه دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیتهای اصلی را بر دوش دارند، نشان داده میشود و حضار با دیدن مصائب اهل بیت اشک میریزند. در سریال شب دهم قهرمان قصه فردی بود که میخواست در شرایط خفقان رژیم پهلوی مراسم تعزیه اجرا کند. در سریال «یلدا» نیز شخصیتهای مثبت و منفی و خاکستری با انگیزههای مختلف بسترهای اجرای «تعزیه» را فراهم میکردند. (ضمیمه قاب کوچک)
احسان رحیمزاده
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد