درخواست طلاق پس از 6 ماه زندگی

زن: شوهرم اصلا حرف نمی‌زند

طلاق به خاطر چشم و هم‌چشمی‌های زنانه

مرد جوان وقتی دید نمی‌تواند حریف چشم و هم‌چشمی‌های همسرش شود، پس از هشت سال زندگی مشترک، به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
کد خبر: ۷۳۵۴۵۱
طلاق به خاطر چشم و هم‌چشمی‌های زنانه

احمد هفته گذشته به دادگاه خانواده دو در میدان ونک رفت و پس از ارائه درخواست طلاق به قاضی گفت: هشت سال پیش از طریق یکی از آشناهایمان با همسرم (سحر) آشنا شدم. اولین بار وقتی او را دیدم از شخصیتش خوشم آمد و یک هفته بعد به خواستگاری اش رفتم. اشتباهم این بود که مدت زیادی با او نامزد نماندم تا او را بیشتر بشناسم.

در حالی که سعی می‌کرد آرام باشد خودش را روی صندلی جابه‌جا کرد و ادامه داد: من و سحر خیلی زود با هم عقد و عروسی کردیم. پس از شروع زندگی مشترک، متوجه شدم همسرم خیلی زن حسودی است. هربار به خانه بستگان و دوستان می‌رفتیم، بهانه‌هایش شروع می‌شد و می‌خواست آنچه آنها در خانه‌شان دارند، برایش بخرم. او مدام از من توقع‌های بیجا داشت و هرچه دیگران می‌خریدند، از من هم می‌خواست همان را برایش بخرم. هر وقت دوستانش به سفر می‌رفتند، بهانه می‌گرفت که باید او را هم به سفر ببرم و با این‌که کارم زیاد بود، هر طور بود او را به مسافرت می‌بردم. چند وقت پیش به خانه یکی از دوستانم رفتیم. دوستم برای همسرش یک گوشی تلفن همراه گران‌قیمت خریده بود، از آن روز به بعد روزگار من سیاه و بهانه‌های زنم شروع شده که باید یک گوشی گران‌قیمت برایش بخرم. من دیگر از این اخلاق همسرم خسته شده‌ام و تصمیم گرفتم طلاقش بدهم. باور می‌کنید وقتی دوستان یا آشنایان ما را به مهمانی دعوت می‌کنند، ترس به دلم می‌افتد که مبادا دوباره همسرم وسیله‌ای در خانه کسی ببیند و دوباره جنجالی به پا کند. از این همه دعوا و درگیری بر سر مسائل کوچک و پیش پا افتاده خسته شده‌ام. چند وقت پیش برای مشاوره نزد یک روان‌شناس رفتم، اما باز هم بی‌فایده بود و همسرم حاضر نیست تغییر کند و زندگی‌مان را از این همه کشمکش نجات دهد، هشت سال است کارهای او را تحمل می‌کنم و چون همیشه دوستش داشتم، به جدایی و طلاق فکر نکردم. همیشه امید داشتم رفتارهای او درست شود. اما حتی پس از به دنیا آمدن دخترمان، رفتارهایش تغییر نکرد.

برای همین دیگر تصمیمم را گرفته ام و به خودش هم گفته ام که می‌خواهم طلاقش بدهم. به عقیده من جدایی بهترین راه‌حل است. حاضرم همه مهریه‌اش را که صد سکه است، پرداخت کنم. فقط از دادگاه درخواست تقسیط سکه‌ها را دارم.

بعد از اظهارات این مرد، قاضی عموزادی دستور احضار همسر وی به دادگاه را صادر کرد تا در حضور او به پرونده اختلاف آنها رسیدگی کند.

زندان، تاوان ازدواج دوباره مرد

زن جوان وقتی دید که شوهرش بعد از طلاق با زن دیگری ازدواج کرده، او را به اتهام نپرداختن مهریه به زندان انداخت. این مرد در حضور همسرش دستبند به دست از دادگاه خارج شد و به زندان رفت. بهناز در شعبه 260 دادگاه خانواده تهران در میدان ونک نشسته است که شوهر سابقش همراه زن جوانی وارد شعبه می‌شود.

قاضی پس از بررسی پرونده آنها رو به زن می‌گوید: می‌خواهی شوهر سابقت را به زندان بیندازی؟

زن پاسخ می‌دهد: بله می‌خواهم او زندانی شود و تصمیم‌ام تغییر نمی‌کند.

قاضی می‌پرسد: ولی او ازدواج کرده و زن دارد، دلت برای همسرش نمی‌سوزد؟

زن می‌گوید: نه اتفاقا یکی از دلایلی که می‌خواهم شوهرم زندانی شود همین است. من و سهیل دو سال پیش از هم جدا شدیم. ما سه سال با هم زندگی کردیم و در آن مدت هر روز دعوا داشتیم. سهیل مرد بداخلاقی بود و مرتب با من دعوا می‌کرد و به من و زندگی‌مان اهمیت نمی‌داد. سر همین مسائل از هم جدا شدیم. سهیل بلافاصله پس از طلاقمان رفت و با زن دیگری ازدواج کرد. او حتی چند روز هم صبر نکرد. از طرفی قاضی در آن زمان حکم بر پرداختن مهریه صادر کرد. وقتی این حکم صادر شد قرار شد که سهیل ماهی یک سکه به من پرداخت کند. اما او فقط دو ماه به من سکه داد و بعد از آن دیگر ناپدید شد. خیلی از دست او عصبانی بودم. وقتی شنیدم که سهیل یک هفته بعد از طلاقمان ازدواج کرده از او کینه به دل گرفتم. برای همین زمانی که ناپدید شد و سکه‌هایم را پرداخت نکرد، تصمیم گرفتم هر طور شده او را پیدا کنم. در این مدت هم همه‌جا به دنبالش گشتم تا این‌که بالاخره او را پیدا کردم. این درست نیست که شوهرم مرا طلاق دهد و بلافاصله با زن دیگری ازدواج کند و هیچ‌کدام از حق و حقوق مرا هم نپردازد، بعد خیلی راحت برود و با همسر جدیدش زندگی کند. من تا حقم و تمام سکه‌های این دو سال را از شوهرم نگیرم به هیچ عنوان رضایت نمی‌دهم.

در این لحظه قاضی از مرد می‌پرسد: می‌توانی مهریه همسرت را بپردازی؟

مرد پاسخ می‌دهد: من حتی یک سکه هم ندارم که بپردازم. من از همان دو سال پیش بیکار شدم و با بدبختی دارم خرج خود و زنم را درمی‌آورم. در ضمن آن زمان که حکم پرداخت مهریه صادر شد سکه ارزان‌تر بود. الان که گران شده از عهده پرداخت آن برنمی‌آیم. در این مدت هم فراری نبودم. این زن دروغ می‌گوید، او آدرس و شماره تلفنم را داشت و در این مدت به من زنگ می‌زد.بعد از حرف‌های این مرد، تلاش قاضی برای منصرف کردن زن از شکایت‌اش بی‌نتیجه ماند و مرد جوان دستبند به دست راهی زندان شد.

طلاق به خاطر «جنگ سرد»!

صحبت نکردن زوج جوان با یکدیگر سرانجام پای آنها را به دادگاه خانواده باز کرد و حکم طلاق توافقی صادر شد. این زوج در دادگاه خانواده ادعا کردند هر روز با هم جنگ سرد دارند.

نرگس و میثم روبه‌روی قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران نشسته‌اند و قاضی از آنها علت درخواست طلاق توافقی را می‌پرسد. ابتدا نرگس پاسخ می‌دهد: زندگی من و مسعود خیلی سرد و بی‌روح است. ما اصلا با هم زندگی نمی‌کنیم. صبح سرکار می‌رویم و شب هم خسته برمی‌گردیم و بدون این‌که با هم حرفی بزنیم، هرکدام سراغ کار خودمان می‌رویم. ما حتی با هم جنگ و دعوا و بحث هم نداریم. می‌توان گفت بین ما جنگ سرد است و با نگاهمان با هم دعوا می‌کنیم. زندگی ما هیچ هیجانی ندارد مدت‌هاست از لحاظ روحی از هم جدا شده ایم. من و مسعود پنج سال پیش از طریق یکی از آشناهایمان به هم معرفی شدیم و خیلی زود با هم ازدواج کردیم. اوایل زندگی‌مان بد نبود، اما بعد از مدتی روابط ما سرد شد و کم‌کم از هم فاصله گرفتیم. انگار هیچ عشق و علاقه‌ای بین ما نبوده است. این زندگی سرد و بی‌روح، هردوی ما را خسته کرده است. ما با هم هیچ صحبتی نداریم و هرکدام سرمان به کار خودمان گرم است تا این‌که به این نتیجه رسیدیم که هیچ کدام همدیگر را دوست نداریم و اگر از هم جدا شویم، به نفع هر دوی ماست و زندگی خیلی بهتری خواهیم داشت.

بعد از حرف‌های زن، میثم که مدیر یک شرکت خصوصی است، نیز به قاضی گفت: اوایل زندگی مشترکمان، من همسرم را دوست داشتم. ولی بعد از مدتی، رفتارهای سرد او باعث شد کم‌کم نسبت به او دلسرد شوم. همسرم زن کم حرفی بود و در خانه با من صحبت نمی‌کرد. هرجا می‌خواستیم برویم، بهانه‌ای می‌آورد و با من نمی‌آمد. همین کارهایش باعث شد من هم مثل او شوم؛ نه با او جایی بروم و نه با او صحبت کنم. ما صبح‌ها بدون این‌که با هم حرفی بزنیم، سر کار می‌رویم و شب‌ها هم همسرم به آشپزخانه می‌رود و غذا درست می‌کند و بعد از خوردن شام، هرکدام سراغ کار خودمان می‌رویم. این تمام زندگی ماست. فقط صحبت‌هایی که بین ما رد و بدل می‌شود، در حد سلام و خداحافظی است و گاهی هم مجبور می‌شویم درباره یک موضوع مهم با هم حرف بزنیم. پنج سال است در خانه ما سکوت حاکم است و این وضع هردوی ما را خسته کرده است. به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتیم.بعد از این صحبت‌ها، قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران تلاش کرد آنها را از طلاق منصرف کند و این زوج را نزد مشاور بفرستد، ولی اصرار این زوج برای طلاق باعث شد حکم طلاق توافقی صادر شود و این زن و شوهر برای همیشه از هم جدا شوند.

مهریه حق زن است

فرهاد شهبازوار، وکیل دادگستری در این باره می‌گوید: همه ما می‌دانیم که پرداخت مهریه جزو وظایف مرد است و دادگاه هم برای راحتی مرد، آن را تقسیط می‌کند. تقسیط مهریه برای این است که هم زن به حق و حقوقش برسد و هم مرد توان پرداخت آن را داشته باشد.

براساس ماده 1082 قانون اساسی پس از عقد، زن مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن انجام دهد. به همین دلیل زمانی که مرد پس از مطالبه مهریه اقدام به نقل و انتقال اموال خود کند، زن می‌تواند از دادگاه تقاضای تامین کرده و دادگاه نیز پرونده را به اجرای احکام معرفی کند و با معرفی اموال به اجرای احکام نسبت به توقیف آنها اقدام کند. در واقع باید همه مهریه پرداخت شود، در غیر این صورت براساس قانون رفتار خواهد شد. یعنی طبق ماده 2 قانون محکومیت‌های مالی کسانی که برای پرداخت سکه به عنوان مهریه اقدام نکنند، راهی زندان می‌شوند. در این پرونده هم حق با زن بود و نمی‌شد کاری برای مرد انجام داد. ولی اگر مرد حس حسادت همسر سابقش را برنمی‌انگیخت و با او لجبازی نمی‌کرد، شاید می‌شد از زندانی شدنش جلوگیری کرد. (ضمیمه تپش)

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
رضا
United Kingdom
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۷
۰
۰
قانون های نانوشته ای كه زندگی خیلی ها رو آشفته كرد. بله اون وقت كه میرید دلبسته و وابسته زنی میشید فكر این روزهاش رو هم بكنید كه مار تو آستین خودتون پرورش میدید. خود كرده را تدبیر نیست

نیازمندی ها