دوران تبعید امام خمینی(ره) در ترکیه‏ چگونه گذشت؟

پیروزی انقلاب اسلامی ایران به علل و عوامل متعددی وابسته بود. اما سه علت اصلی که مورد تأکید محققان است،در این زمینه بیشتر مورد توجه قرار گرفته‏اند.نخست باورهای دینی و اعتقادات اسلامی‏ مردم ایران،دوم وحدت مردم و مبارزات سیاسی آن‏ها،و سوم رهبری قاطع و بی‏نظیر امام خمینی(ره).این سه عامل‏ پس از آن‏که در کنار یکدیگر قرار گرفتند و یک مثلث را تشکیل دادند، به نیروی قدرتمندی تبدیل شدند که رژیم پهلوی را سرنگون ساخت. بررسی جنبه‏های متفاوت این سه عامل،ماهیت واقعی و عناصر تشکیل‏ دهنده‏ی جنبش اسلامی مردم ایران را روشن خواهد ساخت.
کد خبر: ۷۳۵۰۶۰
دوران تبعید امام خمینی(ره) در ترکیه‏ چگونه گذشت؟

از میان سه عامل فوق رهبری امام خمینی(ره)تأثیر فوق العاده‏ای در به ثمر رسیدن مبارزات مردم مسلمان‏ ایران،علیه دستگاه پهلوی ایفا کرد.فاصله‏ی زمانی 13 آبان 1343 تا خروج امام از ترکیه،یکی از فصول مهم‏ تاریخ نهضت اسلامی به حساب می‏آید.بنابراین،در این‏ مقاله سعی شده است،دوران تبعید امام در ترکیه مورد بررسی قرار بگیرد.

تصویب کاپیتولاسیون
«کاپیتولاسیون به قراردادهایی اطلاق می‏شود که به موجب آن‏ها، شهروندان یک دولت در قلمرو دولت دیگر،از نظر امور حقوقی و کیفری‏ تابع قانون‏های کشور خود هستند و آن قانون‏ها را کنسول آن‏دولت در محل اجرا می‏کند.ازاین‏رو،آن را در فارسی حق قضاوت کنسولی‏ نیز گفته‏اند»[آشوری،1380:276].وزارت دفاع آمریکا مدت‏ها بود که‏ ایران را برای بستتن چنین قراردادی تحت فشار گذاشته بود.
آیت اللّه محمد علی گرامی می‏گوید:«فرزند یکی از علمای‏ ادیب قم(شیخ جواد عراقی)که از کارمندان مجلس شورای ملی به حساب می‏آمد،اخبار تصویب لایحه‏ی کاپیتولاسیون را به حضرت امام‏ داده بود.آیت اللّه مسعودی خمینی می‏گوید:«من یقین دارم که‏ اخبار مربوط به کاپیتولاسیون را برادر کوچک امام،سید نور الدین‏ هندی،به ایشان گفته است.سید نور الدین که از سران و رجال سیاسی‏ بود و با سناتورها و رجال سیاسی تماس داشت،چنین اخباری را از طریق‏ آیت اللّه پسندیده به امام رسانده است»[فدائی،1379:163].
آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‏گوید:«باخبر شدیم که در مجلس رژیم لایحه‏ای در مسیر تصویب است که در آن‏ به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده می‏شود.درپی‏گیری این خبر، زمینه‏ی جدیدی فراهم شد برای مبارزه‏ی امام.امام چند نفری را مأمور تحقیق در مورد جزئیات این خبر کرد که یکی از آن‏ها من بودم.آقای‏ بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا،متن لایحه و اسناد مربوط را به دست آورده و به من داد.»
آیت اللّه پسندیده می‏گوید:«جریان تبعید امام به ترکیه در سال 1343 با جریان لایحه‏ی مصونیت آمریکایی‏ها تحت عنوان کاپیتولاسیون که‏ در دولت تصویب شد و بعد لایحه‏ی آن را محرمانه به مجلس دادند و در مجلس شورای ملی و مجلس سنا تصویب کردند،آغاز شد»[پسندیده، 1384:239].
(به تصویر صفحه مراجعه شود) البته باید توجه داشت که تصویب کاپیتولاسیون محرمانه نبود و مشروح مذاکرات آن در روزنامه‏ی رسمی که متن کامل جلسات علنی‏ مجلس را درج می‏کرد،چاپ شده بود.اما تیراژ این نشریه محدود و جواب‏گوی نیاز متقاضیان نبود.
محمد حسن رجبی در کتاب خود می‏نویسد:«امام چند روز پس‏ از تصویب لایحه‏ی کاپیتولاسیون برای نظامیان آمریکایی در مجلس‏ شورای ملی(21 مهر 1343)از ماجرا اطلاع یافت؛البته توسط یکی‏ از کارکنان مجلس که دوست امام بود.امام با مطالعه‏ی متن صورت‏ مذاکرات مجلس از جزئیات آن آگاه شد.ایشان بلافاصله مراجع و علمای‏ قم را به تشکیل جلسه‏ی هفتگی فراخواند و با ارسال پیام،علمای سایر شهرها را در جریان امر قرار داد»[رجبی،1378:331].
سپس امام اعلام کرد که در 4 آبان،مصادف با 20 جمادی الثانی، در منزل خود سخن‏رانی خواهد کرد.رژیم پیکی به قم فرستاد تا با امام‏ خمینی دیدار کند و ایشان را از تصمیم خود منصرف کند،ولی امام‏ حاضر به دیدار نشد و به ناچار با فرزند امام،حاج مصطفی ملاقات‏ کرد و به او گفت که می‏خواهد صحبت کند،مواظب باشد علیه‏ آمریکا سخن نگوید و هرچه بگوید چندان مهم نیست(حتی حمله به‏ شخص شاه).

بنابراین،تصویب کاپیتولاسیون در 21 مهرماه 1343 بود و سخن‏رانی امام در چهارم آبان که مصادف با ولادت حضرت فاطمه‏ (س)انجام گرفت.«بنا به گفته‏ی افراد،امام در این مدت با حالت نگران‏ در درس حاضر می‏شد»[فدائی،1379:163].
محل سخن‏رانی امام در خانه‏ی خودشان بود،علت آن را آیت اللّه‏ طاهری خرم‏آبادی این‏گونه بیان می‏کند:«امام تصمیم گرفتند که روز میلاد حضرت زهرا(س)صحبت کنند و این صحبت هم قرار بود که در منزل انجام بگیرد.دلیلش را من الان نمی‏دانم،شاید از نظر جنبه‏های امنیتی بوده است.اگر امام می‏خواست سر درس صحبت کند، جمعیت زیادی جمع نمی‏شدند و جمعیت منحصر می‏شد به طلبه‏هایی‏ که در درس امام شرکت می‏کردند.درحالی‏که امام می‏خواست همه در این سخن‏رانی شرکت کنند.اگر امام می‏خواست این سخن‏رانی را در مسجد اعظم ایراد کند،شاید دولت ممانعت می‏کرد.به نظر می‏رسد که‏ امام در مورد محل و زمان سخن‏رانی بهترین انتخاب را کرد.روز تولد شاه بهترین زمان بود،زیرا رژیم می‏کوشید با برگزاری جشن چهارم آبان‏ ماه این توطئه را به دست فراموشی بسپارد،اما امام سخن‏رانی خود را در همان روز اعلام کرد»[طاهری خرم‏آبادی،1377:312-311].
امام سخن‏رانی خود را با نام خدا و آیه‏ی«استرجاع»شروع کرد که نشان‏دهنده‏ی وارد شدن مصیبت بزرگی بر اسلام و مسلمین بود. تأثر قلبی خود را از این مصیبت بیان و اعلام عزای عمومی کرد.سپس‏ به شرح لایحه‏ی کاپیتولاسیون پرداخت و نتایج سیاسی-اجتماعی‏ آن را بیان داشت.هم‏چنین در مورد بدبختی مردم و قروض خارجی‏ دولت و وابستگی به آمریکا سخن گفت.«پس از این سخن‏رانی،امام اعلامیه‏ای منتشر کرد و اقدام دولت و مجلس‏ را در تصویب کاپیتولاسیون محکوم نمود و آن را سند بردگی ملت ایران،اقرار به مستعمره بودن‏ ایران و ننگین‏ترین و موهن‏ترین تصویب نامه‏ی‏ غلط دولت‏های بی‏حیثیت نامید»[امام خمینی، 1361:ج 1،ص 145-139].
شهید محلاتی در خاطرات خود می‏گوید: «پس از این سخن‏رانی خدمت امام رفتیم.ایشان‏ فرمود:راحت شدم.من تکلیفم را انجام دادم،حالا هرچه می‏خواهد پیش آید.آن‏چه مهم است، انجام وظیفه است و عمل به تکلیف شرعی.»
«در اسناد ساواک سندی است که در آن، امام به مراجع نجف پیغام‏هایی فرستاده و آنان‏ را در جریان مسائل ایران و تصویب لایحه‏ی‏ مصونیت مستشاران آمریکایی قرار داده بود.هم‏ چنین،براساس سند ساواک،نوار سخن‏رانی امام‏ از رادیو بغداد نیز پخش شده است.»[سیر مبارزات‏ ...،1386،ج 4:92].
اعلامیه و سخن‏رانی امام بازتاب‏های متفاوتی داشت:برخی از علما اقدام مجلس را شرح دادند و عواقب آن را اعلام کردند که ساواک آن‏ها را بلافاصله دستگیر کرد.هم‏چنین،جمعی از علمای قم،از جمله آقایان‏ شریعتمداری،حائری،سید صادق،سید ابو القاسم روحانی‏ و زاهدی،در این خصوص با ایراد سخن‏رانی،واگذاری این امتیاز سیاسی به دولت بیگانه را محکوم کردند.
مهم این بود که باوجود هشدار امام در مورد کاپیتولاسیون،تا نه‏ روز پس از سخن‏رانی ایشان،هیچ‏یک از مراجع و علمای بزرگ ایران‏ و عراق اعلامیه‏ای در محکومیت کاپیتولاسیون و حمایت از ایشان‏ صادر نکردند.این سکوت علما و مراجع نشان‏دهنده‏ی این بود که‏ آن‏ها تمایلی به درگیری و رویارویی با رژیم شاه ندارند.زیرا دولت جدید شعار سازش و تفاهم با روحانیت را به کار برده بود.دیگر این‏که شاید عواقب کاپیتولاسیون و بعد ضد دینی و ملی آن(برخلاف انجمن‏های‏ ایالتی و ولایتی)،برای علما و مردم روشن نبود.لذا چندان واکنشی‏ نشان ندادند.
به هر روی،امام پس از سکوت و بی‏تفاوتی اکثر قریب به اتفاق‏ مراجع و علما،دریافت که کوله‏بار مبارزه با رژیم را خود باید یک تنه بر دوش بکشد.هم‏چنین،با گفته شود که دولت آمریکا بلافاصله پس‏ از تصویب کاپیتولاسیون،200 میلیون دلار وام برای خرید اسلحه و تجهیزات از آمریکا به ایران داد.
بعد از سخن‏رانی امام این‏بار رژیم تصمیم گرفت او را به ترکیه‏ تبعید کند.هدف رژیم از تبعید امام عبارت بود از:1.جدایی میان‏ رهبری و مردم،2.تضعیف روحیه‏ی رهبری،3.فراموش شدن رهبر، (به تصویر صفحه مراجعه شود) 4.شکست نهضت اسلامی.«علت‏های انتخاب کشور ترکیه به عنوان محل تبعید عبارت بود از:غیر مذهبی‏ و لائیک بودن کشور ترکیه،منافع مشترک ایران و ترکیه و دیگر اعمال نفوذ آمریکا در هردو کشور» [فلاحی،1385:115].
در خصوص نقش و دخالت دولت آمریکا در تبعید امام سندی وجود دارد که خرسندی‏ یکی از اعضای سفارت آمریکا را نشان می‏دهد. در نامه‏ای از استوارت راکول،وزیرمختار و رایزن سفارت آمریکا،دو روز پس از تبعید امام، به فردی به نام جیمز آمده است:«وقایع اخیر که‏ شما از گزارش رسمی به ماوقع آگاه خواهید شد، دل مرا خوش کرده است.بالاخره ما توانستیم از سوءرفتار پیرمردی که با سخن خود چوب درمیان‏ چرخ‏های ما می‏گذاشت،خلاص شویم.کله گنده‏ی‏ محلی(شاه)دستور اخراج او را صادر کرد.در حال‏ حاضر وی در یک مهمان‏خانه‏ی درجه‏ی دو در ترکیه زندگی می‏کند و می‏کوشد تا سنی‏های بیچاره را اغوا کند»[سیر مبارزات...،1386،ج 4:105].

چگونگی تبعید امام به ترکیه
«شب 13 آبان 1343،صدها کماندو و چترباز مسلح،خانه‏ی امام‏ را در قم محاصره کردند و از بام و دیوار وارد خانه‏ی امام شدند.برای‏ پیدا کردن امام به جست‏وجو و ضرب و شتم خادم امام پرداختند.امام‏ که در آن ساعت در یکی از اتاق‏های اندرونی به نماز و دعا مشغول بود، با سروصدای به وجود آمده فهمید که سربازهای رژیم به منزل یورش‏ برده‏اند.امام که در آن لحظه نمی‏دانست کلید اندرونی را کجا گذاشته‏ است،از در دیگر اندرونی که به کوچه باز می‏شد،خارج شد.وقت بیرون‏ رفتن مهر و امضای خود را به رسم امانت به همسرش داد و فرمود:شما را به خدا می‏سپارم.
امام را از خانه سوار ماشین فولکس و سپس سر کوچه سوار ماشین‏ شورلت کردند و به‏سمت تهران بردند.بین راه قم به تهران،حضرت‏ امام اعلام می‏کند که می‏خواهد نماز بخواند.بنابراین نماز صبح را در صحرا خواندند.هنوز آفتاب روز 13 آبان 1343 از افق بیرون نیامده بود که امام سوار هواپیما شد.سرهنگ افضلی نیز همراه امام بود و هواپیما ساعت 30/11 دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست.امام خمینی‏ هنگام تبعید به ترکیه به افسر مأمور در هواپیما گفت:من برای دفاع از وطنم تبعید شدم»[روحانی،1381:792].
در هواپیما یکی از خدمتکاران برای امام چای آورد که امام بعد از مطمئن شدن از مسلمان بودن او،چای را نوشید.سپس به پیشنهاد سرهنگ افضلی،برای دیدن قسمت‏های متفاوت هواپیما و کابین خلبان رفتند و تا فرودگاه آنکارا،امام در کابین خلبان‏ نشست.امام از وسایل و لوازم هواپیما دیدن کرد و درباره‏ی دستگاه‏های مربوطه و نحوه‏ی عمل آن‏ها پرسید.این برخورد و رفتار امام مربوط به روحیه‏ی‏ انقلابی و از خصایل ارزنده‏ی رهبری بود و رمز موفقیت ایشان در ادامه‏ی نهضت نیز در همین‏ نکته نهفته است.
حاج آقا مصطفی خمینی،فرزند بزرگ امام، هنگام دستگیری امام برای مذاکره با مراجع‏ روانه‏ی منزل آن‏ها شده بود.در منزل آیت اللّه‏ مرعشی نجفی،مأمورین ساواک از دیوار بالا آمدند و ایشان را دستگیر کردند و از شهربانی‏ قم به زندان قزل‏قلعه تحویل دادند.وی 57 روز زندانی بود و پس از آن در 8 دی 1343 از زندان آزاد شد.برای بار دوم‏ به او اعلام کردند به ترکیه برود و با پدرش ملاقات کند.هدف آن‏ها این بود که حاج آقا مصطفی در ایران نباشد و به بهانه‏ی ملاقات با پدر،او را هم تبعید کنند.بنابراین حاج مصطفی خمینی را دستگیر و به‏ ترکیه فرستادند.یورش ناگهانی ساواکی‏ها به منزل امام برای دستگیری‏ حاج مصطفی سبب ترس‏ووحشت همسر او شد که با سقط جنین و کسالت همراه بود.

امام در ترکیه
«بعد از ورود امام به ترکیه،مأموران امنیتی دولت ترکیه امام را از فرودگاه به هتل بلوار پالاس،طبقه‏ی چهارم،اتاق شماره‏ی 514 که‏ قبلا آماده کرده بودند،بردند.چون هتل محل اقامت امام در مرکز شهر بود و خبرنگاران داخلی و خارجی کنجکاو شده بودند،مأموران امام را به‏ یکی از ساختمان‏های فرعی خیابان آتاتورک منتقل کردند.امام بعد از ورود به ترکیه به آموختن زبان ترکی پرداخت.توجه و کوشش او برای‏ یادگیری زبان ترکی به حدی بود که سرهنگ افضلی را به وحشت‏ انداخت که مبادا با آموختن زبان بتواند با مردم ترک ارتباط برقرار کند و مبارزه را در تبعیدگاه ادامه دهد.ازاین‏رو در گزارشی به تهران نوشت: «نباید وی را تنها گذاشت»[روحانی،1381:792].
رژیم‏های ترکیه و ایران،از امام وحشت داشتند،و مرتب محل‏ اقامت او را تغییر می‏دادند.حتی مقامات ساواک به مأمورین ترکیه‏ اعتماد نکردند و خود نیز برای او مأمور ویژه گماشتند.نگرانی مقامات‏ ایران و ترکیه زمانی بیشتر شد که دیدند،امام خمینی حاضر نیست در محل تبعید به صورت زندانی باشد و مرتب پیشنهاد بیرون رفتن و بازدید از خیابان‏ها و مراکز دیدنی شهر را می‏دهد.
روز 16 آبان،امام حدود 40 دقیقه با اتومبیل از شهر آنکارا دیدن‏ کرد.او می‏خواست دوران تبعید را بدون نتیجه از دست ندهد و در مورد افراد کشور ترکیه تجربه کسب کند.حتی بر مزار 40 تن از عالمان‏ شهید که به دست آتاتکورک کشته شده بودند،حضور یافت.ساواک از (به تصویر صفحه مراجعه شود) بازدید امام از نقاط متفاوت شهر جلوگیری کرد و حتی به بهانه‏ی این‏که پوشیدن لباس روحانیون‏ ایران در ترکیه ممنوع است،علی‏رغم مخالفت امام،مأموران‏ امام را از پوشیدن لباس خود منع کردند و او را مجبور کردند که لباس روحانیون ترکیه را بر تن‏ کند.البته زمانی که علمایی از ایران برای دیدن‏ امام به ترکیه می‏رفتند،به امام اجازه می‏داند و لباس خود را بر تن کند.به امام اجازه می‏دادند که‏ لباس خود را بر تن کند.این رفتار نه تنها نتوانست‏ روح امام را درهم بشکند،بلکه باعث بردباری و ایستادگی و مقاومت امام خمینی شد.
سپس در 21 آبان امام به شهر«بورسا»در 460 کیلومتری غرب آنکارا و در کنار دریای مرمره‏ منتقل کردند.
علت فرستادن ایشان به بورسا این بود که پخش خبر تبعید از رادیو و انعکاس آن بین مردم،باعث وحشت مقامات ترکیه شده بود و می‏خواستند تا به این وسیله از ارتباط مردم ترکیه با امام جلوگیری‏ کنند.در این مدت اهداف مأمورین هردو کشور این بود که:1.موضوع‏ تبعید امام به ترکیه و محل اقامت ایشان مخفی بماند:2.از ارتباط امام‏ با مردم ترکیه جلوگیری شود؛3.با ایجاد محدودیت برای امام،ایشان‏ را تحت فشارهای روحی قرار دهند.اما روحیه‏ی امام در دوران تبعید بسیار عالی بوده است:«مأمورین ساواک در گزارش‏های خود اعلام‏ کردند:روحیه‏ی شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است.در محل جدید برنامه‏ی روزانه‏اش بیشتر استراحت،تلاوت قرآن،ادای‏ نماز و صرف غذاست.گاه‏گاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می‏کند» [فلاحی،1385:73].
امام بعد از رسیدن به ترکیه تلگرافی به حاج مصطفی خمینی زد و در این‏ تلگراف،سلامتی خود را به خانواده خبر داد و او را سفارش به احترام به مادر، خواهر،برادران و بستگان کرد.هم‏چنین خواست که وسایل شخصی‏اش‏ را بفرستد؛از جمله کتاب‏هایی مثل مفاتیح،صحیفه‏ی سجادیه،مکاسب‏ و حواشی.امام به خانواده‏اش توصیه می‏کند که به ترکیه نیایند،زیرا رژیم‏ می‏خواست با آوردن خانواده‏ی امام به ترکیه،او را برای همیشه از ملت و کشورش دور کند.حتی امام سفارش می‏کند که شهریه‏ها را بپردازند.نگرانی‏ امام در مورد سوخت زمستانی فقرا نیز قابل توجه است.
باید توجه داشت که امام قرآن نخواست،زیرا قرآن به همراه خود داشت. چنان‏چه از درخواست‏های امام مشخص است،کتاب مفاتیح و صحیفه‏ی‏ سجادیه می‏خواست؛زیرا به اسلام با تمام ابعادش اعتقاد داشت.او در صحنه‏ی سیاست،مرد سیاست و در میدان رزم مرد جنگ و در مسجد مرد عبادت بود.امام مانند عالمان بزرگ همواره با کتب دعا انس داشت.انگیزه‏ی‏ امام از درخواست کتب فقهی و پافشاری روی آن‏ها مبتنی بر رسالتی بود که در جهت تحول و دگرگونی رساله‏های عملیه و خط فکری حوزه‏های علمیه در تدوین و نگارش رساله بر دوش داشت و به انجام آن اهمیت می‏داد.ایشان دوران تبعید را بهترین زمان برای انجام این مهم می‏دانست.امام‏ خمینی از ترکیه وکالت‏نامه‏ای برای حاج مصطفی‏ خمینی فرستاد که بیان‏کننده‏ی اعتماد و اطمینان او به فرزندش بود.امام با این کار از ایجاد تزلزل در مجامع روحانی پیشگیری کرد.این نیز نوعی مبارزه‏ در تبعیدگاه بود.

بازتاب تبعید امام در داخل کشور
«رژیم پهلوی پس از تبعید امام خمینی،از آن‏جا که از تکرار قیام 15 خرداد و واکنش خشونت‏بار ملت‏ مسلمان ایران در برابر تبعید امام وحشت داشت، بی‏درنگ به نیروهای نظامی و انتظامی به منظور سرکوبی هرگونه حرکت‏ مخالف،فرمان آماده باش داد.رییس ساواک،تیمسار پاکروان،طی تلگراف‏ رمزی به کلیه‏ی شعبه‏های ساواک در سراسر کشور دستور داد،مراقبت کامل‏ داشته باشند.از هر تحرک و مخالفتی جلوگیری کنند و هرگونه رویدادی را فورا به مرکز گزارش دهند» 13[روحانی،1381:792].
برخی مبارزات داخل کشور عبارت بودند از:
«1.فعالیت حاج آقا مصطفی خمینی علیه رژیم پهلوی(قبل از تبعید به ترکیه).
2.فعالیت‏های علمای تراز اول.اولین فرد بین علما،آیت اللّه میلانی‏ بود که سکوت حاکم بر فضای حوزه‏های علمیه را شکست.
3.واکنش بازار.بازاریان که پیوندهای دیرینه‏ای با روحاینت دارند؛در حرکت اصلاحی و انقلاب در ایران از زمان مشروطیت نقش مؤثری بر عهده‏ داشتند و در نهضت امام خمینی یکی از ارکان مبارزه بودند.زیرا تعطیلی بازار، هم از لحظ اقتصادی و هم از لحاظ تبلیغی،برای رژیم گران تمام می‏شد.
4.بهره‏گیری از مراسم و شعائر مذهبی(مثل دعای ندبه،دعای توسل‏ و...)که در این مراسم‏ها از امام خمینی یاد می‏شد.
5.تعطیلی نماز جماعت توسط روحانیون.
6.نوشتن و چاپ و تکثیر اعلامیه علیه رژیم پهلوی.
7.تهیه‏ی طومارهایی که برای دولت و سفارت ترکیه ارسال می‏شدند تا آن‏ها تحت فشار قرار گیرند و به تبعید امام خمینی پایان دهند.
8.برگزاری میتینگ.یکی از بزرگ‏ترین و تأثیر گذارترین این تجمعات، میتینگ مسجد سید عزیز اللّه بود که در 21 آذر 1343 به کوشش جمعیت‏ مؤتلفه برگزار شد.این اجتماع بزرگ‏ترین گردهمایی و اجتماع بعد از تبعید امام خمینی بود.
9.سرودن شعر،چاپ کتاب کشف الاسرار،چاپ و توزیع توضیح المسائل‏ امام خمینی و پخش کارت تبر یک منقوش به عکس امام.
10.مراجعه‏ی علما و طلبه‏های حوزه‏ی علمیه قم به علمای تراز اول و تحت فشار قرار دادن آن‏ها تا برای آزادی امام اقداماتی انجام دهند.
11.حرکت‏های مسلحانه.مهم‏ترین اقدام‏ هیئت‏های مؤتلف،ترور[اعدام انقلابی‏]حسنعلی‏ منصور بود.منصور بانی تصویب کاپیتولاسیون‏ و تبعید امام محسوب می‏شد که توسط محمد بخارایی ترور شد»[فلاحی،1385:115].

بازتاب تبعید امام در خارج از کشور
تبعید امام بازتاب گسترده‏ای در سطح جهان‏ داشت.خبرگزاری‏ها و رسانه‏های گروهی،احزاب‏ و شخصیت‏های بین‏المللی،هریک طبق خط و برنامه‏ریزی خود از آن برداشت کردند و تفسیرهای‏ متفاوتی ارائه دادند.مطبوعات وابسته به غرب تا آن‏ جا که توانستند علیه امام سخن می‏گفتند،درحالی‏که‏ مطبوعات وابسته به بلوک شرق از آن‏جا که امام حرکت قهر آمیزی را علیه‏ آمریکا و احیای کاپیتولاسیون آغاز کرده بود،تا حدی جانب حق را رعایت‏ کردند.
دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز با تهیه‏ی طومار و فرستادن آن به‏ سفارت ترکیه،موضوع تبعید امام را پی‏گیری می‏کردند.

دیدار نمایندگان علمای تهران با امام
بعد از تبعید امام به ترکیه،علمای تراز اول قم و تهران به این نتیجه‏ رسیدند که از محل تبعید امام اطلاعاتی کسب کنند و وسایل آسایش را تا آن‏جا که ممکن است،برای امام فراهم کنند.بنابراین‏روز پنج شنبه 21 آبان‏ 1343،آقایان حاج میرزا احمد آشتیانی،حاج سید احمد خوانساری، و وزیر دربار،آقای قدس نخعی بنا به دعوت آقایان در این نشست شرکت‏ کرد.علما اعلام کردند که آقای پسندیده(برادر امام)به ترکیه برود و از وضعیت امام اطلاعاتی کسب کند.
وزیر دربار گفت که پس از گفت‏وگو با مقامات بالاتر نتیجه به حضور آقایان ابلاغ خواهد شد.این سیاست علمای تهران تا حدودی موافق نظر شاه نیز بود،زیرا این کار باعث می‏شد،موجبات آرامش خاطر و رفع نگرانی‏ ملت ایران فراهم شود.رژیم با پیشنهاد علما موافقت کرد،ولی آقای پسندیده‏ را مناسب این کار نمی‏دانست؛زیرا ممکن بود امام به وسیله‏ی او پیامی را به ایران بفرستد و پیام‏هایی از ایران دریافت کند.بعد از آن،علمای تهران‏ حاج سید فضل اللّه خوانساری را پیشنهاد کردند که مورد پذیرش قرار گرفت و قرار شد ساواک وسایل سفر او را فراهم کند.
رژیم پهلوی برای این‏که نماینده‏ی علما امام را در بورسا ملاقات نکند، محل اقامت و ملاقات با امام را استانبول قرار داد و قرار شد که ملاقات با امام تحت مراقبت شدید مأمورین انجام شود.سید فضل اللّه خوانساری روز 29 آذر 1343 وارد استانبول شد و در«پارک هتل»اسکان یافت.فردای آن‏ روز 30 آذر ماه به دیدار امام رفت که او را به استانبول آورده بودند.
در چندین جلسه،بین آقای خوانساری و امام گفت‏وگو صورت گرفت و یکی از مأمورین ساواک که در جلسه‏ی ملاقات حضور داشت،گفت‏وگوها ثبت می‏کرد.آن‏چه در این گفت‏وگوها درخور توجه بود،زبان دیپلماسی و تاکتیک‏های سیاسی بود که امام به کار می‏برد.مثلا،امام در گفت‏وگو به‏ مأموران ترکیه اشاره و طوری صحبت می‏کرد که گویا مأمورین ترکیه با او کنار آمده و به تفاهم رسیده‏اند.حتی گفت‏وگوی امام در مورد رفتار خوب‏ مأمورین ترکیه با عث نگرانی مقامات ایرانی شده بود.
بعد از مدتی که رژیم،حاج مصطفی خمینی را به ترکیه تبعید کرد،و وی‏ به ملاقات امام رفت،به وضع نامناسب امام پی‏برد.حاج مصطفی می‏گوید: آن‏گاه که به حضور امام رسیدم،از نظر غذایی،وضع او به حدی بود که اگر دیرتر می‏رسیدم،امام مریض می‏شد.هر خوراکی که برای او می‏آوردند، بدون آن‏که خم به ابرو بیاورد،می‏خورد و براساس ویژگی‏های اخلاقی‏اش، هرگز خوراک مورد علاقه‏ی خود را طلب نمی‏کرد.باتوجه به شریط سنی و تفاوت آب‏وهوا معلوم بوده که بر امام چه می‏گذشته است.
در ملاقات بعدی،نمایندگان آقای گلپایگانی،یعنی آقایان شیخ‏ محمد علی صفایی و سید مهدی گلپایگانی در تاریخ 22 خردادماه‏ 1344 به استانبول عزیمت کردند.در زمان ملاقات،امام لباس روحانیون‏ ترکیه را بر تن داشت و وضع ایشان طوری بود که آقای صفایی به گریه‏ افتاد.قبل از تبعید امام به عراق نیز آقای حاج شیخ عبد الجلیل‏ جلیلی کرمانشاهی،یکی از روحانیون سرشناس کرمانشاه،برای‏ ملاقات با امام به استانبول رفت.

اقدامات مهم امام در ترکیه
«روش‏های امام در مبارزه با رژیم در این دوران‏ عبارت بودند از:
الف)نوشتن نامه به ایران:هدف امام از نوشتن نامه به ایران این بود که:
1.ارتباط خود را با داخل کشور حفظ کند و رهبری نهضت را ادامه دهد.
2.اوضاع تبعیدگاه را علی‏رغم فشار و محدودیت،خوب توصیف کند تا تزلزلی در روحیه‏ی خانواده و مبارزان به وجود نیاید و آن‏ها برای آزادی ایشان به رژیم متوسل نشوند.
3.امام در نامه‏های خود خواستار کتاب‏هایی‏ چون مکاسب می‏شد.قصد داشت با نوشتن‏ حواشی بر کتب فقهی،احکام عبادی اسلام را در کنار مسائل سیاسی بیان کند و به ابعاد سیاسی‏ اسلام بپردازد.
ب)نگارش کتاب تحریر الوسیله:امام‏ خمینی دریافت که جامعه‏ی آرمانی طرح شده در «کشف الاسرار»،در چارچوب سازوکارهای متعارف‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود) دست نیافتنی نیست و نمی‏توان با مشی مسالمت آمیز،جامعه‏ای دینی عاری‏ از استبداد و فساد را محقق ساخت.درعین‏حال،مبارزه بدون راهبرد روشن‏ نتیجه‏ای جز به مخاطره افکندن بنیان و ثمره‏ی مبارزات درپی نخواهد داشت.امام در این کتاب به اسلام به عنوان دینی کاملا سیاسی نگریست و هرگونه تفکیک میان دین و سیاست را مردود شمرد.این اقدام امام بهترین‏ کاری بود که در این دوره‏ی 11 ماه انجام داد؛چون ترکیه مرکز رواج‏ جدایی دین از سیاست بود.امام وقتی به نجف آمد،کتاب را تکمیل و چاپ‏ کرد.پس از آن،سایر علما به امام اقتدا کردند و در رساله‏ی خویش مسائل‏ سیاسی را در کنار مسائل عبادی مطرح کردند[فلاحی:1385:ص 120 سند شماره‏ی 827-826].
اهداف امام در نگارش کتاب تحریر الوسیله عبارت‏اند از:1.مبارزه با تفکیک دین از سیاست؛2.اصلاح حوزه‏های علمیه و خارج کردن آن‏ها از رکود و سستی؛3.مطرح کردن اندیشه‏ی تشکیل یک حکومت دینی.
بنابراین،امام خمینی بهترین نمونه‏ی برنامه‏ریزی در دوران تبعید و زندانی است.در دوره‏ی تقریبا یک ساله‏ی تبعید به ترکیه کتاب تحریر الوسیله‏ را نوشت و در دوران تبعید در عراق،طرح بنیادی ولایت فقیه و حکومت‏ اسلامی را مطرح کرد»[فلاحی،1385:115].

دلایل تغییر محل تبعید امام از ترکیه به عراق
در بعد داخلی،مخالفت‏های زیادی با تبعید امام شد؛مانند ترور[اعدام انقلابی‏]حسنعلی منصور و سوء قصد به جان شاه.در سال 1344،اعضای حزب ملل اسلامی دستگیر شدند.این‏ها نشان می‏دهند که تبعید امام باعث تشدید مبارزات شد. در بعد خارجی نیز مخالفت‏های زیادی انجام گرفت. حتی نمایندگان علوی(نیروهای اسلامی)در مجلس‏ ترکیه نیز به تبعید امام اعتراض کردند.
در نتیجه‏ی این اقدامات،ترکیه و ایران‏ تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفتند و دولت ترکیه متوجه شد،امام شخصیتی‏ با نفوذ و مورد احترام درمیان مردم ایران و خارج از کشور است.از طرف دیگر،دولت‏ ترکیه نسبت به عواقب این اقدام خود بیمناک بود و هرگونه اتفاقی برای امام،عواقب و خیمی برای‏ آن کشور ایجاد می‏کرد.
فعالیت و اقدامات نیروهای داخل و خارج‏ کشور برای پایان دادن به این تبعید غیر قانونی،حتی‏ به مجامع بین‏المللی کشیده شد و آن‏ها نسبت به این‏ اوضاع حساس شدند.بنابراین،شخصیت‏های بین‏المللی‏ و اتحادیه‏های دانشجویی خارج از کشور با ارسال نامه و تلگراف به سازمان‏های بین‏المللی،از جمله«سازمان حقوق‏ بشر»،«سازمان عفو بین الملل»و شخص دبیر کل سازمان ملل، آقای اوتانت،به وضعیت نامطلوب حقوق زندانیان کشور و به ویژه تبعید امام‏ اعتراض کردند.حتی دبیر کل سازمان ملل نامه‏ای برای دولت ایران نوشت و از آن درباره‏ی این اقدامات پاسخ قانع‏کننده خواست.
نامه‏ی دبیر کل سازمان ملل به وزارت خارجه‏ی ایران هرچند پی‏گیری‏ نشد،ولی در نقشه‏ی رژیم در مورد امام و محل تبعید او تأثیر بسیاری داشت. حمید وحانی در کتاب«نهضت امام خمینی»معتقد است که‏انگیزه‏ی اصلی‏ تغییر محل تبعید امام از طرف رژیم ایران همین نامه بود.
در داخل کشور ترکیه نیز مقالاتی انتقادی نسبت به اقدام دولت ترکیه‏ منتشر شد و دولت لائیک ترکیه تحت فشار نیروهای اسلامی(علوی)این‏ کشور قرار گرفت.سرانجام هم با ارسال پیامی به دولت ایران،خواستند که‏ امام را از آن کشور منتقل کنند[فلاحی،1385:135 سند شماره‏ی 827 و 826].
آیت اللّه پسندیده می‏گوید:در نتیجه‏ی این عوامل،محمد رضا شاه با دکتر پیراسته مشورت می‏کند.دکتر پیراسته سفیر ایران در عراق بود.شاه از او می‏پرسد اعزام ایشان(امام)به نجف صلاح است یا خیر.دکتر پیراسته که‏ فردی با فهم و فراست بود،به شاه می‏گوید:اگر امام به نجف برود،به دهن‏ شیر خواهد افتاد.باوجود آقای حکیم،ایشان به اندازه‏ی یک طلبه بیشتر نمی‏تواند کاری بکند.
حمید انصاری می‏گوید:«تصور رژیم شاه از این‏که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه‏ی نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد،خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت‏های امام خمینی خواهد بود» [انصاری،1386:68].
بنابراین،دولت وانمود کرد که اوضاع داخلی آرام شده و زمینه برای‏ اصلاحات آماده است و برای رهایی از فشار افکار عمومی و جلوگیری از شعله‏ور شدن مبارزات،امام را طی یک نقشه‏ی کاملا حساب شده،روز 13 مهرماه 1344 به کشور عراق تبعید کرد.
درس‏های اخلاقی از دوران تبعید امام به ترکیه
1.در تمام اسناد و مدارک دوران حبس و تبعید امام،سترگی روحیه، بزرگ منشی و بی‏توجهی امام به رنج‏هایی که در مسیر نهضت و قیام‏ الهی خویش متحمل شده،کاملا هویداست.در ادبیات امام کمترین‏ گلایه‏ای از شرایط پدید آمده برای شخص خویش به چشم نمی‏خورد. بلکه برعکس،همواره بر خوبی اوضاع و رضایتمندی خویش از شرایط پدید آمده،تأکید می‏ورزد.در نامه‏ای،امام به فرزندش حاج مصطفی‏ می‏نویسد:«از جهت من به هیچ‏وجه نگران نباشید.هم حالم خوب‏ است و هم جایم.»
2.نکته‏ی مهم دیگری که ناشی از آرامش عمیق روحی امام است، شکرگزاری در همه حال و تکلیف‏گرایی و رضایتمندی نسبت به تقدیر الهی است.مانند این نامه‏ی امام به حاج مصطفی که:«...از قم وارد آنکارا شدم.للّه الشّکر حالم خوب است.شماها نگران نباشید.آن‏چه از طرف خداوند تعالی مقدر شده،جمیل است.»
3.نکته‏ی اخلاقی آموزنده‏ی بسیار مهم دیگری که در نامه‏های‏ ارسالی امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به چشم می‏خورد،روابط عالی‏ اخلاقی و انسانی با ذوق الحقوق،فرزندان،همسر،برادران و سایر منسوبین است.امام خمینی خطاب به حاج مصطفی می‏نویسد:«نور چشم محترم...اگر شما رضایت من و خدای توانا را می‏خواهید،باید با تمام بستگان خصوصا مادر،خصوصا مادر،خصوصا مادر،مهربانی و خوش رفتاری کنید و رضای آن‏ها را به دست بیاورید.»
4.نکته‏ی مهم در نامه‏های امام خمینی در دوران تبعید به ترکیه، اهتمام ایشان به استمرار فعالیت‏های علمی و فقهی است.جالب آن‏که‏ شاهکار مکتب فقهی امام خمینی،یعنی کتاب«تحریر الوسیله»در همین دوران و در کنج غربت و تنهایی در تبعیدگاه ترکیه تألیف شده‏ است»[سیر مبارزات...،1386،ج 5:102].

نتیجه‏گیری
دوران تبعید امام به ترکیه یکی از مراحل مهم انقلاب اسلامی‏ بود.رژیم پهلوی بعد از آن‏که نتوانست جلوی مبارزات امام خمینی‏ را بگیرد،باتوجه به تجربه‏ی قیام 15 خرداد تصمیم گرفت که امام‏ را از ایران دور کند.حوادث این دوران نشان می‏دهد که رژیم پهلوی‏ نه تنها به خواسته‏های خود نرسید،بلکه امام در این دوران یازده ماهه‏ توانست به اقدامات مهمی،از جمله نوشتن کتاب التحریر الوسیله دست‏ بزند.هم‏چنین امام در این دوران روحیه‏ای بسیار عالی برای ادامه‏ی‏ مبارزه از خود نشان داد.رژیم پهلوی بعد از آن‏که نتوانست نهضت ار در داخل سرکوب کند و روحیه‏ی امام را از بین ببرد،تصمیم گرفت که‏ ایشان را به عراق تبعید کند.

منابع

(1).آشوری،داریوش.دانش‏نامه‏ی سیاسی.انتشارات مروارید.تهران.چاپ ششم.1380.
(2).فراتی،عبد الوهاب.تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی.مرکز اسناد انقلاب اسلامی.تهران.چاپ اول. 1379.
(3).پسندیده،خاطرات آیت اللّه پسندیده.مؤسسه‏ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی و نشر عروج.تهران. چاپ اول.1384.
(4).رجبی،محمد حسن.زندگی‏نامه‏ی سیاسی امام خمینی.مرکز اسناد انقلاب اسلامی.تهران.چاپ‏ دوم.1378.
(5).سیر مبارزات امام خمینی در آینه‏ی اسناد به روایت ساواک.مؤسسه‏ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی. تهران.چاپ اول.1386.
(6).فلاحی،اکبر.سال‏های تبعید امام خمینی.مرکز اسناد انقلاب اسلامی.تهران.چاپ اول.1385.
(7).روحانی،سید حمید.نهضت امام خمینی(ج 2).نشر عروج.تهران.چاپ پنجم.1381.
(8).انصاری،حمید.حدیث بیداری.مؤسسه‏ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی.تهران.چاپ سی‏ام. 1386.
(9).انصاری،حمید.«از امام بیاموزیم».فصل‏نامه‏ی حضور.شماره‏ی 58.
(10).طاهری خرم‏آبادی،خاطرات،ج 1،به کوشش رضا احمدی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.
(11).امام خمینی،صحیفه‏ی نور،ج 1،تهران،مرکز مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی،1361.

برگرفته از : مجله رشد آموزش تاریخ » تابستان 1388 - شماره 35 (از صفحه 45 تا 51)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها